• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پیشگویی پیامبر درباره مکان شهادت امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





پیشگویی پیامبر درباره مکان شهادت امام حسین، از مباحث مرتبط به پیشگویی‌های شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) است. انبیای الهی و اهل بیت (علیهم‌السّلام) و برخی از اصحاب خاص آنان، در روایات فراوانی از امور غیبی و حوادث آینده خبر داده‌اند. اخبار از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) نیز از این مقوله است؛ زیرا روایات فراوانی از پیامبران و ائمه (علیهم‌السّلام) نقل شده که از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) خبر می‌دهد. طبق روایات و منابع تاریخی، جبرئیل، پیشگویی‌هایی از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) به پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ارائه کرده است. در منابع حدیثی شیعه و سنی، روایات متعددی وجود دارد که در آنها پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مکان شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) را پیشگویی کرده‌اند. این روایات مکان شهادت را به صورت‌های مختلف بیان می‌کنند، از جمله: سرزمین کربلا، سرزمین طَف، سرزمین عراق، سرزمین بابِل و کناره فرات.



پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و جمعی از اهل بیت و یاران ایشان، مکررا شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) را پیشگویی کرده‌اند. در این پیشگویی‌ها، علاوه بر شهادت امام، جزئیّات مربوط به برخی حوادث و شرایط آن، مانند: زمان و مکان شهادت، شرکت‌کنندگان در قتل و سران آنها، و کسانی که از یاری وی امتناع می‌ورزند، نیز دیده می‌شود. تعداد روایات و احادیث مربوط به پیشگویی واقعه کربلا به حدی است که هر پژوهشگر بی‌طرفی به صدور آنها از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت (علیه‌السّلام) اطمینان می‌کند، هرچند در مورد برخی جزئیات یقین حاصل نشود. به علاوه این احادیث هرگونه تردیدی را مبنی بر اینکه امام (علیه‌السّلام) با علم و آگاهی مسیر شهادت را انتخاب کرده، از بین می‌برد. در منابع حدیثی شیعه و سنی، روایات متعددی وجود دارد که در آنها پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مکان شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) را پیشگویی کرده‌اند. این روایات مکان شهادت را به صورت‌های مختلف بیان می‌کنند، از جمله: سرزمین کربلا، سرزمین طَف، سرزمین عراق، سرزمین بابِل و کناره فرات.
این روایات از لحاظ قوت سند و روشنی دلالت و مفهوم، یکسان نیستند. برخی از آنها (که با بقیه روایات اشتراک مضمونی دارند) از لحاظ سند، صحیح، و برخی دیگر، موثق هستند؛ اما در مجموع، روایات پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السلام) ازنظر کثرت، تواتر معنوی دارند و از گذشته، علمای اسلام آنها را پذیرفته‌اند. البته این موضوع یکی از مسائل مشهور و مسلم در تاریخ زندگانی امام حسین (علیه‌السلام) است؛ چنان که در توقیع حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) که برای وکیل خود قاسم بن علاء درباره تعلیم دعای روز سوم شعبان (سالروز ولادت آن بزرگوار)، چنین آمده است:
«... اللَّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِحَقِّ المَولودِ في هذَا اليَومِ ، المَوعودِ بِشَهادَتِهِ قَبلَ استِهلالِهِ ووِلادَتِهِ...»؛ «... خداوندا از تو درخواست می‌کنم به حق مولودی که در این روز متولد شده و قبل از تولد و ورودش (به این دنیا) وعده شهادتش داده شده است...».


«عن ابی بصیر عن ابی عبد اللّه [الص بَینَا الحُسَینُ (علیه‌السّلام) عِندَ رَسولِ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اذ اتاهُ جَبرَئیلُ (علیه‌السّلام) فَقالَ: یا مُحَمَّدُ، اتُحِبُّهُ؟ قالَ: نَعَم. قالَ: اما انَّ اُمَّتَکَ سَتَقتُلُهُ، فَحَزِنَ رَسولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لِذلِکَ حُزنا شَدیدا. فَقالَ جَبرَئیلُ (علیه‌السّلام): ایَسُرُّکَ ان اُرِیَکَ التُّربَةَ الَّتی یُقتَلُ فیها؟ قالَ: نَعَم. قالَ: فَخَسَفَ جَبرَئیلُ (علیه‌السّلام) ما بَینَ مَجلِسِ رَسولِ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) الی کَربَلاءَ حَتَّی التَقَتِ القِطعَتانِ هکَذا ـ وجَمَعَ بَینَ السَّبّابَتَینِ ـ فَتَناوَلَ بِجَناحَیهِ مِنَ التُّربَةِ، فَناوَلَها لِرَسولِ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ثُمَّ دَحَا الاَرضَ اسرَعَ مِن طَرفِ العَینِ. فَقالَ رَسولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): طوبی لَکِ مِن تُربَةٍ، وطوبی لِمَن یُقتَلُ فیکِ.»
در کتاب امالی شیخ طوسی به نقل از ابو بصیر، از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت شده است: هنگامی که حسین (علیه‌السّلام) نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود، جبرئیل آمد و گفت: ‌ای محمّد! آیا او را دوست می‌داری؟ فرمود: «آری». جبرئیل گفت: ‌هان که امّتت او را به زودی می‌کشند! پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از این خبر، به شدّت، غمگین شد. جبرئیل گفت: آیا دوست داری خاکی را که بر روی آن کشته می‌شود، به تو نشان دهم؟ فرمود: «آری». جبرئیل، زمینِ میان مجلس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و کربلا را فرو برد تا آن دو، مانند این ـ و دو انگشت اشاره خود را کنار هم نهاد ـ به هم چسبیدند و با دو بال خود، از خاک آن جا برداشت و به پیامبر خدا داد. سپس زمین را در کمتر از یک پلک زدن گستراند و به حالت نخست باز گرداند. پیامبر (علیه‌السّلام) فرمود: «خوشا به سعادت تو ـ‌ای خاک ـ و خوشا به حال کسی که بر روی تو کشته می‌شود!».

«عن ابی خدیجة سالم بن مکرم الجمّال لَمّا وَلَدَت فاطِمَةُ الحُسَینَ (علیه‌السّلام)، جاءَ جَبرَئیلُ (علیه‌السّلام) الی رَسولِ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، فَقالَ لَهُ: انَّ اُمَّتَکَ تَقتُلُ الحُسَینَ (علیه‌السّلام) مِن بَعدِکَ، ثُمَّ قالَ: الا اُریکَ مِن تُربَتِهِ، فَضَرَبَ بِجَناحِهِ، فَاَخرَجَ مِن تُربَةِ کَربَلاءَ واراها ایّاهُ، ثُمَّ قالَ: هذِهِ التُّربَةُ الَّتی یُقتَلُ عَلَیها.»
در کامل الزیارات به نقل از ابو خدیجه سالم بن مکرم جمال، روایت شده است: هنگامی که فاطمه (علیهاالسلام)، حسین (علیه‌السّلام) را به دنیا آورد، جبرئیل نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و به او گفت: «امّت تو، حسین را پس از تو می‌کشند» و سپس گفت: «آیا خاک او را به تو نشان ندهم؟» و بال خود را بر زمین کربلا زد و مقداری خاک از آن جا بیرون کشید و به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشان داد و آن گاه گفت: «این، خاکی است که او بر روی آن کشته می‌شود».

«عن اُمّ سلمة: بَینَما حُسَینٌ (علیه‌السّلام) عِندَ رَسولِ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فِی البَیتِ، وقَد خَرَجتُ لِاَقضِیَ حاجَةً، ثُمَّ دَخَلتُ البَیتَ، فَاِذا رَسولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قَد اخَذَ حُسَینا (علیه‌السّلام) فَاَضجَعَهُ عَلی بَطنِهِ، فَاِذا رَسولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یَمسَحُ عَینَیهِ مِنَ الدَّمعِ، فَقُلتُ: یا رَسولَ اللّه ِ، ما بُکاؤُکَ؟ قالَ: رَحمَةُ هذَا المِسکینِ، اخبَرَنی جِبریلُ (علیه‌السّلام) انَّهُ سَیُقتَلُ بِکَربَلاءَ، قالَ: دونَ العِراقِ، وهذِهِ تُربَتُها قَد اتانی بِها جِبریلُ (علیه‌السّلام).»
در کتاب الامالی شجری به نقل از ام سلمه روایت شده است: حسین (علیه‌السّلام) نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در خانه بود. من برای کاری بیرون رفتم و چون باز گشتم، دیدم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حسین (علیه‌السّلام) را گرفته و بر روی شکم خود، خوابانده است و اشکِ چشمان خود را پاک می‌کند. گفتم: ‌ای پیامبر! گریه‌ات برای چیست؟ فرمود: «از سر دلسوزی بر این بینوا! جبرئیل به من خبر داد که به زودی در کربلا کشته می‌شود و گفت: پایین عراق است و این، خاک آن جاست که جبرئیل برایم آورده است».

«عن اُمّ سلمة: کانَ جِبریلُ (علیه‌السّلام) عِندَ النَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وَالحُسَینُ (علیه‌السّلام) مَعی، فَبَکی فَتَرَکتُهُ، فَدَنا مِنَ النَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، فَقالَ جِبریلُ: اتُحِبُّهُ یا مُحَمَّدُ؟ فَقالَ: نَعَم، فَقالَ: انَّ اُمَّتَکَ سَتَقتُلُهُ، وان شِئتَ ارَیتُکَ مِن تُربَةِ الاَرضِ الَّتی یُقتَلُ بِها، فَاَراهُ ایّاهُ، فَاِذَا الاَرضُ یُقالُ لَها: کَربَلاءُ. »
در فضائل الصحابة ابن حنبل نیز به نقل از اُمّ سلمه روایت شده است: جبرئیل نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود و حسین (علیه‌السّلام) نیز با من بود که گریست و من رهایش کردم تا به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نزدیک شد. جبرئیل گفت: ‌ای محمّد! آیا او را دوست می‌داری؟ فرمود: «آری». گفت: امّت تو، به زودی، او را می‌کشند و اگر بخواهی، خاک سرزمینی را که در آن کشته می‌شود، به تو نشان می‌دهم. و به او نشان داد. سرزمینی بود به نام کربلا.

«عن جمهان: انَّ جِبریلَ (علیه‌السّلام) اتَی النَّبِیَّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بِتُرابٍ مِن تُربَةِ القَریَةِ الَّتی قُتِلَ فیهَا الحُسَینُ (علیه‌السّلام)، وقیلَ: اِسمُها کَربَلاءُ، فَقالَ رَسولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): کَربٌ و بَلاءٌ. »
در روایت دیگری به نقل از جُمهان گزارش شده است: جبرئیل، خاکی از خاک‌های سرزمینی را که حسین (علیه‌السّلام) در آن کشته شد، برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آورد. گفته شد که نام آن، کربلاست. پس پیامبر فرمود: کَربٌ و بَلاءٌ.

«عن اُمّ سلمة: کانَ رَسولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جالِسا ذاتَ یَومٍ فی بَیتی، فَقالَ: لا یَدخُل عَلَیَّ احَدٌ، فَانتَظَرتُ، فَدَخَلَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام)، فَسَمِعتُ نَشیجَ رَسولِ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یَبکی، فَاطَّلَعتُ فَاِذا حُسَینٌ (علیه‌السّلام) فی حِجرِهِ، وَالنَّبِیُّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یَمسَحُ جَبینَهُ، وهُوَ یَبکی، فَقُلتُ: وَاللّه ِ، ما عَلِمتُ حینَ دَخَلَ! فَقالَ: انَّ جِبریلَ (علیه‌السّلام) کانَ مَعَنا فِی البَیتِ، فَقالَ: تُحِبُّهُ؟ قُلتُ: امّا مِنَ الدُّنیا فَنَعَم. قالَ: انَّ اُمَّتَکَ سَتَقتُلُ هذا بِاَرضٍ یُقالُ لَها: کَربَلاءُ، فَتَناوَلَ جِبریلُ (علیه‌السّلام) مِن تُربَتِها، فَاَراهَا النَّبِیَ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، فَلَمّا اُحیطَ بِحُسَینٍ (علیه‌السّلام) حینَ قُتِلَ قالَ: مَا اسمُ هذِهِ الاَرضِ؟ قالوا: کَربَلاءُ، قالَ: صَدَقَ اللّه ُ ورَسولُهُ، ارضُ کَربٍ وبَلاءٍ.»
در المعجم الکبیر به نقل از اُمّ سلمه روایت شده است: روزی پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در خانه‌ام نشسته بود که فرمود: «کسی بر من وارد نشود». من درنگ کردم، که حسین (علیه‌السّلام) وارد شد و صدای گریه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را شنیدم. سرک کشیدم. دیدم حسین (علیه‌السّلام) در دامان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گریه کنان، دست بر پیشانی خود می‌کشد. گفتم: به خدا سوگند، نفهمیدم کِی داخل شد! پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «جبرئیل با ما در اتاق بود و گفت: او (حسین) را دوست داری؟ گفتم: از همه دنیا، او را دوست دارم. جبرئیل گفت: بی تردید، امّتت او را به زودی در سرزمینی به نام کربلا می‌کشند». سپس جبرئیل از خاک آن جا برگرفت و به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشان داد و حسین (علیه‌السّلام) سال‌ها بعد، هنگامی که او را برای کشتنْ محاصره کردند، پرسید: «نام این سرزمین چیست؟». گفتند: کربلا. فرمود: «خدا و پیامبرش راست گفتند؛ سرزمین کَرب و بلا».


«عن عائشة عن رسول اللّه صلی الله عل اخبَرَنی جِبریلُ (علیه‌السّلام) انَّ ابنِیَ الحُسَینَ یُقتَلُ بَعدی بِاَرضِ الطَّفِّ، وجاءَنی بِهذِهِ التُّربَةِ، واخبَرَنی انَّ فیها مَضجَعَهُ.»
در کتاب المعجم الکبیر به نقل از عایشه از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت شده است: جبرئیل به من خبر داد که پسرم حسین، پس از من در سرزمین طف، کشته می‌شود و این خاک را برایم آورد و به من خبر داد که آرامگاه او، در آن جاست.

«عن اب کانَت لَنا مَشرَبَةٌ، فَکانَ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اذا ارادَ لُقْیا جِبریلَ (علیه‌السّلام) لَقِیَهُ فیها، فَلَقِیَهُ رَسولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مَرَّةً مِن ذلِکَ فیها، وامَرَ عائِشَةَ الّا یَصعَدَ الَیهِ احَدٌ. فَدَخَلَ حُسَینُ بنُ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) ولَم تَعلَم حَتّی غَشِیَها، فَقالَ جِبریلُ (علیه‌السّلام): مَن هذا؟ فَقالَ رَسولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): اِبنی، فَاَخَذَهُ النَّبِیُّ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فَجَعَلَهُ عَلی فَخِذِهِ، فَقالَ: اما انَّهُ سَیُقتَلُ! فَقالَ رَسولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): ومَن یَقتُلُهُ؟! قالَ: اُمَّتُکَ، فَقالَ رَسولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): اُمَّتی تَقتُلُهُ؟! قالَ: نَعَم، وان شِئتَ اخبَرتُکَ بِالاَرضِ الَّتی یُقتَلُ بِها، فَاَشارَ لَهُ جِبریلُ الَی الطَّفِّ بِالعِراقِ، واخَذَ تُربَةً حَمراءَ، فَاَراهُ ایّاها، فَقالَ: هذِهِ مِن تُربَةِ مَصرَعِهِ. »
در الطبقات الکبری (الطبقة الخامسة من الصحابة) به نقل از ابو سلمه گزارش شده است: ما غرفه‌ای داشتیم که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هر گاه می‌خواست جبرئیل را دیدار کند، در آن جا او را می‌دید. در یکی از این دیدارها، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به عایشه فرمان داد که کسی بر او وارد نشود؛ امّا حسین بن علی (علیه‌السّلام) وارد شد و عایشه متوجّه او نشد که او را بگیرد. جبرئیل گفت: این کیست؟ پیامبر خدا فرمود: «پسرم» و او را گرفت و بر روی ران خود نهاد. جبرئیل گفت: ‌هان که به زودی او کشته می‌شود! پیامبر خدا فرمود: «چه کسی او را می‌کشد؟». گفت: امّت تو. پیامبر خدا فرمود: «امّت من، او را می‌کشند؟!». گفت: آری و اگر بخواهی، سرزمینی را که در آن کشته می‌شود، به تو نشان می‌دهم. جبرئیل به سرزمین طَف در عراق، اشاره کرد و خاکی سرخ برگرفت و آن را به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشان داد و گفت: این، از خاک قتلگاه اوست.

«عن عائشة: دَخَلَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) عَلی رَسولِ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، وهُوَ یوحی الَیهِ، فَنَزا عَلی رَسولِ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وهُوَ مُنَکِّبٌ، ولَعِبَ عَلی ظَهرِهِ، فَقالَ جِبریلُ لِرَسولِ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): اتُحِبُّهُ یا مُحَمَّدُ؟ قالَ: یا جِبریلُ، ما لی لا اُحِبُّ ابنی؟! قالَ: فَاِنَّ اُمَّتَکَ سَتَقتُلُهُ مِن بَعدِکَ، فَمَدَّ جِبریلُ (علیه‌السّلام) یَدَهُ، فَاَتاهُ بِتُربَةٍ بَیضاءَ، فَقالَ: فی هذِهِ الاَرضِ یُقتَلُ ابنُکَ هذا یا مُحَمَّدُ، وَاسمُهَا الطَّفُّ، فَلَمّا ذَهَبَ جِبریلُ (علیه‌السّلام) مِن عِندِ رَسولِ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، خَرَجَ رَسولُ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وَالتُّربَةُ فی یَدِهِ یَبکی، فَقالَ: یا عائِشَةُ، انَّ جِبریلَ (علیه‌السّلام) اخبَرَنی انَّ الحُسَینَ ابنی مَقتولٌ فی ارضِ الطَّفِّ، وانَّ اُمَّتی سَتُفتَتَنُ بَعدی. ثُمَّ خَرَجَ الی اصحابِهِ ـ فیهِم: عَلِیٌّ (علیه‌السّلام) وابو بَکرٍ وعُمَرُ وحُذَیفَةُ وعَمّارٌ وابو ذَرٍّ رَضِیَ اللّه ُ عَنهُم ـ وهُوَ یَبکی، فَقالوا: ما یُبکیکَ یا رَسولَ اللّه ِ؟ فَقالَ: اخبَرَنی جِبریلُ انَّ ابنِیَ الحُسَینَ یُقتَلُ بَعدی بِاَرضِ الطَّفِّ، وجاءَنی بِهذِهِ التُّربَةِ، واخبَرَنی انَّ فیها مَضجَعَهُ. »
در حدیث دیگری از عایشه روایت شده است: حسین بن علی بر پیامبر خدا در حالی که در سجده مشغول دریافت وحی بود، در آمد و بر روی او پرید و بر پشت او به بازی پرداخت. جبرئیل به پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گفت: ‌ای محمّد! آیا او را دوست داری؟ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «ای جبرئیل! چرا فرزندم را دوست نداشته باشم؟!». جبرئیل گفت: امّت تو، او را پس از تو می‌کُشند. و آن گاه دستش را دراز کرد و خاکی سفید برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آورد و گفت: ‌ای محمّد! این پسرت، در این سرزمین که طَف نام دارد، کشته می‌شود. هنگامی که جبرئیل از نزد پیامبر خدا رفت، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حالی که آن خاک در دستش بود، گریان بیرون آمد و فرمود: «ای عایشه! جبرئیل به من خبر داده که حسین، فرزندم، در سرزمین طَف کشته می‌شود و امّتم پس از من، در فتنه گرفتار می‌شوند». سپس در حالی که می‌گریست، به سوی یارانش که علی، ابو بکر، عمر، حذیفه، عمار و ابوذر در میان آنان بودند، بیرون رفت. آنان گفتند: ‌ای پیامبر خدا! چه چیزی شما را به گریه‌انداخته؟! فرمود: «جبرئیل به من خبر داد که فرزندم حسین، پس از من، در سرزمین طَف، کشته می‌شود و این خاک را برایم آورد و به من خبر داد که آرامگاه او در آن جاست».


«عن اُمّ سلمة: انَّ رَسولَ اللّه َ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اضطَجَعَ ذاتَ لَیلَةٍ لِلنَّومِ، فَاستَیقَظَ وهُوَ حائِرٌ، ثُمَّ اضطَجَعَ فَرَقَدَ، ثُمَّ استَیقَظَ وهُوَ حائِرٌ دونَ ما رَاَیتُ بِهِ المَرَّةَ الاُولی، ثُمَّ اضطَجَعَ فَاستَیقَظَ وفی یَدِهِ تُربَةٌ حَمراءُ یُقَبِّلُها، فَقُلتُ: ما هذِهِ التُّربَةُ یا رَسولَ اللّه ِ؟ قالَ: اخبَرَنی جِبریلُ ـ عَلَیهِ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ ـ انَّ هذا یُقتَلُ بِاَرضِ العِراقِ ـ لِلحُسَینِ ـ. فَقُلتُ لِجِبریلَ (علیه‌السّلام): ارِنی تُربَةَ الاَرضِ الَّتی یُقتَلُ بِها، فَهذِهِ تُربَتُها. »
در المستدرک علی الصحیحین از اُمّ سلمه روایت شده است: پیامبر خدا شبی برای خوابیدن، دراز کشیده بود که سراسیمه بیدار شد. سپس دراز کشید و به خواب فرو رفت؛ ولی دوباره با پریشانیِ کمتری نسبت به بار نخست، بیدار شد. آن گاه دوباره خوابید و چون بیدار شد، خاکی سرخ در دست داشت که آن را می‌بوسید. گفتم: ‌ای پیامبر خدا! این خاک سرخ چیست؟ فرمود: «جبرئیل ـ که درود و سلام بر او باد ـ در باره حسین به من خبر داد که: این، در سرزمین عراق، کشته می‌شود و من به جبرئیل گفتم: خاک سرزمینی را که در آن کشته می‌شود، به من نشان بده. و این، خاک همان جاست».


«کَتَبَت الَیهِ (ای الَی الحُسَینِ (علیه‌السّلام)) عَمرَةُ بِنتُ عَبدِ الرَّحمنِ تُعَظِّمُ عَلَیهِ ما یُریدُ ان یَصنَعَ، وتَامُرُهُ بِالطّاعَةِ ولُزومِ الجَماعَةِ، وتُخبِرُهُ انَّهُ انَّما یُساقُ الی مَصرَعِهِ، وتَقولُ: اشهَدُ لَحَدَّثَتنی عائِشَةُ انَّها سَمِعَت رَسولَ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یَقولُ: یُقتَلُ حُسَینٌ بِاَرضِ بابِلَ. فَلَمّا قَرَاَ کِتابَها، قالَ: فَلا بُدَّ لی اذا مِن مَصرَعی، ومَضی. »
در الطبقات الکبری (الطبقة الخامسة من الصحابة) گزارش شده است که عَمره دختر عبد الرحمان، در نامه‌ای به امام حسین (علیه‌السّلام)، کار او را که می‌خواست انجام بدهد، بزرگ شمرد و به او سفارش کرد تا اطاعت کند و همراه جماعت باشد و به او خبر داد که به سوی قتلگاه خود، گام بر می‌دارد و گفت: گواهی می‌دهم که عایشه برایم گفت که از پیامبر خدا شنیده که فرموده است: «حسین در سرزمین بابِل کشته می‌شود». امام حسین (علیه‌السّلام) هنگامی که نامه او را خواند، فرمود: «پس در این صورت باید به قتلگاه خود بروم» و رفت.


«عن عامر شَعبی اخبَرَنی جِبریلُ (علیه‌السّلام) انَّ حُسَینا یُقتَلُ بِشاطِئِ الفُراتِ.»
در حدیثی دیگر از عامر شَعبی به نقل از از امام علی (علیه‌السّلام) روایت شده است: جبرئیل به من خبر داد که حسین در کناره فرات، کشته می‌شود.

«عن عبداللّه بن نجیّ عن ابیه عن علی دَخَلتُ عَلَی النَّبِیِّ ذاتَ یَومٍ وعَیناهُ تُفیضانِ، قُلتُ: یا نَبِیَّ اللّه ِ اغضَبَکَ احَدٌ؟ ما شَانُ عَینَیکَ تُفیضانِ؟ قالَ: قامَ مِن عِندی جِبریلُ قَبلُ، فَحَدَّثَنی انَّ الحُسَینَ یُقتَلُ بِشَطِّ الفُراتِ.»
در مسند ابن حنبل به نقل از عبد اللّه بن نُجَی، از پدرش، روایت شده است: روزی بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در آمدم. چشمانش اشکبار بود. گفتم: ‌ای پیامبر خدا! آیا کسی شما را ناراحت کرده است؟ چرا چشمانت اشکبار است؟ فرمود: «اندکی پیش، جبرئیل از نزدم رفت و به من گفت: حسین در کنار رود فرات، کشته می‌شود».


۱. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ص۸۲۶.    
۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۱۹۸.    
۳. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۳۱۴.    
۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۲۸.    
۵. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۵۹.    
۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۱۹۹.    
۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۰.    
۸. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۵۹.    
۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۲۳۶.    
۱۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۱.    
۱۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۰.    
۱۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۱.    
۱۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۰.    
۱۴. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۹۳.    
۱۵. محب الدین طبری، احمد ابن عبدالله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ج۱، ص۱۴۷.    
۱۶. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج۲، ص۲۷۲.    
۱۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۱.    
۱۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۲.    
۱۹. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النّبلاء، ج۴، ص۳۵۴.    
۲۰. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۹۷.    
۲۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۳.    
۲۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۲.    
۲۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۳.    
۲۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۲.    
۲۵. راوندی‌، قطب‌ الدین، الخرائج‌ و الجرائح‌، ج۱، ص۶۸.    
۲۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۸، ص۱۱۳.    
۲۷. ابوالحسن ماوردی، علی بن محمد، اعلام النبوّه، ص۱۳۷.    
۲۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۳.    
۲۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۴.    
۳۰. ابوبکر بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوه، ج۶، ص۴۷۰.    
۳۱. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج۲، ص۲۲۲.    
۳۲. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ص۴۲۶.    
۳۳. خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ص۱۸۸.    
۳۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۶، ص۴۳۹.    
۳۵. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ص۲۳۳.    
۳۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۵.    
۳۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۴.    
۳۸. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، المناقب، ج۴، ص۵۵.    
۳۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۵.    
۴۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۶.    
۴۱. بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوه، ج۶، ص۴۶۸.    
۴۲. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۳۵۴.    
۴۳. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ص۴۲۴.    
۴۴. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۹۲.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۹۳.    
۴۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۸، ص۱۲۴.    
۴۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۷.    
۴۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۸.    
۴۹. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ص۴۴۶    
۵۰. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۰۹.    
۵۱. جمال الدین مزی، یوسف‌بن‌ ‌عبد‌الرحمن‌، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۶، ص۴۱۸.    
۵۲. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۳۵۸.    
۵۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۹.    
۵۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۸.    
۵۵. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری متمم الصحابه الطبقه الخامسه، ص۴۲۹.    
۵۶. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۸۹.    
۵۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۹.    
۵۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۸.    
۵۹. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۱۸۸.    
۶۰. ابن نما حلی، محمد بن جعفر، مثیر الاحزان، ص۱۸.    
۶۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۲۰۹.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۱۷۵-۱۹۲.






جعبه ابزار