کاد (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کاد از
واژگان قرآن کریم از افعال مقاربه و به معنی نزدیکی است.
کاد در
قرآن مجید به صیغه مضارع از قبیل یکاد، تکاد، یکادون و غیره نیز آمده است.
کاد از افعال مقاربه و به معنی نزدیکی است، «
کاد یفعل» یعنی نزدیک است بکند و هنوز نکرده اسمش مرفوع و خبرش منصوب باشد.
(وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی) «نزدیک بود مرا بکشند.»
راغب گفته اگر حرف نفی با آن باشد اشاره است که چیزی واقع شده ولی نزدیک بود که واقع نشود.
مثل
(فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ) یعنی «آن را ذبح کردند و نزدیک نبودند که بکنند (به اکراه و ناراحتی انجام دادند).»
و مثل
(اَمْ اَنَا خَیْرٌ مِنْ هذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَ لا یَکادُ یُبِینُ) (مگر نه اين است كه من از اين كسى كه از طبقه پايين است و نمىتواند واضح سخن بگويد بهترم.)
در
قاموس گوید:
کاد به معنی اراده آید.
(اِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ اَکادُ اُخْفِیها) یعنی «قیامت آمدنی است میخواهم آن را مخفی دارم .» (
و مثل «عرف ما یکاد منه» یعنی آن چه از او اراده میشود دانسته است. در
اقرب الموارد آن را از معانی «
کاد» شمرده است.
در
صحاح نیز آن را از بعضی نقل کرده است.
این معنی مورد تصدیق
طبرسی است و در ذیل آیه فوق آن را اراده معنی کرده و گوید: تغلب گفته این اجود اقوال و قول اخفش است.
(ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ اِذا اَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها) ( ظلمتهايى است يكى بر فراز ديگرى، آن گونه كه هرگاه دست خود را خارج كند ممكن نيست آن را ببيند.)
بعضیها گفتهاند «یکد» در آیه صله و زاید است و تقدیر آن «لم یرها» است چنان که در قاموس و اقرب هست.
در
مجمع آن را از فراء نقل کرده و گوید: حسن و اکثر مفسّران گفتهاند: آن نفی رؤیت و نفی قرب رؤیت است یعنی چون دستش را بیرون آورد آن را نمیبیند و به دیدن آن نزدیک نمیشود.
به نظر نگارنده: این معنی بهتر است.
کاد در قرآن مجید به صیغه مضارع از قبیل یکاد، تکاد، یکادون و غیره نیز آمده است.
•
قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «کاد» ج۶، ص۱۶۷.