• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

یائسگی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یائسگی، یکی از موضوعات ویژه بانوان است. یائسگی در زندگی یک زن؛ یعنی آن وقت که عادت ماهیانه او به طور دائم متوقف می‌شود. بیشتر فقها، سنّ یائسگی را پایان پنجاه سال قمری می‌دانند.

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
۲ - معنای واژه
۳ - تعریف یائسگی
۴ - چیستی یائسگی
۵ - فیزیولوژی طبیعی
۶ - علت
۷ - تشخیص یائسگی
۸ - سن یائسگی از نظر پرشکی
       ۸.۱ - عامل تأخیر در یائسگی
۹ - عوارض پزشکی
       ۹.۱ - کلام تفسیر نمونه
۱۰ - مشکلات حقوقی
۱۱ - بررسی فقهی
       ۱۱.۱ - آیات
              ۱۱.۱.۱ - قرینه اول آیه
              ۱۱.۱.۲ - قرینه دوم آیه
              ۱۱.۱.۳ - قرینه سوم آیه
              ۱۱.۱.۴ - نکته در آیه
              ۱۱.۱.۵ - نظر معصوم
۱۲ - روایات
       ۱۲.۱ - تصریح به یاس از حیض
       ۱۲.۲ - حیض نشدن افراد هم سن
              ۱۲.۲.۱ - روایت امام صادق
       ۱۲.۳ - ارتفاع حیض
       ۱۲.۴ - واماندگی از حیض
       ۱۲.۵ - دیدگاه فقها
              ۱۲.۵.۱ - شیخ صدوق
              ۱۲.۵.۲ - شیخ طوسی
              ۱۲.۵.۳ - قاضی ابن برّاج
              ۱۲.۵.۴ - ابن ادریس
              ۱۲.۵.۵ - سلّار
              ۱۲.۵.۶ - مرحوم محقق
              ۱۲.۵.۷ - محقق کرکی
              ۱۲.۵.۸ - سید محمدکاظم یزدی
              ۱۲.۵.۹ - امام خمینی
              ۱۲.۵.۱۰ - آیة‌الله خوئی
              ۱۲.۵.۱۱ - آیة‌الله گلپایگانی
              ۱۲.۵.۱۲ - آیة‌الله اراکی
              ۱۲.۵.۱۳ - آیة‌الله بهجت
              ۱۲.۵.۱۴ - سید محمد روحانی
              ۱۲.۵.۱۵ - آیة‌الله سیستانی
              ۱۲.۵.۱۶ - وحید خراسانی
              ۱۲.۵.۱۷ - میرزا جواد تبریزی
۱۳ - بررسی دیدگاه فقها
       ۱۳.۱ - ذکر چند مسأله
              ۱۳.۱.۱ - توضیح مسأله
۱۴ - نظر امام خمینی و رهبری
۱۵ - نتیجه مباحث
       ۱۵.۱ - ذکر چند مثال
۱۶ - سخن پایانی
۱۷ - پانویس
۱۸ - منبع


یکی از موضوعات ویژه بانوان، «یائسگی» است؛ چون بیشتر فقها، سنّ یائسگی را پایان پنجاه سال قمری می‌دانند (زنان سید را مشمول این حکم نمی‌دانند و برای آنان پایان شصت سال قمری را سنّ یائسگی در نظر گرفته‌اند،) و این موضوع مشکلات فراوانی برای بانوان مسلمان به وجود آورده و افزون بر عسر و حرج شدید به علت این حکم، همیشه با این پرسش رو به رو هستیم که چگونه با رسیدن به پنجاه سال قمری، ناگهان همه احکامی که در دوران قاعدگی بر ایشان بار بوده دگرگون می‌شود و همه چیز عکس آن اعمالی می‌شود که پس از رسیدن به این سن، انجام می‌دادند. با این‌که از نظر طبیعی مانند گذشته قاعدگی‌شان ادامه دارد و هیچ تغییری نکرده است.
از این‌رو بر آن شدیم تا با بررسی دوباره آرای فقهای گذشته و حاضر، علت پیدایش این حکم را بیابیم و با مراجعه به پزشکان و کتب پزشکیِ مربوط به این امر، دریابیم که آیا خونی که بانوان پس از این سن می‌بینند ادامه قاعدگی است یا ماهیت آن تغییر کرده است، و اصولاً آیا عامل سن در قطع قاعدگیِ زنان مؤثر است یا عوامل دیگری نیز در این امر دخیل‌اند؟ و اگر سن، تاثیری بر این موضوع دارد عموماً یائسگی در چه سنی روی می‌دهد؟
چون فقه اسلامی پویا و گسترده است و همیشه آمادگی پاسخ‌گویی به مسائل روز را دارد، بسیار خوشبین هستیم تا با پژوهشی نو و نگاهی تازه به این مسئله، حکم اصلیِ یائسگی را روشن کنیم و پیرو آن از بسیاری از مشکلاتی که اکنون به علت این حکم به وجود می‌آید جلوگیری کنیم. البته در جای خود به گونه مفصل درباره مشکلات این حکم بحث خواهیم کرد.
این نوشتار در بردارنده بخش‌هایی است شامل عوارض پزشکی ناشی از این حکم، مشکلات حقوقی در امر قضا (زیرا زن یائسه، عده طلاق ندارد). بررسی آیات و روایات و اقوال فقها و قاعدگی از نظر علم پزشکی و همچنین تغییر احکام عبادی و عوارض آن.
امید است با توجه به فرموده مقام معظم رهبری که فرموده‌اند:
گر چه قانون مدنیِ فعلی با استناد به کتب فقهای عظام تدوین گردیده است؛ لکن علمای دین در تبیین اولیه آن نقشی نداشته‌اند و اکنون دوران استفسار، استقحام و استعلام از حوزه می‌باشد و لازم است با توجه به تغییر شرایط اجتماعی پاسخ‌گوی نیازهای فعلی جامعه بوده
[۱] صدیق اورعی، غلامرضا، تمکین بانو - ریاست شوهر، ص۱۷.
و بتوانیم گاهی سودمند برای تبیین احکام و قوانین اسلامی برداریم.


«یائسگی به معنای یائسه بودن و مفهوم آن به معنای زنی [است] که به اقتضای سنّ خود، عادت ماهانه را از دست داده و از زاییدن فرزند مایوس شده است».
[۲] مشیری، مهشید، فرهنگ زبان فارسی، ص۱۱۸۲.
و در زبان انگلیسی واژه «menopause» به معنای بند آمدن قاعدگی آمده است.


در اصطلاح پزشکی «مرحله کلیماکتریک» climacteric به ورود زن از مرحله باروری و تولید مثل به مرحله غیر باروری و غیر تولید مثلی تعریف می‌شود.
[۳] صلاحی، مهرداد، پرسش و پاسخ تشریحی از کارنت زنان، ص۱۱۵.

در گزارش سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۸۱ تعریف زیر بیان شده است:
یائسگی (menopause) قطع شدن دائمی قاعدگی در نتیجه عدم فعالیت فولیکولهای تخمدان است.
[۴] برنشی، کتی، یائسگی و درمان جایگزینی هورمونی، ص۲.



یائسگی در زندگی یک زن؛ یعنی آن وقت که عادت ماهیانه او به طور دائم متوقف می‌شود و خصوصاً زمانی که دیگر زن، قدرت بچه‌دار شدن را از دست می‌دهد، این دوره به عنوان دوران تغییر زندگی شناخته می‌شود.
[۵] عجمی، ناهید، یائسگی، ص۵.

خانم «جوآن بوریس آنکو»، روان‌شناس امریکایی در این زمینه می‌گوید:
«دوران یائسگی بسیار حساس و استثنایی است، یائسگی یک زن، بلوغ مجدد، اوست».
[۶] مریم معین اسلام و ناهید طیبی‌زاده، روان شناسی زن در نهج البلاغه.



همان‌گونه که مرحله بلوغ یکی از بحرانی‌ترین مراحل زندگی انسان است و عوامل متعدد زیستی، روانی، اجتماعی و حتی فرهنگی، نوع تغذیه و... در زمان و نحوه بروز آن دخالت دارند، مرحله پیش هنگام یائسگی نیز که با پایان دوره تولید مثل و قاعدگی همراه است، یک دوره گذرا می‌باشد که ممکن است در زمان وقوع و کمیت و کیفیت علائم آن، عوامل متعددی نقش داشته باشند.
[۷] رضا صادقیان و مهرانگیز حاتمی، یائسگی نماد بالندگی، ص۱۹.

یائسگی آخرین دوره از فرآیند بیولوژیکی تدریجی است که در آن تخمدان تولیدات هورمونی جنسی زنانه خود را کاهش می‌دهد... یائسگی زمانی کامل است که زن به مدت یک سال اصلاً عادت ماهیانه نداشته باشد... این دوره مانند آغاز دوران عادت ماهیانه در افراد بالغ، زمان آن از فرد به فرد متغیر است.
[۸] عجمی، ناهید، یائسگی، ص۵.



تئوری کاملی که توضیح‌دهنده منوپوز (یائسگی) باشد وجود ندارد؛ ولی شکی نیست که تخمدان هسته اصلی آن است. فرسودگی واحدهای فولیکولار پاسخ‌دهنده به گونادوتروپین‌ها مسئول کاهش ترشح استروژن و توقف قاعدگی است.
[۹] دنفورت، دیوید، بیماری‌های زنان و مامایی، ص۴۳۳.

در طی حدود سی سال جریان مداوم عادت ماهانه، تخمک‌ها یا دفع شده و یا خشک شده و از بین می‌روند در نتیجه، تخمدان‌ها از تخمک خالی می‌شود. زمان تمام شدن تخمک‌ها در مورد افراد مختلف، بسیار متفاوت است. گروهی خیلی زود به این مرحله می‌رسند و بالعکس گروهی خیلی دیر. زودترین تمام شدنِ تخمک‌ها، سی سالگی و دیرترین، شصت سالگی است. در اکثر خانم‌ها این فرآیند در پنجاه و یک سالگی اتفاق می‌افتد....
با کم شدن تخمک‌ها، تولید استروژن و پروژستون نیز تغییر کرده و نامنظم می‌گردد. این مسئله، باعث سردرگمی غده هیپوتالاموس می‌شود به طوری که به غده پیتوری فرمان می‌دهد بیشتر FSH و LH ترشح نماید تا بلکه تخمک‌های نارس رسیده شوند و بتوانند استروژن تولید کنند... تولید با حداکثر ظرفیت دو تا سه سال بعد از یائسگی همچنان ادامه می‌یابد. سرانجام این تلاش و ترشحات فوق العاده FSH و LH برای رسیده شدن و پرورش یافتن تخمک‌های باقی مانده بی‌نتیجه می‌ماند.
کافی نبودن استروژن موجب می‌شود که دیواره داخلی رحم نیز مانندگذشته ضخیم نشده و آماده قبول و پرورش نطفه نگردد. در نتیجه، عادت ماهانه متوقف می‌شود.
[۱۰] نینوائی، ژیلا، چهل سالگی و بعد از آن، ص۳۵.



«hot flash» یا گُر گرفتگی به صورت برافروختگی و تعریق ناگهانی،
[۱۱] محمودان، آزیتا، کیمیا زنان و زایمان، ص۱۹۰.
نامنظم شدن عادت ماهیانه،
[۱۲] آقازاده، افسانه، نائینی، آنچه زنان باید بدانند، ص۱۱.
اضطراب و ترس‌های عمیق، افسردگی، عصبانیت بی‌جا... از شایع‌ترین نشانه‌های یائسگی است.
عادی‌ترین شرایط در خلال دوره یائسگی، کاهش تدریجی میزان خون‌ریزی تا قطع کامل آن است.
[۱۳] مروین، لئونارد، یائسگی تغییر بزرگ زندگی زن، ص۱۴.
با این‌که نشانه‌های بالینی ناپایداری سیستم خودکار عروقی (گر گرفتگی) همراه با نامنظم بودن قاعدگی یا قطع آن، وقوع یائسگی را نوید می‌دهد؛ باید یافته‌های آزمایشگاهی آن را تایید کند.
در این زمینه، بالا رفتن هورمون محرک فولیکول و هورمون مولد جسم زرد همراه با یافته‌های بالینی دیگر می‌تواند از نشانه‌های قطعی یائسگی باشد.
[۱۴] رضا صادقیان و مهرانگیز حاتمی، یائسگی نماد بالندگی، ص۴۹.



معمولاً یائسگی در دوران سنی میان ۴۰- ۵۵ سالگی اتفاق افتاده، عواملی؛ مانند نژاد، ژنتیک، میزان سلامتی و چگونگی زندگی فرد در هنگام وقوع یائسگی،
[۱۵] مروین، لئونارد، یائسگی تغییر بزرگ زندگی زن، ص۳.
موقعیت اجتماعی و اقتصادی، شمار حاملگی، سطح سواد، ویژگی‌های فیزیکی، مصرف الکل و تاریخ آخرین حاملگی
[۱۶] دنفورت، دیوید، بیماری‌های زنان و مامایی، ص۴۳۲.
در هنگام وقوع یائسگی مؤثرند.
معمولاً کاهش میزان خون‌ریزی تا قطع کامل آن، دو تا سه سال به طول می‌انجامد.
در بعضی از زنان عادت ماهیانه بدون اخطار قبلی یک‌باره قطع می‌شود و در بعضی زنان عادت ماهیانه پس از ۵، ۶، ۷ یا ۸ هفته اتفاق می‌افتد. وقوع عادت ماهیانه یک یا دو بار در سال نیز در اواخر دوره یائسگی امری طبیعی است.
[۱۷] مروین، لئونارد، یائسگی و تغییر بزرگ زندگی زن، ص۱۴.

جالب توجه است که متوسط سنّ یائسگی حدوداً ۴ سال نسبت به قرن گذشته افزایش یافته است. و متخصصانِ بیماری‌های زنان گزارش می‌دهند که بسیاری از زنان در دهه شصت سالگی‌شان هنوز دارای عادت ماهیانه هستند. بهبود تغذیه، روش سالم‌تر زیستن و پیشرفت‌های پزشکی از عوامل مهمی هستند که باعث افزایش سال‌های باروری می‌شوند.
[۱۸] اوجرا، لیندا، یائسگی بدون درد، ص۳۴.

همچنان که عکس این مسئله نیز صادق است و زنانی که در دوران کودکی یا بزرگسالی با معضل فقر دست به گریبان‌اند، احتمال بیشتری دارد که به یائسگی زودرس برسند. پژوهش‌گران معتقدند زنانی که از استرس‌ها و فشار اقتصادی رنج می‌برند ۸۰% بیش از همسالان خود که نگرانی مالی و اقتصادی ندارند، به یائسگی زودرس دچار می‌شوند. استرس‌های ناشی از فقر می‌تواند بر قدرت تخمک‌گذاری آنها اثر گذاشته و با کاهش توانایی باروری موجب یائسه شدن آنها در سنین جوانی شود.
[۱۹] مجله پیام زن، بخش خبر، شماره ۱۳۱، ص۱۰.

سیگاری بودن یا شروع زودتر از موعدِ یائسگی همراه است.
[۲۰] ثقفی، نفیسه، خودآزمایی و راهنمایی مطالعه آندوکرینولوژی بالینی زنان و نازایی، ص۹۷.


۸.۱ - عامل تأخیر در یائسگی

یکی دیگر از عواملی که می‌تواند باعث تاخیر در یائسگی شود چربی بدن است.
زنانی که اضافه وزن دارند نسبت به خواهران لاغرِ خود، مدت طولانی‌تری عادت ماهانه می‌شوند؛ زیرا بدن آنها استروژن بیشتری می‌سازد. استروژن تنها در تخمدان‌ها تولید نمی‌شود. بلکه در لایه‌های چربی بدن از طریق هورمون دیگری به نام «اندرس تندیلون» نیز تولید می‌شود؛ بنابراین هر قدر یک زن چربی بیشتری داشته باشد، استروژن بیشتری می‌سازد.
[۲۱] اوجرا، لیندا، یائسگی بدون درد، ص۳۸.

با توجه به موارد یاد شده می‌بینیم که سنّ یائسگی در زنان مختلف، متغیر است. بعضی از زنان حتی در سنّ ۳۵ سالگی نیز یائسه می‌شوند. در حالی‌که عده‌ای دیگر ممکن است تا سن ۵۵ سالگی یا بالاتر نیز قاعده شوند.
[۲۲] مهرداد ربانی و محسن سنایی، عادت ماهانه (علل و عوارض نکات بهداشتی)، ص۹۳.



برابر فتوای بیشتر فقها به محض رسیدن به ۵۰ سال قمری، احکام استحاضه بر زن جاری می‌شود.
در آغاز به بررسی عوارض پزشکی ناشی از این حکم می‌پردازیم. همان‌گونه که می‌دانیم در دوران قاعدگی چند چیز بر زن حرام می‌باشد از جمله، نماز و روزه، رساندن بدن به خطّ قرآن، توقف در مسجد و... خواندن سوره‌ای که سجده واجب دارد... و اگر یک حرف از این چهار سوره را نیز بخواند حرام است و جماع کردن، هم برای مرد حرام است و هم برای زن.
[۲۳] صانعی، یوسف، رساله توضیح‌المسائل، ص۵۸.
[۲۴] صانعی، یوسف، رساله توضیح‌المسائل، ص۷۱.
[۲۵] صانعی، یوسف، رساله توضیح‌المسائل، ص۷۳.
در صورتی‌که بر زن مستحاضه، همه این اعمال حلال می‌شود.
گروهی از مفسران، علت حرام بودن جماع را از نظر پزشکی بررسی کرده‌اند و گفته‌اند: «از آن‌جا که قانونِ تشریع با نظام آفرینش و تکوین هماهنگی دارد و زن در ایام قاعدگی به لحاظ جسمی، آمادگی آمیزش جنسی ندارد و غلظت و عفونت و سوزندگی خون، کسالت و اختلال مزاج و تشنّجی مزاج و تشنّجی که در اثر پارگی رگ‌های دیواره رحم برای زن پیش می‌آید او را نسبت به آمیزش بی‌نشاط می‌سازد. همچنین در این ایّام، رحم زن که در حال تخلیه خون است آمادگی پذیرش نطفه را ندارد و در ضمن، آمیزش در ایام قاعدگی، برای مرد نیز خطراتی را به دنبال دارد و بر اساس اظهار نظر دانشمندان، ممکن است انتقال خون حیض از مجرای مرد او را برای همیشه عقیم سازد. یادآوری این نکته نیز لازم است که در روایات آمده است: اگر فرزندی در این ایام، نطفه‌اش منعقد شود به لحاظ جسمی و روحی مشکلاتی خواهد داشت.
«آمیزش با زن در این وضع غیر عادی.... سبب تحریک و عفونت‌های رحمی و خون‌ریزی بیش از حد معمول می‌شود.»
[۲۶] طالقانی، سیدمحمود، پرتوی از قرآن، ج۲، ص۱۳۲.


۹.۱ - کلام تفسیر نمونه

در تفسیر نمونه نیز آمده است که: «[با] آمیزش در این حال... احتمال عقیم شدن زن و مرد می‌رود و نیز ایجاد یک محیط مساعد برای پرورش میکروب، بیماری‌های آمیزشی... التهاب اعضای تناسلی زن را به دنبال دارد».
و در تفسیر انوار درخشان در این‌باره آمده است:
«چنان‌که می‌دانیم امروزه تحقیقات پزشکی نشان داده است که آمیزش هنگام حیض چه آثار شومی دارد به طوری‌که عموماً فرزندان هنگام تولد ناقص‌الخلقه بوده و دچار امراض سختی خواهند بود. و از نظر حرمت نماز آمده است: ... تطهّر، مبالغه در طهارت است و مسلمانان همواره باید بر وفق مسائل فردی و اجتماعی اقدام نمایند.
حضرت رضا (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: زن در هنگام حیض نباید نماز بخواند و روزه بگیرد؛ چه او نجس است و خدا دوست نمی‌دارد شخصی او را پرستش کند، جز آن که پاک و پاکیزه باشد.»
[۲۸] حسینی همدانی، محمد، تفسیر انوار درخشان، ج۲، ص۲۱۷.
در صورتی‌که برابر بیشتر فتاوای کنونی، زن ناچار است در حال خونریزیِ شدید، عبادات خود را به جا آورد و چون مجبور است گاه در یک روز، سه بار غسل کند، به سختی و مشقت می‌افتد و افزون بر ضررهای جسمی (به خاطر زیر آب رفتن‌های مکرر) باز نمازش را در حالت ناپاکی می‌خواند و این با مبانیِ عقلیِ فقهی همسو نیست؛ زیرا برابر قاعده کلی این است که هر چه عقل ممنوع کرده، شرع نیز آن را ممنوع کرده است.


ماده ۱۱۵ قانون مدنی مقرر می‌دارد: «زنی که بین او و شوهر خود نزدیکی واقع نشده و همچنین زن یائسه نه عده طلاق دارد و نه عده فسخ نکاح...»
[۲۹] قانون مدنی، ص۲۱۰.

معمولاً حقوق‌دانان (برابر فتاوای بیشتر علما و مراجع) «بلوغ شصت سال برای قرشی و پنجاه سال برای غیر آن را موجب تحقق یائسگی می‌دانند».
[۳۰] یثربی قمی، سید علی‌محمد، حقوق خانواده، ص۱۵۶.
و باور دارند: «زنان یائسه (زن قرشی ۶۰ سال و غیر قرشی ۵۰سال) عده ندارند و به محض وقوع طلاق، می‌تواند شوهر دیگر اختیار کنند.
[۳۱] طاهری، حبیب‌الله، حقوق مدنی، ص۲۹۸.

و در اصطلاح حقوقی به پیروی از فقه امامیه می‌گویند: «زن باید در طهر غیر مواقعه باشد (مطابق ماده ۱۱۴۱ قانون مدنی: طلاق در طهر مواقعه، صحیح نیست مگر این‌که زن یائسه حامل باشد). و حکمت اصلی ماده ۱۱۴۱ را معلوم شدن بارداری و جلوگیری از اختلاط نسل می‌دانند».
[۳۲] اباذری، منصور، انحلال نکاح دائم از نظر قانون مدنی، ص۹۶.
[۳۳] صفایی، حسین، حقوق مدنی، ج۱، ص۱۷۰.
[۳۴] شریف، علی، حقوق خانواده (حقوق مدنی ۵)، ص۱۶۷.
[۳۵] امامی، سید حسن، حقوق مدنی، ج۵، ص۷۹.
[۳۶] کمال‌الدین امام، محمد، الزواج و الطلاق فی الفقه الاسلامیه، ص۲۸۴.
[۳۷] محمود قراعه، علی، فقه‌القرآن و السنة در موضوع الطلاق در اسلام، ص۱۲۰.

«بنابراین اگر سنّ پنجاه سال قمری را مبنای یائسگی برای زن بدانیم و از سویی زنی مانند گذشته در این سن، عادت ماهانه شود، در صورت طلاق فلسفه این حکم که همانا جلوگیری از اختلاط نسل است از میان می‌رود و این، نقض غرض است».
از سویی اگر زن در این هنگام طلاق بگیرد و بلافاصله ازدواج کند، اگر در این میان باردار شود، این طفل متعلق به چه کسی خواهد بود؟


در اینجا به بررسی فقهی مسأله می‌پردازیم:

۱۱.۱ - آیات

امام صادق (علیه‌السّلام) به نقل از پدر بزرگوارش ابو جعفر باقر (علیه‌السّلام) فرمود: «پسرم مقام و منزلت شیعیان را از‌ اندازه نقل احادیث و شناختی که (درباره مفاهیم و معارف حدیثی) دارند بشناس! زیرا شناخت و معرفت، در حقیقت، همان درک آگاهانه (علوم و مفاهیم) حدیث است. و با همین درک آگاهانه محتوای احادیث است که مؤمن به بالاترین پایه‌های ایمان (شناخت اعتقادی و عملی) می‌رسد. من در نامه‌ای از علی (علیه‌السّلام) به این نوشته برخوردم: ارزش و ارج هر کسی معرفت اوست...» .
[۳۸] آرام، احمد، الحیاة، ج۱، ص۶۲.

با امید به این‌که خداوند ما را در فهم درست آیات و روایات یاری فرماید به بررسی فقهی حکم یائسگی می‌پردازیم.
درباره یائسگی یک آیه در سوره مبارک طلاق آمده است: «وَ اللاَّئِی یَئِسْنَ مِنَ الْمَحِیضِ مِنْ نِسَائِکُمْ اِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاَثَةُ اَشْهُرٍ وَ اللاَّئِی لَمْ یَحِضْنَ...؛ و آن زنانی که از حیض شدن قطع امید کرده‌اند، اگر قطع حیض آنها را عارضی می‌دانید، پس عده آنها سه ماه است و افرادی که تاکنون حیض نشده‌اند...»
در آیه یاد شده سه قرینه هست که دلالت می‌کند بر این‌که کی از ملاک‌های یائسگی، حیض ندیدن و ناامیدی از حیض است. این سه قرینه در ذیل تبیین می‌گردد:

۱۱.۱.۱ - قرینه اول آیه

۱. در این آیه، زنی که حیض نمی‌بیند (یاس پیدا کرده) موضوع عده قرار گرفته و سپس حکمش در ادامه آیه بیان شده و یاس را موضوع برای تعریف (مانند۵۰ سالگی) نگرفته است. اگر در مقام تعریف می‌بود؛ برای نمونه می‌فرمود: «الیائسات هنّ اللاتی» و افزون بر این، پس از چنین جمله‌ای، تعریف را بیان و برای نمونه می‌فرمود: «خمسون سنة» که هیچ‌یک از این‌ دو کار انجام نشده است.
از سوی دیگر، یاس در این آیه به معنای لغوی و عرفی (ناامیدی از حیض شدن دوباره) به کار رفته، نه معنای اصطلاحی (زنان پنجاه ساله) و هیچ توضیحی درباره آن داده نشده و به معنای اصطلاحی اشاره‌ای نیز نشده است.
از دو نکته یاد شده روشن می‌شود که یاس، یک امر بدیهی و شناخته شده برای مردم بوده؛ زیرا یک واقعیت خارجی و پدیده طبیعی است و نیازی به تعریف ندارد.
نکته مهم: این آیه در سال دهم هجری نازل شده و همه روایات یائسگی از امام صادق (علیه‌السّلام) است و در این فاصله که حدود ۱۳۰ سال می‌شود، مسلمانان، آیه را می‌فهمیدند و به آن عمل می‌کردند، حال چگونه می‌توان آن را ناشناخته پنداشت؟ و نیز چگونه می‌توان پذیرفت که مطلبی به صورت نامفهوم نازل شود و توضیحش ۱۳۰ سال بعد ارائه گردد؟
بنابراین، بر پایه این قرینه؛ یعنی به لحاظ این‌که آیه یاس را با معنای لغوی (نه اصطلاحی) به کار برده و آن‌را یک موضوع روشن گرفته، آشکار می‌شود که آیه، طبیعی و تکوینی بودن یائسگی را ردّ ننموده و چیزی را نیز ممیّز و شرط آن قرار نداده، بلکه آن‌را به همان شک واقعی‌اش پذیرفته است.
و چون این حالت (یائسگی)، مستلزم ندیدن حیض است، ندیدن حیض به عنوان اصل یائسگی و یا دست‌کم یکی از شرایط آن مورد تایید آیه کریمه می‌باشد.

۱۱.۱.۲ - قرینه دوم آیه

۲. جمله (یَئِسْنَ مِنَ الْمَحِیضِ) صراحت دارد بر این‌که «یاس، از حیض است». روشن است که یاس یا قطع امید، پس از ندیدن حیص است و اگر کسی حیض را با همه صفات و شرایطش ببیند، جایی برای ناامیدی و یاس باقی نمی‌ماند. پس جمله یاد شده دلالت بر «ندیدن حیض» دارد.

۱۱.۱.۳ - قرینه سوم آیه

۳. حیض نشدن دو گونه است: یکی موقتی برای چند ماه و یا چند سال که در اثر بیماری پیش می‌آید و در واقع، این حیض نشدن اصیل نبوده، عارضی است؛ دیگری اصیل که در اثر کهولت سن و از کار افتادگی قوای تولید مثل پیش می‌آید. این حیض نشدن، اصیل بوده، در اثر بیماری نیست.
یائسگی مورد نظر، تنها مربوط به گونه دوم است. پس اگر زنی مدتی خون حیض نبیند، نمی‌تواند بگوید من یائسه هستم. او بر حسب ظاهر و برابر معنای لغوی، یاس از حیض پیدا کرده؛ ولی برای تعیین تکلیف باید مشخص کند که این حیض نشدن موقتی و عارضی است یا ابدی و اصیل. اگر موقتی باشد، عده او سه ماه است و اگر ابدی و اصیل باشد، عده ندارد.
از این رو آیه شریف فرموده: (یَئِسْنَ مِنَ الْمَحِیضِ مِنْ نِسَائِکُمْ اِنِ ارْتَبْتُمْ - تا با جمله - اِنِ ارْتَبْتُمْ)، حیض موقتی را از ابدی و اصیل جدا نماید. معنای این بخش از آیه چنین می‌شود: «زنانی که مدتی حیض ندیده‌اند و بر حسب ظاهر از دیدن دوباره آن ناامید شده‌اند، [اگر قطع حیض، اصیل و طبیعی است، این گونه زنان برابر روایات عده ندارند] اگر [این قطع حیض] موقتی و عارضی است، عده آنها سه ماه می‌باشد.
به عبارت دیگر: با کلمه یاس، دو گونه قطع حیض مطرح می‌شود که با بیان حکم یک نوع آن (یاس موقتی) و گفتن وجه افتراق آنها (ریبه = غیرطبیعی بودن)، گونه دوم (یائسگی) خود به خود مشخص می‌شود، و چون در هر دو مورد (یائسگی اصیل و قطع موقتی حیض) در آغاز باید قطع حیض واقع شود، شرط اصلی یائسگی، ندیدن حیض است. و از آن جا که ائسگیِ اصیل، غیر از قطع حیض موقتی است و حکم آنها متفاوت می‌باشد، وجود ممیّز، ضروری بوده، شرط لازم یائسگی است. کلیت این ممیّز (ریبه بودن) از آیه و تشخیص آن (سن و مقدار آن) از روایات به دست می‌آید.
بنابراین، یائسگی دو شرط دارد: ۱. ندیدن حیض؛ ۲. کبر سن.
از این رو کسی که حیض می‌شود، جایی برای یائسگی او باقی نمی‌ماند.
[۴۰] طالقانی، سید هدایت‌الله، نگرشی نو به شرایط یائسگی، ص۴۹ تا ۵۱.


۱۱.۱.۴ - نکته در آیه

دومین نکته در آیه، معنای کلمه (ارْتَبْتُمْ) است.
«مفسرین شیعه منظور از این آیه را این‌گونه بیان کردند که زنانی که در مورد یائسه بودن آنها تردید است که آیا به خاطر رسیدن به سنّ یائسگی حائض نمی‌شود و یا به خاطر عوارض دیگر، عده آنها به جای سه طهر، سه ماه است».
[۴۱] مهرپور، حسین، مباحثی از حقوق زن، ص۱۷۶.

در تفسیر منهج‌الصادقین آمده است: «اکثر مفسران برآنند که مراد بقوله (اِنِ ارْتَبْتُمْ) ارتیاب است در وجوب عده نه در سن... مراد بقوله (لَم یحِضنَ) عدم بلوغ ایشان است به سنّ حیض و علم‌الهدی بر آن است».
[۴۲] کاشانی، فتح‌الله بن شکرالله، تفسیر منهج‌الصادقین، آیه چهارم سوره طلاق.

در تفسیر نمونه چنین آمده: «ریبه...؛ منظور زنانی است که به درستی نمی‌دانیم به سنّ یاس رسیده‌اند یا نه؟. .. باید عده نگه دارند.»
و در تفسیر جامع: منظور بانوان یائسه هستند و آنها زنانی می‌باشند که عمر آنها پنجاه سال در غیر‌ هاشمی و سادات و در سادات و زنان‌ هاشمی به شصت سال رسیده‌اند... به جز عده وفات، عده ندارند.
[۴۴] طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع‌البیان، آیه چهارم سوره طلاق.

در تفسیر مجمع‌البیان آمده است: ... آن‌ها که مایوس از حیض شدن هستند.
[۴۵] طبرسی، حسن بن فضل، تفسیر مجمع‌البیان، ج۲۵، ص۱۰۱.

و در المیزان: کلمه ارتیاب به معنای شک و تردید و در خصوص آیه، منظور شک در یائسه شدن است.

۱۱.۱.۵ - نظر معصوم

در دو حدیث از امام صادق (علیه‌السّلام) پرسیده شده که منظور از ارتبتم و ریبه چیست؟
امام (علیه‌السّلام) فرموده‌اند:
«مازاد علی شهر فهو ریبة، فلتعتدّ ثلاثة اشهر»
[۴۷] طالقانی، سید هدایت‌الله، نگرشی نو بر یائسگی، ص۵۶.
و «ما جاز الشهر فهو ریبة»
[۴۸] طالقانی، سید هدایت‌الله، نگرشی نو بر یائسگی، ص۵۶.

در این دو حدیث بیان شد که اگر زنی بیش از یک ماه خون نبیند، این قطع حیض، ریبه است و روشن است که قطع حیض در زنان جوان، یک امر مشکوک نیست، بلکه ک امر روشن و غیرمشکوک است که به سبب بیماری داخلی در زن ایجاد شده است.
از این‌جا روشن می‌شود که ریبه و ارتیاب به ویژه در آیه محل بحث؛ اولاً به معنای بیماری‌ای است که سبب می‌شود زن در دورانی که بر حسب شرایط طبیعی باید حیض ببیند، برای چند ماه یا چند سال حیض نشود.
ثانیاً در موارد مشکوک نیست و اساساً نظری به آن ندارد.
در این آیه، افرادی مورد نظر هستند که حیص نشدنشان غیر طبیعی (ریبه) است و بحثی درباره یقین یا شک نسبت به قطع حیض نیست.
منظور آیه این است که اگر شک دارید چنین و اگر یقین دارید چنان، بلکه منظور آن است که اگر حیض نشدن در اثر بیماری (ریبه) است، حکم یائسه جاری نمی‌شود و حکم یاسِ عارضی جاری شده و چنین زنی سه ماه عده دارد.
به بیان دیگر: نه زنان شک دارند و نه مردان به گفته زنان یا حالات آن‌ها شک دارند، نه قطع حیض مشکوک است و نه علت آن. همه اینها روشن است و چیزی مورد شک نیست؛ زیرا حیض نشدن، یک امر خارجی بوده و وجود یا عدم آن مشخص می‌باشد. آنچه محور کلام بوده و بر آن تکیه شده، حالت غیر طبیعی قطع حیض است.
[۴۹] طالقانی، سید هدایت‌الله، نگرشی نو بر یائسگی، ص۵۷.



در زمینه یائسگی روایات گوناگونی وجود دارد که با توجه به نوع دلالت و گونه اثبات «شرطِ حیض نشدن» چهارگونه (دلیل) می‌باشد.

۱۲.۱ - تصریح به یاس از حیض

در همه روایات، کلمه «یاس» همراه با «حیض» به گونه (یَئِسْنَ مِنَ الْمَحِیضِ) آمده است. در این جمله‌ها همان‌گونه که در دلیل اول قرآنی توضیح داده شد، یاس از حیض مطرح است؛ یعنی اولاً بر یاس (ندیدن در حدّ ناامیدی) و ثانیاً بر حیض تکیه شده تا کسی نپندارد که هر یاسی می‌تواند مورد نظر باشد و مهم‌تر این است که باید آن‌اندازه حیض نشود که به حدّ ناامیدی برسد. پس اگر کسی حیض شود، قطعاً مشمول (یَئِسْنَ مِنَ الْمَحِیضِ) نخواهد شد.

۱۲.۲ - حیض نشدن افراد هم سن

در برخی از روایات بیان شده که «مثلها لاتحیض» این روایات عبارتند از:
در موثقه ابن حجاج، امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «اذا بلغت ستین سنة، فقد یئست من المحیض و مثلها لاتحیض».
در خبر ابن حجاج آمده است که امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «التی قد یئست من المحیض و مثلها لا تحیض».
[۵۰] طالقانی، سید هدایت‌الله، نگرشی نو بر یائسگی، ص۶۳- ۶۴.

و در صحیحه حماد بن عثمان از امام صادق (علیه‌السّلام) آمده است: «حمّاد بن عثمان عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: سالته عن التی قد یئست من المحیض و التی لایحیض مثلها، قال: لیس علیها عدة؛ از ایشان درباره زنی که از قاعدگی ناامید گردیده و زنی که همسانش عادت نمی‌شود پرسیدم. فرمود: عده‌ای بر او نیست».

۱۲.۲.۱ - روایت امام صادق

عبدالرحمن بن الحجّاج قال: قال ابوعبدالله (علیه‌السّلام): «ثلاثُ یتزوّجنَ علی کلّ حال، التی لم تحض و مثلها لا تحیض. قال قلت: و ما حدّها؟ قال: اذا اتی لها اقلّ من تسع سنین، و التی لم یدخل بها، والتی قد یئست من المحیض. قلت: و ماحدّها؟ قال: اذا کان لها خمسون سنة».
امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: سه دسته از زنان در هر حالی می‌توانند ازدواج کنند:
۱. کسی‌ که عادت نشده و مانند او نیز نمی‌شود. پرسیدم: حدّ آن کدام است؟ فرمود: آن‌گاه که کمتر از نُه سال دارد.
۲. کسی‌ که با او آمیزش نشده است.
۳. کسی‌ که از عادت ماهانه ناامید گردیده و همسان او قاعدگی ندارد. پرسیدم: حدّ آن چیست؟ فرمود: هنگامی که پنجاه سال داشته باشد.
در این‌جا دو جمله صریح و قابل دقت وجود دارد: «یئست من المحیض» و «مثلها لاتحیض». جمله اول تصریح کرده که «یاس» با قطع امید «از حیض» است؛ یعنی دست کم یکی از شرایط یائسگی، ندیدن خون است. پس اگر کسی خون ببیند. قطعاً یائسه نیست.
جمله دوم «مثلها لاتحیض» بیانگر دو مطلب است: یکی کلّیت کبر سن و کهولت برای یائسگی که از عبارت «مثلها» (مانند آن زن= هم سن او) استنباط می‌شود. و دوم ندیدن حیض است؛ از این‌رو این احادیث دلالت بر هر دو شرطِ یائسگی دارند؛ کلیت شرط سن، از عبارت «مثلها» به دست می‌آید و شرط حیض ندیدن از دو عبارت «یئست من المحیض» و «لاتحیض» اثبات می‌گردد.
به دیگر سخن، وابسته کردن حکم، به عنوان «کسی که عادت نمی‌شود و مانندش نیز همین‌گونه ا ست»، خود گواه است که همه معیار برای نبودن عدّه، همان نداشتن عادت برای او و همسان‌هایش است، نه این‌که سنّ معینی ملاک باشد و‌گرنه، شایسته آن بود که گفته نشود: کسی که به نُه سال نرسیده و زنی که از پنجاه سالگی گذشته است. گزینش گفته‌ای آن‌گونه که در حدیث آمده، به ویژه دوبار گفتن جمله «و همسانش عادت نشود» گواهی روشن است بر آنچه گفته شد.

۱۲.۳ - ارتفاع حیض

در صحیحه جمیل بن درّاج از یکی از صادقین (علیهما‌السّلام) پرسیده شده: الرجل یطلّق المراة التی قد یَئِسَت من المحیض و ارتفع حیضُها فلاتَلد مثلها. فقال (علیه‌السّلام): لیس علیها عدّة و ان دخل علیها».
[۵۴] طالقانی، سید هدایت‌الله، نگرشی نو بر یائسگی، ص۶۳- ۶۴.

روایت مرسل جمیل بن درّاج که در کتاب‌های کافی، فقیه و سرائر از یکی از شیعیان از امام باقر (علیه‌السّلام) یا امام صادق (علیه‌السّلام) آمده است:
«عن جمیل بن درّاج، عن بعض اصحابنا، عن احدهما (علیهما‌السّلام) فی الرّجل یُطَلَّق الصبیّةَ التی لم تبلُغ و لا یحمل مثلها و قد کان دخل بها، والمراة التی قد یَئِست من الَمحیضِ و ارتفع حیضها، فلا یلد مثلها؟ قال: لیس علیهما عدّة و ان دخل بهما؛ درباره مردی که همسر خردسال و نابالغ خود را طلاق داده است. در حالی‌که همسان‌هایش باردار نمی‌شوند و با او آمیزش نیز کرده، همچنین اگر طلاق دهد همسری را که از عادت ماهانه ناامید گشته و قاعدگی از او رخت بربسته و همسان او باردار نمی‌شود، فرمود: پس بر این دو دسته از زنان، عده‌ای نیست، هر چند با آنان آمیزش کرده باشد».
«و فی روایة جمیل انه قال: فی الرجل یُطَلّق الصبیةَ التی لم تبلُغ و لاتحمل مثلها و قد کان دخل بهاء و المراة التی قد یَئِسَت من الَمحیض و ارتفع طمثُها، و لا تلد مثلها، فقال: لیس علیهما عدّة».
که افزون بر این که «یئست من المحیض» را آورده، عبارت‌های «ارتفع حیضها» و «فلاتلدمثلها» نیز آمده است که هر دو صراحت در این دارند که حیض نمی‌شود.

۱۲.۴ - واماندگی از حیض

در برخی از روایات، یائسگی را با تعبیر جلوس از حیض و یا قعود از آن معرفی نموده:
امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: «خمس یُطَلَّقنَ علی کلّ حالٍ... و التی قد جَلَست من المَحیض».
در روایت دیگر فرمود: «الّتی قد قَعدَت من الَمحیض»؛
قعود، یعنی بازنشستگی و انجام ندادن، همان‌گونه که در حدیث آمده:
«تَقعدُ عن الصلاة ایّامَ الحیض» در ایام حیض نماز نمی‌خواند.
امیرالمؤمنین نیز فرموده‌اند: «قُعودهُنّ عن الصلاةِ و الصیامِ فی ایّام حیضهِنّ»؛ یعنی علت نقصان ایمانِ عملی زنان، انجام ندادن نماز و روزه در ایام حیض می‌باشد.
پس یائسگی در روایت اول با عبارت «جلوس از حیض» و در حدیث دوم با «قعود از حیض» مشخص شده است و کلمه قعود نیز به همان معنای جلوس یا بازنشستگی، واماندگی و انجام ندادن می‌باشد.
برابر این دو حدیث، یائسه، زنی است که حیض شدنش از فعالیت وامانده و از کار افتاده و طبیعی است چنین زنی حیض نمی‌شود.
[۵۷] طالقانی، سید هدایت‌الله، نگرشی نو بر یائسگی، ص۶۷.


۱۲.۵ - دیدگاه فقها

مرحوم شیخ مفید، در کتاب ارزشمند مقنعه در بخش عدّه زنان می‌نویسد:
«و اذا طَلَّق الرجلُ زوجتَه الحرّةَ بعد الدخول بها وَجَب علیها ان تعتدّ منه بثلاثة اطهارٍ ان کانت ممّن تَحیض، و ان لم تَکن تحیض لعارضٍ و مثلها فی السنّ من تَحیض اعتدّت منه بثلاثة اشهر، و ان کانت قد استوفت خمسین سنةً و ارتفع عنها الحیضُ و آیَسَت منه لم یکن علیها عدّة من طلاق».
هرگاه مردی، زنِ آزاد خود را پس از آمیزش جنسی طلاق دهد، بر آن زن واجب است که به‌ اندازه سه پاکی عده نگه دارد، اگر از کسانی است که حیض می‌شوند و اگر از کسانی باشد که به دنبالِ عارضه‌ای عادت نمی‌شود، در حالی‌که همسالان او قاعدگی دارند، سه ماه عده نگاه می‌دارد و اگر پنجاه سالگی را پشت سر نهاده و قاعدگی از او رخت بربسته و امیدی بدان نیست، چنین زنی عده طلاق ندارد.
در این عبارات، معیار را در سنّ قاعدگی و بالاتر از پنجاه سالگی و رخت بر بستن عادت ماهانه می‌داند.

۱۲.۵.۱ - شیخ صدوق

مرحوم صدوق، در باب طلاق کتاب مقنع می‌نویسد:
«و اعلم، انّ خمساً یُطَلّقنَ علی کلّ حال: الحامل المبینُ حملُها، و الغائب عنها الزوجُها، و التی قد یَئِست من الحیض او لم تحض و هو علی وجهین: ان کان مثلها لا تحیض فلاعدّة علیها، و ان کان مثلها تحیض فعلیها العدّة ثلاثه اشهر؛
[۵۹] شیخ صدوق، محمد بن علی، مقنعه، ص۳۴۵.
بدان‌که پنج دسته از زنان را می‌توان در هر حال طلاق داد: زن بارداری که آبستنی وی روشن باشد، زنی که شویش ناپیداست، زنی که با او آمیزش انجام نگرفته است و زنی که از قاعدگی ناامید گشته یا عادت نمی‌شود که این خود، به دو گونه است: اگر همانندهایش نیز عادت نمی‌شوند. عده‌ای بر او نیست؛ ولی اگر قاعدگی دارند، بر او سه ماه عده است».
در این عبارت، تصریحی به این نشده که سن، معتبر است و تنها یاس از قاعدگی گفته شده است.
[۶۰] شیخ صدوق، محمد بن علی، مقنعه، ص۲۹.


۱۲.۵.۲ - شیخ طوسی

مرحوم شیخ طوسی، در بخش عده‌ها از کتاب نهایه می‌نویسد: «و اذا دخل بها ثمّ اراد طلاقَها فان کانت لم تبلُغ الحیضَ و مثلها لا تحیض، و حَدّ ذلک ما دون التسع سنین لم یکن علیها منه عدّة... و ان کانت لاتحیض و مثلها تحیض کان علیها ان تعتدّ بثلاثة اشهر، فاذا مضت فقد بانت عنه و ملکت نفسها؛ هرگاه با زنی آمیزش کرده و بخواهد او را طلاق دهد، اگر به سنّ عادت نرسیده و همسالان او نیز عادت نمی‌بینند (که میزان سنّ چنین کسی کمتر از نه سال است) عده‌ای بر او نیست... و اگر عادت نمی‌شود، در حالی‌که همسان‌هایش عادت ماهانه دارند، بر اوست که سه ماه عده نگه دارد، پس از این درنگ، از همسر خویش جدا گشته و اختیار با خودش خواهد بود».
آنگاه، پس از بیان احکامی درباره زنانی که عادتی یک نواخت دارند و دیگر زنان چنین می‌نویسد:
«واذا طلّقها و هی آیسة من الحیض و مثلها تحیض کان عدّتها ثلاثة اشهر، و ان کانت آیسة من المحیض و مثلها لا تحیض، فلیس علیها منه عدّة وبانت فی الحال و حلّت للازدواج؛ هرگاه همسرش را که ناامید از قاعدگی است و همسالانش عادت ماهانه دارند، طلاق دهد، عده‌اش سه ماه خواهد بود. و اگر همسالانش نیز عادت نمی‌شوند، عده‌ای بر او نیست، بی‌درنگ او از شویش جدا شده ازدواج با دیگری بر او حلال است». که ملاک نداشتن عده را ناامید بودن از قاعدگی و این‌که همسالانش عادتی نمی‌بینند، دانسته است. همچنین شیخ در بخش عده‌ها از کتاب مبسوط چنین می‌نویسد:
«الآیسة من الحیض و مثلها لا تحیض لا عدّةَ علیها، مثل الصغیرة التی لاتحیض مثلها، و من خالف هناک خالف‌هاهنا و قالوا: علیها العدة بالشهور علی کلّ حال؛ زن ناامید از عادت ماهانه که همسان‌هایش عادت نمی‌بینند عده‌ای بر او نیست؛ مانند خردسالی که همسالانش قاعدگی ندارند؛ هر یک [از علما] که در مسئله پیشین مخالفت کرد، در این‌جا نیز چنین کرده و گفته است: به هر روی، بر اوست که آن ماه‌ها را عده بدارد.
در بخش عده از کتاب خلاف می‌نویسد:
«مسالة ۱: الاظهر من روایات اصحابنا انّ التی لم تحض و مثلها لاتحیض، و الآیسة من المحیض و مثلها لاتحیض لا عدّة علیهما من طلاق و ان کانت مدخولاً بها... ؛ آنچه از روایات فقهای ما، با روشنی بیشتری بر می‌آید این است که زنی که برنامه عادت ماهانه ندارد و همسالانش نیز چنین‌اند، ناامید از عادتی که همسان‌هایش نیز عادتی ندارند عده‌ای در طلاق بر او نیست، گرچه با او آمیزش شده باشد...».
که در این جا نیز سن را بیان نکرده است.

۱۲.۵.۳ - قاضی ابن برّاج

قاضی ابن برّاج در مهذّب در بخش عده زن ناامید از عادت ماهانه می‌نویسد:
«فاذا طلّقها باَنت منه فی الحال و کان بعد ذلک خاطباً من الخُطّاب؛ هرگاه وی را طلاق دهد، فوراً از او جدا می‌گردد و شوهر وی نیز، همسان دیگر خواستگاران خواهد بود».

۱۲.۵.۴ - ابن ادریس

مرحوم ابن ادریس در بخش عده‌ها از سرائر می‌نویسد:
«... فامّا الآیسة: فلا تعلّق فیها بحال لاتصریحاً و لاتلویحاً، لانّه تعالی شرط فی ایجاب العدّة ثلاثه اشهر ان ارتابَت، و الریبة لا تکون الاّ فیمن تحیض مثلها، فامّا من لاتحیض مثلها: فلاریبة علیها، فلایتناولها الشرط المؤثّر؛ و اما آیسه درباره هیچ یک از حالت‌ها، نه به تصریح و نه به اشارت، نیست؛ زیرا خداوند بزرگ، در واجب کردن عده سه ماهه، شرط فرموده که اگر تردید کند. شک نیز جز درباره کسی که همانندهایش عادت می‌شود، نیست؛ ولی کسی که همانندهایش عادتی نمی‌بینند، تردیدی هم بر او نیست و شرط نیز او را در بر نمی‌گیرد.»

۱۲.۵.۵ - سلّار

سلّار در بخش طلاق از کتاب مراسم می‌گوید:
«فامّا غیر المتوفّی عنها زوجُها: فعلی ضربین: احدهما: یحب علیها عدّة، و الآخر لایجب علیها عدّة، فمن یحب علیها عدّة: من لم یبلغ الحیض، و لیست فی سنّ من تحیض، و غیر المدخول بها، و الیائسة من المحیض، و لیست فی سنّ من تحیض، و قد حُدَّ فی القرشیّة و النبطیّة ستّون سنة، و فی غیرها خمسون سنة؛ زنی که شویش نمرده دو گونه است: بر یکی عده لازم است و بر دیگری نیست. آن که عده بر اوست زنی است که به سنّ قاعدگی نرسیده، زنی که با او آمیزش انجام نگرفته و زنی که از عادت ماهانه ناامید است و در سنی هم نیست که عادت ببیند. این سن، درباره زنان قرشی و نبطی شصت سال و در دیگر زنان، پنجاه سال دانسته شده است.»

۱۲.۵.۶ - مرحوم محقق

محقق در شرایع در بخش عده‌ها می‌نویسد:
«و فی الیائسة والتی لم تبلغ روایتان: احداهما: انهما تعتدّ ان بثلاثة اشهر، و الآخری لا عدّة علیها، و هی الاشهر، و حدّ الیاس ان تبلغ خمسین سنةً؛ درباره زن ناامید از قاعدگی و نابالغ دو گونه روایت است، یکی آن‌که اینان سه ماه عده نگه می‌دارند و دیگری آن که عده‌ای که همان ماه‌هاست، بر ایشان نیست و مرز ناامیدی نیز رسیدن به پنجاه سالگی است.»
و در مختصر‌النافع می‌نویسد:
«ولا عدّة علی الصغیر، و لا الیائسة علی الاشهر، و فی حدّ الیاس روایتان: اشهر هما خمسون سنة؛ عده چند ماهه بر خردسال و ناامید نیست. درباره مرز ناامیدی دو روایت آمده که مشهورتر پنجاه سالگی است.»
و در جلد اول شرائع الاسلام می‌گوید: زن با رسیدن به شصت سالگی یائسه می‌گردد و گفته شده در غیر قرشی و غیر نبطی به پنجاه سالگی.
[۷۰] حلی، یحیی بن‌ سعید، شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۴.

علامه در بخش نخست از مبحث عدّه‌ها در کتاب قواعد می‌نویسد:
«ولو دَخَل بالصغیرة و هی من نقص سنُّها عن تسعة، او الیائسة و هی من بَلغَت خمسین او ستّین ان کانت قرشیّة او نبطیّة، فلا اعتبار به، و لا یجب لاجله عدّة طلاق، و لا فسخ علی رای، امّا الموت: فیثبت فیه العدّة، و ان لم یدخل و ان کانت صغیرة او یائسة دخل اولا اگر با زنی خردسال که کمتر از نه سال دارد یا بزرگسالی که به پنجاه سالگی رسیده و یا اگر قرشی یا نبطی است به شصت سالگی رسیده، آمیزش کرده، اعتباری بدان نبوده و برای آن، عده طلاق یا بر هم زدن پیمان زناشویی [= فسخ]، بنابر بر دیدگاه برخی، بایسته نمی‌گردد؛ اما در مرگ، چه آمیزش انجام داده باشد یا خیر، عده واجب می‌شود هر چند خردسال یا ناامید باشد».
و نیز می‌گوید:
«کلّ ماتراه قبل بلوغ تسع سنین او بعد سنّ الیاس، و هو ستّون للقرشیّة و النبطیّة، و خمسون لغیرهما، او... فلیس حیضاً؛ و خونی که زن پیش از رسیدن به نه سالگی یا بعد از رسیدن به یائسگی می‌بیند که سنّ شصت در قرشی و نبطی و پنجاه سالگی برای غیر آن دو است... حیض نمی‌باشد».

۱۲.۵.۷ - محقق کرکی

محقق کرکی باور دارد:
«هو الدم متعلّق بالعدّة اسودَ حارّاً غالباً، و محلّه: البالغة تسعاً غیر یائسة ببلوغ ستّین ان کانت قرشیّة او نبطیّة، وخمسین فی غیرهما؛ آن خونی که غالباً سیاه و گرم است و محل آن کسی است که به نه سالگی رسیده و یائسه نشده باشد با رسیدن به شصت سالگی اگر قرشی یا نبطی باشد و پنجاه سال در غیر این دو».
و نیز شهید اول که می‌فرماید: «قبل ستّین ان کانت المراة قرشیّة او نبطیّة و الاّ خمسون».
[۷۵] ذهنی، محمد جواد، مباحث فقهیه، ج۱، ص۳۰۲.

بنابراین، سلّار، علامه حلی، محقق کرکی و شهید اول... باور دارند که اگر قرشی یا نبطی باشد شصت سالگی و گرنه پنجاه سالگی زمان رسیدن به یائسگی است. که در جای خود به بحث کامل‌تر آن خواهیم پرداخت.

۱۲.۵.۸ - سید محمدکاظم یزدی

سید محمد کاظم یزدی در عروة‌الوثقی می‌نویسد:
«والیاسُ یحصل ببلوغ ستّین سنةً فی القرشیّة، و خمسین فی غیرها... والمشکوک الیاس محکوم بعدمه؛ یائسگی با رسیدن به شصت سالگی در قرشی و پنجاه سالگی در غیر قرشی حاصل می‌شود و هر کسی که شک دارد حکم به عدم یائسگی او می‌شود».

۱۲.۵.۹ - امام خمینی

حضرت امام خمینی در تحریر‌الوسیله می‌فرمایند:
«کذا ما تراه المراة بعد الیَاس لیس بحیض، و فی کونها استحاضة مع احتمالها لها ترددّ و ان لایبعد و تَیاَسُ المراة با کمال ستّین سنةً ان کانت قرشیّة، و خمسین ان کانت غیرها. و فی الحاق المشکوک کونها قرشیّة بغیر اشکال. و المشکوک یاسها یحکم بعدمه؛
[۷۸] امام خمینی، روح‌الله، تحریر‌الوسیله، ج۱، ص۴۴.
همچنین آن خونی که زن پس از یائسگی می‌بیند حیض نیست و در این که استحاضه باشد اگر چه بعید نیست، تردید وجود دارد و زن یائسه می‌شود با پایان پذیرفتن شصت سالگی در قرشی و پنجاه سالگی درغیر قرشی و در الحاق کسی که شک به قرشی بودن دارد اشکال است. و کسی که شک در یائسه شدن دارد، حکم به عدم آن می‌شود».

۱۲.۵.۱۰ - آیة‌الله خوئی

آیة‌الله خوئی در منهاج‌الصالحین می‌نویسند:
«کلّ دم تراه الصبیّة... لاتکون له احکام الحیض و ان علمت انّه حیض واقعاً، و کذلک المراة بعد الیاس، و تَحقّق الیاسُ ببلوغ خمسین سنةً فی غیر القرشیّة علی المشهور، و لکن الاحوط فی القرشیّة و غیرها الجمعُ بین تروک الحائض و افعال المستحاضه بعد بلوغها خمسین، و قبل بلوغها ستّین اذا کان للدم صفات الحیض، او انّهاث رات ایّام عادتها؛ و هر خونی که دختر بچه می‌بیند... احکام حیض بر آن بار نمی‌شود اگر چه بداند که آن حیض است و همچنین زن پس از یاس از حیض شدن، یائسگی‌اش محقق می‌شود با رسیدن زن به پنجاه سالگی و غیر قرشی بنابر قول مشهور؛ ولی احتیاط در قرشی و غیر قرشی جمع میان تروک حائض و اعمال مستحاضه است پس از رسیدن به پنجاه سالگی و پیش از رسیدن به شصت سالگی هنگامی که خون، صفات حیض داشته باشد».

۱۲.۵.۱۱ - آیة‌الله گلپایگانی

آیة‌الله گلپایگانی در هدایة‌العباد می‌فرماید:
«تَیاَسُ المراةُ باکمال ستّین سنةً ان کانت قرشیّة، و خمسین ان کانت غیرها، والمشکوک انّها قرشیّة یلحق بغیرها، و کذا المشکوک یاسُها؛ زن، یائسه می‌شود با پایان پذیرفتن شصت سال اگر قرشی باشد و پنجاه سال اگر غیر قرشی باشد و هر کس شک دارد محلق به غیر قرشی می‌شود و نیز هر کس که شک در یائسگی دارد محلق به غیر یائسه می‌شود».
و نیز در مختصر‌الاحکام می‌گوید:
«یَتحقَّق یاسُها ببلوغ خمسین فی غیر القرشیّة، و ستّین سنةً، فی القرشیّة؛ یائسگی با رسیدن پنجاه سال در غیر قرشی و شصت سال در قرشی محقق می‌شود».

۱۲.۵.۱۲ - آیة‌الله اراکی

و آیة‌الله اراکی می‌نویسد: زن‌های سیده پس از تمام شدن شصت سال یائسه می‌شوند یعنی خون حیض نمی‌بینند و زن‌هایی که سیده نیستند پس از تمام شدن پنجاه سال یائسه می‌شوند.
[۸۲] اراکی، محمدعلی، توضیح المسائل، ص۷۶.


۱۲.۵.۱۳ - آیة‌الله بهجت

و آیة‌الله بهجت نیز در توضیح‌المسائل می‌نویسد:
زن به سنّ یاس می‌رسد اگر قرشی باشد به شصت سال کامل قمری؛ اما غیر قرشی پنجاه سال کامل قمری و «المراة التی تَشکُّ فی بلوغها الیاسَ اذا رات دماً و لم تحرز کونه حیضاً‌ام لا، یجب علیها البناء علی عدم بلوغها الیاسَ؛
[۸۳] بهجت، محمدتقی، توضیح المسائل، ص۱۰۱.
زنی که شک دارد که به سنّ یاس رسیده، اگر خونی ببیند و محرز نشود که حیض است یا نه، واجب است بنا را بگذارد بر این که به یاس نرسیده است».
و سید محمد سعید حکیم در منهاج‌الصالحین دیدگاه امام خمینی (رحمه الله) را پذیرفته است.
[۸۵] حکیم، سید محمدسعید، حواریات فقهیه، ص۷۱.

و نیز آیة‌الله صانعی همین دیدگاه را می‌پذیرد.»
[۸۶] صانعی، یوسف، توضیح المسائل، ص۶۹.

پس علمایی که باور به شصت سال در قرشی و پنجاه سال در غیر قرشی دارند عبارتند از: سید محمدکاظم یزدی، امام خمینی، آیة‌الله خوئی، آیة‌الله شیخ لطف‌الله صافی گلپایگانی، سید محمد سعید حکیم، آیة‌الله بهجت، آیة‌الله اراکی و آیة‌الله صانعی.

۱۲.۵.۱۴ - سید محمد روحانی

سید محمد روحانی در مسائل‌المنتخبه می‌گوید:
«و الاوجه تَحقُّق یاسِها ببلوغ خمسین سنةً، لکنّ الاحتیاط لایترک الی الستّین. سواء القرشیّة و غیرها...؛
[۸۷] روحانی، سید محمدرضا، مسائل المنتخبه، ص۲۷.
وجه بهتر این است که زن یائسه می‌شود با رسیدن به پنجاه سال، ولی احتیاط ترک نشود تا شصت سالگی، چه قرشی باشد چه غیر قرشی» .

۱۲.۵.۱۵ - آیة‌الله سیستانی

آیة‌الله سیستانی در فتاوی‌المیسره می‌گوید:
«هل هناک عمر معیّن للنساء اللاتی یاتیهنّ الحیض؟ نعم... و ان لاتکون قد بلغت ستّین عاماً قمریّاً و هو سنّ الیاس،
[۸۸] سیستانی، سیدعلی، فتاوی المیسره، ص۷۶.
آیا عمر معینی برای زنان که حیض می‌بینند وجود دارد؟ آری... و این که به شصت سال قمری نرسیده باشد که این، سنّ یائسگی است».
و نیز در مسائل‌المنتخبه همین نظر را دارد.
[۸۹] سیستانی، سیدعلی، مسائل المنتخبه، ص۳۲.

آیة‌الله سیستانی در منهاج‌الصالحین می‌نویسد:
«فکلّ دم تراه الصبیّة بعد... لایکون دم حیض و کذا ما تراه المراةُ بعد بلوغها الستّین لا تکون له احکام، و الاحوط الاولی فی غیر القرشیّة الجمعُ بین تروک الحائض و افعال المستحاضة فیما بین الخمسین والستّین فیما اذا کان الدم بحیث لو راته قبل الخمسین لحکم بکونه حیضاً، کالذی تراه ایّام عادتها، و امّا سنّ الیاس الموجب لسقوط عدّة الطلاق: بعد انقطاع الدم، و عدم رجاء عوده؛ لکبر سنّ المراة؛ هر خونی که دختر بچه ببیند... خون حیض نمی‌باشد و همچنین خونی که زن پس از رسیدن به شصت سالگی می‌بیند احکام حیض بر آن بار نمی‌شود و احتیاط آن است که غیر قرشی در میان پنجاه تا شصت سالگی میان تروک حائض و افعال مستحاضه جمع کند در هنگامی که خون به شکلی باشد که اگر پیش از سن پنجاه سالگی می‌دید حکم به حیض بودنش می‌کرد مانند این که در هنگام عادتش باشد. اما سنّ یائسگی که موجب عده طلاق می‌شود پس از قطع شدن کامل خون و امید نداشتن به برگشت آن به خاطر زیادی سن زن است».
و در جلد سوم منهاج می‌گوید:
«یائسه عده بر او واجب نیست که چه نزدیکی کرده باشد و یاس محقق می‌شود پس از قطع شدن خون حیض و امید نداشتن به بازگشت آن... یا رسیدن به پنجاه سال قمری. یک سان است که قرشی باشد یا غیر قرشی».
که نشان‌دهنده این است که ایشان در این حکم تردید داشته‌اند؛ زیرا در بسیاری از زنان، خون حیض در پنجاه سالگی قطع نمی‌شود و اصولاً سن، ملاک قطع شدن خون نمی‌باشد و عوامل دیگری دخیل است. و جالب توجه است که در فقه‌السنة هیچ سنی را برای یاس در نظر نگرفته‌اند:
«و قد یمتدّ الی آخر العمر، و لم یات دلیل علی انّ له غایة ینتهی الیها، فمتی رات العجوز المسنّة الدم، فهو حیض؛
[۹۲] شیخ سید سابق، فقه السنه، ج۱، ص۸۲.
گاهی حیض تا پایان عمر ادامه پیدا می‌کند و دلیلی نیامده بر این‌که پایانی برای حیض وجود داشته باشد؛ بنابراین پیرزنِ مسن، خونی ببیند حیض است».

۱۲.۵.۱۶ - وحید خراسانی

آیة‌الله وحید خراسانی در این‌باره می‌گوید:
«زن بعد از تمام شدن شصت سال یائسه می‌شود و چنانچه خونی ببیند، حیض نیست و احتیاط واجب آن است که بعد از تمام شدن پنجاه سال تا تمام شدن شصت سال جمع کند بین احکام یائسه و غیر یائسه چه قرشیه باشد و چه غیر قرشی.
و نیز «زنی که شک دارد یائسه شده یا نه اگر خونی ببیند، و نداند حیض است یا استحاضه باید بنا بگذارد که یائسه نشده است».
[۹۳] وحید خراسانی، حسین، توضیح المسائل، ص۲۶۹.
(همه این موارد در جای خود بحث خواهد شد.)

۱۲.۵.۱۷ - میرزا جواد تبریزی

میرزا جواد تبریزی در صراط‌النجاة می‌گوید: «غیر قرشیه که پنجاه ساله است؛ ولی همچنان خون می‌بیند، باید جمع کند بین تروک حائض و اعمال مستحاضه تا وقتی که به شصت سالگی برسد، البته بنابر احتیاط».
[۹۵] تبریزی، میرزا جواد، توضیح المسائل، ص۲۶۹.

و در این‌که زنِ یائسه عده ندارد بیشتر فقها اتفاق نظر دارند؛ مانند: شیخ طوسی در نهایه، محقق حلی در شرائع الاسلام،
[۹۷] حلی، یحیی بن‌ سعید، شرائع الاسلام، ص۵۹۹.
امام خمینی در تحریر‌الوسیله، آیة‌الله خوئی در منهاج‌الصالحین،
[۹۹] خوئی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ص۴۲۴.
آیة‌الله اراکی،
[۱۰۰] اراکی، محمدعلی، توضیح المسائل، ص۴۶۶.
آیة‌الله صافی گلپایگانی،
[۱۰۱] صافی گلپایگانی، محمدرضا، هدایة العباد، ج۲، ص۳۹۹.
آیة‌الله بهجت،
[۱۰۲] بهجت، محمدتقی، توضیح المسائل، ص۴۷۱.
آیة‌الله وحید خراسانی،
[۱۰۳] وحید خراسانی، حسین، توضیح المسائل، ص۶۸۱.
میرزا جواد تبریزی.
[۱۰۴] تبریزی، جواد، توضیح المسائل، ص۴۴۰.



با توجه با مباحثی که گذشت به بررسی نظرات فقها می‌پردازیم. نظرات فقهای عظام در این‌باره به چند گروه تقسیم می‌شود:
۱. اگر قرشی یا نبطی باشد شصت ساله و گرنه پنجاه ساله
«قبل ستّین ان کانت المراة قرشیّة او نبطیّة و الاّ خمسون».
قائلان به این دیدگاه عبارتند از: شهید اول،
[۱۰۵] شهید اول، شمس‌الدین محمد بن مکی، دروس الشرعیة فی فقه الامامیه، ج۱، ص۹۷.
علامه حلّی
[۱۰۶] حلی، یحیی بن‌ سعید، قواعد الاحکام، ج۲، ص۶۸.
و محقق کرکی.
[۱۰۷] کرکی، علی بن عبد العالی، رسائل، ص۹۰.

۲. قرشی شصت ساله غیر قرشی پنجاه ساله
«... والیاس یحصل ببلوغ ستّین فی القرشیّة و خمسین فی غیرها».
سید محمدکاظم یزدی،
[۱۰۸] یزدی، سید محمدکاظم، عروة الوثقی، ج۱، ص۲۲۲.
امام خمینی،
[۱۰۹] امام خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴.
آیة‌الله خوئی،
[۱۱۰] خوئی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۵۶.
آیة‌الله شیخ لطف‌الله صافی گلپایگانی،
[۱۱۱] گلپایگانی، محمدرضا، هدایة العباد، ج۱، ص۴۴.
سید محمدسعید حکیم،
[۱۱۲] حکیم، سید محمد سعید، منهاج الصالحین، ص۶۳.
آیة‌الله بهجت،
[۱۱۳] بهجت، محمدتقی، توضیح المسائل، ص۱۰۱.
آیة‌الله اراکی،
[۱۱۴] اراکی، محمدعلی، توضیح المسائل، ص۷۶.
آیة‌الله صانعی.
[۱۱۵] صانعی، یوسف، توضیح المسائل، ص۶۹.

۳. برابری حکم یائسگی در قرشی و غیر قرشی
این گروه نیز به دو دسته تقسیم می‌شوند:
الف) کسانی که به سن پنجاه سالگی در قرشی و غیر قرشی باور دارند؛ مانند سید محمد روحانی.
[۱۱۶] روحانی، سید محمد، مسائل المنتخبه، ص۲۷.

ب) کسانی که به سن شصت سالگی در هر دو باور دارند؛ مانند محقق حل در شرائع‌الاسلام و آیة‌الله سیستانی
[۱۱۸] سیستانی، سیدعلی، فتاوی المیسره، ص۷۶.
در فتاوی‌المیسره که می‌فرمایند:
سؤال: هل هناک عمر معین للنساء اللاتی یاتیهنّ المحیض؟ جواب: نعم... و ان لاتکون قد بلغت ستّین عاماً قمریّاً و هو سنّ الیاس.
و جناب وحید خراسانی نیز بر همین باورند.
۴. کسانی که متعرض سن نشده‌اند
جناب شیخ طوسی در مبسوط، محقق اردبیلی در مجمع‌الفائده و برهان و آیة‌الله منتظری در احکام‌الشرعیه.
۵. قائلان به احتیاط به جمع میان تروک حائض و اعمال مستحاضه از پنجاه تا شصت سالگی
میرزا جواد تبریزی در صراط‌النجاة، آیة‌الله سیستانی در منهاج‌الصالحین، سید محمد روحانی در مسائل المنتخبه،
[۱۲۴] روحانی، سید محمد، مسائل المنتخبه، ص۲۷.
آیة‌الله خوئی در منهاج الصالحین
[۱۲۵] خوئی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ص۶۳.
و وحید خراسانی در توضیح المسائل.
[۱۲۶] وحید خراسانی، حسین، توضیح المسائل، ص۲۶۹.

۶. منکران سن یائسگی
شیخ سید سابق
[۱۲۷] شیخ سید سابق، فقه السنه، ج۱، ص۸۲.
از علمای اهل سنت از این دسته است.

۱۳.۱ - ذکر چند مسأله

با توجه به بررسی دیدگاه فقها چند مسئله مشهود است:
۱. اختلاف فقها درباره قرشی و نبطی؛
شهید ثانی در شرح لمعه می‌فرماید: «حکمِ مستند و مدرکی در دست نیست. چنانچه مصنف در برخی از کتب خود فرموده بر نص و روایتی که دلالت بر اشتراک ایشان با قرشی‌ها داشته باشد آگاهی پیدا ننموده؛ از این‌رو اصل و قاعده، مقتضی است که ایشان نیز مانند عموم زنان باشند.»
[۱۲۸] ذهنی، سید محمد جواد، مباحث فقهیه، ج۱، ص۳۰۲.

احتمال دارد مقصود از اصل، عمومات ادله باشد که دلالت بر پنجاه سال دارند و مخصّص یا قید درباره زنان قرشی وارد شده و تنها شهرت فتوایی بر نبطی قائم است؛ بنابراین، حکم آن از نظر دخول در عمومات و اطلاعات یا اتحاد با مخصص، مشکوک است و عموم یا اطلاق مقتضی است که بیش از پنجاه سال به احکام حیض مکلف نباشد.
۲. اختلاف فقها در مورد قرشی و غیر قرشی؛
به نظر می‌آید که تفاوت گذاردن میان زنان سید و غیر سید در کشور ما ضروری نیست؛ زیرا به نظر بیشتر پزشکان متخصص زنان در ایران، (مصاحبه حضوری با دکتر ربابه دامغانی، متخصص بیماری‌های زنان.) تفاوتی میان زنان سید و غیر سید از نظر فیزیولوژی بدن دیده نمی‌شود که شایستگی برای تغییر حکم داشته باشد.
۳. اتفاق فقها درباره اجرای اصل عدمِ یائسگی در صورت شک؛
فقها در این رای، اتفاق نظر دارند، حتی کسانی که سن را ملاک قطعی برای یائسگی دانسته‌اند در صورت شک، به عدم یائسگی حکم می‌نمایند که ممکن است اصل استصحاب یا برائت را جاری نموده باشند.

۱۳.۱.۱ - توضیح مسأله

«اگر حکمی (مانند احکام حائض) و یا مفهومی (مثل حائض بودن) و یا مصداقی با اوصاف خاص وجود داشته باشد و نسبت به آن، علم و یقین داشته باشیم، سپس نسبت به تغییر آن شک کنیم، اصل، عدم تغییر است. هر تغییری دلیل می‌خواهد و تا دلیل و علمِ به تغییر پیدا نکنیم، حکم می‌کنیم که آن حکم یا مفهوم یا مصداق تغییر نکرده است.
در این‌جا می‌دانیم که دَم قبل از سن یاس، حیض محسوب می‌شده، حالا شک می‌کنیم که آیا این خون، بعد از سن یاس از نظر شارع تغییر کرده؟ در چنین حالتی، اصل عدم تغییر است؛ یعنی استصحاب جاری نموده، می‌گوییم: این خون، همان حیض است و چنین زنی یائسه نشده است و همان احکام قبل از یاس را دارد.
و یا می‌توان گفت: می‌دانیم شارع، زنی را که قبل از سنّ یاس، حیض می‌دیده غیر یائسه می‌دانسته. اینکه هنوز مثل سابق حیض می‌بیند و فقط سنّ او تغییر کرده، چنین زنی یائسه شده ا نه؟ در این صورت، استصحاب را جاری نموده، می‌گوییم: اصل، عدم تغییر است و این زن یائسه نشده و خونی که می‌بیند مثل قبل، محکوم به حیض می‌باشد.
در استصحاب، حالت قبلی و سابقه در نظر گرفته شد. حال اگر از این حالت سابقه نیز صرف نظر کنیم می‌توانیم اصل برائت را جاری کنیم؛ یعنی این‌که اگر نسبت به نظر شارع در مورد یائسگی شک کنیم، باز اصل، عدم یائسگی است؛ یعنی می‌گوییم: در حکم زنان پنجاه سال به بالا که همانند قبل حیض می‌شوند، کاوش نمودیم و دلیلی بر یائسه محسوب کردن آن‌ها یافت نشد، در چنین حالتی، اصل، عدم حکم (منظور، حکم نسبت به موضوع یائسگی است، نه احکام شرعی مترتب بر یائسگی) است؛ لذا برائت (منظور از برائت، رفع تکلیف و نبودن حکم است؛ یعنی هر نوع حکمی اعم از این‌که بارآور باشد یا باربردار وجود ندارد) جاری نموده و می‌گوییم: چنین زنانی، حکم یائسه ندارند.»
[۱۲۹] طالقانی، سید هدایت الله، نگرشی نو بر یائسگی، ص۷۷ و ۷۸.

نکته قابل توجه دیگر این است که اگر سن، ملاک باشد دیگر جایی برای شک باقی نمی‌ماند که ما به اصل عملی مراجعه نماییم، مگر این‌که قائل به مراجعه به نشانه‌ها و صفات حتی پس از پنجاه سالگی باشیم و که در این صورت شک محقق می‌شود.
و نیز در برخی از مواقع تردید در حکم را شاهد هستیم.


در اجوبة الاستفتائات حضرت آیة‌الله خامنه‌ای آمده است:
سؤال: ما هو حکم الذی تراه مراة بعد سنّ الیاس؟ و ما هی وظیفتها الشرعیة؟ح کم زنی که خونی را پس از سنّ یاس می‌بیند و وظیفه شرعی او چیست؟
جواب: لایبعد ان یکون حکم الاستحاضة. بعید نیست که حکم آن استحاضه باشد.
[۱۳۰] خامنه‌ای، سیدعلی، اجوبة الاستفتائات، ص۶۸.

و حضرت امام خمینی نیز تردید را یاد کرده است:
«و فی کونها استحاضة مع احتمالها تردد».
افزون بر این‌که گروهی نیز باور دارند که در پنجاه سالگی نسبت به عبادت و در شصت سالگی نسبت به عده، سنّ یاس محقق می‌شود.
[۱۳۲] شهید اول، شمس الدین محمد بن مکی، شرح لمعه، پاورقی، ص۳۱.

افزون بر این، در تعیین سن و حکم یائسه در میان علمای امامیه اختلاف هست و برخی فقها نیز چند نظر ارائه کرده‌اند؛ مانند محقق حلی که در قواعد به تفاوت میان قرشی و نبطی با غیرقرشی قائل است و در شرائع قائل به شصت سال مطلق می‌باشد. و موارد دیگری که در بحث دیده شد. و این اختلاف‌ها جای تامل دارد.


در آغاز به پیامدهای منفی تعیین سن برای یائسگی (پنجاه سال قمری) اشاره می‌کنیم:
معمولاً زنان ایرانی بر پایه گفته پزشکان متخصص در این سن به گونه مرتب قاعده می‌شوند و همه نشانه‌ها و صفات حیص در آن موجود می‌باشد. حکم به استحاضه بودن این خون (با توجه به این‌که همه شرایط حیض، موجود است و مانع مفقود می‌باشد) باعث می‌شود فلسفه این احکام زیر سؤال برود؛

۱۵.۱ - ذکر چند مثال

برای نمونه:
۱. واجب شدن برخی از حرام‌ها با تغییر حکم
زن باید در این حالت، همه عباداتش را در هر شرایطی به جا آورد حتی عباداتی که طهارت شرط صحت آنها می‌باشد؛ بنابراین، مشکلات بی‌شمار روحی و جسمی برای زن - به خاطر غسل کردن‌های پی‌درپی در نیمه شب و روز که باعث درد و ناراحتی دو چندان او در این حالت می‌شود و در پایان نیز به خاطر خون زیادی که در اوایل قاعدگی می‌بیند در عمل با وجود غسل کردن، نماز را در حالت ناپاکی می‌خواند - به بار می‌آید و با توجه به قاعده «لاضرر»، درستی این حکم، جای تردید است. افزون بر این‌که فلسفه حکمِ حرمتِ نماز و روزه در این ایام (ایام قاعدگی) متزلزل می‌شود.
۲. حلال شدن حرام، در برخی موارد
همه مواردی که در دوره قاعدگی بر زن حرام بوده، ناگهان با رسیدن به سنّ ویژه‌ای حلال می‌شود؛ همچون وارد شدن به مساجد، دست زدن به خطّ قرآن، خواندن سوره‌های عزائم، طواف و اعتکاف، که اینها نیز مشروط به طهارت می‌باشند که در فرض ما وجود ندارد.
۳. پیدایی ضرر در برخی موارد
مانند حرمت نزدیکی که در ضورت تغییرِ حکم، برداشته می‌شود و چون بسیاری از مفسران در تفسیر آیه (فَاعتَزِلُو النّساءَ)
[۱۳۳] طالقانی، محمدرضا، پرتوی از قرآن، ج۲، ص۱۳۲.
باور دارند که فلسفه حرمت نزدیکی، جلوگیری از ضرر قطعی است، همان‌گونه که در بخش عوارض پزشکیِ حاصل از حکم یائسگی گفته شد، باعث ضررهای جسمی و روحی برای زن و نیز ضررهایی برای مرد- مانند عقیم شدن مرد در صورت انتقال خون حیض از مجرای مرد و جز آن- می‌باشد.
بنابراین در صورت ادامه تخمک‌گذاری در فرض یاد شده به این خاطر که در این ایام منافذ رحم باز می‌باشد و ضررهای حاصل از نزدیکی هنوز رفع نشده، حکم به حلیت نزدیکی در پنجاه سالگی پیش از قطع خون‌ریزی، فلسفه حکم را بی‌پایه می‌کند.
۴. پیدایی اختلاط انساب در برخی موارد
بنابر دیدگاه برخی فقها، عده از زن یائسه برداشته می‌شود و عده، مدتی است که زن انتظار می‌کشد تا پاکی رحم خود را از آبستنی احراز کند و یقین برای او حاصل می‌شود،
[۱۳۴] فیض، علی‌رضا، مبادی فقه و اصول، ص۳۳۷.
در صورت ادامه قاعدگیِ زن و طلاق او در این حالت که پس از پنجاه سالگی جایز می‌شود، ممکن است باعث اختلاط نسب شود.
در صورتی‌که می‌دانیم جلوگیری از اختلاط انساب، یکی از فلسفه‌های قانون گذاری عده است؛ زیرا بنابر دیدگاه پزشکان متخصص، در این سن، هنوز در بیشتر زنان تخمک‌گذاری به گونه مرتب انجام می‌شود و در برخی، نیز تخمک‌گذاری به گونه ناقص انجام می‌پذیرد و در همه این حالات، امکان حاملگی نیز وجود دارد...
این‌جا نیز فلسفه تغییر حکم زیر سؤال می‌رود؛ زیرا موضوع هنوز تغییری نکرده و مقتضی موجود (امکان حاملگی) و مانع (یائسه نشدن) مفقود است.


چون قانون تشریع با نظام آفرینش و تکوین، هماهنگی کامل دارد و همان‌گونه که می‌دانیم تشریع قانون و احکام مترتب بر قاعدگی به لحاظ وضع جسمی و روحی ویژه زن در این هنگام است، دلیل سنّ پنجاه سالگی برای رسیدن ناگهانی زن به سنّ یائسگی قابل توجیه به نظر نمی‌رسد؛ زیرا مسئله یائسگی از مسائلی است که با تغییر موضوع، حکم آن نیز تغییر می‌کند و با توجه به اختلاف دیدگاه فقها در موضوع یائسگی و این که این اختلاف در برخی از موارد، باعث حرام شدن واجب و حلال شدن حرام است و نیز با عنایت به این‌که در این مورد، علم روز به نظر قطعی رسیده که یائسگی آخرین دوره از فرایند بیولوژیکی تدریجی است که در آن تخمدان تولیدات هورمونی جنسی زنانه خود را کاهش می‌دهد و عوامل متعدد زیستی، روانی، اجتماعی و حتی فرهنگی، نوع تغذیه و... در زمان و نحوه بروز آن دخالت دارند؛ و مرحله پیش هنگام یائسگی نیز که با پایان دوره تولید مثل و قاعدگی همراه است، یک دوره گذرا می‌باشد که ممکن است در زمان وقوع و کمیت و کیفیت علائم آن، عوامل متعددی نقش داشته باشند و یائسگی زمانی کامل است که زن به مدت یکسال اصلاً عادت ماهیانه نداشته باشد که این دوره مانند آغاز دوران ماهیانه در افراد بالغ، زمان آن از فرد به فرد متغیر است. و ملاک رسیدن زن به یائسگی، سن نمی‌باشد، بلکه ویژگی‌های فردی و اجتماعی در بروز آن دخیل‌اند و در هر دوره زمانی، سنّ متوسط یائسگی تغییر می‌کند؛ «بایسته است برای سرگردان نماندن مکلفان، تدابیری‌ اندیشیده شود و فقهای عظام با توجه به مقتضیات روز، حکم یائسگی را متناسب با شرایط فردی و اجتماعی و نیز شرایط خاص اقلیمی هر منطقه؛ صادر کنند.»


۱. صدیق اورعی، غلامرضا، تمکین بانو - ریاست شوهر، ص۱۷.
۲. مشیری، مهشید، فرهنگ زبان فارسی، ص۱۱۸۲.
۳. صلاحی، مهرداد، پرسش و پاسخ تشریحی از کارنت زنان، ص۱۱۵.
۴. برنشی، کتی، یائسگی و درمان جایگزینی هورمونی، ص۲.
۵. عجمی، ناهید، یائسگی، ص۵.
۶. مریم معین اسلام و ناهید طیبی‌زاده، روان شناسی زن در نهج البلاغه.
۷. رضا صادقیان و مهرانگیز حاتمی، یائسگی نماد بالندگی، ص۱۹.
۸. عجمی، ناهید، یائسگی، ص۵.
۹. دنفورت، دیوید، بیماری‌های زنان و مامایی، ص۴۳۳.
۱۰. نینوائی، ژیلا، چهل سالگی و بعد از آن، ص۳۵.
۱۱. محمودان، آزیتا، کیمیا زنان و زایمان، ص۱۹۰.
۱۲. آقازاده، افسانه، نائینی، آنچه زنان باید بدانند، ص۱۱.
۱۳. مروین، لئونارد، یائسگی تغییر بزرگ زندگی زن، ص۱۴.
۱۴. رضا صادقیان و مهرانگیز حاتمی، یائسگی نماد بالندگی، ص۴۹.
۱۵. مروین، لئونارد، یائسگی تغییر بزرگ زندگی زن، ص۳.
۱۶. دنفورت، دیوید، بیماری‌های زنان و مامایی، ص۴۳۲.
۱۷. مروین، لئونارد، یائسگی و تغییر بزرگ زندگی زن، ص۱۴.
۱۸. اوجرا، لیندا، یائسگی بدون درد، ص۳۴.
۱۹. مجله پیام زن، بخش خبر، شماره ۱۳۱، ص۱۰.
۲۰. ثقفی، نفیسه، خودآزمایی و راهنمایی مطالعه آندوکرینولوژی بالینی زنان و نازایی، ص۹۷.
۲۱. اوجرا، لیندا، یائسگی بدون درد، ص۳۸.
۲۲. مهرداد ربانی و محسن سنایی، عادت ماهانه (علل و عوارض نکات بهداشتی)، ص۹۳.
۲۳. صانعی، یوسف، رساله توضیح‌المسائل، ص۵۸.
۲۴. صانعی، یوسف، رساله توضیح‌المسائل، ص۷۱.
۲۵. صانعی، یوسف، رساله توضیح‌المسائل، ص۷۳.
۲۶. طالقانی، سیدمحمود، پرتوی از قرآن، ج۲، ص۱۳۲.
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، آیه ۲۲۳ سوره بقره، ج۲، ص۱۶۸.    
۲۸. حسینی همدانی، محمد، تفسیر انوار درخشان، ج۲، ص۲۱۷.
۲۹. قانون مدنی، ص۲۱۰.
۳۰. یثربی قمی، سید علی‌محمد، حقوق خانواده، ص۱۵۶.
۳۱. طاهری، حبیب‌الله، حقوق مدنی، ص۲۹۸.
۳۲. اباذری، منصور، انحلال نکاح دائم از نظر قانون مدنی، ص۹۶.
۳۳. صفایی، حسین، حقوق مدنی، ج۱، ص۱۷۰.
۳۴. شریف، علی، حقوق خانواده (حقوق مدنی ۵)، ص۱۶۷.
۳۵. امامی، سید حسن، حقوق مدنی، ج۵، ص۷۹.
۳۶. کمال‌الدین امام، محمد، الزواج و الطلاق فی الفقه الاسلامیه، ص۲۸۴.
۳۷. محمود قراعه، علی، فقه‌القرآن و السنة در موضوع الطلاق در اسلام، ص۱۲۰.
۳۸. آرام، احمد، الحیاة، ج۱، ص۶۲.
۳۹. طلاق/سوره۶۵، آیه۴.    
۴۰. طالقانی، سید هدایت‌الله، نگرشی نو به شرایط یائسگی، ص۴۹ تا ۵۱.
۴۱. مهرپور، حسین، مباحثی از حقوق زن، ص۱۷۶.
۴۲. کاشانی، فتح‌الله بن شکرالله، تفسیر منهج‌الصادقین، آیه چهارم سوره طلاق.
۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، آیه ۲۲۲ سوره بقره، ج۲۴، ص۲۵۵.    
۴۴. طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع‌البیان، آیه چهارم سوره طلاق.
۴۵. طبرسی، حسن بن فضل، تفسیر مجمع‌البیان، ج۲۵، ص۱۰۱.
۴۶. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۹، ص۵۳۰.    
۴۷. طالقانی، سید هدایت‌الله، نگرشی نو بر یائسگی، ص۵۶.
۴۸. طالقانی، سید هدایت‌الله، نگرشی نو بر یائسگی، ص۵۶.
۴۹. طالقانی، سید هدایت‌الله، نگرشی نو بر یائسگی، ص۵۷.
۵۰. طالقانی، سید هدایت‌الله، نگرشی نو بر یائسگی، ص۶۳- ۶۴.
۵۱. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۴۰۵.    
۵۲. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۴۰۶.    
۵۳. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۴۰۶.    
۵۴. طالقانی، سید هدایت‌الله، نگرشی نو بر یائسگی، ص۶۳- ۶۴.
۵۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۴۰۵.    
۵۶. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۴۰۵.    
۵۷. طالقانی، سید هدایت‌الله، نگرشی نو بر یائسگی، ص۶۷.
۵۸. شیخ مفید، محمد بن نعمان، مقنعه، ص۵۳۲.    
۵۹. شیخ صدوق، محمد بن علی، مقنعه، ص۳۴۵.
۶۰. شیخ صدوق، محمد بن علی، مقنعه، ص۲۹.
۶۱. طوسی، محمد بن حسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۵۳۲.    
۶۲. طوسی، محمد بن حسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۵۳۵.    
۶۳. طوسی، محمد بن حسن، مبسوط، ج۵، ص ۲۳۹.    
۶۴. طوسی، محمد بن حسن، خلاف، ج۳، ص۵۳.    
۶۵. قاضی ابن برّاج، عبدالعزیز بن‌ نحریر، مهذّب، ج۲، ص ۲۸۶.    
۶۶. ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، سرائر، ج۲، ص ۷۳۴.    
۶۷. دیلمی، سلّار، مراسم، ص۱۶۴-۱۶۶.    
۶۸. حلی، یحیی بن‌ سعید، شرایع، ج۳، ص۵۵۹.    
۶۹. حلی، یحیی بن‌ سعید، مختصر النافع، بخش عده‌ها، ص۲۰۰.    
۷۰. حلی، یحیی بن‌ سعید، شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۴.
۷۱. حلی، یحیی بن‌ سعید، قواعد الاحکام، ج۳، ص۱۳۳.    
۷۲. حلی، یحیی بن‌ سعید، قواعد الاحکام، ج۱، ص۲۱۲.    
۷۳. کرکی، علی بن عبدالعالی، رسائل، ج۱، ص۹۰.    
۷۴. شهید ثانی، زین الدین بن نورالدین، روضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة (شرح لمعه)، ج۱، ص۳۷۰.    
۷۵. ذهنی، محمد جواد، مباحث فقهیه، ج۱، ص۳۰۲.
۷۶. شهید اول، شمس‌الدین محمد بن مکی، دروس الشرعیة فی فقه الامامیه، ج۱، ص۹۷.    
۷۷. یزدی، سید محمد کاظم، عروة‌الوثقی، ج۱، ص۲۳۵.    
۷۸. امام خمینی، روح‌الله، تحریر‌الوسیله، ج۱، ص۴۴.
۷۹. خوئی، سید ابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۵۶.    
۸۰. گلپایگانی، محمدرضا، هدایة العباد، ج۱، ص۴۵.    
۸۱. گلپایگانی، محمدرضا، مختصر الاحکام، ص۲۹.    
۸۲. اراکی، محمدعلی، توضیح المسائل، ص۷۶.
۸۳. بهجت، محمدتقی، توضیح المسائل، ص۱۰۱.
۸۴. حکیم، سید محمد سعید، منهاج الصالحین، ص۶۳.    
۸۵. حکیم، سید محمدسعید، حواریات فقهیه، ص۷۱.
۸۶. صانعی، یوسف، توضیح المسائل، ص۶۹.
۸۷. روحانی، سید محمدرضا، مسائل المنتخبه، ص۲۷.
۸۸. سیستانی، سیدعلی، فتاوی المیسره، ص۷۶.
۸۹. سیستانی، سیدعلی، مسائل المنتخبه، ص۳۲.
۹۰. سیستانی، سیدعلی، منهاج الصالحین، ج۱، ص۷۳.    
۹۱. سیستانی، سیدعلی، منهاج الصالحین، ج۳، ص۱۶۶.    
۹۲. شیخ سید سابق، فقه السنه، ج۱، ص۸۲.
۹۳. وحید خراسانی، حسین، توضیح المسائل، ص۲۶۹.
۹۴. تبریزی، میرزا جواد، صراط النجاة، ج۲، ص۵۲.    
۹۵. تبریزی، میرزا جواد، توضیح المسائل، ص۲۶۹.
۹۶. طوسی، محمد بن حسن، نهایه، ص۵۳۵.    
۹۷. حلی، یحیی بن‌ سعید، شرائع الاسلام، ص۵۹۹.
۹۸. امام خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، ج۲، ص۳۳۲.    
۹۹. خوئی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ص۴۲۴.
۱۰۰. اراکی، محمدعلی، توضیح المسائل، ص۴۶۶.
۱۰۱. صافی گلپایگانی، محمدرضا، هدایة العباد، ج۲، ص۳۹۹.
۱۰۲. بهجت، محمدتقی، توضیح المسائل، ص۴۷۱.
۱۰۳. وحید خراسانی، حسین، توضیح المسائل، ص۶۸۱.
۱۰۴. تبریزی، جواد، توضیح المسائل، ص۴۴۰.
۱۰۵. شهید اول، شمس‌الدین محمد بن مکی، دروس الشرعیة فی فقه الامامیه، ج۱، ص۹۷.
۱۰۶. حلی، یحیی بن‌ سعید، قواعد الاحکام، ج۲، ص۶۸.
۱۰۷. کرکی، علی بن عبد العالی، رسائل، ص۹۰.
۱۰۸. یزدی، سید محمدکاظم، عروة الوثقی، ج۱، ص۲۲۲.
۱۰۹. امام خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۴.
۱۱۰. خوئی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۵۶.
۱۱۱. گلپایگانی، محمدرضا، هدایة العباد، ج۱، ص۴۴.
۱۱۲. حکیم، سید محمد سعید، منهاج الصالحین، ص۶۳.
۱۱۳. بهجت، محمدتقی، توضیح المسائل، ص۱۰۱.
۱۱۴. اراکی، محمدعلی، توضیح المسائل، ص۷۶.
۱۱۵. صانعی، یوسف، توضیح المسائل، ص۶۹.
۱۱۶. روحانی، سید محمد، مسائل المنتخبه، ص۲۷.
۱۱۷. حلی، یحیی بن‌ سعید، شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۴.    
۱۱۸. سیستانی، سیدعلی، فتاوی المیسره، ص۷۶.
۱۱۹. طوسی، محمد بن حسن، مبسوط، ج۱، ص۴۲.    
۱۲۰. محقق اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان، ص۱۴۲.    
۱۲۱. منتظری، حسین‌علی، احکام الشرعیه، ص۷۷.    
۱۲۲. تبریزی، میرزا جواد، صراط النجاة، ج۲، ص۵۲.    
۱۲۳. سیستانی، سیدعلی، منهاج الصالحین، ص۷۴.    
۱۲۴. روحانی، سید محمد، مسائل المنتخبه، ص۲۷.
۱۲۵. خوئی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ص۶۳.
۱۲۶. وحید خراسانی، حسین، توضیح المسائل، ص۲۶۹.
۱۲۷. شیخ سید سابق، فقه السنه، ج۱، ص۸۲.
۱۲۸. ذهنی، سید محمد جواد، مباحث فقهیه، ج۱، ص۳۰۲.
۱۲۹. طالقانی، سید هدایت الله، نگرشی نو بر یائسگی، ص۷۷ و ۷۸.
۱۳۰. خامنه‌ای، سیدعلی، اجوبة الاستفتائات، ص۶۸.
۱۳۱. امام خمینی، روح‌الله، تحریرالوسیله، ج۱، ص۴۴.    
۱۳۲. شهید اول، شمس الدین محمد بن مکی، شرح لمعه، پاورقی، ص۳۱.
۱۳۳. طالقانی، محمدرضا، پرتوی از قرآن، ج۲، ص۱۳۲.
۱۳۴. فیض، علی‌رضا، مبادی فقه و اصول، ص۳۳۷.



سایت راسخون، برگرفته از مقاله «نگاهی به یائسگی و آرای فقهی آن (۱)»، تاریخ بازیابی ۹۶/۳/۱۵.    
سایت راسخون، برگرفته از مقاله «نگاهی به یائسگی و آرای فقهی آن (۲)»، تاریخ بازیابی ۹۶/۳/۱۵.    




جعبه ابزار