گریه بر امام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اگر
انسان عواطف انسانی خود را از دست نداده باشد،
اشک و شادی حالت روحی او را نشان میدهد. اشک،
زبان دل است. گریه کردن، گاهی اعتراض به یک جنایت است. نوحه سرایی، گاهی زنده نگه داشتن یاد یک مظلومیت و افشای چهره یک ظالم است.
حادثه عاشورا که در
سال ۶۱ هجری در
کربلا اتفاق افتاد، یکی از بزرگترین جنایتهای بشری درباره گروهی از پاکترین و فداکارترین انسانها بود، آن هم از سوی کسانی که خود را پاک و صالح میدانستند؛ اما برای حفظ قدرت خود دست به یک «قتل عام» زدند و فرزند
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را همراه برادران، فرزندان و یارانش کشتند؛ حتی از کشتن کودک شش ماهه هم که تشنه بود و بی تاب، چشم نپوشیدند. بعضی ظلمها و مظلومیتها اگر یاد نشود، فراموش میشود. بعضی از جنایت کاران اگر افشا نشوند، یک قدیس معرفی میشوند. اینجاست که وظیفه انسانهای آگاه و وجدانهای بیدار، دفاع و همدلی نسبت به مظلوم و مبارزه و جبهه گیری علیه ظالم است. این «یاد» و «همراهی»، به شکلهای مختلف است و اشک و
گریه ، یکی از این راه هاست. واقعه عاشورا چیزی است که هر کس بخواند و بشنود و بفهمد، اگر وجدان انسانی او زنده باشد، حتما متاثر میشود و اگر متعهد باشد، تاثر و ناراحتی خود را به شکلی ابراز میکند که گریه یکی از این شکل هاست.
برای قدرشناسی از پیامبر،
احترام و دوستی و پیوند با خاندان او وظیفه ما مسلمانان است. این چیزی است که خود حضرت محمد، از ما خواسته و ما را به دوستی با
اهل بیت سفارش کرده است.
در
فرهنگ دینی ما، عزاداری بر مظلومیت
اهل بیت، یکی از نشانههای دوستی و پیوند با آنان است. شادی کردن در تولدهای آنان و اشک ریختن در شهادت هایشان، پیوند قلبی ما را با آنان محکم تر و عمیق تر میکند. اشک ما، شاهد عشق ماست. برپاکردن مراسم عزاداری در عاشورا، نام و خاطره و یاد آنان را زنده نگه میدارد و این «احیاگری» نوعی تلاش برای خنثی کردن
نقشه دشمنان آنان است که هم میخواستند کسی سراغ این خاندان نرود، هم کسی از جنایتهای دشمنان نسبت به این خاندان پاک یاد نکند؛ پس عزاداری ما نوعی دفاع از حق و مبارزه با باطل و وسیلهای برای اتحاد و تجمع ما بر محور
اهل بیت و عاشوراست.
سوگواری در فقدان یک عزیز، هم یک امر طبیعی و عاطفی است که نشان دهنده فعالیت احساسات و عواطف انسانی است، هم نسبت به خاندان
پیامبر اسلام ؛ به ویژه نسبت به
امام حسین علیهالسّلام و حادثه عاشورا، یک «دستور دینی» است. عمل پیامبر خدا، و امامان
شیعه و توصیههای مکرر آنان نسبت به گریستن بر سیدالشهدا و یادکردن مصائب خاندان پیامبر و مرثیه سرودن برای آنان و برپایی مجالس عزا، هیچ شبههای باقی نمیگذارد که این کار ریشه در آموزههای دینی دارد و مستند به دستور پیشوایان
دین است و کاری عقلایی و مدبرانه است. گریه بر شهید و غم فقدان یک عزیز، کاری انسانی، مقدس و ارزشمند است.
پیامبر دستور داده بود بر جعفربن ابی طالب و زیدبن حارثه که در جنگ موته شهید شدند، گریه کنند.
حضرت زهرا علیهالسّلام بر سر قبر
حمزه سیدالشهدا، حاضر میشد، زیارت میکرد،
نماز میخواند، میگریست و یاد آن شهید را زنده نگه میداشت.
سابقه عزاداری بر مظلومیت خاندان پیامبر بسیار دیرینه است. پیامبر و امامان ما، از پیشگامان این مسئله بودند.
حضرت صادق علیهالسّلام به کمیت که شاعر
اهل بیت بود، میفرمود تا برای امام حسین علیهالسّلام مرثیه بسراید و بخواند و دیگران را هم توصیه بر شرکت در این مجالس میکرد.
امام رضا علیهالسّلام به دعبل شاعر شیعی دیگر میفرمود: ای دعبل! بر حسین علیهالسّلام مرثیه بسرای. تو با این کار ما خاندان را یاری میکنی، تا زنده هستی از یاری ما کوتاهی نکن. حضرت علی علیهالسّلام میفرمود: خداوند برای ما پیروانی قرار داده که یاور مایند، در شادی ما شادند و در
غم ما غمگیناند. این گونه نقلها و روایتها بسیار است و همه گواه آن است که «خط عزاداری» بر امام حسین علیهالسّلام و مظلومیت
اهل بیت از سوی خود امامان ترسیم،
تبلیغ و ترویج شده است و اهداف بلندی داشته است.
دلی که به حسین بن علی علیهالسّلام و
اهل بیت پیامبر عشق ورزد، بی شک در سوگ آنان هم میگرید و با این گریه، مهر و علاقه خود را نشان میدهد و با کربلا و
فرهنگ شهادت انس میگیرد و با سیدالشهدا علیهالسّلام که سرور همه شهیدان است، هم هدف و همراه میشود و با او
بیعت میکند.
به تعبیر
شهید مطهری : «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با
روح او و موافقت با نشاط و حرکت اوست».
ما معتقدیم حفظ مکتب و دستاوردهای تعالیم پیامبر خدا، در سایه زنده نگه داشتن «
فرهنگ اهل بیت» بوده است. از آنجا که حاکمان جور، پیوسته تلاش برای محو این
فرهنگ داشتند، عزاداری خود به خود رنگ سیاسی و مبارزاتی هم به خود گرفت. بعد سیاسی در گریه و عزاداری، همان زنده نگه داشتن روحیه مبارزه با
ستم و تشکل انقلابیون شیعه با محوریت کربلا و شهدای عاشورا است. آن همه ثواب و پاداش که برای آن یاد شده است، افزون بر جهات تربیتی و اخروی، به لحاظ آثار و برکات اجتماعی نیز میباشد تا نقشه ظالمان برای کتمان آن فاجعه بزرگ خنثی شود. امامان شیعه از اهرم گریه، سوگواری و برپایی مجالس عزا استفاده میکردند تا مظلومیت حق و راه عاشورا فراموش نشود. هر تجمعی بهانه و محور میخواهد. هرچه محور گردهمایی، مقدس تر، ژرف تر و فراگیرتر باشد، آن تجمعات هم دیرپاتر و پربارتر خواهد شد و عاشورا و کربلا این ویژگیها را در حد اعلا دارد. به همین دلیل کربلا محور انقلابیون
ظلم ستیز شد و حاکمان ستمگر برای زائران و سوگواران حسینی و یادآوردن آن حادثه و نوحه سرایان عاشورا محدودیت و ممنوعیت ایجاد میکردند؛ چون این گریهها و عزاداریها روحیه ضد ستمگر را تقویت میکرد.
امروز اگر راه و
فرهنگ و تعالیم
اهل بیت زنده و باقی است، در سایه همین برنامههای احیاگر است. در چنین مجالسی، کسانی با عنوان خطیب، واعظ، مداح، ذاکر و
مرثیه خوان، با
وعظ ، مرثیه و نوحه پیوند شیعیان را با
ائمه تقویت میکردند و تجمعات عاشورایی همیشه منشا بسیاری از تحولها و اجتماعات و بیداری سیاسی اجتماعی و نهضتهای رهایی بخش بوده است.
باز هم سخنی از شهید مطهری: «در شرایط خشن یزیدی، در حزب حسینیها شرکت کردن و تظاهر به گریه کردن بر شهدا، نوعی اعلام وابسته بودن به گروه
اهل حق و اعلان جنگ با گروه باطل و در
حقیقت ، نوعی از خودگذشتگی است. اینجاست که عزاداری حسین بن علی علیهالسّلام ، یک حرکت است، یک موج است، یک مبارزه اجتماعی است».
ماه محرم و روز عاشورا، اوج این همبستگی با آن پیشوای شهید است.
روضههای خانگی، دستههای عزاداری و هیئتهای مذهبی زنجیرزنی، پوشیدن لباس مشکی و پرچم به دست گرفتن و شربت و آب دادن و تلاش در برپایی مجالس عزا و نوحه خوانی و سینه زنی و... هر یک به نوعی سربازگیری جبهه حسینی است و این حرکت و موج، در طول
زمان ادامه داشته و دارد. آنچه در محلههای مختلف و شهرهای کوچک و بزرگ و مساجد و تکیهها و حسینیهها، به صورت «هیئت» پدید آمده و هنوز هم ادامه دارد، به نوعی همبستگی فکری و روحی و جناحی مردم وفادار را به شبکه عاشورایی امام حسین علیهالسّلام نشان میدهد که آثار و برکات فراوانی داشته است. شکوه دستههای عزاداری و جاذبه معنوی آنها بسیار تاثیرگذار است و موجی از احساسات دامنه دار را در دل علاقمندان به
اهل بیت برمی انگیزد و نتیجه اش رسوخ بیشتر این معتقدات و عواطف دینی در ذهنها و دل هاست.
قیام
کربلا درسی برای همیشه تاریخ و همه انسانها بود و این درسها هرگز کهنه نمیشود.
بزرگداشت آن حماسه و همدلی و همراهی با آن نیز تضمین کننده سعادت شیعه و مسلمانان متعهد در همه زمان هاست. امروز هم برگزاری این مراسم و
شعائر ، تربیت کننده
نسل با ایمان و شستشودهنده روح و جان و بارورکننده
ذهن و اندیشهها نسبت به تعالیم مکتبی است و انسانهای آزاده در دنیای امروز، به شدت نیازمند این مکتب و آرمانها و اهدافاند.
پیوندزدن دل و جان و عواطف و احساسات نسل امروز و کودکان و نوجوانان با
اهل بیت پیامبر و شهدای کربلا، نقش بازدارنده آنان را نسبت به مفاسد دارد و «چراغ یاد» و «مشعل عزا» آنان را در کوره راههای زندگی، به امام حسین علیهالسّلام و کربلا میرساند و ایمانشان را ریشه دارتر میکند.
پیام عاشورا در مورد «یاد» و در بستر «عزاداری» برای عصر حاضر نیز همین است که حماسههای خونین و امیدبخش و انگیزه آفرین شهدا را زنده نگاه داریم و به هر شکلی با برنامه ریزیهای حساب شده، موضوع شهادت، رزمندگان، جبهههای نبرد، تظاهرات و راهپیماییها، مبارزات حق طلبانه،
فرهنگ شهادت طلبی و یاد شهدا را زنده بداریم و الهام از عاشورا را جزء
فرهنگ عمومی مردم سازیم و درسهای نهضت عاشورا و کربلا را مانند یک درس عمیق فراگیر سازیم و به دیگران هم انتقال دهیم.
عزاداری و
گریه و همدلی با عاشورائیان، یکی از گامها برای جاودانه ساختن درسهای «قیام عاشورا» است. در
انقلاب اسلامی ایران و دفاع مقدس هم این روحیه، بسیار مؤثر و نقش آفرین بود.
نشود زمزمه خون شهیدان خاموش سوز عرفانی این نغمه ز سازی دگر است.
حماسه عاشورا که پشتوانهای عقلایی دارد، وقتی با عواطف عمیق آمیخته شود، چنان در روح مردم و
فرهنگ جامعه ریشه میدواند که به این راحتی از بین نمیرود و کم رنگ نمیشود.
باشد که ما نیز از احیاگران «
فرهنگ عاشورا» و وفاداران به «حماسه کربلا» باشیم ودر این راه ثابت و استوار بمانیم.
امروز هم «دانشگاه عاشورا» شاگرد میپذیرد. کاش ما دانشجوی این دانشگاه آزادی و
عدالت باشیم.
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، سایت بلاغ، برگرفته از مقاله«گریه بر امام حسین».