چندخدائی یونان باستان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در دین یونانیان سه عنصر اساسی وجود داشت: خدایان زمینی، خدایان اولمپی (آسمانی)، و اسرار یا عناصر رمزی یا عرفانی. مردم در
یونان قدیم به
توحید (یکخدائی)
اعتقاد نداشتند و خدایان متفاوتی را میپرستیدند.
مردم در
یونان قدیم به
توحید (یکخدائی)
اعتقاد نداشتند و خدایان متفاوتی را میپرستیدند. منشا اصلی این تصورات در یونان قدیم و چگونگی دقیق پیدایش آن ناروشن است. شناخت امروزی از این تصورات بیشتر متعلق به دورانهای بعد هستند. اشعار هومر (Homer) که حدود ٩٠٠ سال قبل از میلاد
مسیح میزیست و هزوید (Hesoid) که حدود ٧٠٠ سال قبل از میلاد مسیح میزیسته است از قدیمیترین نوشتههائی هستند که البته تصورات دوران جدیدتر را منعکس میسازند. ظاهرا در سرائیدن افسانههای مزبور نه فقط این دو شاعر و نویسنده بلکه نویسندگان، متفکرین و شاعران متعددی شرکت داشتهاند که هر کدام به فراخور حال و زمان این حق را برای خود قائل میشدند که بجای کاری که امروز آن را تاریخنویسی میگوئیم.
در بسیاری از موارد با حرکت از شخصیتهای تاریخی واقعی افسانههای مزبور را بال و پر داده و خود دانستههائی به آنها اضافه کنند. به این خاطر مرز بین واقعیتهای تاریخی و افسانهها در این نوشتهها روشن نیست. این مساله در
شاهنامه فردوسی نیز به نوع خود وجود دارد. خدایان یونان در المپ (Olymp) زندگی میکردند و به همین خاطر خدایان المپ نیز نامیده میشوند. آنان که
عمر جاویدان دارند در قصرهائی که هفائیستو (Hephaistos) شخصیت وی در زیر توضیح داده خواهد شد،
زندگی میکنند. خوراک آنان خوراک خدایان و مشربه آنان مشربه خدایان است که به آنها زندگی جاوید میبخشد. برخلاف آنچه که در ادیان دیگر به خدایان نسبت داده میشود، خدایان المپ
قدرت بیپایان و لایزال ندارند و قدرت آنان توسط
سرنوشت محدود است.
زیر لوای خدایان اولیه اولمپی، که همه
احترام میگذاشتند و میپرستیدند، فرقهها و قدرتهای منسجمتری وجود داشت که تبعیتی از
زئوس نداشتند. جداییهای سیاسی و قبیلهای چندخدایی را دامن زد و یکتاپرستی را غیرممکن ساخت. در یونان قدیم، هر خانواده خدایی مخصوص داشت، و به نام او آتش اجاق دائما میسوخت و قبل از غذا، خوراک و
شراب به او تقدیم میکردند. این مراسم مقدس، یعنی تقدیم خوراک به خدایان، اساسیترین و مهمترین رسم مذهبی در منازل بود. ولادت و
ازدواج و
مرگ با مراسمی همراه بود، و این مراسم در برابر آتش مقدس خانواده صورت میگرفت؛ بدین ترتیب،
مذهب با حالتی شاعرانه و رازورانه امورات اولیه زندگی انسانها را فراگرفت و آیینی برای برقراری تعادل به وجود آورد.
هر طایفه و قوم و قبیله و شهر، مثل خانواده، خدایان مخصوص به خود داشت. آتنه خدای شهر آتن بود، دمتر خدای شهر الئوسیس، هراخدای شهر ساموس، آرتمیس خدای شهر افسوس، و پوسیدن خدای شهرپوسیدونیا. در وسط هر شهر، و در بلندترین قسمت آن، معبد خدای آن شهر قرار داشت. شرکت در مراسم نیایش خدا، نشانه، امتیاز، و لازمه شهرمندی بود. در جنگها، اهالی هر شهر صورت خدای خود را به عنوان علامت و
شعار خود، پیشاپیش لشکر به حرکت در میآوردند و قبل از اقدام به هر کار خطیر، با خدای خاص خود
مشورت و از علم غیب او استمداد میکردند.
در مقابل، خدای آنان نیز در جنگها شرکت میکرد و، گاه برفراز و گاه در جلوی نیزهها، پیش میتاخت. هرگاه شهری بر شهری پیروز میشد، خدای شهر غالب هم بر خدای شهر مغلوب تفوق مییافت.
همچنان که هر خانواده آتشدانی داشت، هر شهر نیز در قربانگاه خود آتش مقدس را فروزان نگاه میداشت. آتش مقدس شهر نماد خدایان و قهرمانان جاویدان شهر به شمار میرفت. اهالی گاه به گاه در پیشگاه آتش مقدس گرد میآمدند و مشترکا خوراک میخوردند. همانگونه که در خانواده پدر مقام
راهب را نیز داشت، در شهرهای یونانی هم حاکم اصلی یا آرخون، راهب اعظم مذهب دولتی بود و خدایان تمام اقتدارات و اعمالش را موجه میدانستند. استفاده از این مفاهیم لاهوتی، انسانهای شکارچی را برای شارمندی رام کرد.
تخیل دینی یونانیان وقتی که از محدودیت محلی بیرون آمد، موجد اساطیر و خدایان مشترک یونانیان شد. یونانیان برای هر یک از مظاهر
طبیعت و
جامعه، برای هر یک از نیروهای زمینی و آسمانی، خوشیها و ناخوشیها، نیکیها و بدیها، و کارها، مظهر یا خدایی میشناختند. خدایان یونانی هیئتهایی انسانی داشتند، و این هم از ویژگیهای یونان است. هیچ قومی خدایان خود را چنین شبیه و نزدیک به آدمیان تصور نکرده است. تمام صنایع و حرفهها و هنرها، خدای خاص خود، یا به عبارت دیگر، قدیس حامی خود را داشتند. به علاوه، بهاندازه ی انسانهای فانی، شیاطین و پریان دریایی و جنگلی و دیو و جن وجود داشت. این سؤال قدیمی که آیا راهبان دین را به وجود آوردهاند، در
یونان منتفی است.
خیلی بعید به نظر میرسد که یک
توطئه از طرف حکمای الاهی چنین طیف وسیعی از خدایان به وجود آورده باشد. داشتن آن همه مذاهب مختلف و آن همه روایات جالب و معابد مقدس و آیینها و جشنهای شاد، میبایست نعمتی بوده باشد. چندخدایی، مانند تعدد زوجات، امری ضروری بود. مردم، به شماره عوامل زندگی، برای خود خدا میتراشیدند، چنان که در عصر ما هم در منطقه ی مدیترانه صدها قدیس مسیحی، بیش از خدای واحد، توجه
مسیحیان را به خود جلب میکنند. آنچه
انسان متعارف را تسلا میدهد، قدیسان و خدایان انساننما هستند و نه مفهوم عقلی و متعالی خدای یگانه.
درباره هر یک از خدایان، اساطیری وجود داشت، و تبار و سرگذشت او، بستگیهای انسانی او، و همچنین مراسم مربوط به او را روشن میکرد. این اساطیر، که یا از مقتضیات محلی ناشی میشدند یا ساخته شاعران دورهگرد بودند، عقاید و
فلسفه و آداب و تاریخ یونان کهن را به وجود آوردند. همه هنرمندان در ساختن بسیاری از نقشها و مجسمهها و ظرفها از اساطیر
الهام میگرفتند. نفوذ اساطیر به قدری بود که، با وجود پیشرفتهای فلسفه و کوشش موحدان برای ترویج یکتاپرستی، یونانیان تا پایان عصر یونانگرایی (
هلنیسم) برای خود اساطیر و حتی خدایان تازهای آفریدند. بعضی از متفکران مانند هراکلیتوس اساطیر را به مثل آوردند؛ برخی دیگر مانند
افلاطون آنها را تعدیل کردند و قابل قبول ساختند؛ و کسانی مانند کسنوفانس اساطیر را در خور اعتنا ندانستند. در هر حال، پنج قرن پس از افلاطون، پاوسانیاس، که در یونان گشت میزد، متوجه شد که
خرافات و اساطیر عصر هومر همچنان زنده و نیرومندند و عواطف مردم را
تحریک میکنند. اعتقاد به خدایان به آسانی از میان نمیرود. میتوان
الوهیت را به انرژی تشبیه کرد که هر چند به صورتهای گوناگون در میآید و برخی از جلوههای آن منسوخ میشود، باز مقدار آن ثابت است و با گذشت قرنهای پیاپی، زیاد و کم نمیشود.
در دین یونانیان سه عنصر اساسی وجود داشت، خدایان زمینی، خدایان اولمپی (آسمانی)، و اسرار یا عناصر رمزی یا عرفانی. خدایان زمینی یونان در اصل از آن قوم پلاسکوی و مرد موکنای بودند. خدایان اولمپی به اقوام آخایایی تعلق داشتند، و اسرار از
مصر و آسیا به یونان رسید. به طور کلی، پیش از عصر هومر، فرودستان جامعه، خدایان زمینی، یا بهتر بگویم زیرزمینی. را میپرستیدند. در عصر هومر، بزرگان جامعه به پرستش خدایان آسمانی گرایش داشتند. پس از عصر هومر، مردم میانه حال به اسرار و خدایانی که پس از مرگ، مجددا قیام میکنند، گراییدند. در عصر درخشان پریکلس. اسرار، مهمترین وجه دین یونانیان محسوب میشد. اجراکنندگان این مناسک به فعالیتهای نمادی (سمبولیک)، میپرداختند و مخصوصا جریان مرگ و ولادت مجدد خدا را به طرق گوناگون نمایش میدادند.
• ویل دورانت، تاریخ تمدن، جلد دوم، یونان باستان، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۵۹.
• پایگاه اطلاع رسانی کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت، بخش فلسفه یونانیان.
• همایون مهمنش، سایت باشگاهاندیشه، مقاله خدایان یونان.
• عبدالله مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، بخش ادیان و مذاهب یونان باستان، ج۱.
• حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، بخش ادیان ملل گذشته، یونان.
سایت طهور، برگرفته از مقاله «خداشناسی در فرهنگ یونان باستان (مهمترین خدایان)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۹/۲۵.