پیر بدرالدین بهاری بدر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَدْر، پیر بدرالدین بهاری (د ۲۷
رجب ۸۴۴ق/۲۲ دسامبر ۱۴۴۰م)، معروف به پیر بدر و بدر عالم، از صوفیان مشهور در بهار و بنگال. وی فرزند
شیخ فخرالدین ثانی و نوه شیخ
شهابالدین حق گوی بود.
وی از اولیای سلسله جُنیدیّه که مردم بیهار و
بنگال احترام عمیقی برای او قایلاند.
نیای او، شیخ فخرالدین زاهدی (که از معاصران قطبالدین
بختیار اوشی کاکی بود) در میروت اقامت داشت و در همانجا مدفون گشت.
جد او، شهابالدین حق گوی در زمان
حکومت محمد شاه، فرزند تغلق شاه به دهلی رفت و در آنجا سکنی گزید، اما به سبب انتقاد از سلطان مورد
خشم قرار گرفت و به
قتل رسید و از همین روی لقب «حق گوی» یافت.
پدر بدرالدین، شیخ فخرالدین ثانی در دهلی اقامت داشت و در همان شهر نیز درگذشت و به خاک سپرده شد.
اصل پیر بدر از میرت (در
اوتارپرادش ) بود. در آنجا جَدّ اعلای او، شیخ فخرالدین زاهد (متوفی ۷۰۴)، خانقاهی بزرگ دایر کرده بود. پدر بزرگش، شیخ شهاب الدین حقگو، به فرمان محمدبن تُغْلُق (حک: ۷۲۵ـ۷۵۲)، به جرم انتقاد از آرای مذهبی او، کشته شد.
هنگامی که سید جلال مخدوم جهانیان برای ملاقات با فیروزشاه از آچه به دهلی آمده بود، به خانقاه فخرالدین ثانی رفت و با او ملاقات کرد. در این دیدار فخرالدین نزد مخدوم جهانیان از بسیاری فرزندان و سختی
معیشت شکوه کرد. سید جلال مخدوم جهانیان او را مورد تفقد قرار داد و هر یک از فرزندانش را به نمایندگی از خود به منطقهای فرستاد. در این میان منطقه بهار و بنگال برای بدرالدین در نظر گرفته شد.
از سوی دیگر، شیخ شرفالدین یحیی منیری نیز (که در آن هنگام در بهار ساکن بود) در نامهای موافقت خود را با سفر بدرالدین به بهار اعلام کرد و او را به آنجا فراخواند
به این ترتیب، بدرالدین که پیش از آن نزد
پدر خود و نیز شیخ جلال الدین حسن حسینی بخاری به تحصیل علوم ظاهری و باطنی پرداخته بود، از دهلی به بهار رفت؛ اما هنگامی به بهار رسید که شیخ شرف الدین یحیی درگذشته بود (۷۸۲ق/۱۳۸۰م).
پیر بدر نزد پدر خود، فخرالدین ثانی، و
سید جلالالدین بخارایی، یکی از مشایخ سهروردیه، تربیت روحانی یافت.
بدرالدین پس از
ازدواج با دختری از خانوادهای هندو در بیهار و بعدها با خاندان فرمانروای جونپور وصلت کرد. وی سپس به سنارگائون۱ و چیتاگونگ۲ در بنگال شرقی
مهاجرت کرد.
در سفرهایش به بنگالِ شرقی، عده زیادی از ملوانان هندو را به
اسلام مشرَّف گردانید و به استقرار قدرت
مسلمانان در سنارگائون کمک کرد.
این نواحی در آن هنگام مناطقی دور افتاده بودند و زندگی در آنها خالی از خطر نبود. اقامت پیر بدر در آنجا و طرز
سلوک و رفتار او در چشم اهالی بومی (که عمدتاً
بوداییان و هندوانی عامی بودند (تیتوس)) عملی عجیب و متهورانه مینمود و آنان را به شدت تحت تأثیر قرار داد، چنانکه گروهی از آنان به تدریج به
اسلام گرویدند.
مدتی در چیتاگُنگ مقیم شد. (محلّ) چله نشینی او در محله غربیِ بخشی بازار حافظ این شهر به شمار میآید و ملوانان هندو و
مسلمان آنجا را
زیارت میکنند.
پیر بدر پس از مدتی اقامت در بنگال شرقی آنجا را ترک گفت و به بهار بازگشت و تا پایان
عمر خود در آنجا ماند. وی در طول
اقامت خود در بهار روابط دوستانهای با خاندان شرقی حاکم برجونپور برقرار کرد
نام پیر بدر بیش از هر چیز با دریاها و رودخانهها مرتبط است. این ارتباط پیش از او نیز ظاهراً در خانواده وی وجود داشته است، چنانکه درباره نیای او، فخرالدین زاهدی نیز حکایتهایی درباره نجات بخشیدن کشتیها و مسافران دریایی نقل شده است.
بنابر روایتهای عامه، بدرالدین سوار بر
ماهی و یا سوار بر صخرهای به بنگال آمد و این خود نشانگر سلطه او بر رودها و دریاهاست
نام او از یک سو همراه (و گاه مترادف) با خواجه خضر - که او نیز از مقدسان نجات بخش ملاحان است (تیتوس) ذکر میشود، و از سوی دیگر به عنوان یکی از پنج پیر (ه م) به شمار میرود. پنج پیر که جمعی متشکل از قاضی میان، زنده قاضی، شیخ فرید، خواجه خضر و پیر بدر عالم است، مجموعهای از مقدسانند که مورد احترام و
ستایش عمیق هر دو گروه
مسلمانان و هندوها در بنگالند و مردم در دشواریها، به خصوص در سفرها و خطرات دریایی از آنان یاری میطلبند
هم از اینرو، ملاحان بنگالی (که به توانایی معنوی پیر بدر در نجات خود از طوفان و دیگر سختیهای
دریا معتقدند) در هنگام بروز هر نوع خطری با خواندن ورد «الله، نبی، پنج پیر، بدر، بدر» از پنج پیر و به خصوص از بدر یاری میطلبند.
او در ۲۷
رجب ۸۴۴ در بیهار درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. مزار او در بهار (که به چهوتی درگاه (درگاه کوچک) مشهور است) زیارتگاه مردم آنجاست. علاوه بر چهوتی درگاه، شمار دیگری مزارهای نمادین پیر بدر (که غالباً رو به دهانةه رودخانهها ساخته شدهاند) در مناطق مختلف چیتاگونگ و ارکان و دیگر نقاط بنگال شرقی یافت میشود.
(مقبره شرف الدین یحیی مَنیری به بری درگاه معروف است).
پیر بدر ظاهراً تنها فرزند دختری به نام بیبی ابدال داشته که زنی پارسا و باتقوا بوده است.
(۱) دهلوی عبدالحق، اخبار الاخیار، سکهر، فاروق اکیدمی.
(۲) عبدالحی، نزهة الخواطر، حیدر آباد دکن، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۱م.
(۳) غوثی شطاری محمد، گلزار ابرار، به کوشش محمد ذکی، پتنه، ۱۹۹۴م.
(۴) قدوسی، اعجاز الحق، تذکرة صوفیائی بنگال، لاهور، ۱۹۶۵م.
(۵)
کشمیری همدانی محمدصادق، کلمات الصادقین، به کوشش محمد سلیم اختر، اسلام آباد، ۱۹۸۸م.
(۶) عبدالحی حسنی، نزهه الخواطر و بهجه المسامع و النواظر، حیدرآباد دکن ۱۳۸۲ـ۱۴۱۰/۱۹۶۲ـ۱۹۸۹، ج ۳، ص ۲۷.
(۷) عبدالحق بن سیف الدین عبدالحق دهلوی، اخبار الاخیار، دهلی ۱۸۹۱، ص ۱۲۹.
(۸) عبیدالحق، تذکره اولیاء بنگاله، نواکهالی ۱۹۳۱، ص ۶۴ـ۷۲.
(۹) در مورد اسلافش: محمد غوثی، گلزار ابرار (انجمن آسیایی بنگال، ایوانف ۹۷، گ ۱۴).
(۱۰) غلام معین الدین، معارج الولایه (مجموعه شخصی) ج ۲، ص ۵۶۳.
(۱۱) A A A History of Sufism in India, New Delhi, ۱۹۸۵.
(۱۲) Titus, M T, Indian Islam, New Delhi, ۱۹۷۹.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پیر بدرالدین بهاری بدر»، شماره۴۶۰۵. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بدر(پیر)»، شماره۷۱۷.