• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پیشگویی‌ امام علی از شهادت امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





پیشگویی‌ امام علی از شهادت امام حسین، از مباحث مرتبط به پیشگویی‌های شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) است. انبیای الهی و اهل بیت (علیهم‌السّلام) و برخی از اصحاب خاص آنان، در روایات فراوانی از امور غیبی و حوادث آینده خبر داده‌اند. اخبار از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) نیز از این مقوله است؛ زیرا روایات فراوانی از پیامبران و ائمه (علیهم‌السّلام) نقل شده که از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) خبر می‌دهد. در منابع حدیثی شیعه و سنی، روایات متعددی نقل شده که در آنها امام علی (علیه‌السّلام)، ضمن پیشگویی‌ شهادت امام حسین (علیه‌السلام) به برخی از جزئیات واقعه عاشورا مانند نشان دادن محل خیمه‌گاه، قتلگاه، محل دفن امام حسین (علیه‌السلام)، یاری نشدن امام حسین (علیه‌السلام)، معرفی قاتل و مشارکان در قتل و حتی حوادث پس از عاشورا اشاره می‌نمایند.



پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و جمعی از اهل بیت و یاران ایشان، مکررا شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) را پیشگویی کرده‌اند. در این پیشگویی‌ها، علاوه بر شهادت امام، جزئیّات مربوط به برخی حوادث و شرایط آن، مانند: زمان و مکان شهادت، شرکت‌کنندگان در قتل و سران آنها، و کسانی که از یاری وی امتناع می‌ورزند، نیز دیده می‌شود. تعداد روایات و احادیث مربوط به پیشگویی واقعه کربلا به حدی است که هر پژوهشگر بی‌طرفی به صدور آنها از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت (علیه‌السّلام) اطمینان می‌کند، هرچند در مورد برخی جزئیات یقین حاصل نشود. به علاوه این احادیث هرگونه تردیدی را مبنی بر اینکه امام (علیه‌السّلام) با علم و آگاهی مسیر شهادت را انتخاب کرده، از بین می‌برد. در منابع حدیثی شیعه و سنی، روایات متعددی نقل شده که در آنها امام علی (علیه‌السّلام)، ضمن پیشگویی‌ شهادت امام حسین (علیه‌السلام) به برخی از جزئیات واقعه عاشورا مانند نشان دادن محل خیمه‌گاه، قتلگاه، محل دفن امام حسین (علیه‌السلام)، یاری نشدن امام حسین (علیه‌السلام)، معرفی قاتل و مشارکان در قتل و حتی حوادث پس از عاشورا اشاره می‌نمایند.
اکثر آنچه از امام علی (علیه‌السّلام) در باره حادثه کربلا گزارش شده، در دوران خلافت ایشان و بسیاری از آنها، در خودِ سرزمین کربلا بوده است. گفتنی است که امام علی (علیه‌السّلام)، در دوران خلافت خود، حدّ اقل، سه بار از سرزمین کربلا، عبور کرده است: دو بار در مسیر رفت و بازگشت از جنگ صفّین، و یک بار در مسیر حرکت برای جنگ نهروان. از این رو، مطالب فراوانی در این سفرها در مورد حادثه کربلا از آن امام (علیه‌السّلام)، گزارش شده است. در این سفرها، دو فرزند بزرگوار امیر مؤمنان (علیه‌السّلام)، حسن و حسین (علیهماالسلام) نیز ایشان را همراهی می‌کرده‌اند و لذا امام حسین (علیه‌السّلام)، در محرّم سال ۶۱ هجری، لا اقل، چهارمین باری بوده که به سرزمین کربلا، گام می‌نهاده است و پرسش از نام آن وادی، هنگام ورود به آن، بدین معنا نیست که تا آن زمان به آن مکان نیامده بوده است.
این روایات از لحاظ قوت سند و روشنی دلالت و مفهوم، یکسان نیستند. برخی از آنها (که با بقیه روایات اشتراک مضمونی دارند) از لحاظ سند، صحیح، و برخی دیگر، موثق هستند؛ اما در مجموع، روایات پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السلام) ازنظر کثرت، تواتر معنوی دارند و از گذشته، علمای اسلام آنها را پذیرفته‌اند. البته این موضوع یکی از مسائل مشهور و مسلم در تاریخ زندگانی امام حسین (علیه‌السلام) است؛ چنان که در توقیع حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) که برای وکیل خود قاسم بن علاء درباره تعلیم دعای روز سوم شعبان (سالروز ولادت آن بزرگوار)، چنین آمده است:
«... اللَّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِحَقِّ المَولودِ في هذَا اليَومِ ، المَوعودِ بِشَهادَتِهِ قَبلَ استِهلالِهِ ووِلادَتِهِ...»؛ «... خداوندا از تو درخواست می‌کنم به حق مولودی که در این روز متولد شده و قبل از تولد و ورودش (به این دنیا) وعده شهادتش داده شده است...».


بر اساس منابع حدیثی شیعه و سنی، روایات متعددی نقل شده که در آنها امام علی (علیه‌السّلام) با پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السلام) از تعیین مکان خیمه‌گاه، محل شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) و ریختن خون شهدای کربلا، و ... خبر می‌دهند.

۲.۱ - سرزمین کربلا

بنابر گزارشات روایی و تاریخی امام علی (علیه‌السّلام) در عبور از سرزمین کربلا، ضمن پیشگویی‌ شهادت امام حسین (علیه‌السلام) به برخی از جزئیات واقعه عاشورا مانند بیان نام سرزمین کربلا اشاره می‌نمایند:
«عن جویریة بن مسهر العبدیّ: لَمّا تَوَجَّهنا مَعَ امیرِ المُؤمِنینَ عَلِیِّ بنِ ابی طالِبٍ (علیه‌السّلام) الی صِفّینَ، فَبَلَغنا طُفوفَ کَربَلاءَ، وَقَفَ (علیه‌السّلام) ناحِیَةً مِنَ العَسکَرِ، ثُمَّ نَظَرَ یَمینا وشِمالاً وَاستَعبَرَ، ثُمَّ قالَ: هذا ـ وَاللّه ِ ـ مُناخُ رِکابِهِم، ومَوضِعُ مَنِیَّتِهِم. فَقیلَ لَههُ: یا امیرَ المُؤمِنینَ، ما هذَا المَوضِعُ؟ قالَ: هذا کَربَلاءُ، یُقتَلُ فیهِ قَومٌ یَدخُلونَ الجَنَّةَ بِغَیرِ حِسابٍ. ثُمَّ سارَ.»
در کتاب الارشاد به نقل از جویریّة بن مسهر عبدی روایت شده است: هنگامی که با امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) به طرف صفّین می‌رفتیم، به منطقه کربلا رسیدیم. امام (علیه‌السّلام) در کناره لشکر ایستاد و سپس به چپ و راست نگریست و گریست و سپس فرمود: «به خدا سوگند، این جا خوابگاه مرکب‌ها و جای کشته شدن آنهاست». به او گفته شد: ‌ای امیر مؤمنان! این جا کجاست؟ فرمود: «این جا کربلاست. گروهی در آن، کشته می‌شوند که بدون حساب به بهشت وارد می‌شوند» و سپس حرکت کرد.
«عن الحسن بن کثیر عن ابیه: انَّ عَلِیّا (علیه‌السّلام) اتی کَربَلاءَ، فَوَقَفَ بِها، فَقیلَ: یا امیرَ المُؤمِنینَ، هذِهِ کَربَلاءُ. قالَ: ذاتُ کَربٍ و بَلاءٍ. ثُمَّ اومَاَ بِیَدِهِ الی مَکانٍ، فَقالَ: ‌ها هُنا مَوضِعُ رِحالِهِم، ومُناخُ رِکابِهِم، واومَاَ بِیَدِهِ الی مَوضِعٍ آخَرَ، فَقالَ: ‌ها هُنا مُهَراقُ دِمائِهِم.»
در کتاب وقعة صفّین به نقل از حسن بن کثیر، از پدرش روایت شده است: علی (علیه‌السّلام) به کربلا آمد و در آن جا ایستاد. به او گفته شد: ‌ای امیر مؤمنان! این جا، کربلاست. فرمود: «آمیخته با کَرب (رنج) و بلا». آن گاه با دستش به مکانی اشاره کرد و فرمود: «این جا، جایگاه اسباب سفر و خوابگاه مرکب‌های آنان است» و به جایی دیگر اشاره کرد و فرمود: «این جا خونشان ریخته می‌شود».

۲.۲ - کناره فرات

بنابر گزارشات روایی و تاریخی امام علی (علیه‌السّلام) در عبور از سرزمین کربلا، ضمن پیشگویی‌ شهادت امام حسین (علیه‌السلام) به برخی از جزئیات واقعه عاشورا اشاره می‌نمایند مانند اینکه شهادت امام حسین (علیه‌السلام) در کنار رود فرات واقع می‌شود:
«عن عبداللّه بن نُجَیّ عن ابیه: انَّهُ سارَ مَعَ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام)، وکانَ صاحِبَ مِطهَرَتِهِ، فَلَمّا حاذی نینَوی، وهُوَ مُنطَلِقٌ الی صِفّینَ، فَنادی عَلِیٌّ (علیه‌السّلام): اِصبِر ابا عَبدِ اللّه ِ، اِصبِر ابا عَبدِ اللّه ِ بِشَطِّ الفُراتِ. قُلتُ: وماذا؟ قالَ: دَخَلتُ عَلَی النَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ذاتَ یَومٍ وعَیناهُ تَفیضانِ، قُلتُ: یا نَبِیَ اللّه ِ اغضَبَکَ احَدٌ، ما شَانُ عَینَیکَ تَفیضانِ؟ قالَ: بَل قامَ مِن عِندی جِبریلُ (علیه‌السّلام) قَبلُ، فَحَدَّثَنی انَّ الحُسَینَ یُقتَلُ بِشَطِّ الفُراتِ. قالَ: فَقالَ: هَل لَکَ الی ان اُشِمَّکَ مِن تُربَتِهِ؟ قالَ: قُلتُ: نَعَم، فَمَدَّ یَدَهُ فَقَبَضَ قَبضَةً مِن تُرابٍ فَاَعطانیها، فَلَمم املِک عَینی ان فاضَتا.»

در کتاب مسند ابن حنبل به نقل از عبد اللّه بن نُجَی، روایت شده است: او که مسئول وسایل طهارت علی (علیه‌السّلام) بود، با ایشان که عازم صفّین بود، حرکت کرد. هنگامی که از کنار نینوا می‌گذشت، علی (علیه‌السّلام) ندا داد: «صبر داشته باش، ابا عبد اللّه! صبر داشته باش، ابا عبد اللّه! در کنار فرات!». گفتم: یعنی چه؟ فرمود: «روزی بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وارد شدم و چشمانش اشکبار بود. پرسیدم: ‌ای پیامبر خدا! آیا کسی شما را ناراحت کرده است؟ چرا اشک از چشمانت سرازیر است؟ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: جبرئیل،‌ اندکی پیش، از نزدم رفت. او برایم گفت که حسین در کنار رود فرات، کشته می‌شود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: جبرئیل گفت: آیا می‌خواهی خاک آن جا را ببویی؟ گفتم: آری. و جبرئیل، دستش را دراز کرد و مشتی از خاک آن جا را به من داد و من دیگر نتوانستم جلوی ریزش اشک خود را بگیرم».
«عن عون بن ابی جُحَیفة: انّا لَجُلوسٌ عِندَ دارِ ابی عَبدِ اللّه ِ الجَدَلِیِّ، فَاَتانا مَلِکُ بنُ صُحارٍ الهَمدانِیُّ، فَقالَ: دَلّونی عَلی مَنزِلِ فُلانٍ، قالَ: قُلنا: الا تُرسِلُ الَیهِ فَیَجیءُ اذ جاءَ. فَقالَ: اتَذکُرُ اذ بَعَثَنا ابو مِخنَفٍ الی امیرِ المُؤمِنینَ (علیه‌السّلام) وهُوَ بِشاطِئِ الفُراتِ، فَقالَ: لَیَحُلَّنَّ‌هاهُنا رَکبٌ مِن آلِ رَسولِ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یَمُرُّ بِهذَا المَکانِ، فَیَقتُلونَهُم، فَوَیلٌ لَکُم مِنهُم، ووَیلٌ لَهُم مِنکُم!»
در کتاب تاریخ دمشق به نقل از عون بن ابی جُحَیفه روایت شده است: ما در خانه ابو عبداللّه جدلی نشسته بودیم که مَلِک بن صُحار هَمْدانی نزد ما آمد و گفت: مرا به منزل فلان شخص، راه نمایی کنید. ما گفتیم: چرا پیغام نمی‌فرستی که چون آمد، به این جا بیاید؟ گفت: آیا به یاد می‌آوری که ابو مِخنَف، ما را به سوی امیر مؤمنان ـ که کنار فرات بود ـ روانه کرد و او فرمود: «کاروانی از خاندان پیامبر خدا که از این مکان عبور می‌کنند، در این جا فرود می‌آیند و آنان را می‌کشند. وای بر شما از ایشان و وای بر ایشان از شما!»
«عن الاصبغ بن نباتة: سِرنا مَعَ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) الی شاطِئِ الفُراتِ، فَمَرَّ راهِبٌ، فَقالَ لَهُ: یا راهِبُ! اینَ العَینُ الَّتی‌هاهُنا؟ قالَ: لا اعلَمُ بِها الّا بِالخَبَرِ، فَاِنَّهُ یُقالُ: انَّهُ لا یَعلَمُ مَکانَها الّا نَبِیٌّ او وَصِیُّ نَبِیٍّ. فَاَخَذَ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام) مَعَ الوادی، وجَعَلَ یَنظُرُ یَمینا وشِمالاً، ثُمَّ قالَ: اِحفِروا‌هاهُنا، فَحَفَروا، فَوَجَدوا حَجَرا، فَقالَ: اِرفَعوهُ، فَرَفَعوهُ، فَاِذا عَینُ ماءٍ تَحتَهُ، فَشَرِبنا وسَقَینا دَوابَّنا. ثُمَّ قالَ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام) لَنا: یُقتَلُ‌هاهُنا مِن آلِ مُحَمَّدٍ فِتیَةٌ تَبکی عَلَیهِمُ السَّماءُ وَالاَرضُ.»
در کتاب شرح الاخبار به نقل از اصبغ بن نُباته روایت شده است: با امام علی (علیه‌السّلام) بر کناره فرات، حرکت کردیم که راهبی عبور کرد. امام (علیه‌السّلام) به او فرمود: «ای راهب! چشمه‌ای که در این جا هست، کجاست؟». گفت: من جز خبر آن را نمی‌دانم و گفته می‌شود: جای آن را جز پیامبری یا وصیّ پیامبری نمی‌داند. امام علی (علیه‌السّلام) شروع به حرکت در وادی کرد و پیوسته به چپ و راست می‌نگریست. سپس فرمود: «این جا را بکَنید». آن جا را کندند و سنگی یافتند. فرمود: «آن را بردارید». آن را برداشتند. دیدند چشمه آبی، زیر آن است. از آن نوشیدیم و چارپایان را سیراب کردیم. سپس امام علی (علیه‌السّلام) به ما فرمود: «جوانانی از خاندان محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این جا کشته می‌شوند که آسمان و زمین بر آنان می‌گریند».

۲.۳ - محل خیمه گاه

بر اساس گزارشات روایی و تاریخی امام علی (علیه‌السّلام) در عبور از سرزمین کربلا، ضمن پیشگویی‌ شهادت امام حسین (علیه‌السلام) به برخی از جزئیات واقعه عاشورا مانند نشان دادن محل خیمه‌گاه اشاره می‌نمایند:
«مَرَّ امیرُ المُؤمِنینَ (علیه‌السّلام) بِکَربَلاءَ فی اُناسٍ مِن اصحابِهِ، فَلَمّا مَرَّ بِهَا اغرَورَقَت عَیناهُ بِالبُکاءِ، ثُمَّ قالَ: هذا مُناخُ رِکابِهِم، وهذا مُلقی رِحالِهِم، وهُنا تُهرَقُ دِماؤُهُم، طوبی لَکِ مِن تُربَةٍ، عَلَیکِ تُهرَقُ دِماءُ الاَحِبَّةِ!»
در کتاب کامل الزیارات روایت شده است: امیر مؤمنان علی (علیه‌السّلام) با گروهی از یارانش از کربلا گذشت. به آن جا که رسید، اشکْ چشمانش را پر کرد و سپس فرمود: «این جا خوابگاه شتران آنها و این جا جایگاه اسباب سفرشان است و این جا خونشان ریخته می‌شود. خوشا به حال تو ـ‌ای خاک ـ که خون‌های عاشقان، بر روی تو ریخته می‌شود!».
همچنین در منابع روایی احادیث دیگری نیز قریب به این مضمون وجود دارند:
«عن الحسن بن کثیر وعبد خیر: لَمّا وَصَلَ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام) الی کَربَلاءَ، وَقَفَ وبَکی، وقالَ: بِاَبیهِ اُغَیلِمَةٌ یُقتَلونَ‌هاهُنا، هذا مُناخُ رِکابِهِم، هذا مَوضِعُ رِحالِهِم، هذا مَصرَعُ الرَّجُلِ، ثُمَّ ازدادَ بُکاؤُهُ.»
در کتاب تذکرة الخواص گزارش شده است: هنگامی که علی (علیه‌السّلام) به کربلا رسید، ایستاد و گریست و فرمود: «پدر، فدای جوانانی باد که این جا کشته می‌شوند! این جا خوابگاه شترانشان و این جا محلّ فرود آمدنشان است و این جا، جای بر خاک افتادن آن مرد است» و سپس گریه اش زیاد شد.
«عن اصبغ بن نباتة عن علیّ اتَینا مَعَهُ مَوضِعَ قَبرِ الحُسَینِ (علیه‌السّلام)، فَقالَ: ‌ها هُنا مُناخُ رِکابِهِم ومَوضِعُ رِحالِهِم، وها هُنا مُهَراقُ دِمائِهِم، فِتیَةٌ مِن آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله، یُقتَلونَ بِهذِهِ العَرصَةِ، تَبکی عَلَیهِمُ السَّماءُ وَالاَرضُ.»
در کتاب دلائل النبوة، به نقل از اصبغ بن نُباته روایت شده است: ما همراه علی (علیه‌السّلام) به جایگاه قبر حسین (علیه‌السّلام) آمدیم. فرمود: «این جا خوابگاه شتران و این جا جایگاه اسباب سفر و این جا جایگاه ریخته شدنِ خونشان است؛ جوانانی از خاندان محمّد که در این دشت، کشته می‌شوند و آسمان و زمین برایشان می‌گریند».

۲.۴ - محل قتلگاه

بر اساس گزارشات روایی و تاریخی امام علی (علیه‌السّلام) در عبور از سرزمین کربلا، ضمن پیشگویی‌ شهادت امام حسین (علیه‌السلام) به برخی از جزئیات واقعه عاشورا مانند نشان دادن محل قتلگاه اشاره می‌نمایند:
«عن ابی جُحیفة: جاءَ عُروَةُ البارِقِیُّ الی سَعیدِ بنِ وَهبٍ، فَسَاَلَهُ وانَا اسمَعُ، فَقالَ: حَدیثٌ حَدَّثتَنیهِ عَن عَلِیِّ بنِ ابی طالِبٍ (علیه‌السّلام). قالَ: نَعَم، بَعَثَنی مِخنَفُ بنُ سُلَیمٍ الی عَلِیٍّ (علیه‌السّلام)، فَاَتَیتُهُ بِکَربَلاءَ، فَوَجَدتُهُ یُشیرُ بِیَدِهِ ویَقولُ:‌هاهُنا‌هاهُنا. فَقالَ لَهُ رَجُلٌ: وما ذلِکَ یا امیرَ المُؤمِنینَ؟ قالَ: ثَقَلٌ لِالِ مُحَمَّدٍ یَنزِلُ‌هاهنا، فَوَیلٌ لَهُم مِنکُم، ووَیلٌ لَکُم مِنهُم! فَقالَ لَهُ الرَّجُلُ: ما مَعنی هذَا الکَلامِ یا امیرَ المُؤمِنینَ؟ ! قالَ: وَیلٌ لَهُم مِنکُم: تَقتُلونَهُم؛ ووَیلٌ لَکُم مِنهُم: یُدخِلُکُمُ اللّه ُ بِقَتلِهِم الَی النّارِ.»
در کتاب وقعة صفین به نقل از ابو جُحَیفه روایت شده است: عُروه بارقی نزد سعید بن وَهْب آمد و از او سؤال کرد و من می‌شنیدم. او گفت: پیش از این حدیثی را از علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) برایم نقل کردی. گفت: آری! مِخنَف بن سُلَیم، مرا به سوی علی (علیه‌السّلام) فرستاد و من در کربلا به او رسیدم. دیدم با دستش اشاره می‌کند و می‌گوید: «این جا، این جا». مردی به او گفت: ‌ای امیر مؤمنان! این، چه معنایی می‌دهد؟ فرمود: «اسباب سفر خاندان محمّد، این جا فرود می‌آید. وای بر ایشان از ستم شما و وای بر شما از دادخواهی ایشان در پیشگاه خداوند!». مرد به علی (علیه‌السّلام) گفت: ‌ای امیر مؤمنان! معنای این سخن چیست؟ فرمود: «وای بر ایشان از شما، که آنها را می‌کشید، و وای بر شما از ایشان، که خداوند، شما را به دلیل کشتن آنها، به آتش دوزخ می‌برد!».
«عن شیبان بن مخرّم ـ وکانَ عُثمانِیّا ـ: انّی لَمَعَ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) اذ اتی کَربَلاءَ، فَقالَ: یُقتَلُ فی هذَا المَوضِعِ شُهَداءُ لَیسَ مِثلَهُم شُهَداءُ الّا شُهَداءُ بَدرٍ. فَقُلتُ: بَعضُ کَذِباتِهِ! وثَمَّ رِججلُ حِمارٍ مَیِّتٍ، فَقُلتُ لِغُلامی: خُذ رِجلَ هذَا الحِمارِ، فَاَوتِدها فی مَقعَدِهِ ووغَیِّبها، فَضَرَبَ الدَّهرُ ضَربَةً، فَلَمّا ققُتِلَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام)، انطَلَقتُ ومَعی اصحابٌ لی، فَاِذا جُثَّةُ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) عَلی رِجلِ ذاکَ الحِمارِ، واذا اصحابُهُ رِبضَةٌ حَولَهُ.»
در کتاب المعجم الکبیر به نقل از شیبان بن مُخرَّم که از هواداران عثمان بود گزارش شده است: هنگامی که علی به کربلا آمد، من با او بودم. گفت: «در این جا، شهیدانی کشته می‌شوند که بجز شهیدان بدر، کس همانند آنها نیست». با خود گفتم: یکی دیگر از دروغ‌هایش! آن جا پای درازگوش مرده‌ای بود. به غلامم گفتم: پای این درازگوش را بگیر و مانند میخ، آن را در زمین فرو کن و پنهانش بدار. روزگار چرخید و گذشت و هنگامی که حسین بن علی کشته شد، من و یارانم به آن جا آمدیم. پیکر حسین بن علی بر روی همان پای درازگوش بود و یارانش دسته جمعی گرداگرد او کشته شده بودند.
«عن محمّد بن سعد وغیره من غیر وج انَّهُ مَرَّ بِکَربَلاءَ عِندَ اشجارِ الحَنظَلِ وهُوَ ذاهِبٌ الی صِفّینَ، فَسَاَلَ عَنِ اسمِها، فَقیلَ: کَربَلاءُ، فَقالَ: کَربٌ وبَلاءٌ! فَنَزَلَ وصَلّی عِندَ شَجَرَةٍ هُناکَ. ثُمَّ قالَ: یُقتَلُ‌هاهُنا شُهَداءُ هُم خَیرُ الشُّهَداءِ غَیرَ الصَّحابَةِ، یَدخُلونَ الجَنَّةَ بِغَیرِ حِسابٍ، واشارَ الی مَکانٍ هُناکَ، فَعَلَموهُ بِشَیءٍ، فَقُتِلَ فیهِ الحُسَینُ (علیه‌السّلام).»
در کتاب البدایة و النهایة به نقل از محمّد بن سعد و غیر او، روایت شده است: علی (علیه‌السّلام) در حرکت به صفّین، از کربلا و از کنار درختان حنظل گذشت. از نام آن جا پرسید. گفتند: کربلا. فرمود: «کرب (رنج) و بلا! » و فرود آمد و نزد درختی در آن جا نماز خواند. سپس فرمود: «این جا شهیدانی کشته می‌شوند که بهترینِ شهیدان بجز صحابه هستند. آنان بدون حساب به بهشت در می‌آیند» و به جایی در آن جا اشاره کرد. آن جا را نشانه گذاری کردند و حسین (علیه‌السّلام) در همان جا کشته شد.

۲.۵ - مکان ریختن خون شهدا

بر اساس گزارشات روایی و تاریخی امام علی (علیه‌السّلام) در عبور از سرزمین کربلا، ضمن پیشگویی‌ شهادت امام حسین (علیه‌السلام) به برخی از جزئیات واقعه عاشورا مانند نشان دادن محل ریختن خون شهدا اشاره می‌نمایند:
«عن محمّد بن سنان عمّن حدّثه عن ابی خَرَجَ امیرُ المُؤمِنینَ (علیه‌السّلام) یَسیرُ بِالنّاسِ، حَتّی اذا کانَ مِن کَربَلاءَ عَلی مَسیرَةِ میلٍ او میلَینِ، فَتَقَدَّمَ بَینَ ایدیهِم حَتّی اذا صارَ بِمَصارِعِ الشُّهَداءِ، قالَ: قُبِضَ فیها مِئَتا نَبِیٍّ، ومِئَتا وَصِیٍّ، ومِئَتا سِبطٍ شُهَدداءَ بِاَتباعِهِم. فَطافَ بِها عَلی بَغلَتِهِ خارِجا رِجلَیهِ مِنَ الرِّکابِ، وانشَاَ یَقولُ: مُناخُ رِکابٍ ومَصارِعُ شُهَداءَ، لا یَسبِقُهُم مَن کانَ قَبللَهُم، ولا یَلحَقُهُم مَن کانَ بَعدَهُم.»
در کتاب تهذیب الاحکام شیخ طوسی روایت شده است: امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) با مردم حرکت کرد، تا آن که به یک یا دو میلی کربلا رسید. امام (علیه‌السّلام) پیشاپیشِ مردم رفت تا به جایگاه بر خاک افتادن شهیدان رسید و فرمود: «در این جا دویست پیامبر و دویست وصی، از دنیا رفته‌اند و دویست سبط پیامبر با پیروانشان شهید شده‌اند». سپس سوار بر اشترش، در حالی که پای از رکاب بیرون داشت، به گرد آن چرخید و چنین فرمود: «این جا خوابگاه مرکب‌ها و جایگاه بر خاک افتادن شهیدان است. پیشینیان، بر ایشان پیشی نمی‌گیرند و پسینیانِ، به ایشان نمی‌رسند».
همچنین روایت دیگری قریب به این مضمون در کتاب المطالب العالیة نقل شده است:
«عن ابی یحیی عن رجل من بنی ضبّة: شَهِدتُ عَلِیّا حینَ نَزَلَ کَربَلاءَ، فَانطَلَقَ فَقامَ ناحِیَةً، فَاَومَاَ بِیَدِهِ، فَقالَ: مُناخُ رِکابِهِم امامَهُ، ومَوضِعُ رِحالِهِم عَن یَسارِهِ، فَضَرَبَ بِیَدَیهِ الاَرضَ، فَاَخَذَ مِنَ الاَرضِ قَبضَةً، فَشَمَّها، فَقالَ ـ وَانحَنی ـ: وا حَبَّذَا الدِّماءُ یُسفَکُ فیهِ. ثُثُمَّ جاءَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام)، فَنَزَلَ کَربَلاءَ. قالَ الضَّبِّیُّ: فَکُنتُ فِی الخَیلِ الَّتی بَعَثَهَا ابنُ زِیادٍ الَی الحُسَینِ (علیه‌السّلام)، فَلَمّا قَدِمتُ فَکَاَنَّما نَظَرتُ الی مَقامِ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) واشارَتِهِ بِیَدِهِ، فَقَلَبتُ فَرَسی، ثُمَّ انصَرَفتُ الَی الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ (علیه‌السّلامفَسَلَّمتُ عَلَیهِ، وقُلتُ لَهُ: انَّ اباکَ کانَ اعلَمَ النّاسِ، وانّی شَهِدتُهُ فی زَمَنِ کَذا وکَذا قالَ: کَذا وکَذا، وانَّکَ وَاللّه ِ لَمَقتولٌ السّاعَةَ.. قالَ: فَما تُریدُ ان تَصنَعَ انتَ؟ اتَلحَقُ بِنا‌ام تَلحَقُ بِاَهلِکَ؟ قُلتُ: وَاللّه ِ، انَّ عَلَیَّ لَدَینا، وانَّ لی لَعِیالاً، وما اظُنُّ الّا سَاَلحَقُ بِاَهلی. قالَ: امّا لا، فَخُذ مِن هذَا المالِ حاجَتَکَ ـ واذا مالٌ مَوضوعٌ بَینَ یَدَیهِ ـ قَبلَ انن یَحرُمَ عَلَیکَ، ثُمَّ النَّجاءَ، فَوَاللّه ِ، لا یَسمَعُ الدّاعِیَةَ احَدٌ، ولا یَرَی البارِقَةَ احَدٌ ولا یُعینُنا الّا کانَ مَلعونا عَلی لِسانِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله. قالَ: قُلتُ: وَاللّه ِ، لا اجمَعُ الیَومَ امرَینِ: آخُذُ مالَکَ، واخذُلُکَ. فَانصَرَفَ وتَرَکَهُ.»
در کتاب المطالب العالیة آمده است: ابو یحیی، از مردی از قبیله بنی ضَبّه نقل می‌کند: هنگامی که علی (علیه‌السّلام) به کربلا فرود آمد، حاضر بودم. رفت تا در نقطه‌ای ایستاد و با دستش اشاره کرد و فرمود: «جایگاه مرکب‌هایشان، جلوی آن و جای اسباب سفرشان، در سمت چپ آن است» و با دستش به زمین زد و یک مشت خاک از زمین برداشت و آن را بویید و در همان حالی که خمیده بود، فرمود: «خوشا به حال خون‌هایی که در آن، ریخته می‌شود!». سپس حسین (علیه‌السّلام) آمد و در کربلا بار افکند. من میان گروهی که ابن زیاد به سوی حسین (علیه‌السّلام) فرستاده بود، بودم. هنگامی که وارد شدم، گویی جایگاه علی (علیه‌السّلام) و اشاره کردن با دستش را دیدم. پس اسبم را چرخاندم و به سوی حسین بن علی (علیه‌السّلام) باز گشتم و بر او سلام دادم و به او گفتم: پدرت، داناترینِ مردم بود و من در فلان زمان، نزد او حضور داشتم و او چنین و چنان گفت و بی تردید و به خدا سوگند، تو اکنون کشته می‌شوی. حسین (علیه‌السّلام) فرمود: «تو می‌خواهی چه کنی؟ آیا به ما می‌پیوندی، یا به خانواده ات ملحق می‌شوی؟». گفتم: به خدا سوگند، من بدهکار و عیالوارم و گمان نمی‌کنم که جز به خانواده‌ام ملحق شوم. حسین (علیه‌السّلام) با اشاره به مالی که جلویش بود، فرمود: «اکنون که به ما نمی‌پیوندی، به مقدار نیازت از این مال بردار، پیش از آن که مرا بکشند و بر تو حرام شود. سپس بشتاب که به خدا سوگند، هیچ کس نیست که صدای دعوت و کمک خواهیِ مرا بشنود و درخشش شمشیرها را ببیند و به یاری مان نیاید، جز آن که بر زبان محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نفرین شده است». گفتم: به خدا سوگند، امروز، هر دو کار را جمع نمی‌کنم: مالت را بگیرم و تو را وا گذارم! ابو یحیی می‌گوید: آن مرد، باز گشت و او را ترک کرد.


بنابر گزارشات روایی و تاریخی امام علی (علیه‌السّلام) در عبور از سرزمین کربلا، ضمن پیشگویی‌ شهادت امام حسین (علیه‌السلام) به برخی از جزئیات واقعه عاشورا اشاره می‌نمایند مانند یاری نشدن امام حسین (علیه‌السلام):
«عن غرفة الازدیّ: دَخَلَنی شَکٌّ مِن شَانِ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام)، فَخَرَجتُ مَعَهُ عَلی شاطِئِ الفُراتِ، فَعَدَلَ عَنِ الطَّریقِ ووَقَفَ، ووَقَفنا حَولَهُ، فَقالَ بِیَدِهِ: هذا مَوضِعُ ر رَواحِلِهِم، ومُناخُ رِکابِهِم، ومُهَراقُ دِمائِهِم، بِاَبی مَن لا ناصِرَ لَهُ فِی الاَرضِ ولا فِی السَّماءِ الَا اللّه ُ! فَلَمّا قُتِلَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) خَرَجتُ حَتّی اتَیتُ المَکانَ الَّذی قَتَلوهُ فیهِ، فَاِذا هُوَ کَما قالَ، ما اخطَاَ شَیئا. قالَ: فَاستَغفَرتُ اللّه َ مِمّا کانَ مِنّی مِنَ الشَّکِّ، وعَلِمتُ انَّ عَلِیّا (علیه‌السّلام) لَم یَقدَم الّا بِما عُهِدَ الَیهِ فیهِ.»
در کتاب اُسد الغابة به نقل از غرفه اَزْدی روایت شده است: من در منزلت علی (علیه‌السّلام) شک کرده بودم. با او بر کناره فرات بیرون آمدیم که از راه، کناره گرفت و ایستاد و ما هم گرد او ایستادیم. با دستش اشاره کرد و فرمود: «این جا جایگاه اسباب سفر و خوابگاه مرکب‌هایشان و محلّ ریختن خونشان است. پدرم فدای آن که در زمین و آسمان، یاوری جز خدا ندارد!». هنگامی که حسین (علیه‌السّلام) کشته شد، بیرون آمدم تا به مکانی که او را در آن جا کشته بودند، رسیدم. آن، درست همان گونه بود که امام علی (علیه‌السّلام) گفته بود و کوچک‌ترین خطایی نداشت. پس، از شکّی که کرده بودم، از خدا آمرزش خواستم و دانستم که علی (علیه‌السّلام) آنچه را به او سپرده بودند، بیان کرده است.
در برخی احادیث نیز امام علی (علیه‌السّلام) با پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، از یاری نکردن امام حسین توسط براء بن عازب و ابوعبدالله جدلی خبر می‌دهد:
«عن اسماعیل بن زیاد: انَّ عَلِیّا (علیه‌السّلام) قالَ لِلبَراءِ بنِ عازِبٍ یَوما: یا بَراءُ، یُقتَلُ ابنِیَ الحُسَینُ وانتَ حَیٌّ لا تَنصُرُهُ. فَلَمّا قُتِلَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) کانَ البَراءُ بنُ عازِبٍ یَقولُ: صَدَقَ ـ وَاللّه ِ ـ عَلِیُّ بنُ ابی طالِبٍ علیه السلام، قُتِلَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) ولَم انصُرهُ! ثُمَّ یُظهِرُ الحَسرَةَ عَلی ذلِکَ وَالنَّدَمَ.»
در کتاب الارشاد شیخ مفید به نقل از اسماعیل بن زیاد روایتی آورده است که: امام علی (علیه‌السّلام) روزی به براء بن عازب فرمود: «ای براء! فرزندم حسین، کشته می‌شود و تو زنده‌ای؛ امّا یاری اش نمی‌کنی». هنگامی که حسین بن علی (علیه‌السّلام) کشته شد، براء بن عازب می‌گفت: به خدا سوگند، علی بن ابی طالب، راست گفت. حسین، کشته شد و من یاری اش نکردم! و سپس بر این کار، حسرت می‌خورد و اظهار پشیمانی می‌نمود.
«عن ابی عبداللّه الجدلی: دَخَلتُ عَلی امیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام، قالَ: اُحَدِّثُکَ بِسَبعَةِ احادیثَ قَبلَ ان یَدخُلَ عَلَینا داخِلٌ، قالَ: فَقُلتُ: اِفعَل جُعِلتُ فِداکَ! قالَ: فَقالَ: ... وَالرّابِعَةُ: یُقتَلُ هذا وانتَ حَیٌّ لا تَنصُرُهُ. قالَ: فَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلی کَتِفِ الحُسَینِ علیه السلام. قالَ: قُلتُ: وَاللّه ِ، انَّ هذِهِ لَحَیاةٌ خَبیثَةٌ!!.»
در کتاب رجال کشی به نقل از ابو عبد اللّه جدلی روایت شده است: من بر امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) وارد شدم. فرمود: «هفت حدیث برایت بگویم، پیش از آن که کسی بر ما وارد شود». گفتم: بگو، فدایت شوم!. .. حدیث چهارم، این بود: «این، کشته می‌شود و تو زنده‌ای و او را یاری نمی‌کنی» و با دستش بر شانه حسین (علیه‌السّلام) زد. گفتم: به خدا سوگند، اگر حسین را یاری نکنم، زندگی پلیدی خواهم داشت.
«عن ابی عبداللّه الجدلی: دَخَلتُ عَلی امیرِ المُؤمِنینَ (علیه‌السّلام) وَالحُسَینُ (علیه‌السّلام) الی جَنبِهِ، فَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلی کَتِفِ الحُسَینِ علیه السلام، ثُمَّ قالَ: انَّ هذا یُقتَلُ ولا یَنصُرُهُ احَدٌ. قالَ: قُلتُ: یا امیرَ المُؤمِنینَ! وَاللّه ِ، انَّ تِلکَ لَحَیاةُ سَوءٍ! ! قالَ: انَّ ذلِکَ لَکائِنٌ.»
در کتاب کامل الزیارات به نقل از ابو عبد اللّه جدلی روایت شده است: بر امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) وارد شدم و حسین (علیه‌السّلام) کنار او بود. امام علی (علیه‌السّلام) با دستش بر شانه حسین (علیه‌السّلام) زد و سپس فرمود: «این، کشته می‌شود و کسی او را یاری نمی‌کند». گفتم: ‌ای امیر مؤمنان! به خدا سوگند، این که زندگیِ بدی است! فرمود: «به هر روی، این می‌شود».


در منابع حدیثی شیعه و سنی، روایات متعددی نقل شده که در آنها امام علی (علیه‌السّلام) به نام و اوصاف قاتل و قاتلان امام حسین (علیه‌السلام) اشاره کرده‌اند، برخی از این اوصاف عبارتند از: فردی به نام یزید، لعنت شده این امت و سنان بن انس.

۴.۱ - فردی به نام یزید

در برخی احادیث امام علی (علیه‌السّلام) با پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) به نام یزید به عنوان قاتل امام حسین (علیه‌السّلام) اشاره می‌کند:
«عن ابن عبّاس: لَمّا رَجَعَ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام) من صِفّینَ وفَرَغَ مِن اهلِ النَّهرَوانِ، دَخَلَ عَلَیهِ الاَعوَرُ الهَمدانِیُ. فَقالَ لَهُ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام): یا حارِثُ! اعَلِمتَ انّی مُنذُ البارِحَةِ کَئیبٌ حَزینٌ فَزِعٌ وَجِلٌ؟ فَقالَ الحارِثُ: ولِمَ ذاکَ یا امیرَ المُؤمِنینَ؟ ! انَدَما مِنکَ عَلی قِتالِ اهلِ الشّامِ واهلِ البَصرَةِ وَالنَّهرَوانِ؟ فَقالَ: لا، وَیحَکَ یا حارِثُ! وانّی بِذلِکَ مَسرورٌ، ولکِنّی رَاَیتُ فی مَنامی ارضَ کَربَلاءَ، ورَاَیتُ ابنِیَ الحُسَینَ مَذبوحا مَطروحا عَلی وَجهِ الاَرضِ! ورَاَیتُ الاَشجارَ مُنکَبَّةً، وَالسَّماءَ مُصَدَّعَةً، وَالرِّحالَ مُتَطَامِنَةً، وسَمِعتُ مُنادِیا یُنادی بَینَ السَّماءِ وَالاَرضِ، وهُوَ یَقولُ: افزَعتُمونا یا قَتَلَةَ الحُسَینِ، افزَعَکُمُ اللّه ُ وقَتَلَکُم! ثُمَّ انِّی انتَبَهتُ وانَا مِنهُ عَلی وَجَلٍ لِما رَاَیتُ؛ فَقالَ لَهُ الحارِثُ: کَلّا یا امیرَ الُمؤمِنینَ، لا یَکونُ الّا خَیرا. فَقالَ لَهُ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام): هَیهاتَ یا حارِثُ، سَبَقَت کَلِمَةُ اللّه ِ، ونَفَذَ قَضاؤُهُ، وقَد اخبَرَنی حَبیبی مُحَمَّدٌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) انَّ ابنی یَقتُلُهُ یَزیدُ، زادَهُ اللّه ُ فِی النّارِ عَذابا.»
در کتاب الفتوح به نقل از ابن عباس روایت شده است: هنگامی که علی (علیه‌السّلام) از صفین باز گشت و کار نهروانیان را تمام کرد، اَعوَرِ همْدانی بر او در آمد. علی (علیه‌السّلام) به او فرمود: «ای حارث! آیا فهمیدی که من امروز از صبح، گرفته و‌ اندوهگین و بی‌تاب و مضطربم؟». حارث گفت: علّت چیست، ‌ای امیر مؤمنان؟ آیا از جنگ با شامیان و بصریان و اهل نهروان پشیمانی؟ امام (علیه‌السّلام) فرمود: «نه، وای بر تو ـ‌ای حارث ـ که من از آن شادمانم! در عالم رؤیا، سرزمین کربلا را دیدم و دیدم که پسرم حسین، با سرِ بریده بر روی زمین آن افتاده است و درختان را به رو افتاده و آسمان را شکافْ برداشته و بارهای شتران را بر زمین افتاده دیدم و شنیدم که مُنادی‌ای میان آسمان و زمین، ندا می‌دهد و می‌گوید: ‌ای قاتلان حسین! ما را ترساندید. خدا، شما را بترساند و بکشد! سپس بیدار شدم و به خاطر آنچه دیده بودم، در اضطراب افتادم». حارث به او گفت: چنین نیست، ‌ای امیر مؤمنان! آن رؤیا جز خیر نیست. علی (علیه‌السّلام) به او فرمود: «نه، ‌ای حارث! قانون خدا، پیشی گرفته و قضای او، نافذ گشته و محبوبم محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، به من خبر داده که یزید، پسرم را می‌کشد. خدا، عذابش را در آتش بیفزاید!».

۴.۲ - لعین این امت

در حدیث دیگری امام علی (علیه‌السّلام) با پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، قاتل ایشان را لعنت شده امت معرفی می‌نماید:
«عن زهیر بن الارقم: لَمّا اُصیبَ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام) بِضَربَةِ ابنِ مُلجَمٍ، دَخَلتُ عَلَیهِ وَقَد ضَمَّ الحُسَینَ (علیه‌السّلام) الی صَدرِهِ وهُوَ یُقَبِّلُهُ، ویَقولُ لَهُ: یا ثَمَرَتی ورَیحانَتی، وثَمَرَةَ نَبِیِّ اللّه ِ وصَفِیَّهُ، وذَخیرَةَ خَیرِ العالَمینَ مُحَمَّدِ بنِ عَبدِ اللّه ِ، کَاَنّی اراکَ وقَد ذُبِحتَ عَن قَلیلٍ ذَبحا! قالَ: فَقُلتُ: ومَن یَذبَحُهُ یا امیرَ المُؤمِنینَ؟ فَقالَ: یَذبَحُهُ لَعینُ هذِهِ الاُمَّةِ، ثُمَّ لا یَتوبُ اللّه ُ عَلَیهِ، ویَقبِضُهُ اذا قَبَضَهُ وهُوَ مَلآنُ مِنَ الخَمرِ سَکرانُ. قالَ زُهَیرٌ: فَبَکَیتُ، فَقالَ لی عَلِیٌّ (علیه‌السّلام): لا تَبکِ یا زُهَیرُ، فَالَّذی قُضِیَ کائِنٌ.»
در روایت دیگری به نقل از زهیر بن ارقم آمده است: هنگامی که ضربه ابن ملجم به علی (علیه‌السّلام) رسید، بر او وارد شدم. او حسین (علیه‌السّلام) را به سینه‌اش چسبانده بود و می‌بوسید و می‌فرمود: «ای میوه و دسته گل من، و‌ای میوه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و برگزیده او، و‌ای ذخیره برگزیده جهانیان، محمّد بن عبد اللّه! گویی تو را می‌بینم که به زودی، سرت را می‌بُرند!». گفتم: ‌ای امیر مؤمنان! چه کسی او را سر می‌برد؟ فرمود: «لعنت شده این امّت، او را سر می‌برد. آن گاه خداوند به او باز نمی‌گردد (توفیق توبه پیدا نمی‌کند) و هنگامی او را قبض روح می‌کند که از شراب، سیراب شده و مست است». من گریستم و امام علی (علیه‌السّلام) به من فرمود: «ای زهیر! گریه مکن که آنچه قضای خداوند است، می‌شود».

۴.۳ - سنان بن انس

در روایت دیگری امام علی (علیه‌السّلام) با پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، قاتل ایشان را فرزند فردی که به تمسخر از ایشان درباره تعداد تار موهای سر و ریش‌اش پرسیده بود، معرفی می‌کند:
«عن فضیل عن محمّد لَمّا قالَ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام): «سَلونی قَبلَ ان تَفقِدونی، فَوَ اللّه ِ، لا تَساَلونَنی عَن فِئَةٍ تُضِلُّ مِئَةً وتَهدی مِئَةً، الّا انبَاتُکُم بِناعِقَتِها وسائِقَتِها» قامَ الَیهِ رَجُلٌ، فَقالَ: اخبِرنی بِما فی رَاسی ولِحیَتی من طاقَةِ شَعرٍ. فَقالَ لَهُ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام): وَاللّه ِ، لَقَد حَدحَدَّثَنی خَلیلی انَّ عَلی کُلِّ طاقَةِ شَعرٍ مِن رَاسِکَ مَلَکا یَلعَنُکَ، وانَّ عَلی کُلِّ طاقَةِ شَعرٍ مِن لِحیَتِکَ شَیطانا یُغویکَ، وانَّ فی بَیتِکَ سَخلاً یَقتُلُ ابنَ رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله. وکانَ ابنُهُ قاتِلُ الحُسَینِ (علیه‌السّلام) یَومَئِذٍ طِفلاً یَحبو، وهُوَ سِنانُ بنُ انَسٍ النَّخَعِیِّ.»
در کتاب شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید به نقل از فُضَیل، از امام باقر (علیه‌السّلام) روایت شده است: هنگامی که علی (علیه‌السّلام) فرمود: «از من بپرسید، پیش از آن که مرا نیابید. به خدا سوگند، از من در باره گروهی که صد نفر را گم راه و صد نفر را هدایت می‌کند، نمی‌پرسید، جز آن که بانگ زننده و راهبَر آن را به شما خبر می‌دهم»، مردی به سوی او رفت و گفت: به من بگو که در سر و ریش من، چند تار موی است؟ علی (علیه‌السّلام) به او فرمود: «به خدا سوگند، دوستم (پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)) به من فرمود که بر هر تار موی سر تو، شیطانی است که تو را لعنت می‌کند و بر هر تار موی ریش تو، شیطانی است که تو را گم راه می‌کند و در خانه تو، بچّه عزیزکرده‌ای است که فرزند پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را می‌کشد». پسر او که قاتل حسین (علیه‌السّلام) شد، آن روز، کودکی بود که هنوز چهار دست و پا راه می‌رفت و او همان سنان بن انس نخعی است.
شبیه به مضمون این حدیث، شیخ مفید روایت دیگری را در کتاب الارشاد آورده است:
«عن ابی الحکم: سَمِعتُ مَشیَخَتَنا وعُلَماءَنا یَقولونَ: خَطَبَ امیرُ المُؤمِنینَ عَلِیُّ بنُ ابی طالِبٍ (علیه‌السّلام) فَقالَ فی خُطبَتِهِ: سَلونی قَبلَ ان تَفقِدونی، فَوَ اللّه ِ، لا تَساَلونّی عَن فِئَةٍ تُضِلُّ مِئَةً وتَهدی مِئَةً، الّا نَبَّاتُکُم بِناعِقِها وسائِقِها الی یَومِ القِیامَةِ. فَقامَ الَیهِ رَجُلٌ، فَقالَ: اخبِرنی کَم فی رَاسی ولِحیَتی مِن طاقَةِ شَعرٍ؟ فَقامَ امیرُ المُؤمِنینَ (علیه‌السّلام) وقالَ: وَاللّه ِ، لَقَد حَدَّثَنی خَلیلی رَسولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بِما سَاَلتَ عَنهُ، وانَّ عَلی کُلِّ طاقَةِ شَعرٍ فی رَاسِکَ مَلَکَا یَلعَنُکَ، وعَلی کُلِّ طاقَةِ شَعرٍ فی لِحیَتِکَ شَیطانا یَستَفِزُّکَ، وانَّ فی بَیتِکَ لَسَخلاً یَقتُلُ ابنَ رَسولِ اللّه ِ، وآیَةُ ذلِکَ مِصداقُ ما خَبَّرتُکَ بِهِ، ولَولا انَّ الَّذی سَاَلتَ عَنهُ یَعسِرُ بُرهانُهُ لَاَخبَرتُکَ بِهِ، ولکِن آیَةُ ذلِکَ ما نَبَّاتُ بِهِ عَن لَعنَتِکَ، وسَخلِکَ المَلعونِ. وکانَ ابنُهُ فی ذلِکَ الوَقتِ صَبیّا صَغیرا یَحبو، فَلَمّا کانَ مِن امرِ الحُسَینِ (علیه‌السّلام) ما کانَ تَوَلّی قَتلَهُ، وکانَ الاَمرُ کَما قالَ امیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام
در کتاب الارشاد به نقل از ابو حکم : شنیدم که استادان و عالمان ما می‌گویند: امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب (علیه‌السلام)، خطبه خواند و در خطبه‌اش فرمود: «از من بپرسید، پیش از آن که مرا نیابید. به خدا سوگند، از من در باره گروهی که صد نفر را گم راه و صد نفر را هدایت می‌کند، نمی‌پرسید، جز آن که بانگ زننده و راهبَر آن را تا روز قیامت به شما خبر می‌دهم». مردی به سوی امام (علیه‌السّلام) برخاست و گفت: به من بگو که در سر و ریش من، چند تار موی است؟ امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) به او فرمود: «دوستم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، به من در باره سؤال تو سخن گفت. بر هر طاقه موی سر تو، فرشته‌ای است که تو را لعنت می‌کند و بر هر طاقه موی ریش تو، شیطانی است که تو را تحریک می‌کند و در خانه‌ات، بچّه عزیزکرده‌ای است که فرزند پیامبر خدا را می‌کشد و نشانه این، درستیِ خبری است که به تو دادم. و اگر نبود که آنچه از آن پرسیده‌ای، دلیلْ آوردن بر آن مشکل است، آن را نیز به تو خبر می‌دادم و نشانه اش هم، خبری است که از لعن شدن تو و ملعون بودن فرزندت دادم». فرزند آن مرد در آن هنگام، کودکی خردسال بود که چهار دست و پا راه می‌رفت، و هنگامی که وقایع امام حسین (علیه‌السّلام) پیش آمد، او کشتن امام حسین (علیه‌السّلام) را به عهده گرفت و امر، همان گونه شد که امیر مؤمنان فرموده بود.


در منابع حدیثی شیعه و سنی، روایات متعددی نقل شده که در آنها امام علی (علیه‌السّلام) بنی امیه و کوفیان را به عنوان مشارکت کنندگان در قتل امام حسین (علیه‌السلام) معرفی کرده‌اند.

۵.۱ - بنی امیه

در برخی احادیث امام علی (علیه‌السّلام) با پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، بنی امیه را به عنوان مشارکت کنندگان در قتل امام حسین (علیه‌السلام) معرفی کرده‌اند:
«عن جابر عن ابی عبد اللّه الصادق قالَ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام) لِلحُسَینِ (علیه‌السّلام): یا ابا عَبدِ اللّه ِ، اسوَةٌ انتَ قِدما. فَقالَ: جُعِلتُ فِداکَ، ما حالی؟ قالَ: عَلِمتَ ما جَهِلوا، وسَیَنتَفِعُ عالِمٌ بِما عَلِمَ. یا بُنَیَّ، اسمَع وابصِر مِن قَبلِ ان یَاتِیَکَ، فَوَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ، لَیَسفِکَنَّ بَنو اُمَیَّةَ دَمَکَ، ثُمَّ لا یُزیلونَکَ عَن دینِکَ، ولا یُنسونَکَ ذِکرَ رَبِّکَ، فَقالَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام): وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ، حَسبی! اقرَرتُ بِما انزَلَ اللّه ُ، واُصَدِّقُ قَولَ نَبِیِّ اللّه ِ، ولا اُکَذِّبُ قَولَ ابی.»
در کتاب کامل الزیارات به نقل از جابر، از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت شده است: امام علی (علیه‌السّلام) به حسین (علیه‌السّلام) فرمود: «ای ابا عبد اللّه! تو هماره اُسوه بوده‌ای و هستی». حسین (علیه‌السّلام) گفت: فدایت شوم! حال من، چگونه خواهد بود؟ علی (علیه‌السّلام) فرمود: «تو آنچه را آنان ندانستند، دانستی و دانا به زودی از دانش خود، سود می‌بَرد. پسر عزیزم! بشنو و ببین، پیش از آن که بر تو در آید. سوگند به آن که جانم به دست اوست، بنی امیّه خونت را خواهند ریخت؛ ولی نمی‌توانند تو را از دینت جدا کنند و خدا را از یاد تو ببرند». حسین (علیه‌السّلام) گفت: سوگند به آن که جانم به دست اوست، همین مرا بس است! به آنچه خداوند نازل کرده، اقرار دارم و سخن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را تصدیق می‌کنم و سخن پدرم را تکذیب نمی‌کنم.

۵.۲ - اهل کوفه

همچنین در برخی روایات امام علی (علیه‌السّلام) با پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، کوفیان را به عنوان مشارکت کنندگان در قتل امام حسین (علیه‌السلام) معرفی کرده‌اند:
«عن ابی حبرة: صَحِبتُ عَلِیّا (علیه‌السّلام) حَتّی اتَی الکوفَةَ، فَصَعِدَ المِنبَرَ فَحَمِدَ اللّه َ واثنی عَلَیهِ، ثُمَّ قالَ: کَیفَ انتُم اذا نَزَلَ بِذُرِّیَّةِ نَبِیِّکُم بَینَ ظَهرانَیکُم؟ قالوا: اذا نُبلِی اللّه َ فیهِم بَلاءً حَسَنا. فَقالَ: وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ، لَیَنزِلُنَّ بَینَ ظَهرانَیکُم، ولَتَخرُجُنَّ الَیهِم، فَلَتَقتُلُنَّهُم، ثُمَّ اقبَلَ یَقولُ: هُمُ اورَدوهُم بِالغَرورِ وعَرَّدوا احَبُّوا نَجاةً لا نَجاةَ ولا عُذرَ.»
در کتاب المعجم الکبیر به نقل از ابوحبره روایت شده است: همراه علی (علیه‌السّلام) بودم تا به کوفه رسید و بر منبر، رفت و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: «شما در چه حالی خواهید بود، هنگامی که فرزندان پیامبرتان به میان شما آیند؟». پاسخ دادند: آن گاه ما از این آزمون، سربلند بیرون می‌آییم. علی (علیه‌السّلام) فرمود: «سوگند به آن که جانم به دست اوست، نزدیک شما می‌آیند و شما به سوی ایشان بیرون می‌روید و بی تردید، آنها را می‌کشید». سپس رو کرد و چنین فرمود: "آنان، ایشان را به فریب آوردند و خود، روی گردانیدند. می‌خواستند نجات یابند؛ ولی نه نجاتی هست و نه عذری."
روایت دیگری با همین مضمون در کتاب انساب الاشراف آمده است:
«عن مجاهد: قالَ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام) بِالکوفَةِ: کَیفَ انتُم اذا اتاکُم اهلُ بَیتِ نَبِیِّکُم؟ قالوا: نَفعَلُ ونَفعَلُ. قالَ: فَحَرَّکَ رَاسَهُ، ثُمَّ قالَ: بَل تورِدونَ، ثُمَّ تُعَرِّدونَ فَلا تُصدِرونَ، ثُمَّ تَطلُبونَ البَراءَةَ ولا بَراءَةَ لَکُم.»
در کتاب انساب الاشراف به نقل از مجاهد گزارش شده است: علی (علیه‌السّلام) در کوفه فرمود: «شما در چه حالی هستید، هنگامی که خاندان پیامبرتان نزد شما آیند؟». گفتند: چنین و چنان می‌کنیم. علی (علیه‌السّلام) سرش را تکان داد و سپس فرمود: «بلکه آنها را می‌آورید. سپس روی می‌گردانید و آنان را از گرفتاری بیرون نمی‌آورید و آن گاه در پی پاک کردن خود بر می‌آیید و نمی‌توانید».


در منابع حدیثی شیعه و سنی، روایات متعددی نقل شده که در آنها امام علی (علیه‌السّلام) ضمن پیشگویی‌ شهادت امام حسین (علیه‌السلام) محل دفن پیکر مطهر امام حسین (علیه‌السّلام) و زیارت مزار ایشان را پیشگویی‌ کرده‌اند.

۶.۱ - محل دفن امام حسین

بر اساس گزارشات روایی و تاریخی امام علی (علیه‌السّلام) در عبور از سرزمین کربلا، ضمن پیشگویی‌ شهادت امام حسین (علیه‌السلام) به برخی از جزئیات واقعه عاشورا مانند نشان دادن محل دفن امام حسین (علیه‌السّلام) اشاره می‌نمایند:
«عن ابن عبّاس: کُنتُ مَعَ امیرِ المُؤمِنینَ (علیه‌السّلام) فی خُروجِهِ الی صِفّینَ، فَلَمّا نَزَلَ بِنینَوی، وهُوَ شَطُّ الفُراتِ، قالَ بِاَعلی صَوتِهِ: یَابنَ عَبّاسٍ، اتَعرِفُ هذَا المَوضِعَ؟ قالَ: قُلتُ: ما اعرِفُهُ یا امیرَ المُؤمِنینَ. فَقالَ: لَو عَرَفتَهُ کَمَعرِفَتی لَم تَکُن تَجوزُهُ حَتّی تَبکِیَ کَبُکائی. قالَ: فَبَکی طَویلاً حَتَّی اخضَلَّت لِحیَتُهُ، وسالَتِ الدُّموعُ عَلی صَدرِهِ، وبَکَینا مَعَهُ، ... ثُمَّ دَعا بِماءٍ، فَتَوَضَّاَ وُضوءَ الصَّلاةِ، فَصَلّی ما شاءَ اللّه ُ ان یُصَلِّیَ، ثُمَّ ذَکَرَ نَحوَ کَلامِهِ الاَوَّلِ، الّا انَّهُ نَعَسَ عِندَ انقِضاءِ صَلاتِهِ ساعَةً، ثُمَّ انتَبَهَ، فَقالَ: یَابنَ عَبّاسٍ! فَقُلتُ: ‌ها انَا ذا. فَقالَ: الا اُخبِرُکَ بِما رَاَیتُ فی مَنامی آنِفا عِندَ رَقدَتی؟ فَقُلتُ: نامَت عَیناکَ، ورَاَیتَ خخَیرا یا امیرَ المُؤمِنینَ. قالَ: رَاَیتُ کَاَنّی بِرِجالٍ بیضٍ قَد نَزَلوا مِنَ السَّماءِ، مَعَهُم اعلامٌ بیضٌ، قَد تَقَلَّدوا سُیوفَهُم، وهِیَ بیضٌ تَلمَعُ، وقَد خَطّوا حَولَ هذِهِ الاَرضِ خَطَّةً، ... وهذِهِ ارضُ کَربٍ وبَلاءٍ، یُدفَنُ فیهَا الحُسَینُ وسَبعَةَ عَشَررَ رَجُلاً کُلُّهُم مِن وُلدی ووُلدِ فاطِمَةَ علیهاالسلام، وانَّها لَفِی السَّماواتِ مَعروفَةٌ، تُذکَرُ ارضُ کَرربٍ وبَلاءٍ، کَما تُذکَرُ بُقعَةُ الحَرَمَینِ وبُقعَةُ بَیتِ المَقدِسِ... .»
در کتاب کمال الدین به نقل از ابن عبّاس روایت شده است: در حرکت به سوی صفّین، من همراه امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) بودم. هنگامی که در نینوا در کناره رود فرات فرود آمد، با صدای بلند فرمود: «ای ابن عبّاس! آیا این جا را می‌شناسی؟». گفتم: ‌ای امیر مؤمنان! آن را نمی‌شناسم. فرمود: «اگر آن را مانند من می‌شناختی، از آن نمی‌گذشتی، جز این که مانند من گریه می‌کردی». سپس امام (علیه‌السّلام) مدّتی طولانی گریه کرد تا محاسنش خیس شد و قطره‌های اشک بر سینه اش چکید و ما با او گریستیم ... آن گاه آبی خواست و برای نماز، وضو گرفت و بسیار نماز خواند و مانند سخن اوّلش را، تکرار کرد، جز آن که پس از تمام شدن نمازش، به خواب سبُکی رفت و سپس بیدار شد و فرمود: «ابن عبّاس!». گفتم: بله! من این جا هستم. فرمود: «آیا آنچه را هم اکنون در خواب دیدم، به تو نگویم؟». گفتم: خوش بخوابی و خوابت خیر باشد، ‌ای امیر مؤمنان! فرمود: «گویی مردانی سپید دیدم که از آسمان فرود آمدند و پرچم‌های سفیدی همراه داشتند و شمشیرهای سپید و درخشان خود را از گردن، آویخته بودند و گرد این زمین، خط کشیدند و سپس دیدم که شاخه‌های این درختان خرما بر زمین خورد و از آنها خون تازه، جاری بود و گویا فرزند نونهال و جگرگوشه‌ام حسین، در میان این خون‌ها غرق بود و استغاثه می‌کرد؛ امّا کسی به فریادش نمی‌رسید، ... این، سرزمین کرب و بلاست و حسین و هفده تن از فرزندان من و از فرزندان فاطمه، در این مکان، دفن خواهند شد و آن در آسمان‌ها معروف است و آسمانیان از سرزمین کَرب و بلا یاد می‌کنند، همچنان که از بقعه‌های دو حرم (مکه و مدینه) و بیت المقدس، یاد می‌کنند».
ابن اعثم کوفی در کتاب الفتوح روایتی شبیه به همین روایت ذکر می‌کند:
«سارَ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام) حَتّی نَزَلَ بِدَیرِ کَعبٍ، فَاَقامَ هُنالِکَ باقِیَ یَومِهِ ولَیلَتِهِ. واصبَحَ سائِرا حَتّی نَزَلَ بِکَربَلاءَ، ثُمَّ نَظَرَ الی شاطِئِ الفُراتِ، وابصَرَ هُنالِکَ نَخیلاً، فَقالَ: یَابنَ عَبّاسٍ، اتَعرِفُ هذَا المَوضِعَ؟ فَقالَ: لا یا امیرَ المُؤمِنینَ ما اعرِفُهُ. فَقالَ: اما انَّکَ لَو عَرَفتَهُ کَمَعرِفَتی لَم تَکُن تُجاوِزُهُ حَتّی تَبکِیَ لِبُکائی. قالَ: ثُمَّ بَکی عَلِیٌّ (علیه‌السّلام) بُکاءً شَدیدا، حَتَّی اخضَلَّت لِحیَتُهُ بِدُموعِهِ، وسالَتِ الدُّموعُ عَلی صَدرِهِ، ... قالَ: ثُمَّ جَعَلَ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام) یَجولُ فی ارضِ کَربَلاءَ کَاَنَّهُ یَطلُبُ شَیئا، ثُمَّ نَزَلَ ودَعا بِماءٍ، فَتَوَضَّاَ وُضوءَ الصَّلاةِ، ثُمَّ قامَ فَصَلّی ما شاءَ ان یُصَلِّیَ، وَالنّاسُ قَد نَزَلوا هُنالِکَ مِن قُربِ نینَوی اللی شاطِئِ الفُراتِ. قالَ: ثُمَّ خَفَقَ بِرَاسِهِ خَفقَةً، فَنامَ، وَانتَبَهَ فَزِعا، فَقالَ: یَابنَ عَبّاسِ! الا اُحَدِّثُکَ بِما رَاَیتُ السّاعَةَ فی مَنامی؟ فَقالَ: بَلی یا امیرَ المُؤمِنینَ. فَقالَ: رَاَیتُ رِجالاً بیضَ الوُجوهِ، فی ایدیهِم اعللامٌ بیضٌ، وهُم مُتَقَلِّدونَ بِسُیوفٍ لَهُم، فَخَطّوا حَولَ هذِهِ الاَرضِ خَطَّةً، ثُمَّ رَاَیتُ هذِهِ النَّخیلَ وقَد ضَرَبَت بِسَعفِهَا الاَرضَ، ورَاَیتُ نَهرا یَجری بِالدَّمِ العَبیطِ، ورَاَیتُ ابنِیَ الحُسَینَ وقَد غَرِقَ فی ذلِکَ االدَّمِ، وهُوَ یَستَغیثُ فَلا یُغاثُ،... وهذِهِ ارضُ کَربَلاءَ الَّذی یُدفَنُ فیهَا ابنِیَ الحُسَینُ، وشیعَتُهُ، وجَماعَةٌ مِن وُلدِ فاطِمَةَ بِنتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله، وانَّ هذِهِ البُقعَةَ المَعروفَةَ فی اهلِ السَّماواتِ تُذکَرُ ببِاَرضِ کربٍ وبَلاءٍ، ولَیُحشَرَنَّ مِنها قَومٌ یَدخُلونَ الجَنَّةَ بِلا حِسابٍ ... .»
در کتاب الفتوح روایت شده است: علی (علیه‌السّلام) رفت تا به دیر کعب رسید و بقیّه روز و شب خود را در آن جا ماند و صبح، حرکت کرد تا در کربلا فرود آمد. سپس به کناره فرات نگریست و چند درخت خرما آن جا دید. فرمود: «ای ابن عبّاس! آیا این جا را می‌شناسی؟». گفت: نه، ‌ای امیر مؤمنان! نمی‌شناسم. علی (علیه‌السّلام) فرمود: «هان که اگر تو نیز آن را مانند من می‌شناختی، از آن نمی‌گذشتی، جز آن که مانند من می‌گریستی!». آن گاه علی (علیه‌السّلام) چنان گریست که محاسنش از اشک‌هایش خیس شد و قطره‌های اشک بر سینه اش ریخت. ... سپس فرود آمد و آبی خواست و برای نماز، وضو گرفت و به نماز ایستاد و بسیار نماز خواند و لشکر در منطقه‌ای از نزدیک نینوا تا کناره رود فرات، فرود آمده بودند. سپس علی (علیه‌السّلام) به خواب سبُکی فرو رفت و‌اندکی بعد، سراسیمه از خواب، بیدار شد و فرمود: «ای ابن عبّاس! آیا آنچه را هم اکنون در خوابم دیدم، به تو نگویم؟». او گفت: چرا، ‌ای امیر مؤمنان! فرمود: «مردانی سپیدروی دیدم که با پرچم‌هایی سپید در دست و شمشیرهایی آویخته از گردن، گرد این سرزمین را خط کشیدند و سپس این نخل‌ها را دیدم که شاخه‌هایشان به زمین خورد و جویی روان از خون تازه دیدم و پسرم حسین را دیدم که در آن خون، غرق گشته است و یاری می‌طلبد؛ ولی یاری نمی‌شود. ... و این، سرزمین کربلاست که پسرم حسین، پیروانش و گروهی از فرزندان فاطمه (سلام‌الله‌علیها) دختر محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، در آن دفن می‌شوند و از آن بُقعه معروف در میان آسمانیان، با نام سرزمین کرب و بلا یاد می‌شود و از آن، گروهی محشور می‌شوند که بی محاسبه وارد بهشت می‌شوند» ... .

۶.۲ - زیارت مزار امام حسین

در برخی احادیث امام علی (علیه‌السّلام) با پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، از حرکت کاروان‌هایی از کوفه به سمت مزار امام حسین خبر می‌دهند:
«عن علیّ بن کَاَنّی بِالقُصورِ قَد شُیِّدَت حَولَ قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام، وکَاَنِّی بِالمَحامِلِ تَخرُجُ مِنَ الکُوفَةِ الی قَبرِ الحُسَینِ، ولا تَذهَبُ اللَّیالی وَالاَیّامُ حَتّی یُسارُ الَیهِ مِنَ الآفاقِ، وذلِکَ عِندَ انقِطاعِ مُلکِ بَنی مَروانَ.»
در کتاب عیون اخبار الرضا (علیه‌السّلام) از امام علی (علیه‌السّلام) روایت شده است: گویی بناهای استوار را گرداگرد قبر حسین می‌بینم و گویی کاروان‌هایی را می‌بینم که از کوفه به سوی قبر حسین، بیرون می‌آیند و شب‌ها و روزهایی نمی‌گذرد، جز آن که از همه سو، به سوی او حرکت می‌کنند و این، به هنگام زوال پادشاهی مروانیان است.


در منابع حدیثی شیعه و سنی، روایات متعددی نقل شده که در آنها امام علی (علیه‌السّلام) ضمن پیشگویی‌ شهادت امام حسین (علیه‌السلام) به برخی از وقایع پس از واقعه عاشورا مانند روی کار آمدن بنی عباس، گریه آسمان و زمین و وحوش در شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) اشاره می‌نمایند.

۷.۱ - حکومت بنی عباس

بنابر گزارشات روایی و تاریخی امام علی (علیه‌السّلام) در عبور از سرزمین کربلا، ضمن پیشگویی‌ شهادت امام حسین (علیه‌السلام) به برخی از جزئیات واقعه عاشورا و حتی پس از آن مانند روی کار آمدن بنی عباس و غیبت امام دوازدهم (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) اشاره می‌نمایند:
«عن عمرو بن سعد عن امیرالمؤمنین ـ لِحُذَیفَةَ بنِ الیَمانِ: فَوَالَّذی نَفسُ عَلِیٍّ بِیَدِهِ، لا تَزالُ هذِهِ الاُمَّةُ بَعدَ قَتلِ الحُسَینِ ابنی فی ضَلالٍ وظُلمٍ، وعَسفٍ وجَورٍ، وَاختِلافٍ فِی الدّینِ، وتَغییرٍ وتَبدیلٍ لِما انزَلَ اللّه ُ فی کِتابِهِ، واظهارِ البِدَعِ، وابطالِ السُّنَنِ، وَاختِلالٍ وقِیاسِ مُشتَبِهاتٍ، وتَرکِ مُحکَماتٍ، حَتّی تَنسَلِخَ مِنَ الاِسلامِ، وتَدخُلَ فِی العَمی وَالتَّلَدُّدِ وَالتَّکَسُّعِ. ما لَکَ یا بَنی اُمَیَّةَ! لا هُدیتَ یا بَنی اُمَیَّةَ، وما لَکَ یا بَنِی العَبّاسِ! لَکَ الاَتعاسُ، فما فی بنی اُمَیَّةَ الّا ظالِمٌ، ولا فی بَنِی العَبّاسِ الّا مُعتَدٍ مُتَمَرِّدٌ عَلَی اللّه ِ بِالمَعاصی، قَتّالٌ لِوُلدی، هَتّاکٌ لِسِتری وحُرمتتی. فَلا تَزالُ هذِهِ الاُمَّةُ جَبّارینَ یَتَکالَبونُ عَلی حَرامِ الدُّنیا، مُنغَمِسینَ فی بِحارِ الهَلَکاتِ، وفی اودِیَةِ الدِّماءِ، حَتّی اذا غابَ المُتَغَیِّبُ مِن وُلدی عَن عُیونِ النّاسِ، وماجَ النّاسُ بِفَقدِهِ او بِقَتلِهِ او بِمَوتِهِ، اطلَعَتِ الفِتنَةُ، ونَزَلَتِ البَلِیَّةُ، وَالتَحَمَتِ العَصَبِیَّةُ، وغَلاَ النّاسُ فی دینِهِم، واجمَعوا عَلی انَّ الحُجَّةَ ذاهِبَةٌ، وَالاِمامَةَ باطِلَةٌ، ویَحُجُّ حَجیجُ النّاسِ فی تِلکَ السَّنَةِ مِن شیعَةِ عَلِیٍّ ونَواصِبِهِ لِلتَّحَسُّسِ وَالتَّجَسُّسِ عَن خَلَفِ الخَلَفِ، فَلا یُری لَهُ اثَرٌ، ولا یُعرَفُ لَهُ خَبَرٌ ولا خَلَفٌ. فَعِندَ ذلِکَ سُبَّت شیعَةُ عَلِیٍّ، سَبَّها اعداؤُها، وظَهَرَت عَلَیهَا الاَشرارُ وَالفُسّاقُ بِاحتِجاجِها، حَتّی اذا بَقِیَتِ الاُمَّةُ حَیاری، وتَدَلَّهَت، واکثَررَت فی قَولِها: انَّ الحُجَّةَ‌هالِکَةٌ، وَالاِمامَةَ باطِلَةٌ! ! فَوَرَبِّ عَلِیٍّ، انَّ حُجَّتَها عَلَیها قائِمَةٌ ماشِیَةٌ فی طُرُقِها، داخِلَةٌ فی دورِها وقُصورِها، جَوّالَةٌ فی شَرقِ هذِهِ الاَرضِ وغَربِها، تَسمَعُ الکَلامَ، وتُسَلِّمُ عَلَی الجَماعَةِ، تَری ولا تُری الَی الوَقتِ وَالوَعدِ، ونِداءِ المُنادی مِنَ السَّماءِ؛ الا ذلِکَ یَومٌ فیهِ سُرورُ وُلدِ عَلِیٍّ وشیعَتِهِ.»
در کتاب الغیبة نعمانی به نقل از عمرو بن سعد روایت شده است: امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام)، به حذیفة بن یمان فرمود: «سوگند به آن که جان علی به دست اوست، این مردم پس از کشتن فرزندم حسین، همه عمر را در گم راهی و ستم و کجرَوی و جور و چنددستگی در دین، به سر خواهند بُرد و پیوسته در صدد تغییر و تبدیل احکامی خواهند بود که خداوند در کتاب خود، فرو فرستاده و به آشکار نمودن بدعت‌ها و از بین بردن سنّت‌ها و بر هم زدن دستوراتِ دین و به کار گرفتن قیاس در موضوعاتِ هم شکل و کنار زدن محکمات (دستورهای صریح قرآن)، دست خواهند زد تا به کلّی، لباس اسلام از پیکرشان بیرون می‌آید و به وادی کوری و سرگردانی و بدبختیِ نیافتن راه نجات، گرفتار می‌شوند. ‌ای نسل اُمَیّه! تو را چه می‌شود؟! مرگ بر تو، که هرگز راه نخواهی یافت! و‌ای نسل عبّاس! تو را چه می‌شود؟! مرگ بر تو، که در بنی امیه جز ستمکار و در بنی عبّاس، جز تجاوزکار و سرپیچ از فرمان حق و کشنده فرزندان من و درندگان پرده حرمت من، به چشم نمی‌خورَد! پس این امّت، پیوسته ستمگرند و همچون سگان، بر حرام دنیا در ستیز با یکدیگر به سر می‌برند و در دریاهای هلاکت و گودال‌های خون، عمرْ سپری می‌کنند تا آن زمان که غایب شونده فرزندان من از دیدگان مردم، پنهان شود و مردم به هم بگویند: «آیا او گم شده؟ آیا او کشته شده و یا خود، وفات یافته است؟»، که فتنه شدّت می‌گیرد و بلا نازل می‌شود و آتش جنگ قبیله‌ای برافروخته می‌گردد و مردم در دینشان تندروی می‌کنند و هم صدا می‌شوند که حجّت، از میان رفته و امامت، باطل شده است، و حج گزاران در آن سال، از شیعه علی و دشمنانش، همه به حج می‌روند تا یادگار گذشتگان را جستجو و کند و کاو نمایند؛ ولی از او، نه نشانه‌ای دیده می‌شود و نه خبری می‌رسد و نه بازمانده‌ای شناخته می‌شود. پس در چنین وضعی، شیعه علی، مورد ناسزاگویی قرار می‌گیرند، دشمنانشان به آنان سخن‌های ناشایست می‌گویند و اشرار و نابه کاران در گفتگو بر آنان چیره می‌شوند تا جایی که امّت، سرگردان می‌ماند و به وحشت می‌افتد و این سخن که حجّت، از میان رفته و امامت، باطل گردیده است، فراوان می‌شود (بر سر زبان‌ها می‌افتد). به خدای علی، سوگند که حجّت امّت، همان هنگام، ایستاده و در کوچه‌های آنان گام بر می‌دارد و به خانه‌ها و کاخ‌هایش داخل می‌شود و در شرق و غرب زمین، گردش می‌کند و گفته‌ها را می‌شنود و بر جماعت، سلام می‌کند. او می‌بیند؛ امّا دیده نمی‌شود تا زمان و وعده اش فرا رسد و منادی از آسمان، ندا دهد که هلا! امروز، روز شادی فرزندان علی و شیعیان اوست!».

۷.۲ - گریه آسمان و زمین

در منابع حدیثی روایاتی نقل شده که در آنها امام علی (علیه‌السّلام) در مسجد کوفه، ضمن پیشگویی‌ شهادت امام حسین (علیه‌السلام) به برخی از حوادث پس از واقعه عاشورا مانند گریه آسمان و زمین بر امام حسین (علیه‌السلام) اشاره می‌نمایند:
«عن ابراهیم النخعی: خَرَجَ امیرُ المُؤمِنینَ (علیه‌السّلام) فَجَلَسَ فِی المَسجِدِ، وَاجتَمَعَ اصحابُهُ حَولَهُ، وجاءَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) حَتّی قامَ بَینَ یَدَیهِ، فَوَضَعَ یَدَهُ عَلی رَاسِهِ، فَقالَ: یا بُنَیَّ، انَّ اللّه َ عَیَّرَ اقواما بِالقُرآنِ، فَقالَ: «فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَاءُ وَ الْاَرْضُ وَ مَا کَانُواْ مُنظَرِینَ»، وَایمُ اللّه ِ، لَیَقتُلُنَّکَ بَعدی، ثُمَّ تَبکیکَ السَّماءُ وَالاَرضُ.»
در کتاب کامل الزیارات به نقل از ابراهیم نَخَعی روایت شده است: امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) بیرون آمد و در مسجد نشست و یارانش گِردش را گرفتند و حسین (علیه‌السّلام) آمد تا آن که پیش رویش ایستاد. امام (علیه‌السّلام) دست بر سر او نهاد و فرمود: «ای پسر عزیزم! خداوند، در قرآن، گروه‌هایی را سرزنش کرده و فرموده است: «پس آسمان و زمین بر آنان نَگِریستند و آنها مهلت نیافتند» و به خدا سوگند، تو را پس از من می‌کشند و سپس آسمان و زمین بر تو می‌گریند».
«عن الحسن بن الحکم النخعی عن رجل: سَمِعتُ امیرَ المُؤمِنینَ (علیه‌السّلام) وهُوَ یَقولُ فِی الرَّحَبَةِ، وهُوَ یَتلو هذِهِ الآیَةَ: «فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَآءُ وَ الْاَرْضُ وَ مَا کَانُواْ مُنظَرِینَ»، وخَرَجَ عَلَیهِ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) مِن بَعضِ ابوابِ المَسجِدِ، فَقالَ: اما انَّ هذا سَیُقتَلُ، وتَبکی عَلَیهِ السَّماءُ وَالاَرضُ.»
در کتاب کامل الزیارات به نقل از حسن بن حکم نخعی، روایت شده است: شنیدم امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) در حیاط مسجد، این آیه را تلاوت می‌کند: «پس آسمان و زمین بر آنان نَگِریستند و آنها مهلت نیافتند». حسین (علیه‌السّلام) از یکی از درهای مسجد به سوی او بیرون آمد و امام علی (علیه‌السّلام) فرمود: «بی تردید، این، کشته می‌شود و آسمان و زمین بر او می‌گریند».
همچنین در برخی روایات امام علی (علیه‌السّلام) با پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، از گریه حیوانات وحشی در کنار مزار وی خبر می‌دهد:
«عن الحارث الاعور عن علیّ علیه السل بِاَبی واُمّی الحُسَینُ المَقتولُ بِظَهرِ الکُوفَةِ! وَاللّه ِ، کَاَنّی انظُرُ الَی الوُحوشِ مادَّةً اعناقَها عَلی قَبرِهِ مِن انواعِ الوَحشِ، یَبکونَهُ ویَرثونَهُ لَیلاً حَتّی الصَّباحِ، فَاِذا کانَ ذلِکَ فَاِیّاکُم وَالجَفاءَ.»
در کتاب کامل الزیارات به نقل از حارث اَعوَر، از امام علی (علیه السلام)روایت شده است: پدر و مادرم فدای حسینِ کشته شده در پشت کوفه باد! به خدا سوگند، گویی همه گونه حیوانات وحشی را می‌بینم که گردن‌هایشان را به سوی قبر او کشیده‌اند و برایش می‌گریند و شب تا صبح برایش سوگواری می‌کنند، و چون چنین است، مبادا که شما جفا کنید!


۱. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ص۸۲۶.    
۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۰.    
۳. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۱، ص۳۳۲.    
۴. حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین، ج۱، ص۸۰.    
۵. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۲۲.    
۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۱، ص۲۸۶.    
۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۱.    
۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۰.    
۹. منقری، نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ج۱، ص۱۴۲.    
۱۰. ابن ابی‌الحدید، عزالدین، شرح نهج‌البلاغه، ج۳، ص۱۷۱.    
۱۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۱، ص۳۳۹.    
۱۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۱.    
۱۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۶.    
۱۴. ذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۳۵۳.    
۱۵. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۴۲۹.    
۱۶. ابن طاووس، علی بن موسی، الملاحم و الفتن، ج۱، ص۱۷۱.    
۱۷. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۸۸.    
۱۸. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۴۷.    
۱۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۷.    
۲۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۶۰.    
۲۱. ابن عدیم، عمر بن احمد، بغیه الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۶۰۲.    
۲۲. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۹۸.    
۲۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۶۱.    
۲۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۶۰.    
۲۵. ابن حیون، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۳۷.    
۲۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۶۱.    
۲۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۴۸.    
۲۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۱، ص۲۹۵.    
۲۹. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۲۸۲.    
۳۰. شریف‌رضی، محمد بن حسین، خصائص الائمه (علیهم‌السّلام)، ج۱، ص۴۷.    
۳۱. ابوالعباس حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ج۱، ص۲۶.    
۳۲. راوندی‌، قطب الدین، الخرائج‌ و الجرائح‌، ج۱، ص۱۸۳.    
۳۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۴۹.    
۳۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۴۸.    
۳۵. سبط ابن جوزی، یوسف، تذکره الخواص، ج۱، ص۲۲۵.    
۳۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۴۹.    
۳۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۴۸.    
۳۸. ابو‌نعیم اصفهانی، احمد بن عبد الله، دلائل النبوه، ج۲، ص۵۸۲.    
۳۹. محب الدین طبری، احمد ابن عبدالله، ذخائر العقبی، ج۱، ص۹۷.    
۴۰. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۲۲.    
۴۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۴۹.    
۴۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۸.    
۴۳. منقری، نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ج۱، ص۱۴۱.    
۴۴. ابن ابی‌الحدید، عزالدین، شرح نهج‌البلاغه، ج۳، ص۱۷۰.    
۴۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۹.    
۴۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۲.    
۴۷. گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایه الطالب، ج۱، ص۴۲۷.    
۴۸. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ج۱، ص۴۳۱.    
۴۹. ابن حیون، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۳۸.    
۵۰. حلی، ابن‌نما، مثیر الاحزان، ج۱، ص۷۹.    
۵۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۳.    
۵۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۴.    
۵۳. ابن‌کثیر، اسماعیل، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۱۷.    
۵۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۵.    
۵۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۲.    
۵۶. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۷۳.    
۵۷. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۲۸۲.    
۵۸. راوندی‌، قطب الدین، الخرائج‌ و الجرائح‌، ج۱، ص۱۸۳.    
۵۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۱، ص۱۱۶.    
۶۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۳.    
۶۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۴.    
۶۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۵.    
۶۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۰.    
۶۴. ابن ‌اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، ج۴، ص۱۶۹.    
۶۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۵۱.    
۶۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۹۲.    
۶۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۶۲.    
۶۸. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۱، ص۳۳۱.    
۶۹. حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین، ص۸۰.    
۷۰. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۴۵.    
۷۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۹۳.    
۷۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۹۴.    
۷۳. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال (رجال کشی)، ج۱، ص۹۳.    
۷۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۹۵.    
۷۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۹۴.    
۷۶. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۷۱.    
۷۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۶۱.    
۷۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۹۵.    
۷۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۹۶.    
۸۰. ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۲، ص۵۵۴.    
۸۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۹۷.    
۸۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۹۶.    
۸۳. ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۲، ص۵۵۴.    
۸۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۹۷.    
۸۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۹۸.    
۸۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۴، ص۲۹۸.    
۸۷. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲، ص۲۸۶.    
۸۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۹۹.    
۸۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۳۰۰.    
۹۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۵۸.    
۹۱. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۶۱.    
۹۲. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۳۳۰.    
۹۳. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۴۴.    
۹۴. حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین، ص۷۵.    
۹۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۳۰۱.    
۹۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۸۶.    
۹۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۶۲.    
۹۸. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۷۱.    
۹۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۸۷.    
۱۰۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۸۶.    
۱۰۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۸۷.    
۱۰۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۸۸.    
۱۰۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۸.    
۱۰۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۸۹.    
۱۰۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۶۲.    
۱۰۶. صدوق، محمد بن علی‌، کمال الدین، ج۲، ص۵۳۳.    
۱۰۷. صدوق، محمد بن علی‌، الامالی، ج۱، ص۶۹۵.    
۱۰۸. راوندی‌، قطب‌ الدین، الخرائج‌ و الجرائح‌، ج۳، ص۱۱۴۶.    
۱۰۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۵۳.    
۱۱۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۶۳.    
۱۱۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۷۰.    
۱۱۲. ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۲، ص۵۵۲.    
۱۱۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۷۱.    
۱۱۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۳۰۰.    
۱۱۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۱، ص۲۸۷.    
۱۱۶. صدوق، محمد بن علی‌، عیون اخبار الرضا، ص۵۳.    
۱۱۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۳۰۱.    
۱۱۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۸۲.    
۱۱۹. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه للنعمانی، ج۱، ص۱۴۳.    
۱۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۸، ص۷۱.    
۱۲۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۸۳.    
۱۲۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۸۴.    
۱۲۳. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۹۳.    
۱۲۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۰۹.    
۱۲۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۸۵.    
۱۲۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۸۴.    
۱۲۷. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۹۳.    
۱۲۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۰۹.    
۱۲۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۸۵.    
۱۳۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۳۰۲.    
۱۳۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۱، ص۶.    
۱۳۲. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۸۲.    
۱۳۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۳۰۳.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۱۷۵-۱۹۲.






جعبه ابزار