پیشینه آموزش اسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در تاریخ فرهنگ آموزشی
اسلامی،
تعلیم و
تربیت، چنان در بین اقشار مختلف مردم رواج پیدا کرده بود که حکومتهای
اسلامی ابتدا ضرورتی برای تاسیس مراکز خاص آموزش و پرورش نمیدیدند. تعلیم و تربیت جزو اعمالی محسوب میشد که دارای اجر اخروی میباشد و هر
مسلمانی وظیفهی خود میدانست که تعالیم دینی، مذهبی و اجتماعی و غیره خود را بیاموزد و به کودکان، نوجوانان و جوانان بیاموزد.
مسلمانان علاوه بر
تعلیم و
تربیت در منازل خود در هر مرکزی که به نوعی مراکز اجتماعات مسلمانان محسوب میشد، به امور آموزشی میپرداختند. در این بین
مسجد جایگاه ویژهای به خود میگرفت. مساجد علاوه بر محل اقامهی
نماز و
عبادت و راز و نیاز با
خداوند و بررسی مشکلات اجتماع مسلــمانان، مــرکز تعلیم و تربیت نیز محسوب میشد؛ زیرا مسجد از دیدگاه
اسلام، تنها محل
دعا و نیایش به حساب نمیآید، بلکه کلیهی امور مسلمانان در درون مسجد سر و سامان میگیرد.
از آن جا که تعلیم و تربیت به طور موازی باید در سرلوحهی امور آموزشی در
اسلام قرار گیرد، مسلمانان اگر تصمیم بر تاسیس مرکز آموزشی میگرفتند، معمولاً آن را در کنار مساجد میساختند و گاه در ساختن مدرسه از صحن مساجد استفاده میشد و معماری مدرسه مانند معماری مساجد بود.
ابوحامد غزالی در کتابهای خود نمونههایی از تعلیم و تربیت یاران
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مساجد را ذکر میکند که پیامبر نیز مشوق و شاهد آن بوده است و بر تعلیم و تربیت تاکید داشته است. «ده تن از
اصحاب رسول خدا (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) گفتند که ما در
مسجد قبا سرگرم فراگیری دانش بودیم که ناگهان پیامبر خدا (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) در آن جا حضور یافت و گفت: آن چه میخواهید بیاموزید خدای شما را پاداش نمیدهد، مگر آن که به کار بندید آن چه را که فرا میگیرید.»
پس از رحلت پیامبر اکرم (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) اصحاب در امر آموزش و پرورش مسلمانان از آن حضرت پیروی کردند. این گروه از یاران پیامبر در مسجد پیامبر مینشستند و مردم را به امور دینی و اجتماعی
ارشاد و رهبری میکردند. یکی از اصحاب،
عبدالله بن عباس بود که در صحن
خانه کعبه مینشست و مردم وی را در میان میگرفتند و در تفسیر
آیات قرآن، مطالبی از او میپرسیدند.
مسلمانان از نقاط دوردست آهنگ وی میکردند و از او در باب
حلال و
حرام پرسش میکردند.
فرزندان رسول خدا (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) که در مکتب
اهل بیت (علیهمالسّلام) از آنان به نام
امامان شیعه و اهلبیت پیامبر خدا (صلیالله
علیهوآله
وسلّم) یاد میشود نیز، این شیوه را دنبال میکردند که در زمان
حضرت امام باقر (علیهالسّلام) و
حضرت امام صادق (علیهالسّلام) شکل و شیوهای خاص گرفت و در زمان آن بزرگواران، مکتب
شیعه و علوم اهل بیت (علیهم
السّلام) گسترش یافت.
مساجد، به ویژه
مسجد النبی در
مدینه، نخستین پایگاه علمی یا حوزهی علمیه به شمار میرفت و سنت
بحث و درس به صورت حلقه وار ادامه مییافت که بعدها با گسترش علم در جامعه
اسلامی، به سرعت رو به
توسعه گذاشتند. در عصر
امام صادق (
علیــه
السلام) ۱۴۸-۸۳ ه. ق مسجد به صورت
دانشگاه و پایگاه بزرگ علمی درآمد که نزدیک چهارهزار شاگرد در آن آموزش میدیدند.
و استاد بزرگ آن حوزه و
دانشگاه،
امام صادق (
علیه
السّلام) بود و علومی هم چون
فقه،
تفسیر،
حدیث،
اخلاق و سیره در آن تدریس میشد و بلکه
جابر بن حیان پدر
علم شیمی قدیم که صاحب پانصد رساله در شیمی است، فارغ التحصیل این حوزه و از شاگردان
امام صادق (
علیه
السّلام) میباشد.
شیوهی تعلیم و تربیت فوق با تمرکز در مساجد و مدارسی که در کنار مساجد بود، به وسیلهی علمای
اسلامی و شاگردان
مکتب جعفری ادامه یافت که عالمانی چون
شیخ صدوق،
کلینی،
شیخ مفید و
سید مرتضی از مشعل داران تعلیم و تربیت در جوامع شیعی محسوب میشوند.
شیعیان چه در زمان حضور
ائمه و چه در زمان
غیبت، غالبا نقشی در
حکومت نداشتند و گاه حکومتهای موجود که عمدتا به مذهب
اهل سنت گرایش داشتند، مانع فعالیت علمی و آموزشی شیعیان میشدند. از قرن چهارم به بعد که فرهنگ
اسلامی رو به توسعه گذاشت، تعلیم و تربیت نیز به مرور از صحن مساجد و مدارس کنار مساجد به مدارس مستقل و جداگانه انتقال یافت و مدارس و مراکز علمی در کشورهای
اسلامی تاسیس شد.
تاسیس نظامیهها که به وسیلهی حاکمان اهل سنت صورت گرفت، سرآغاز دگرگونی در نظام آموزشی کشورهای
اسلامی محسوب میشد. نظامیههای اهل سنت، مراکز فعالیتهای علمی عصر بود و اساتید آنها غالباً علمای بزرگ آن عصر محسوب میشدند. از تمام بلاد
اسلامی به این مدارس روی میآوردند و در این مدارس، هم حجره و ماوایی برای سکونت داشتند و هم معیشت آنان فراهم بود. علاوه بر این کتاب خانه و بیمارستان، مسجد و مجلس وعـــظ در دسـترس آنان بود. در این نظامیهها مدرسان دارای درجاتی بودند و با عناوین استاد و مدرس و معید، با لباسهای خاص ظاهر میشدند و ظاهراً
دانشگاههای اروپا بعدها از آنان
تقلید کردند.
در جـدا شدن مکان تعلیم و تربیت انتقال از مساجد به نظامیهها عوامل متعددی دخیل میباشند که خود تحقیق جداگانهای میطلبد. تقریباً هم زمان با تاسیس نظامیه به وسیلهی علمای اهل سنت، شیخ الطائفه
محمد بن حسن طوسی (۳۸۵-۴۶۰ ق) از بزرگان
علمای شیعه در سال ۴۴۸ ق از
بغداد (مرکز خلافت
اسلامی) به
نجف اشرف کوچ کرد و به دنبال وی گروهی از شاگردان به منظور استفاده از محضر وی، به نجف اشرف جذب شدند. از آن تاریخ به بعد، تعداد مدارس علمی نجف رو به فزونی گذاشت و از مجموع این مراکز آموزشی و پژوهشی، حوزهی هزار سالهی علمی شیعه تشکیل شد.
حوزههای علمی شیعه که در مراکز و شهرهای مختلف ایران و دیگر بلاد تاسیس شده است، در حقیقت در تداوم حوزهی کهن نجف میباشد.
شیوهی آموزشی و پرورشی مسلمانان از قرون گذشته به دو مرحله ی اساسی تقسیم میشد. این دو مرحله عبارت بودند از آموزش ابتدایی که اصطلاحاً به آن مکتب میگفتند و سپس تحصیلات تکمیلی و عالی که اصطلاحاً تحصیلات حوزوی میگفتند.
مکتب نام مکانی است که در آن دانش یاد داده میشود و کسانی که (بیش تر کودکان) در این مکان دانش فرا میگیرند، کتّاب نامیده میشوند.
هدف آن آشنا کردن کودکان با خواندن و نوشتن، به ویژه آشنایی با
قرآن و
اصول دین بوده است. از سدهی سوم هجری، مکتب خانههای زیادی در جهان
اسلام به وجود آمد، ولی در بین مورخان دربارهی چگونگی ورود این نوع تعلیم و تربیت به جهان
اسلام اختلاف وجود دارد.
خطیب بغدادی و برخی دیگر، مؤسس مکتب را
سلمان فارسی میدانند و معتقدند که وی در کودکی به مکتب ایرانی رفته بوده و همین شیوهی آموزش را بین مسلمانان ترویج داده است. در گزارش بغدادی از تاسیس مکتب، اشاراتی وجود دارد دربارهی این که وقتی پیامبر هنوز در
مکه بود، از کتاب ایرانی نام میبرد و از سوی دیگر زمانی که
سلمان فارسی از مکتب و
کتاب، سخن به میان میآورد بیشتر اعراب آن زمان و مسلمانان با این واژه ناآشنا بودهاند.
از ویژگیهای مکتب در جهان
اسلام نبود قید زمانی و شرط سنی برای ورود به آن است در نتیجه هر کس در هر سنی میتوانست وارد مـکتب شود و رسماً درس خود را آغاز نماید. شرایط نیز چنان سهل و ساده بود که هر خانوادهای از هر طبقهای به آسانی میتوانست کودک و فرزند خود را روانه ی مکتب نماید. چندین گزارش در تاریخ آمده است مبنی بر این که معمولاً افراد از سنین کودکی به مکتب میرفتند و نقل احادیث و حفظ قرآن توسط کودکان چهار، پنج و شش ساله در تاریخ ثبت شده است.
از آن جا که قید زمانی و قیودات دیگر آموزشی در مکتب وجود نداشت، در عرصهی تعلیم و تربیت آزادی وجود داشت؛ زیرا هدف مکتب، تعلیمات عمومی بود و نوآموز مکتب باید دروسی را فرا میگرفت؛ حال افرادی که دارای
استعداد و حافظهی قوی بودند، میتوانستند دروس را در یک دورهی یک ساله یا دو ساله به پایان برسانند و کسانی که از استعداد و بهرهی هوشی کمتری برخوردار بودند، عموماً این دوره را پنج الی شش ساله تمام میکردند. معمولاً افراد از ۵ سالگی وارد مکتب میشدند و در پایان ده سالگی مکتب را ترک میگفتند.
پیرو همین آزادی در مکتب، برنامهی واحد درسی برای همهی افراد تهیه و تدارک دیده نمیشد. هر نوآموز به حسب زمانی که تحصیل را شروع میکرد و با توجه به استعداد خود، برنامه ی درسی خود را تنظیم مینمود. درسهای مکتب خانهها در مناطق مختلف کشورهای
اسلامی، با توجه به مکتب و
مذهب و فرهنگ خاص آن مناطق تنظیم میشد؛ برای مثال در مناطق شیعهنشین، معلمان مکتب، نوآموزان را براساس آموزههای مذهب شیعه تعلیم و تربیت مینمودند. در
ایران به علت فارسی زبان بودن، کتب
بوستان و
گلستان سعدی و برخی از کتب داستانی و ادبی نیز تدریس میشد، ولی آموزش قرآن کریم در کلیهی جوامع
اسلامی، پایهی اصلی تعلیمات مکتب خانهها محسوب میشد.
ابن خلدون مورخ و جامعهشناس
مسلمان در این باره مینویسد:
«باید دانست که تعلیم دادن قرآن به فرزندان یکی از شعایر دینی است و در همه ی شهرهای
اسلامی این راه را پیمودهاند. از این رو به سبب آیات قرآن و برخی از متون حدیث، عقاید و
ایمان، پیش از همه چیز در دلها رسوخ یافته است. . البته شیوههای مسلمانان در این تعلیم قرآن به فرزندان در نواحی گوناگون متفاوت است. روش مغرب زمین این است که تنها بـه یاد دادن قرآن اکتفا میکنند و در اثنای آن کودکان را به فرا گرفتن رسم الخط و مسایل آن و اختلاف نظر قاریان دربارهی آن وا میدارند.»
از سدهی دوم و سوم هجری در جوامع
اسلامی، تعداد مکتبها و معلمان چنان افزایش یافت که در هر روستایی، دست کم یک مکتب و برخی اوقات بیش از یک مکتب تاسیس میشد.
ابن حوقل در کتاب خود، تعداد آموزگاران مکتبهای شهر پالرمو در سیسیل را نزدیک سی صد نفر دانسته است.
شیوهی تعلیم و تربیت مکتب خانهای که به صورت گسترده در شهرها و روستاها رایج شده بود، در حقیقت مرحلهی مقدماتی برای آموزش در مراحل بعدی، محسوب میشد. کودکان و دانش آموزان مکتب، پس از گذراندن این دوره، وارد مرحلهی بعد میشدند که اصطلاحاً دروس علوم
اسلامی و قدیم محسوب میشد و در مدارس علمیه خوانده میشد. در ادامه به این نوع آموزش پرداخته میشود.
مدارس علمیه از قرون آغازین
اسلام در شهرهای
اسلامی به صورت یکی از مراکز مهم آموزش علوم برقرار گردیده بود و تا یک قرن پیش در بسیاری از کشورهای
اسلامی محل تدریس بود. مسلمانان پس از پایان دوران مکتب، تحصیلات در مدارس علمیه را آغاز میکردند و اصطلاحاً این دوره، دورهی طلبگی نامیده میشد. این نوع مدارس عموماً در شهرها بنا میگردید؛ در نتیجه کسانی که در روستاها دورهی مکتب را گذرانده بودند، برای ادامهی تحصیل در علوم
اسلامی و مراحل بالاتر باید به شهر مهاجرت میکردند. طلبه پس از ورود به مدرسه با
مشورت طلاب باسابقه در درس، یک یا چند مدرس دورهی مقدماتی را بر میگزید و در نهایت بهترین آنان را برای استادی خود انتخاب میکرد. دراین مدارس از سادهترین دروس مقدماتی ادبی، فقهی و اصولی تا عالیترین دورههای فقه و
اصول و دیگر رشتهها مثل
ادبیات عرب،
فلسفه،
کلام، تفسیر، حدیث،
ریاضی،
هیات،
نجوم،
طب و غیره تدریس میشد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «پیشینه آموزش اسلامی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۲/۱.