• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پیسی (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پیسی، ناخوشی جلدی که پوست نقاط مختلف بدن مریض، دارای لکهای کم و بیش وسیع سفید می‌شود.



پیسی، ناخوشی جلدی که پوست نقاط مختلف بدن مریض، دارای لکهای کم و بیش وسیع سفید می‌شود.
[۱] فرهنگ فارسی، ج۱، ص۹۰۴، «پیسی».
در این مدخل از واژه «ابرص» استفاده شده است. ابرص به معنای کسی است که دچار برص شده و پیسی (که یک بیماری پوستی است ) گرفته .
در آیه مبارکه « و ادخل یدک فی جیبک تخرج بیضاء من غیر سوء...» (و دستت را در گریبانت داخل کن؛ هنگامی که خارج می‌شود، سفید و درخشنده است بی آنکه عیبی در آن باشد) کلمه سوء به برص که یک نوع بیماری خطرناک پوستی است تفسیر شده است. اشاره به اینکه این سفیدی، سفیدی ناشی از بیماری برص نیست، بلکه نورانیت و درخشندگی و سفیدی جالبی است که خود بیانگر وجود یک معجزه و امر خارق عادت است.




۲.۱ - شفا به دست عیسی با اذن خدا

قرآن کریم در مورد شفای بیماری پیسی به دست عیسی علیه السلام، با اجازه خدا می فرماید: «ورسولا الی بنی اسرءیل انی قد جئتکم بـایة من ربکم... وابرئ الاکمه والابرص واحی الموتی باذن الله...» و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنی اسرائیل (قرار داده، که به آنها می‌گوید: ) من نشانهای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‌ام، ... و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص (پیسی) را بهبودی می‌بخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کنم... .
در این آیه نسبت خلقت را به عیسی علیه‌السلام داده، و این تعبیری است سؤ ال انگیز که مگر عیسی خالق است؟ در پاسخ باید دانست که کلمه خلقت به معنای بوجود آوردن از عدم نیست بلکه به معنای جمع آوردن اجزای چیزی است که قرار است خلق شود و لذا در جای دیگر فرموده : «فتبارک الله احسن الخالقین» (بزرگ است خدائی که بهترین خلق کنندگان است).

۲.۲ - معنای اکمه

و کلمه اکمه به معنای کسی است که از شکم مادر بدون چشم متولد شده باشد، گاهی هم به کسی اطلاق می‌شود که چشم داشته و سپس نابینا شده است. راغب می‌گوید: می‌توان گفت : فلانی دیدگانش اکمه شد به حدی که چشم هایش سفیدگردید و کلمه ابرص به معنای کسی است که دچار برص شده و پیسی (که یک بیماری پوستی است) گرفته.

۲.۳ - استناد و اذن خدا در معجزات عیسی

همچنین سیاق جمله «باذن الله» می‌فهماند که صدور این آیات معجره آسا از عیسی علیه‌السلام مستند به خدای تعالی و اذن او است. و خود آن جناب مستقل در آن و در مقدمات آن نبوده و این جمله را در آیه شریفه تکرار کرد تا اشاره کند به اینکه نسبت به تذکر آن اصرار دارد، چون جای این توهم بوده که مردم آن جناب را در زنده کردن مردگان مستقل بپندارند و در نتیجه به الوهیت آن جناب معتقد گشته و گمراه شوند و برای اعتقاد خود استدلال کنند به آیات معجزه آسائی که از آن جناب صادر شده، و لذا عیسی علیه‌السلام بعد از هر معجزه‌ای که از آن خبر می‌دهد کلام خود را مقید می‌کند به مشیت و اذن خدای تعالی، از خلقت خود خبر می‌دهد خبر خود را مقید می‌کند به اذن خدا، از مرده زنده کردنش خبر می‌دهد مقیدش می‌کند به اذن خدا.

۲.۴ - صدور معجزات از حضرت عیسی

و ظاهر اینکه فرمود: «انی اخلق لکم» این است که این معجزات در خارج از آن جناب صادر می‌شده، نه اینکه از باب صرف تحدی و احتجاج خواسته است بفرماید: من چنین و چنان می‌کنم، چون اگر منظور صرف حرف بوده و خواسته عذر خصم را قطع و حجت را تمام کند، جا داشت کلام خود را به قیدی که این معنا را افاده کند مقید سازد، مثلا بفرماید: اگر از من بخواهید مرده را زنده می‌کنم و امثال این عبارات. علاوه بر اینکه آیات زیر که حکایت خطاب خدای تعالی به عیسی علیه‌السلام در روز قیامت است، بطور کامل دلالت می‌کند بر اینکه این معجزات از آن جناب سرزده است.

۲.۵ - حکمت و کتاب حضرت عیسی

به دنبال صفات چهارگانه‌ای که در آیات قبل برای حضرت مسیح علیه‌السلام بیان شد، (آبرومند در دنیا و آخرت بودن، از مقربان بودن، و سخن گفتن در گاهواره و از صالحان بودن) به دو وصف دیگر از اوصاف آن پیامبر بزرگ که هر کدام نیز ترکیبی از مجموعه اوصاف مهمی است، اشاره می‌کند نخست می‌فرماید: خداوند به او کتاب و دانش و تورات و انجیل می‌آموزد، نخست به تعلیم کتاب و حکمت و دانش به طور کلی اشاره می‌کند و بعد دو مصداق روشن این کتاب و حکمت یعنی تورات و انجیل را بیان می‌نماید.
بدیهی است افرادی که به عنوان رهبر جامعه بشریت از سوی خداوند تعیین می‌شوند، باید در درجه اول از علم و دانش کافی برخوردار باشند و آیین و قوانین زنده و سازنده‌ای با خود بیاورند و در درجه بعد دلایل و اسناد روشنی برای ارتباط خود با خدا ارائه دهند و با این دو وسیله ماموریت هدایت مردم را تکمیل و تثبیت کنند، در آیات فوق به این دو معنی اشاره شده است، در آیه اول سخن از علم و دانش و کتاب آسمانی حضرت مسیح علیه‌السلام بود، و در آیه دوم اشاره به معجزات متعدد او است.

۲.۶ - پیامبر اولوا العزم

می‌فرماید: و (خداوند) او را رسول و فرستاده‌ای به سوی بنی اسرائیل قرار می‌دهد، ممکن است از این جمله در ابتدا چنین به نظر آید که ماموریت حضرت مسیح علیه‌السلام تنها دعوت بنی اسرائیل بوده است، همانها که در آن زمان گرفتار انواع خرافات و آلودگی‌های اخلاقی و عقیدتی و اختلافات شدید شده بودند و این با اولوا العزم بودن حضرت مسیح علیه‌السلام منافات ندارد، زیرا پیامبر اولوا العزم کسی است که دارای آیین جدید باشد خواه مأموریت او جهانی باشد یا نباشد (در تفسیر نور الثقلین نیز روایتی درباره منحصر بودن ماموریت حضرت مسیح علیه‌السلام به بنی اسرائیل نقل شده است )، پرنده، مبدل به موجود زندهای شود، و این می‌تواند نشانهای از صدق دعوی آورنده آن در مورد ارتباط با جهان ماوراء طبیعت و قدرت بی پایان پروردگار باشد.

۲.۷ - درمان بیماریهای صعب العلاج

سپس به بیان دومین معجزه یعنی درمان بیماریهای صعب العلاج یا غیر قابل علاج از طرق عادی پرداخته، می‌گوید: من کور مادرزاد و مبتلا به برص (پیسی) را بهبودی می‌بخشم، شک نیست که این موضوعات مخصوصا برای پزشکان و دانشمندان آن زمان معجزات غیر قابل انکاری بوده است. «اذ قال الله یـعیسی ابن مریم... وتبرئ الاکمه والابرص باذنی...» بیاد آور هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت... و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من شفا میدادی... .

۲.۸ - شفای پیسی معجزه حضرت عیسی

شفا دادن افراد مبتلا به پیسی، از معجزات عیسی علیه السلام بوده است: «ورسولا الی بنی اسرءیل انی قد جئتکم بـایة من ربکم... وابرئ الاکمه والابرص واحی الموتی باذن الله وانبئکم...» و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنی اسرائیل (قرار داده، که به آنها می‌گوید: ) من نشانهای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‌ام، ... و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص (پیسی) را بهبودی می‌بخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کنم، و از آنچه می‌خورید، و در خانه‌های خود ذخیره می‌کنید، به شما خبر می‌دهم... .
«اذ قال الله یـعیسی ابن مریم... وتبرئ الاکمه والابرص باذنی...» بیاد آور هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت... و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من شفا میدادی... .

۲.۹ - شفای پیسی نعمت خدا به عیسی

توانایی عیسی علیه‌السلام بر شفای فرد مبتلا به پیسی، از نعمتهای خداوند به وی بوده است: «اذ قال الله یـعیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک... وتبرئ الاکمه والابرص باذنی...» بیاد آور هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت متذکر نعمتم باش... و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من شفا میدادی... .

۲.۱۰ - شفای پیسی معجزه همیشگی حضرت عیسی

شفای افراد مبتلا به بیماری پیسی به دست عیسی علیه السلام، مکرر و همیشه می باشد: «ورسولا الی بنی اسرءیل انی قد جئتکم بـایة من ربکم... وابرئ الاکمه والابرص...» و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنی اسرائیل (قرار داده، که به آنها می‌گوید: ) من نشانهای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‌ام... و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص (پیسی) را بهبودی می‌بخشم... .
«اذ قال الله یـعیسی ابن مریم... وتبرئ الاکمه والابرص باذنی...» بیاد آور هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت... و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من شفا میدادی... .(برداشت یاد شده بر این اساس است که فعل مضارع «تبریء» دال بر تکرار و استمرار باشد)


قرآن کریم در مورد جادو پنداشته شدن شفای مبتلا به پیسی به دست عیسی علیه السلام، از سوی کفار می فرماید: «اذ قال الله یـعیسی ابن مریم... وتبرئ الاکمه والابرص باذنی... فقال الذین کفروا منهم ان هـذا الا سحر مبین» بیاد آور هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت... و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من شفا میدادی...ولی جمعی از کافران گفتند این جز سحر آشکار نیست.
از حیث اینکه لفظ «اذ» را تکرار ننموده، ظهور دارد در اینکه خلقت طیر و شفا دادن کور مادر زاد و جذامی همه دنبال هم و بدون فاصله زمانی بوده است، و اگر هم کلمه «باذنی» را در دنبال مسأله خلقت طیر ذکر نموده و «باذنی» که بعدا در آخر جمله ذکر می‌کند اکتفا ننموده، برای خاطر عظمت مسأله خلقت و افاضه حیات بوده، نه اینکه فاصله زمان را برساند، برای این عنایت بوده که در دلهای شنوندگان خطور نکند که غیر خدا هم می‌تواند مستقلا افاضه حیات کند، و اگر خطور هم کند جای گیر نشود (گر چه برای مدت کوتاهی باشد) و خدا داناتر است.


بیماری پیسی، در زمان حضرت عیسی علیه السلام شیوع داشت: «و رسولا الی بنی اسرءیل... وابرئ الاکمه والابرص...» و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنی اسرائیل (قرار داده، که به آنها می‌گوید: ) من ... به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص (پیسی) را بهبودی می‌بخشم... «اذ قال الله یـعیسی ابن مریم... وتبرئ الاکمه والابرص باذنی...» بیاد آور هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت... و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من شفا میدادی... .


پیسی، در زمان عیسی علیه‌السّلام به طور عادی بیماری علاج ناپذیری بود: «ورسولا الی بنی اسرءیل انی قد جئتکم بـایة من ربکم... و ابریء الاکمه و الابرص...» و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنی اسرائیل (قرار داده، که به آنها می‌گوید: ) من نشانهای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‌ام... و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص (پیسی) را بهبودی می‌بخشم... .(معجزه بودن شفای بیماری پیسی از سوی عیسی علیه السلام بیانگر این است که این بیماری در آن زمان به گونه عادی قابل علاج و درمان نبوده است).
«اذ قال الله یـعیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک... وتبرئ الاکمه والابرص باذنی...» بیاد آور هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت متذکر نعمتم باش... و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من شفا میدادی... .


۱. فرهنگ فارسی، ج۱، ص۹۰۴، «پیسی».
۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۳، ص۳۱۲.    
۳. نمل/سوره۲۷، آیه۱۲.    
۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۵، ص۴۹۱.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۴۱۰.    
۶. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۴۳.    
۷. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۷، ص۵.    
۸. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۲، ص۲۹۵.    
۹. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۷، ص۱۱۹.    
۱۰. آل عمران/سوره۳، آیه۴۹.    
۱۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۴.    
۱۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۴۴۲.    
۱۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۳، ص۳۱۲.    
۱۴. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، نور الثقلین، ج۴، ص۳۳۷.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۵۳.    
۱۶. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۱، ص۳۳۷.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۹۹.    
۱۸. مائده/سوره۵، آیه۱۱۰.    
۱۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۶، ص۳۱۷.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۱۲۴.    
۲۱. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۲، ص۹۷.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۴۴۹.    
۲۳. آل عمران/سوره۳، آیه۴۹.    
۲۴. مائده/سوره۵، آیه۱۱۰.    
۲۵. مائده/سوره۵، آیه۱۱۰.    
۲۶. آل عمران/سوره۳، آیه۴۹.    
۲۷. مائده/سوره۵، آیه۱۱۰.    
۲۸. مائده/سوره۵، آیه۱۱۰.    
۲۹. آل عمران/سوره۳، آیه۴۹.    
۳۰. مائده/سوره۵، آیه۱۱۰.    
۳۱. آل عمران/سوره۳، آیه۴۹.    
۳۲. مائده/سوره۵، آیه۱۱۰.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۲۷۸، برگرفته از مقاله «پیسی».    


رده‌های این صفحه : بیماری | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار