پیرشمسالدین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پیرْشَمْسُالدّین، از نخستین داعیان اسماعیلی نزاری در
هندوستان که ظاهراً در سدههای ۶ و ۷ق/۱۲ و ۱۳م در سند و اطراف مُلتان فعالیت تبلیغی داشته است.
داعیان اسماعیلی را عمدتاً در هندوستان پیر خطاب میکردند و پیرشمس اولین کسی بود که در هند دعوت نزاری را شروع کرد.
روایات مربوط به زندگی پیرشمس در قالب اشعاری با عنوان گِنان آمده است. گنانها که بخش مهمی از ادبیات دینی
نزاریان هند را تشکیل میدهند، محتوایی دینی و اخلاقی دارند و در عین بیان اصول اعتقادی نزاریان، آکنده از حس سرسپردگی و اخلاصاند. در این
اشعار، شرح زندگی پیرشمسالدین چنان با افسانهها و حکایات گوناگون آمیخته است که بازسازی واقعیتهای تاریخی از میان آنها بسیار دشوار مینماید.
به علاوه، آمیختگی روایتهای مربوط به زندگی او با داستانهای مربوط به
شمس تبریزی، مراد
مولانا جلالالدین رومی، و
شمسالدین محمد (د ح۷۱۰ق/۱۳۱۰م)، نخستین امام نزاری پس از
دوره الموت و فرزند رکنالدین خورشاه، نیز این بازسازی را دشوارتر میکند.
آنچه از خلال این روایتها و افسانهها و نیز شجرهنامههای گوناگون پیران اسماعیلی در هند میتوان دریافت، این است که پیر شمسالدین در دوره پیش از سقوط الموت برای ادامه دعوت اسماعیلی، از
ایران (احتمالاً
سبزوار) به هند فرستاده شد و پس از رسیدن به سند، در جامعهای آمیخته از
مسلمانان و هندوان فعالیت خود را آغاز کرد.
نخست در میان هندوهای سند جایگاه محکمی پیدا کرد و سپس به گُجرات و دیگر مناطق شبه قاره گسترش یافت.پیرشمس، بخصوص در ملتان (مولتان) و اوچ، شهرهای سند قرون وسطا (که اکنون جزو استان پنجاباند)، فعالیت داشته است
در هر حال، گنانها متذکر میشوند که پیرشمس و دیگر پیرهای اولیه همگی از الموت برای اشاعه دعوت اسماعیلیه نزاری، که در شبه قاره هند با عنوان سات پانت یا صراط حقیقی (برای رستگاری)
شهرت یافت، گسیل شده بودهاند.
در بعضی از گنانها، که به پیرشمس منسوباند، از
قاسم شاه، یعنی بیست و نهمین امام نزاری که در نیمه اول
قرن هشتم هجری میزیسته، به عنوان امام معاصر وی، یاد شده است، و به این ترتیب فعالیتهای خود پیرشمس نیز به همان زمان برمی گردد.
ولی طبق گنانهای دیگر، روزگار فعالیت پیرشمس دو قرن زودتر، یعنی در قرن ششم، بوده است
شایان ذکر است که نفوذ دعوت اسماعیلی در شبه قاره هند، از
دوره فاطمیان آغاز شده بود و همچنان ادامه داشت. از اشاراتی که در گنانها آمده است، میتوان دریافت که پیر شمسالدین با ورود به
ملتان جامعهای از مسلمانان را یافت که طریقههای
تصوف از پیش، در آن جایگاهی استوار و پیروانی بسیار داشتند. در روایتهای متعدد به مواجهه پیرشمس با
بهاءالدین زکریای ملتانی ،
عارف برجسته
طریقه سهروردیه، و رقابت میان آنها اشاره شده است و این دستکم بیانگر این نکته است که پیرشمس برای یافتن جای پایی در میان مسلمانان، ناگزیر از برخورد با جریانهای رقیب بوده است.
از سوی دیگر، وی برای جذب هندوان به آیین اسماعیلی نیز ناچار به تلفیق برخی عناصر
جهانبینی هندویی، به ویژه
ویشنویی، با اندیشه اسماعیلی بود که ردپای آن در گنانهای منسوب به او مشهود است.
از جمله این آثار میتوان از گنان مهمی موسوم به دسه اوتاره، یا ده مظهر، نام برد که در یکی از تحریرات آن به پیرشمس نسبت داده شده است؛ گرچه با یافتههای جدید علمی، انتساب این ادبیات، یعنی گنانها، را به پیرشمس و دیگر پیران آغازین، نمیتوان مسلم دانست.
در هر حال، فعالیت تبلیغی پیرشمسالدین موجب گرایش عده کثیری به آیین اسماعیلیه نزاری شد. در
ایالت پنجاب امروزی، گروهی از
اسماعیلیان نزاری که به شمسی معروفاند و بیشتر به حرفه زرگری اشتغال دارند، براساس روایتهای سنتی خود، تغییر آیینشان را مرهون پیرشمسالدین میدانند.
در ملتان مقبرهای وجود دارد که به
مقبره شمس تبریز مشهور است و مردم آن را مقبره شاه شمس میخوانند و همچنین به نام مقبره سیدشمس الدین سبزواری شهرت دارد و تاریخ ساختمان آن ۱۱۰۲ ذکر شده است، اما با توجه به شواهد تاریخی محتمل است که این مقبره متعلق به پیر شمسالدین باشد.
در شجره نامهای که مؤلف در ۱۳۷۲ش در آن مقبره یافت،
نَسَب صاحب مقبره به
اسماعیل، فرزند ارشد
امام جعفر صادق (علیهالسلام)، رسانده شده است.
(۱) Daftari F، The Ismā īlīs: Their History and Doctrines، Cambridge، ۱۹۹۵.
(۲) Kassam T R، Songs of Wisdom and Circles of Dance، New York، ۱۹۹۷.
(۳) Nanji A، The Nizārī Ismā īlī Tradition in the Indo-Pakistan Subcontinent، New York، ۱۹۷۸.
(۴) دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدره ای، تهران ۱۳۷۵ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پیرشمسالدین»، شماره۵۶۰۷. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «پیرشمس»، شماره۲۹۳۵.