کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«کشف القناع عن وجوه حجیة
الاجماع»، تالیف شیخ
اسد الله کاظمی تستری (متوفی دهه چهارم قرن سیزدهم)، صاحب کتاب مشهور «
مقابس الانوار» در
فقه، به زبان عربی است. این کتاب، به بحث
اجماع و ادله آن و موافقین و مخالفین آن در طول تاریخ پرداخته و به عنوان یکی از منابع ارزشمند در موضوع
اجماع به شمار میرود.
این کتاب، از جمله آثاری است که مورد توجه
علما بوده و از آن به نیکی یاد کردهاند.
آیة الله سبحانی جملهای دارد که حکایت از ارزش کتاب میکند: «مرحوم شیخ اسد الله تستری، کتابی به نام «کشف القناع عن وجوه حجیة
الاجماع» دارد که سنگی چاپ شده است. در آن جا
برهان لطف را مفصل بحث میکند... دیگر کتابها مانند «
بحار» و کتابهای کلامی هم این بحث را دارند، ولی تستری دقیق و
جامع بحث کرده است؛ به گونهای که قبل و بعد از آن، چنین
جامع ندیدهام».
کتاب، در دو فصل تنظیم شده است. در فصل اول،
اجماع محصل و در فصل بعد،
اجماع منقول مورد بررسی قرار گرفته است. عنوان مطالب که در حاشیه صفحات ذکر شده به احتمال قوی به قلم مستنسخ است.
نویسنده، در ابتدا، تعریفی از «
اجماع محصل» ارائه داده است. این قسم از
اجماع، بدون واسطه
نقل ثابت میشود، اگر چه ممکن است در اصل به آن استناد داده شود.
ادله عقلی و
نقلی و جمهور
علمای شیعه و
سنی بر حجیت این
اجماع در
احکام شرعیه اتفاق دارند و عده اندکی، نظری بر خلاف دارند. در ادامه مطلب، ادله
نقلی حجیت
اجماع نزد
اهل سنت و به ویژه
حدیث منقول از
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم که امت من بر خطا
اجتماع نمیکنند، مورد بررسی قرار گرفته است. هم چنین به حجیت
اجماع نزد سایر امتها نیز اشاره شده است.
از جمله مطالبی که نویسنده، به خوبی به آن پرداخته است،
قاعده لطف است. این قاعده، ایجاب میکند که در میان
جامعه ی ما، امامی باشد که محور
حق و
باطل بوده و
جامعه را از خطای مطلق باز دارد؛ ازهمین رو میگوییم:
اجماع، حجت است. باید رئیسی در میان مردم باشد و رئیس، نمیتواند نسبت به
جامعه بی تفاوت باشد؛ اگر همه ی آنها بر
بت پرستی جمع شوند و او حرف نزند یا برای
شرک جمع شوند و حرف نزند، میگویند: قاعده لطف تمام نیست؛ باید در میان
جامعه، یک انسان کامل و رئیس مطلقی باشد و مراقب
جمعیت باشد که به طور مطلق گمراه نشوند؛ همین اندازه که بر
گناه و خلاف و باطل،
اجماع نکنند، برای ما کافی است. تفصیل این مطلب، در کتاب آمده و دوازده
برهان بر آن اقامه شده است.
نویسنده، در ص۸۳ کتاب،
ضمن توصیف علمای دگراندیش
شیعه،
ابن جنید را از قدمای
فقها و اصحاب
امامیه دانسته که هر دو
غیبت را درک کرده است. او، پس از
نقل قول از
شیخ مفید در باره دیدگاه ویژه ابن جنید در باره
ائمه علیهالسّلام که به مسئله
امامت، با روی کرد بشری مینگریسته است، به دو نمونه از کتابهای او اشاره میکند.
کاظمینی، در بخش دیگری از کتاب، با ذکر برخی از
اجماعات ابن ادریس و
ابن زهره، به بررسی حجیت «
اجماع منقول» میپردازد. او، معتقد است
اجماعات ابن ادریس مبتنی بر صحت دلیل
حکم است؛ آن جا که حکمی را صحیح بداند، گر چه قائل آن اندک باشد، ادعای
اجماع میکند. همین روش را ابن زهره عمل نموده و طبق آن، ادعای
اجماع کرده است. وی، در باره
اجماعات ابن زهره مینویسد: «و مانند
اجماعات ابن ادریس،
اجماعات ابن زهره در «
غنیة» است، بلکه این
اجماعات از
اجماعات ابن ادریس ضعیف تر است. اکثر اصحاب، از
نقل اجماعات «غنیة» اعراض کردهاند، تا چه رسد که به آن اعتماد نمایند. گذشت که
محقق حلی، در احکام
بئر در مسئلهای که ابن زهره ادعای
اجماع کرده بود، چنین گفته است: «برخی از مقلدان، این گونه هستند که اگر از آنان دلیلی بخواهی، به صرف اینکه روایتی در کتابهای مشایخ سه گانه باشد، ادعای
اجماع میکنند و این ادعا، اشتباه و جهالت است، اگر
تجاهل نباشد». بنابراین، شاید مقصود مرحوم ابن زهره در این جا
اجماع اصطلاحی، که یکی از
ادله اربعه میباشد، نبوده است.
نسخه کتاب، چاپ سنگی است و اگر چه دارای تبویب و فهرست مطالب نیست، اما عناوین مطالب در حاشیه آن کتاب آمده است. در برخی صفحات نیز حواشی از مؤلف دیده میشود.
نرم افزار
جامع اصول فقه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.