پیشگویی امام علی درباره قاتل امام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پیشگویی امام علی درباره قاتل امام حسین، از مباحث مرتبط بهپیشگوییهای شهادت امام حسین (علیهالسّلام) است.
انبیای الهی و
اهل بیت (علیهمالسّلام) و برخی از اصحاب خاص آنان، در
روایات فراوانی از
امور غیبی و حوادث آینده خبر دادهاند. اخبار از
شهادت امام حسین (علیهالسلام) نیز از این مقوله است؛ زیرا روایات فراوانی از
پیامبران و
ائمه (علیهمالسّلام) نقل شده که از شهادت امام حسین (علیهالسلام) خبر میدهد. در منابع حدیثی
شیعه و
سنی، روایات متعددی نقل شده که در آنها
امام علی (علیهالسّلام) به نام و اوصاف قاتل و قاتلان امام حسین (علیهالسلام) اشاره کردهاند، برخی از این اوصاف عبارتند از: فردی به نام
یزید، لعنت شده این امت و
سنان بن انس.
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و جمعی از اهل بیت و یاران ایشان، مکررا
شهادت امام حسین (علیهالسّلام) را پیشگویی کردهاند. در این پیشگوییها، علاوه بر شهادت امام، جزئیّات مربوط به برخی حوادث و شرایط آن، مانند: زمان و مکان شهادت، شرکتکنندگان در قتل و سران آنها، و کسانی که از یاری وی امتناع میورزند، نیز دیده میشود. تعداد روایات و احادیث مربوط به پیشگویی واقعه کربلا به حدی است که هر پژوهشگر بیطرفی به صدور آنها از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهل بیت (علیهالسّلام) اطمینان میکند، هرچند در مورد برخی جزئیات یقین حاصل نشود. به علاوه این احادیث هرگونه تردیدی را مبنی بر اینکه امام (علیهالسّلام) با علم و آگاهی مسیر شهادت را انتخاب کرده، از بین میبرد. در منابع حدیثی
شیعه و
سنی، روایات متعددی نقل شده که در آنها
امام علی (علیهالسّلام) به نام و اوصاف قاتل و قاتلان امام حسین (علیهالسّلام) اشاره کردهاند، برخی از این اوصاف عبارتند از: فردی به نام یزید، لعنت شده این امت و سنان
بن انس.
این
روایات از لحاظ قوت سند و روشنی
دلالت و مفهوم، یکسان نیستند. برخی از آنها (که با بقیه روایات اشتراک مضمونی دارند) از لحاظ سند، صحیح، و برخی دیگر، موثق هستند؛ اما در مجموع، روایات پیشگویی شهادت امام حسین (علیهالسلام) ازنظر کثرت،
تواتر معنوی دارند و از گذشته، علمای
اسلام آنها را پذیرفتهاند. البته این موضوع یکی از مسائل مشهور و مسلم در تاریخ زندگانی
امام حسین (علیهالسلام) است؛ چنان که در توقیع
حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) که برای وکیل خود
قاسم بن علاء درباره تعلیم دعای روز سوم
شعبان (سالروز ولادت آن بزرگوار)، چنین آمده است:
«... اللَّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِحَقِّ المَولودِ في هذَا اليَومِ ، المَوعودِ بِشَهادَتِهِ قَبلَ استِهلالِهِ ووِلادَتِهِ...»؛
«... خداوندا از تو درخواست میکنم به حق مولودی که در این روز متولد شده و قبل از تولد و ورودش (به این
دنیا) وعده شهادتش داده شده است...».
در برخی احادیث
امام علی (علیهالسّلام) با پیشگویی شهادت امام حسین (علیهالسّلام) به نام
یزید به عنوان قاتل امام حسین (علیهالسّلام) اشاره میکند:
«عن ابن عبّاس: لَمّا رَجَعَ عَلِیٌّ (علیهالسّلام) من صِفّینَ وفَرَغَ مِن اهلِ النَّهرَوانِ، دَخَلَ عَلَیهِ الاَعوَرُ الهَمدانِیُ. فَقالَ لَهُ عَلِیٌّ (علیهالسّلام): یا حارِثُ! اعَلِمتَ انّی مُنذُ البارِحَةِ کَئیبٌ حَزینٌ فَزِعٌ وَجِلٌ؟ فَقالَ الحارِثُ: ولِمَ ذاکَ یا امیرَ المُؤمِنینَ؟ ! انَدَما مِنکَ عَلی قِتالِ اهلِ الشّامِ واهلِ البَصرَةِ وَالنَّهرَوانِ؟ فَقالَ: لا، وَیحَکَ یا حارِثُ! وانّی بِذلِکَ مَسرورٌ، ولکِنّی رَاَیتُ فی مَنامی ارضَ کَربَلاءَ، ورَاَیتُ ابنِیَ الحُسَینَ مَذبوحا مَطروحا عَلی وَجهِ الاَرضِ! ورَاَیتُ الاَشجارَ مُنکَبَّةً، وَالسَّماءَ مُصَدَّعَةً، وَالرِّحالَ مُتَطَامِنَةً، وسَمِعتُ مُنادِیا یُنادی بَینَ السَّماءِ وَالاَرضِ، وهُوَ یَقولُ: افزَعتُمونا یا قَتَلَةَ الحُسَینِ، افزَعَکُمُ اللّه ُ وقَتَلَکُم! ثُمَّ انِّی انتَبَهتُ وانَا مِنهُ عَلی وَجَلٍ لِما رَاَیتُ؛ فَقالَ لَهُ الحارِثُ: کَلّا یا امیرَ الُمؤمِنینَ، لا یَکونُ الّا خَیرا. فَقالَ لَهُ عَلِیٌّ (علیهالسّلام): هَیهاتَ یا حارِثُ، سَبَقَت کَلِمَةُ اللّه ِ، ونَفَذَ قَضاؤُهُ، وقَد اخبَرَنی حَبیبی مُحَمَّدٌ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انَّ ابنی یَقتُلُهُ یَزیدُ، زادَهُ اللّه ُ فِی النّارِ عَذابا.»در کتاب
الفتوح به نقل از
ابن عباس روایت شده است: هنگامی که علی (علیهالسّلام) از
صفین باز گشت و کار نهروانیان را تمام کرد،
اَعوَرِ همْدانی بر او در آمد. علی (علیهالسّلام) به او فرمود: «ای حارث! آیا فهمیدی که من امروز از صبح، گرفته و اندوهگین و بیتاب و مضطربم؟». حارث گفت: علّت چیست، ای امیر مؤمنان؟ آیا از جنگ با شامیان و بصریان و اهل
نهروان پشیمانی؟ امام (علیهالسّلام) فرمود: «نه، وای بر تو ـای حارث ـ که من از آن شادمانم! در عالم رؤیا، سرزمین
کربلا را دیدم و دیدم که پسرم حسین، با سرِ بریده بر روی زمین آن افتاده است و درختان را به رو افتاده و آسمان را شکافْ برداشته و بارهای شتران را بر زمین افتاده دیدم و شنیدم که مُنادیای میان آسمان و زمین، ندا میدهد و میگوید: ای قاتلان حسین! ما را ترساندید. خدا، شما را بترساند و بکشد! سپس بیدار شدم و به خاطر آنچه دیده بودم، در اضطراب افتادم». حارث به او گفت: چنین نیست، ای امیر مؤمنان! آن رؤیا جز خیر نیست. علی (علیهالسّلام) به او فرمود: «نه، ای حارث! قانون خدا، پیشی گرفته و قضای او، نافذ گشته و محبوبم
محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، به من خبر داده که یزید، پسرم را میکشد. خدا، عذابش را در آتش بیفزاید!».
در حدیث دیگری
امام علی (علیهالسّلام) با پیشگویی شهادت امام حسین (علیهالسّلام)، قاتل ایشان را لعنت شده امت معرفی مینماید:
«عن زهیر بن الارقم: لَمّا اُصیبَ عَلِیٌّ (علیهالسّلام) بِضَربَةِ ابنِ مُلجَمٍ، دَخَلتُ عَلَیهِ وَقَد ضَمَّ الحُسَینَ (علیهالسّلام) الی صَدرِهِ وهُوَ یُقَبِّلُهُ، ویَقولُ لَهُ: یا ثَمَرَتی ورَیحانَتی، وثَمَرَةَ نَبِیِّ اللّه ِ وصَفِیَّهُ، وذَخیرَةَ خَیرِ العالَمینَ مُحَمَّدِ بنِ عَبدِ اللّه ِ، کَاَنّی اراکَ وقَد ذُبِحتَ عَن قَلیلٍ ذَبحا! قالَ: فَقُلتُ: ومَن یَذبَحُهُ یا امیرَ المُؤمِنینَ؟ فَقالَ: یَذبَحُهُ لَعینُ هذِهِ الاُمَّةِ، ثُمَّ لا یَتوبُ اللّه ُ عَلَیهِ، ویَقبِضُهُ اذا قَبَضَهُ وهُوَ مَلآنُ مِنَ الخَمرِ سَکرانُ. قالَ زُهَیرٌ: فَبَکَیتُ، فَقالَ لی عَلِیٌّ (علیهالسّلام): لا تَبکِ یا زُهَیرُ، فَالَّذی قُضِیَ کائِنٌ.»در روایت دیگری به نقل از
زهیر بن ارقم آمده است: هنگامی که ضربه
ابن ملجم به علی (علیهالسّلام) رسید، بر او وارد شدم. او حسین (علیهالسّلام) را به سینهاش چسبانده بود و میبوسید و میفرمود: «ای میوه و دسته گل من، وای میوه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و برگزیده او، وای ذخیره برگزیده جهانیان، محمّد
بن عبد اللّه! گویی تو را میبینم که به زودی، سرت را میبُرند!». گفتم: ای امیر مؤمنان! چه کسی او را سر میبرد؟ فرمود: «لعنت شده این امّت، او را سر میبرد. آن گاه خداوند به او باز نمیگردد (توفیق
توبه پیدا نمیکند) و هنگامی او را
قبض روح میکند که از شراب، سیراب شده و
مست است». من گریستم و امام علی (علیهالسّلام) به من فرمود: «ای
زهیر! گریه مکن که آنچه قضای خداوند است، میشود».
در روایت دیگری
امام علی (علیهالسّلام) با پیشگویی شهادت امام حسین (علیهالسّلام)، قاتل ایشان را فرزند فردی که به تمسخر از ایشان درباره تعداد تار موهای سر و ریشاش پرسیده بود، معرفی میکند:
«عن فضیل عن محمّد لَمّا قالَ عَلِیٌّ (علیهالسّلام): «سَلونی قَبلَ ان تَفقِدونی، فَوَ اللّه ِ، لا تَساَلونَنی عَن فِئَةٍ تُضِلُّ مِئَةً وتَهدی مِئَةً، الّا انبَاتُکُم بِناعِقَتِها وسائِقَتِها» قامَ الَیهِ رَجُلٌ، فَقالَ: اخبِرنی بِما فی رَاسی ولِحیَتی من طاقَةِ شَعرٍ. فَقالَ لَهُ عَلِیٌّ (علیهالسّلام): وَاللّه ِ، لَقَد حَدحَدَّثَنی خَلیلی انَّ عَلی کُلِّ طاقَةِ شَعرٍ مِن رَاسِکَ مَلَکا یَلعَنُکَ، وانَّ عَلی کُلِّ طاقَةِ شَعرٍ مِن لِحیَتِکَ شَیطانا یُغویکَ، وانَّ فی بَیتِکَ سَخلاً یَقتُلُ ابنَ رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله. وکانَ ابنُهُ قاتِلُ الحُسَینِ (علیهالسّلام) یَومَئِذٍ طِفلاً یَحبو، وهُوَ سِنانُ بنُ انَسٍ النَّخَعِیِّ.»در کتاب
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید به نقل از فُضَیل، از
امام باقر (علیهالسّلام) روایت شده است: هنگامی که علی (علیهالسّلام) فرمود: «از من بپرسید، پیش از آن که مرا نیابید. به خدا سوگند، از من در باره گروهی که صد نفر را گم راه و صد نفر را هدایت میکند، نمیپرسید، جز آن که بانگ زننده و راهبَر آن را به شما خبر میدهم»، مردی به سوی او رفت و گفت: به من بگو که در سر و ریش من، چند تار موی است؟ علی (علیهالسّلام) به او فرمود: «به خدا سوگند، دوستم (پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)) به من فرمود که بر هر تار موی سر تو، شیطانی است که تو را لعنت میکند و بر هر تار موی ریش تو، شیطانی است که تو را گم راه میکند و در خانه تو، بچّه عزیزکردهای است که فرزند پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را میکشد». پسر او که قاتل حسین (علیهالسّلام) شد، آن روز، کودکی بود که هنوز چهار دست و پا راه میرفت و او همان
سنان بن انس نخعی است.
شبیه به مضمون این حدیث،
شیخ مفید روایت دیگری را در کتاب
الارشاد آورده است:
«عن ابی الحکم: سَمِعتُ مَشیَخَتَنا وعُلَماءَنا یَقولونَ: خَطَبَ امیرُ المُؤمِنینَ عَلِیُّ بنُ ابی طالِبٍ (علیهالسّلام) فَقالَ فی خُطبَتِهِ: سَلونی قَبلَ ان تَفقِدونی، فَوَ اللّه ِ، لا تَساَلونّی عَن فِئَةٍ تُضِلُّ مِئَةً وتَهدی مِئَةً، الّا نَبَّاتُکُم بِناعِقِها وسائِقِها الی یَومِ القِیامَةِ. فَقامَ الَیهِ رَجُلٌ، فَقالَ: اخبِرنی کَم فی رَاسی ولِحیَتی مِن طاقَةِ شَعرٍ؟ فَقامَ امیرُ المُؤمِنینَ (علیهالسّلام) وقالَ: وَاللّه ِ، لَقَد حَدَّثَنی خَلیلی رَسولُ اللّه ِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بِما سَاَلتَ عَنهُ، وانَّ عَلی کُلِّ طاقَةِ شَعرٍ فی رَاسِکَ مَلَکَا یَلعَنُکَ، وعَلی کُلِّ طاقَةِ شَعرٍ فی لِحیَتِکَ شَیطانا یَستَفِزُّکَ، وانَّ فی بَیتِکَ لَسَخلاً یَقتُلُ ابنَ رَسولِ اللّه ِ، وآیَةُ ذلِکَ مِصداقُ ما خَبَّرتُکَ بِهِ، ولَولا انَّ الَّذی سَاَلتَ عَنهُ یَعسِرُ بُرهانُهُ لَاَخبَرتُکَ بِهِ، ولکِن آیَةُ ذلِکَ ما نَبَّاتُ بِهِ عَن لَعنَتِکَ، وسَخلِکَ المَلعونِ. وکانَ ابنُهُ فی ذلِکَ الوَقتِ صَبیّا صَغیرا یَحبو، فَلَمّا کانَ مِن امرِ الحُسَینِ (علیهالسّلام) ما کانَ تَوَلّی قَتلَهُ، وکانَ الاَمرُ کَما قالَ امیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام.»در کتاب الارشاد به نقل از ابو حکم : شنیدم که استادان و عالمان ما میگویند: امیر مؤمنان، علی
بن ابی طالب (علیهالسلام)، خطبه خواند و در خطبهاش فرمود: «از من بپرسید، پیش از آن که مرا نیابید. به خدا سوگند، از من در باره گروهی که صد نفر را گم راه و صد نفر را هدایت میکند، نمیپرسید، جز آن که بانگ زننده و راهبَر آن را تا روز
قیامت به شما خبر میدهم». مردی به سوی امام (علیهالسّلام) برخاست و گفت: به من بگو که در سر و ریش من، چند تار موی است؟ امیر مؤمنان (علیهالسّلام) به او فرمود: «دوستم پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، به من در باره سؤال تو سخن گفت. بر هر طاقه موی سر تو، فرشتهای است که تو را لعنت میکند و بر هر طاقه موی ریش تو، شیطانی است که تو را تحریک میکند و در خانهات، بچّه عزیزکردهای است که فرزند پیامبر خدا را میکشد و نشانه این، درستیِ خبری است که به تو دادم. و اگر نبود که آنچه از آن پرسیدهای، دلیلْ آوردن بر آن مشکل است، آن را نیز به تو خبر میدادم و نشانه اش هم، خبری است که از لعن شدن تو و ملعون بودن فرزندت دادم». فرزند آن مرد در آن هنگام، کودکی خردسال بود که چهار دست و پا راه میرفت، و هنگامی که وقایع امام حسین (علیهالسّلام) پیش آمد، او کشتن امام حسین (علیهالسّلام) را به عهده گرفت و امر، همان گونه شد که امیر مؤمنان فرموده بود.
• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۱۷۵-۱۹۲.