کافَّة (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کَافَّة: (اِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ) «کَافَّة» از مادّه «
کف» به همان معنای
«
کف دست» است، واز آنجا که انسان با
دست خود، اشیاء را میگیرد، یا از خود دور میکند، این کلمه گاهی به معنای «جمع کردن» و گاهی به معنای «منع کردن» آمده است.
(وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ) (و ما تو را جز براى همه مردم نفرستاديم تا آنها را به پاداشهاى الهى
بشارت دهى و از
عذاب او بترسانى؛ ولى بيشتر مردم نمىدانند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
راغب در
مفردات مىگويد: كلمه
كف به معناى
دست آدمى يعنى آن عضوى است كه با آن دفع مىكند و مىگيرد،
و كففته معنايش اين است كه من مچ او را گرفتم، و هم به اين معنا است كه من با
دست خود او را دفع كردم، و متعارف شده كه دفع را به هر وسيله كه باشد، هر چند با غير
كف باشد
كف مىگويند حتى به كسى هم كه نابينا شده مكفوف مىگويند، و در
قرآن كريم آمده كه:
(وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ) يعنى من تو را نفرستادهام مگر براى اينكه جلوگير مردم از گناه باشى، كه البته در اين آيه حرف تاء در آخر كافة تاى مبالغه است، نظير تايى كه در آخر كلمات راوية، و علامة، و نسابة، در مىآيد مؤيد گفتار وى اين است كه در آيه شريفه رسول خدا ۶ را به دو صفت بشير و نذير توصيف فرموده، و در نتيجه اين دو كلمه دو حالند، كه صفت كافة را بيان مىكنند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «کَافَّة»، ص۴۵۴.