یم (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یم: (فَاَغْرَقْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ) به طوری که از متون لغت و کتب احادیث استفاده میشود
«یم» به معنای دریا است و بر رودخانههای عظیم همانند
«نیل» نیز اطلاق میشود.
اما در این که
«یم» یک لغت «
عربی» است یا «
سریانی» یا «
هیروگلیفی»، در میان دانشمندان گفتگو است، نویسنده
«المنار» از یکی از دانشمندان معروف مصری که وجوه اشتراک لغات هیروگلیفی و عربی را جمعآوری کرده و کتاب «
معجم الکبیر» را در این زمینه تالیف نموده، نقل میکند که: او پس از تحقیق، لغت
«یم» را در زبان قدیم
مصر، به معنای دریا پیدا کرده است. بنابراین، چون این جریان مربوط به مصر بوده
قرآن از لغات آنها در بیان این حادثه استفاده کرده است.
(فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَكَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ) (سرانجام از آنها انتقام گرفتيم، و آنان را در دريا غرق كرديم؛ زيرا
آیات ما را تكذيب كردند، و از آن غافل بودند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه يم در زبان عرب به معناى دريا است، ما بقى الفاظ
آيه معنايش روشن است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي) (كه: «او را در صندوقى بيفكن، و آن را به دريا بينداز، تا دريا آن را به ساحل افكند؛ تا كسى كه هم دشمن من و هم دشمن اوست، آن را برگيرد.» و من محبّتى از خودم بر تو افكندم، تا تحت مراقبت من پرورش يابى.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: دريا بايد او را بيرون افكند به صورت امر است، تا به تحقق وقوع آن اشاره كند، و مفادش اين است كه ما به دريا امر كردهايم
امری تکوینی، پس اين قضيه حتما واقع خواهد شد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِّنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ) (به اين ترتيب
فرعون با لشكريانش آنها را تعقيب كردند؛ و امواج خروشان دريا آنان را بطور كامل پوشانيد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اگر در جمله فغشيها ما غشى غشيان را به ما ى موصوله مبهمه نسبت داده و نيز صلهاش قرار داد، از باب مجسم ساختن هول و وحشت منظره است، و كيفيت
تمثیل آن از اين تعبير قرآنى بر كسى پوشيده نيست.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ) (از اين رو ما او و لشكريانش راگرفتيم و به دريا افكنديم در حالى كه در خورِ سرزنش بود.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه نبذ كه فعل نبذناهم از آن گرفته شده، به معناى پرت كردن و دور انداختن چيزى است به طورى كه از بىاعتنايى به آن
حکایت كند. و كلمه يم به معناى دريا است. و كلمه مليم به معناى ننگآور، و يا به عبارت ديگر كسى است كه كارى كند كه مستحق ملامت شود، و اين كلمه از كلمه ألام گرفته شده، مانند كلمه أغرب كه به معناى كسى است كه امرى غريب انجام دهد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «یم»، ص۶۶۰.