کیفر طغیان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
كيفر
طغیانگران با توجه به
آیات قرآن عبارتند از:
خداوند، در كمينگاه طغيانگران، و كيفردهنده آنان:
«الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلادِ • فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ • إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ؛
همان كسانى كه در شهرها طغيان كردند، به همين سبب پرورگارت تازيانه عذاب را بر آنان نواخت! به يقين پروردگار تو در كمينگاه ستمگران است.»
طغيانگرى و گناهپيشگى، عامل گرفتار شدن به
عذاب الهی:
۱. «فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ • فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ؛
سپس
ناقه را پى كردند، و از فرمان پروردگارشان سرپيچيدند؛ و گفتند: اى
صالح! اگر تو از فرستادگان خدا هستى، آنچه را از عذاب الهى به ما وعده مىدهى، بياور! سرانجام
زمین لرزه آنها را فرا گرفت؛ و صبحگاهان، در خانههايشان به رو افتاده و مرده بودند.»
۲. «هذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ •
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ • هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ؛
اين (پاداش
پرهیزگاران است)، و براى طغيانگران بدترين سرانجام است؛ همان دوزخ، كه در آن وارد مىشوند؛ و چه بد جايگاهى است! اين مايع سوزان و مايع بدبويى است كه بايد از آن بچشند!»
۳. «أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ • الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلادِ؛
آيا نديدى پروردگارت با
قوم عاد چه كرد؟! همان كسانى كه در شهرها طغيان كردند.»
روح
طغیان و حقناپذيرى، عامل دوزخى شدن و استحقاق كيفر الهى:
۱. «وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ • فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ؛
ما هيچ گونه سلطهاى بر شما نداشتيم، بلكه شما خود گروهى طغيانگر بوديد. اكنون فرمان پروردگارمان بر همه ما مسلّم شده، و همگى از عذاب او مىچشيم.»
۲. «هذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ • هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ • قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ؛
اين (پاداش پرهيزگاران است)، و براى طغيانگران بدترين سرانجام است؛ سركردگان گمراه به يكديگر مىگويند: اين گروهى از پيروان شما است كه همراه شما وارد دوزخ مىشوند؛ خوشامد بر آنها مباد؛ همگى در آتش خواهند سوخت! آنها به رؤساى خود مىگويند: «بلكه خوشامد بر شما مباد كه اين عذاب را شما براى ما فراهم ساختيد و چه بد قرار گاهى است!»
روح طغيانگرى
مشرکان، موجب استحقاق آنان به عذاب الهى، در نظر سران
شرک:
«وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ • فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ؛
ما هيچ گونه سلطهاى بر شما نداشتيم، بلكه شما خود گروهى طغيانگر بوديد. اكنون فرمان پروردگارمان بر همه ما مسلّم شده، و همگى از عذاب او مىچشيم.»
طغيانگرى، سبب گرفتار شدن به عذاب
دنیا و
آخرت:
«قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا طاغِينَ كَذلِكَ الْعَذابُ • وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ؛
وفريادشان بلند شد گفتند: واى بر ما كه طغيانگر بوديم! اميدواريم پروردگارمان ما را ببخشد و بهتر از آن به جاى آن به ما بدهد، چرا كه ما به سوى پروردگارمان روى آورديم.»
طغيان و سركشى در برابر خدا، موجب كيفر الهى:
«... وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛
... و سرپيچى نكنيد، كه او آنچه را انجام مىدهيد مىبيند.»
طغيانگرى، سركشى در برابر دستورات خداوند و درپىدارنده
مجازات در آخرت:
۱. «هذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ •
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ • هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ؛
اين (پاداش پرهيزگاران است)، و براى طغيانگران بدترين سرانجام است؛ همان دوزخ، كه در آن وارد مىشوند؛ و چه بد جايگاهى است! اين مايع سوزان و مايع بدبويى است كه بايد از آن بچشند!»»
۲. «إِنَّ
جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً • لِلطَّاغِينَ مَآباً • لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً؛
به يقين در آن روز
جهنم كمينگاهى است بزرگ، و محل بازگشتى براى طغيانگران. مدتهاى طولانى در آن مىمانند.»
۳. «فَأَمَّا مَنْ طَغى • فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوى؛
امّا آن كسى كه طغيان كرده، به يقين دوزخ جايگاه اوست.»
كيفر آخرتى طغيانگران، نتيجه قهرى طغيان و عملكرد آنان، نه
ظلمی از سوى خداوند بر ايشان:
۱. «قالَ قَرِينُهُ رَبَّنا ما أَطْغَيْتُهُ وَ لكِنْ كانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ • قالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ • ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛
و همنشينش از شياطين مىگويد: پروردگارا! من او را به طغيان وانداشتم، بلكه او خود در گمراهى دور و درازى بود! خداوند مىگويد: نزد من
جدال و مخاصمه نكنيد؛ من پيشتر به شما هشدار دادهام (و
اتمام حجّت كردهام)! سخن من تغييرناپذير است، و من هرگز به بندگان ستم نخواهم كرد!»
۲. «وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً • إِنَّ
جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً • لِلطَّاغِينَ مَآباً • لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً • لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً • إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً جَزاءً وِفاقاً؛
و
کوهها به حركت درمىآيد و متلاشى مىشود و بصورت سرابى خواهد شد. به يقين در آن روز
جهنم كمينگاهى است بزرگ، و محل بازگشتى براى طغيانگران. مدتهاى طولانى در آن مىمانند. در آن جا نه چيز خنكى مىچشند و نه نوشيدنى گوارايى، جز آبى سوزان و مايعى از چرك و خون.»
مصادیق کیفر طغیانگران عبارتند از:
آتش سوزان
دوزخ، تنها جايگاه طغيانگران دنياطلب، در
قیامت:
۱. «هذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ •
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ • هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ؛
اين (پاداش پرهيزگاران است)، و براى طغيانگران بدترين سرانجام است؛ همان دوزخ، كه در آن وارد مىشوند؛ و چه بد جايگاهى است! اين مايع سوزان و مايع بدبويى است كه بايد از آن بچشند!»
۲. «فَأَمَّا مَنْ طَغى • وَ آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا • فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوى؛
امّا آن كسى كه طغيان كرده، و زندگى دنيا را بر آخرت مقدّم داشته، به يقين دوزخ جايگاه اوست.»
آب داغ و نوشابه چركين،
آب و
غذاى طغيانگران در دوزخ:
«هذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ •
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ • هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ؛
اين (پاداش پرهيزگاران است)، و براى طغيانگران بدترين سرانجام است؛ همان دوزخ، كه در آن وارد مىشوند؛ و چه بد جايگاهى است! اين مايع سوزان و مايع بدبويى است كه بايد از آن بچشند!»
رها شدن
گمراهان طغيانگر به حال خود، از جانب خداوند:
۱. «وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ كَما لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ؛
و ما دلها و چشمهاى آنها را به سبب اعمالشان واژگونه مىسازيم؛ آرى آنها ايمان نمىآورند همانگونه كه در آغاز، به آن ايمان نياوردند؛ وآنان را در حال طغيان وسركشى، به خود وا مىگذاريم تا سرگردان شوند.»
۲. «مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِيَ لَهُ وَ يَذَرُهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ؛
هر كس را خداوند به جرم اعمال زشتش گمراه سازد، هدايت كنندهاى ندارد؛ و آنها را در طغيان و سركشىشان رها مىسازد، و سرگردان مىشوند.»
ملزم شدن طغيان گران به عذاب
جهنم، با فرمانى تحقير آميز از سوى خداوند:
۱. هذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ •
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ؛
اين (پاداش پرهيزگاران است)، و براى طغيانگران بدترين سرانجام است؛ همان دوزخ، كه در آن وارد مىشوند؛ و چه بد جايگاهى است!»
۲.« لِلطَّاغِينَ مَآباً • فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذاباً؛
محل بازگشتى براى طغيانگران. پس به آنان گفته مىشود: بچشيد كه چيزى جز عذاب بر شما نمىافزاييم!»
گنجايش و سيرىناپذيرى دوزخ، تهديدى براى
کافران طغيانگر:
«قالَ قَرِينُهُ رَبَّنا ما أَطْغَيْتُهُ وَ لكِنْ كانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ • يَوْمَ نَقُولُ
لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ؛
و همنشينش از شياطين مىگويد: پروردگارا! من او را به طغيان وانداشتم، بلكه او خود در
گمراهی دور و درازى بود! به خاطر بياوريد روزى را كه به
جهنم مىگوييم: آيا پر شدهاى؟! و او مىگويد: آيا افزون بر اين هم هست؟!
نوشاندن آب جوشان و خونابه زخم به
دوزخیان طغيانگر، كيفرى همطراز طغيانگرى آنان:
«لِلطَّاغِينَ مَآباً • إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً • جَزاءً وِفاقاً؛
و محل بازگشتى براى طغيانگران. جز آبى سوزان و مايعى از چرك و خون. اين مجازاتى است موافق (و مناسب اعمالشان).»
عذاب طولانى مدّت طغيانگران در
جهنّم، همراه با بينوايى و محروميّت از خواستهها:
«لِلطَّاغِينَ مَآباً • لابِثِينَ فِيها أَحْقاباً؛
و محل بازگشتى براى طغيانگران. مدتهاى طولانى در آن مىمانند.»
محروميّت طغيانگران در
جهنّم، از تسكين
عطش خود و حتّى از چشيدن طعم آب:
«لِلطَّاغِينَ مَآباً • لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً؛
و محل بازگشتى براى طغيانگران. در آن جا نه چيز خنكى مىچشند و نه نوشيدنى گوارايى.»
طغيانگرى در برابر
حق و نپذيرفتن آن، گناه و موجب محروميّت از
بهشت و
پاداش در قيامت:
«وَ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرى رَبَّنا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُوًّا كَبِيراً • يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْرى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَ يَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً؛
و كسانى كه ايمان به لقاى ما (و
روز رستاخیز)، ندارند گفتند: چرا
فرشتگان بر ما نازل نشدند و يا پروردگارمان را با چشم نمىبينيم؟! آنها
تکبّر ورزيدند و طغيان بزرگى كردند! آنها فرشتگان را خواهند ديد، امّا روزى كه فرشتگان را مىبينند، در آن روز هيچ بشارتى براى مجرمان نخواهد بود (بلكه روز مجازات و كيفر آنان است)؛ و مىگويند: ما را امان دهيد، ما را معاف داريد. امّا سودى ندارد.»
محروميّت طغيانگران در
جهنّم، از هرگونه احساس خنكى و تخفيف حرارت:
«لِلطَّاغِينَ مَآباً • لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً؛
و محل بازگشتى براى طغيانگران. در آن جا نه چيز خنكى مىچشند و نه نوشيدنى گوارايى.»
مسخ يهود ايله، به صورت ميمونهاى مطرود، كيفر دنيايى
یهودیان طغيانگر
ایله:
«وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتِيهِمْ كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ • فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ؛
و از آنها درباره سرگذشت شهرى كه در ساحل
دریا بود بپرس. زمانى كه آنها در روزهاى شنبه، تجاوز و نافرمانى خدا مىكردند؛ همان هنگام كه ماهيانشان،
روز شنبه كه روز تعطيل و
عبادت بود، بر سطح آب، آشكار مىشد؛ امّا در غير روز شنبه، به سراغ آنها نمىآمد؛ اينگونه آنها را به چيزى آزمايش كرديم كه نافرمانى مىكردند. آرى، هنگامى كه در برابر آنچه از آن نهى شده بودند سرپيچى كردند، به آنها گفتيم: به شكل ميمونهايى طرد شده در آييد!»
طغيان، از عوامل هلاكت ملّتها و اقوام:
۱. «وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَى • وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى • وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى • وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى؛
و آيا به
انسان نرسيده است كه در كتب انبياى پيشين آمده اينكه خداوند قوم عاد نخستين را به كيفر اعمالشان هلاك كرد؟ و همچنين
قوم ثمود را، و كسى از آنان را باقى نگذارد! و نيز
قوم نوح را پيش از آنها، چرا كه آنان از همه ظالمتر و طغيانگرتر بودند! و نيز شهرهاى زير و رو شده
قوم لوط را فرو كوبيد»
۲. «فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ؛
امّا قوم ثمود با عذابى سركش هلاك شدند.»
طغيانگرى، عامل هلاكت امّتهاى پيشين:
«وَ كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَها فَتِلْكَ مَساكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَ كُنَّا نَحْنُ الْوارِثِينَ؛
و چه بسيار از شهرها و آباديهايى را كه بر اثر فزونى نعمت، مست و مغرور شده بودند هلاك كرديم! اين خانههاى آنهاست كه ويران شده، و بعد از آنان جز مدت كمى، كسى در آن سكونت نكرد؛ و تنها ما وارث آنان بوديم.»
«بطر» به معناى طغيان هنگام
نعمت است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۹، ص۱۸۴، برگرفته از مقاله «کیفر طغیان».