پیشینه عبادت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
آیات قرآن به تاریخچه و پیشینه عبادت در تاریخ بشریت اشاره شده است.
وجود روحيّه پرستش و
عبادت، از دير باز در انسانها:
۱. «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ؛
و به ياد آوريد هنگامى كه خانه
کعبه را محل بازگشت و اجتماع مردم و مركز
امن قرار داديم. و به مردم گفتيم: از
مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب كنيد. و از ابراهيم و اسماعيل پيمان گرفتيم كه: خانه مرا براى
طوافکنندگان و مجاوران و ركوعكنندگان سجدهگزار (
نمازگزاران) پاكيزه سازيد.»
۲. «أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ؛
آيا هنگامى كه مرگ
یعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو، و خداى پدرانت،
ابراهیم و
اسماعیل و
اسحاق، خداى يگانه را، و ما در برابر او
تسلیم هستيم.»
۳. «... يا
مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ
مَرْيَمَ ... • وَ رَسُولًا إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ ... • ... وَ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ • إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ...؛
... اى
مریم! خداوند تو را به كلمهاى (وجود با عظمتى) از سوى خود
بشارت مىدهد كه نامش مسيح،
عیسی پسر
مريم است؛ ... و به سوى
بنیاسرائیل فرستاده خواهد شد ... و نشانهاى ازطرف پروردگار شما، برايتان آوردهام؛ از نافرمانى خدا بپرهيزيد، و مرا
اطاعت كنيد. خداوند، پروردگار من و پروردگار شماست؛ او را بپرستيد ....»
۴. «لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ؛
آنها يكسان نيستند؛ زيرا گروهى از
اهل کتاب، به حق و ايمان قيام مىكنند؛ و پيوسته در اوقات
شب،
آیات خدا را مىخوانند؛ در حالى كه
سجده مىنمايند.»
۵. «وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ؛
و بنىاسرائيل را سالم از
دریا عبور داديم؛ ناگاه در راه خود به گروهى رسيدند كه اطراف بتهايشان، براى عبادت، گرد آمده بودند. در اين هنگام، بنىاسرائيل به
موسی گفتند: تو هم براى ما معبودى قرار ده، همان گونه كه آنها معبودان و خدايانى دارند. گفت: شما جمعيّتى جاهل و نادان هستيد. »
۶. «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ • أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ؛
و ما
نوح را به سوى قومش فرستاديم؛ (او به آنها گفت): «من براى شما بيمدهندهاى آشكارم. جز خداى يگانه را نپرستيد؛ زيرا بر شما از
عذاب روز دردناكى مىترسم!»
۷. «إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً • وَ رَبَطْنا عَلى قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً • هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً؛
مانى را به خاطر بياور كه آن جوانان به
غار پناه بردند، و گفتند: پروردگارا! از سوى خودت رحمتى به ما عطا كن، و از كار فرو بسته ما راه نجاتى
برايمان فراهم ساز. و به دلهايشان نيرو بخشيديم در آن هنگام كه قيام كردند و گفتند: پروردگار ما، پروردگار
آسمانها و
زمین است؛ هرگز غير او معبودى را نمىخوانيم؛ كه اگر چنين كنيم، سخنى بگزاف گفتهايم. اين قوم ما هستند كه معبودهايى جز او انتخاب كردهاند؛ چرادليل آشكارى بر اين كار نمىآورند؟! پس چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه بر خدا
دروغ ببندد؟!»
۸. «ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا • فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ ...؛
اين يادى است از رحمت پروردگار تو نسبت به بندهاش
زکریا، او از محراب عبادت به سوى مردم بيرون آمد....»
۹. «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهِيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا • إِذْ قالَ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا يَسْمَعُ وَ لا يُبْصِرُ وَ لا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئاً؛
در اين كتاب، ابراهيم را ياد كن، كه او پيامبرى بسيار راستگو بود. هنگامى كه به پدرش گفت: اى پدر! چرا چيزى را مىپرستى كه نه مىشنود، و نه مىبيند، و نه هيچ نيازى را از تو برطرف مىسازد؟!»
۱۰. «قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى؛
گفت: آگاهى مربوط به آنها، نزد پروردگارم در كتابى ثبت است؛ پروردگارم هرگز گمراه نمىشود، و فراموش نمىكند.»
۱۱. «قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسى؛
ولى آنها گفتند: ما همچنان گِردِ آن مىمانيم و آن را پرستش مىكنيم تا موسى به سوى ما بازگردد.»
۱۲. «قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكُمْ شَيْئاً وَ لا يَضُرُّكُمْ؛
ابراهيم گفت: آيا جز خدا چيزى را مىپرستيد كه نه كمترين سودى براى شما دارد، و نه زيانى به شما مىرساند؟!»
۱۳. «وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً وَ كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ • وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ؛
و او و
لوط را به آن سرزمين كه آن را براى همه جهانيان پربركت ساختيم (
سرزمین شام) نجات داديم. و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما، مردم را هدايت مىكردند؛ و انجام كارهاى نيك و برپاداشتن
نماز و اداى زكات را به آنها
وحی كرديم؛ و تنها ما را عبادت مىكردند.»
۱۴. «وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ؛
براى هر امّتى قربانگاهى قرار داديم، تا نام خدا را به هنگام
قربانی بر چهارپايانى كه به آنان روزى دادهايم ببرند، و خداى شما معبود واحدى است؛ تنها در برابر فرمان او تسليم باشيد. و افراد مطيع و متواضع را بشارت ده.»
۱۵. «لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ فَلا يُنازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلى هُدىً مُسْتَقِيمٍ؛
براى هر امّتى عبادتى قرار داديم، تا آن عبادت را در پيشگاه خدا انجام دهند؛ پس نبايد در اين امر با تو به نزاع برخيزند! به سوى پروردگارت دعوت كن، كه تو بر هدايت مستقيم قرار دارى (و راه راست همين است).»
۱۶. «وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْراهِيمَ • إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما تَعْبُدُونَ • قالُوا نَعْبُدُ أَصْناماً فَنَظَلُّ لَها عاكِفِينَ؛
و بر آنان سرگذشت ابراهيم را بخوان، هنگامى كه به پدرش (سرپرستش كه در آن زمان عمويش
آزر بود) و قوم او گفت: چه چيز را مىپرستيد؟! گفتند: بتهايى را مىپرستيم، و پيوسته ملازم عبادت آنهاييم.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۹، ص۴۹۸، برگرفته از مقاله «پیشینه عبادت».