• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پژوهش‌های تفسیری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تفسیر پس‌ از آنکه‌ به‌صورت‌ شرح‌ و توضیح‌ معانی آیات‌، موردتوجه‌ مفسران‌ قرار گرفت‌، به‌ عنوان‌ علمی مستقل‌ که‌ دارای اصول‌ و قواعد و رویکردهای مخصوص‌ به‌ خود است‌، موضوع‌ برخی پژوهش‌ها در میان‌ مسلمانان‌ گردید.



آثاری که‌ دانشمندان‌ اسلامی در این‌ باب‌ تألیف‌ کرده‌اند، به‌ سه‌ گروه‌ اصلی تقسیم‌ می‌شود:
گروه‌ اول‌، آثاری است‌ که‌ به‌ علم‌ تفسیر و بیان‌ اصول‌ و قواعد آن‌ می‌پردازد.
در این‌ تألیفات‌، بدون‌ اینکه‌ به‌ تفسیر یا مفسر یا روش‌ تفسیری خاصی توجه‌ شود، مبانی و اصول‌ تفسیر صحیح‌ قرآن‌ از دیدگاه‌ مؤلف‌ بیان‌ می‌شود و شرایط‌ و پیش‌نیازهای تفسیر و مفسر مطرح‌ می‌گردد.
اینگونه‌ پژوهش‌ها با علم‌ اصول‌ تفسیر یا قواعد تفسیر مرتبط‌ است‌.

۱.۱ - علم‌ اصول‌ تفسیر

علم‌ اصول‌ تفسیر عبارت‌ است‌ از مبانی و قواعدی که‌ علم‌ تفسیر بر آن‌ها بنا می‌گردد و نسبت‌ آن‌ با علم‌ تفسیر همانند نسبت‌ اصول‌ فقه‌ با فقه‌ و نحو با زبان‌ عربی است. ‌
[۱] فهدبن‌ عبدالرحمان‌ رومی، بحوث‌ فی اصول‌ التفسیر و مناهجه‌، ج۱، ص‌ ۱۱، ریاض‌ ۱۴۱۹.
[۲] محمدبن‌ لطفی صباغ‌، بحوث‌ فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌۱۰، بیروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۳] خالدبن‌ عثمان‌ سبت‌، قواعد التفسیر جمعاً و دراسةً، ج۱، ص‌ ۳۳، جیزه‌، مصر ۱۴۲۱.
اگر چه‌ عده‌ای اصول‌ یا قواعد تفسیر را مترادف‌ اصطلاح‌ «علوم‌ قرآن‌» گرفته‌ و آن‌ را بر همه این‌ علوم‌ اطلاق‌ نموده‌اند،
[۴] خالدبن‌ عثمان‌ سبت‌، قواعد التفسیر جمعاً و دراسةً، ج۱، ص‌ ۳۳، جیزه‌، مصر ۱۴۲۱.
[۵] علیبن‌ سلیمان‌ عبید، تفسیرالقرآن‌ الکریم‌: اصوله‌ و ضوابطه‌، ج۱، ص‌ ۲۸، ریاض‌ ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
به‌ نظر می‌رسد که‌ اصول‌ تفسیر جزئی از علوم‌ قرآن‌، و البته‌ از مهمترین‌ و بارزترین‌ آن‌ها، باشد
[۶] فهدبن‌ عبدالرحمان‌ رومی، بحوث‌ فی اصول‌ التفسیر و مناهجه‌، ج۱، ص‌ ۱۲، ریاض‌ ۱۴۱۹.
[۷] علیبن‌ سلیمان‌ عبید، تفسیرالقرآن‌ الکریم‌: اصوله‌ و ضوابطه‌، ج۱، ص‌ ۲۸ـ۲۹، ریاض‌ ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
و ازینروست‌ که‌ می‌توان‌ مجموعه‌ای از مسائل‌ این‌ علم‌ را در کتب‌ علوم‌قرآن‌ یافت‌.
چون‌ مؤلفان‌، نگرشهای متفاوتی به‌ این‌ علم‌ دارند، نمی‌توان‌ محدوده مشخصی برای موضوعات‌ این‌ علم‌ تعیین‌ کرد
[۸] مساعدبن‌ سلیمان‌ طیار، فصول‌ فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌ ۱۴، ریاض‌ ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
اما مطالبی نظیر معنای تفسیر و فرق‌ آن‌ با تأویل‌ و ترجمه‌، جواز تفسیر، معنای تفسیر به‌ رأی، اقسام‌ تفسیر، اسباب‌ اختلاف‌ در تفسیر، قواعد عمومی تفسیر، علوم‌ مورد نیاز مفسر، شرایط‌ و آداب‌ مفسر و مانند این‌ها، همگی از موضوعات‌ این‌ علم‌ به‌شمار می‌آیند.
[۹] مساعدبن‌ سلیمان‌ طیار، فصول‌ فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌ ۱۴ـ ۱۵، ریاض‌ ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
با وجود این‌، در هیچ‌ کتابی مطالب‌ این‌ علم‌ به‌طور کامل‌ جمع‌ نشده‌ است‌.
[۱۰] مساعدبن‌ سلیمان‌ طیار، فصول‌ فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌ ۱۲، ریاض‌ ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
مهمترین‌ تألیفات‌ در این‌ زمینه‌ کتابهایی هستند که‌ مستقلاً و به‌همین‌ منظور نوشته‌ شده‌اند و عموماً در نام‌ آن‌ها یکی از دو عبارت‌ «اصول‌ تفسیر» یا «قواعدتفسیر» آمده‌ است‌.

۱.۱.۱ - الاکسیر

کتاب‌ الاکسیر فی علم‌ التفسیر (قاهره‌ ۱۹۷۷)، تألیف‌ طوفی سلیمان‌ صَرْصَری بغدادی (متوفی ۷۱۶)، نخستین‌ کتابی است‌ که‌ مستقلاً در مورد علم‌ تفسیر تألیف‌ شده‌ است‌.
صباغ‌
[۱۱] محمدبن‌ لطفی صباغ‌، بحوث‌ فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌۲۷۴، بیروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
نام‌ اصلی آن‌ را الاکسیر فی قواعدالتفسیر ثبت‌ کرده‌ و تغییر نام‌ آن‌ را به‌ محقق‌ کتاب‌ نسبت‌ داده‌ است‌.
بغدادی در این‌ کتاب‌ فقط‌ به‌ علم‌ بلاغت‌ و بررسی شواهد آن‌ در قرآن‌ پرداخته‌ است‌ و نمی‌توان‌ آن‌ را در شمار کتب‌ اصول‌ تفسیر، به‌ معنای ذکر شده‌، آورد؛ لذا اولین‌ کتاب‌ در این‌ موضوع‌، مقدمه فی اصول‌ التفسیر اثر ابن‌تَیْمیّه‌ است‌.
وی این‌ رساله مختصر را که‌ به‌ درخواست‌ یکی از دوستانش‌ و به‌ دلیل‌ نیاز مردم‌ به‌ فهم‌ کتاب‌ خداوند نگاشته‌ است‌، در بر دارنده قواعدی کلی می‌داند که‌ به‌ فهم‌ قرآن‌، شناخت‌ تفسیر و معانی آن‌ و نیز تشخیص‌ آرای حق‌ از باطل‌ کمک‌ می‌کند.
[۱۲] ابن‌تیمیّه‌، مقدمه فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌ ۷، بیروت‌: دارمکتبه الحیاه.
ابن‌تیمیّه‌ خود این‌ نام‌ را برای کتاب‌ انتخاب‌ نکرده‌، بلکه‌ مفتی حنبلیان‌ دمشق‌ چنین‌ عنوانی بر کتاب‌ نهاده‌ و آن‌ را در ۱۳۵۵ منتشر ساخته‌ است. ‌
[۱۳] مساعدبن‌ سلیمان‌ طیار، فصول‌ فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌ ۱۴، ریاض‌ ۱۴۲۰/۱۹۹۹.


۱.۱.۲ - التیسیر

التیسیر فی قواعد علم‌ التفسیر (دمشق‌ ۱۴۱۰/۱۹۹۰) اثر محمدبن‌ سلیمان‌ کافِیَجی (متوفی ۸۷۹) از دیگر آثاری است‌ که‌ مباحث‌ آن‌ بیشتر مرتبط‌ با علوم‌ قرآن‌ است‌.
[۱۴] خالدبن‌ عثمان‌ سبت‌، قواعد التفسیر جمعاً و دراسةً، ج۱، ص‌ ۴۴، جیزه‌، مصر ۱۴۲۱.
پس‌ از آن‌، تألیف‌ شاه‌ ولی اللّه‌ دهلوی (متوفی ۱۱۷۶) با نام‌ الفوزالکبیرفی اصول‌التفسیر (بیروت‌ و دمشق‌ ۱۴۰۹/ ۱۹۸۹) شایان‌ ذکر است‌.
هدف‌ مؤلف‌ از نگارش‌ کتاب‌ این‌ بوده‌ که‌ نکاتی را، که‌ با فتح‌ باب‌ الاهی از قرآن‌ دریافته‌ است‌، در قالب‌ قواعدی در اختیار کسانی قرار دهد که‌ وقت‌ بسیاری صرف‌ مطالعه تفاسیر موجود می‌کنند.
[۱۵] احمدبن‌ عبدالرحیم‌ شاه‌ ولی اللّه‌ دهلوی، ترجمه الفوز الکبیر فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌ ۲، نقله‌ من‌الفارسیه الی العربیه محمد منیر دمشقی، هند ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
وی به‌ این‌ منظور پنج‌ علم‌ موجود در قرآن‌ را معرفی نموده‌ که‌ با دانستن‌ آن‌ها می‌توان‌ آیات‌ قرآن‌ را بهتر درک‌ کرد.
در توشیح‌التفسیر فی قواعدالتفسیروالتأویل‌ (قم‌ ۱۴۱۱) اثر عالم‌ شیعی، محمدبن‌ سلیمان‌ تنکابنی (متوفی ۱۳۰۲)، نیز پس‌ از ذکر چند مقدمه‌ و اصل‌، قواعدی مطرح‌ شده‌ که‌ مفسر در هنگام‌ تفسیر آیات‌ قرآن‌ ناگزیر از مراعات‌ و توجه‌ به‌ آنهاست‌.
القواعد الحسان‌ لتفسیرالقرآن‌ (ریاض‌ ۱۴۱۳/۱۹۹۳)، تألیف‌ عبدالرحمان‌بن‌ ناصرسعدی (زنده‌ در ۱۳۶۵)، شامل‌ هفتاد قاعده‌ در تفسیر قرآن‌ کریم‌ است‌ و در آن‌، پس‌ از ذکر هر قاعده‌ و شرح‌ و توضیح‌ آن‌، مثالهای متعددی از آیات‌ ذکر شده‌ است‌.

۱.۱.۳ - آثار معاصر

برخی از آثار مؤلفان‌ معاصر نیز بدین‌ قرار است‌: اصول‌ التفسیر و قواعده‌ (بیروت‌ ۱۴۰۶/۱۹۸۶) اثر خالد عبدالرحمان‌ عَک‌ ؛ بحوث‌ فی اصول‌ التفسیر (بیروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸) اثر محمدبن‌ لطفی صباغ‌ ؛ بحوث‌ فی اصول‌التفسیر و مناهجه‌ (ریاض‌ ۱۴۱۹) اثر فهدبن‌ عبدالرحمان‌بن‌ سلیمان‌ رومی ؛ فصول‌ فی اصول‌ التفسیر (ریاض‌ ۱۴۱۳) اثر مساعدبن‌ سلیمان‌ طیار ؛ قواعدالتفسیر جمعاً ودراسةً (مصر ۱۴۲۱) اثر خالدبن‌ عثمان‌ سبت‌؛ روش‌شناسی تفسیر قرآن‌ (تهران‌ ۱۳۷۹) اثر علی اکبر بابایی و دیگران‌.
[۱۶] دانشنامه قرآن‌ و قرآن‌پژوهی، به‌ کوشش‌ بهاءالدین‌ خرمشاهی، ج‌ ۲، ص‌ ۱۸۰۸ـ۱۸۰۹، تهران‌: دوستان‌، ۱۳۷۷ ش‌، ذیل‌ «کتاب‌شناسی تفسیر پژوهی و روشهای تفسیری» (از محمدعلی هاشم‌زاده‌).
[۱۷] آشوری، بینات‌، آشوری، ش‌۴، ص‌۱۷۰ـ۱۷۷، سال‌۲، ش‌ ۱، ص‌ ۱۶۸ـ۱۷۳، حسین‌ آشوری، «منابع‌ و کتابهای روشهای تفسیری»، بینات‌، سال‌ ۱، ش‌ ۳ (پاییز ۱۳۷۳)، سال‌۱، ش‌۳، ص‌۱۶۲ـ۱۶۹، ش‌ ۴ (زمستان‌ ۱۳۷۳)
[۱۸] محمدبن‌ بهادر زرکشی، البرهان‌ فی علوم‌القرآن‌، ج‌ ۲، ص‌ ۲۷۶ـ۲۷۷‌، چاپ‌ یوسف‌ عبدالرحمان‌ مرعشلی، جمال‌ حمدی ذهبی، و ابراهیم‌ عبداللّه‌ کردی، بیروت‌ ۱۴۱۰/۱۹۹۰.

بجز کتابهایی که‌ به‌ استقلال‌ در این‌ زمینه‌ نگارش‌ یافته‌ است‌، بسیاری از مفسران‌ متقدم‌ و متأخر قبل‌ از پرداختن‌ به‌ شرح‌ و توضیح‌ معانی آیات‌ در کتب‌ تفسیر به‌ ذکر مطالب‌ و نکاتی پرداخته‌اند که‌ می‌توان‌ آن‌ها را اصول‌ و مبانی تفسیر به‌ شمار آورد.
طبری
[۱۹] طبری، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج‌ ۱، ص‌ ۲ـ۳۶
، ابن‌ عَطیّه‌ ،
[۲۰] ابن‌عطیه‌، المحرر الوجیز فی تفسیرالکتاب‌ العزیز، ج‌ ۱، ص‌ ۱ـ۴۷، ج‌ ۱، رباط‌ (۱۳۹۵/۱۹۷۵.
قُرْطُبی،
[۲۱] محمدبن‌ احمد قرطبی، الجامع‌ لاحکام‌القرآن‌، ج‌ ۱، ص‌ ۴ـ۱۰۷، بیروت‌: دارالفکر.
ابن‌کثیر ،
[۲۲] ابن‌کثیر، تفسیرالقرآن‌العظیم‌، ج‌ ۱، ص‌ ۵ ـ۱۴، چاپ‌ علی شیری، بیروت‌.
فیض‌ کاشانی
[۲۳] محمدبن‌ شاه‌ مرتضی فیض‌ کاشانی، تفسیرالصافی، ج‌ ۱، ص‌ ۱۵ ـ ۷۸، چاپ‌ حسین‌ اعلمی، بیروت‌ ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹ (، چاپ‌ افست‌ مشهد).
و آلوسی
[۲۴] محمودبن‌ عبداللّه‌ آلوسی، روح‌ المعانی، ج‌ ۱، ص‌ ۲ـ۳۳، بیروت‌: داراحیاءالتراث‌ العربی.
از جمله‌ مفسرانی‌اند که‌ برخی مباحث‌ اصول‌ تفسیر را در مقدمه تفسیر خود جای داده‌اند
[۲۵] علوم‌القرآن‌ عند المفسرین‌، قم‌: مرکز الثقافه و المعارف‌ القرآنیه، ج‌ ۳، ص‌ ۱۶۹ـ ۳۶۸، ۱۳۷۴-۱۳۷۵ ش‌.
[۲۶] محمدبن‌ بهادر زرکشی، البرهان‌ فی علوم‌القرآن‌، ج‌ ۲، ص‌ ۲۷۶ـ۲۷۷‌، چاپ‌ یوسف‌ عبدالرحمان‌ مرعشلی، جمال‌ حمدی ذهبی، و ابراهیم‌ عبداللّه‌ کردی، بیروت‌ ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
اما بعضی از مفسران‌، مباحث‌ این‌ علم‌ را جامع‌تر و مبسوط‌تر از دیگران‌ مطرح‌ نموده‌اند.
کهنترین‌ مقدمه تفسیر با این‌ ویژگی، مقدمه جامع‌التفاسیر (کویت‌ ۱۴۰۵/ ۱۹۸۴) راغب‌ اصفهانی است‌.
وی
[۲۷] حسین‌بن‌ محمد راغب‌ اصفهانی، مقدمه جامع‌التفاسیر مع‌ تفسیر الفاتحه و مطالع‌ البقره‌، ج۱، ص‌ ۹، چاپ‌ احمدحسن‌ فرحات‌، کویت‌ ۱۴۰۵/۱۹۸۴.
هدف‌ خود را از املای این‌ مطالب‌، بیان‌ نکاتی مهم‌ از تفسیر و تأویل‌ قرآن‌ ذکر کرده‌ که‌ در حکم‌ تفصیل‌ و شرح‌ مطالبی است‌ که‌ بزرگان‌ صحابه‌ و تابعین‌ و دیگران‌ به‌ صورت‌ اجمالی بیان‌ کرده‌اند.
جمال‌الدین‌ قاسمی نیز جلد اول‌ تفسیر خود، محاسن‌التأویل‌، را به‌ این‌ مهم‌ اختصاص‌ داده‌ و در آن‌ یازده‌ قاعده تفسیری را به‌ همراه‌ کلیاتی در مورد تفسیر با عنوان‌ «تمهید خطیر فی قواعدالتفسیر» نگاشته‌ است‌.
[۲۸] محمد جمال‌الدین‌ قاسمی، تفسیرالقاسمی، ج‌ ۱، ص‌ ۷ـ۳۴۹، المسمی محاسن‌ التأویل‌، چاپ‌ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت‌ ۱۳۹۸/۱۹۷۸.

ابن‌عاشور
[۲۹] ابن‌عاشور (محمدطاهربن‌ محمد)، تفسیر التحریر و التنویر، ج‌ ۱، ص‌ ۱۰ـ۱۳۰، تونس‌ ۱۹۸۴.
نیز در قالب‌ ده‌ مقدمه طولانی، اصول‌ و مبانی تفسیری خود را تبیین‌ نموده‌ است‌.
در کتب‌ علوم‌ قرآن‌ نیز می‌توان‌ برخی از بحثهای مرتبط‌ با اصول‌ و قواعد تفسیر را یافت.
[۳۰] محمدبن‌ بهادر زرکشی، البرهان‌ فی علوم‌القرآن‌، ج‌ ۲، ص‌ ۲۸۳ ـ ۳۴۸، چاپ‌ یوسف‌ عبدالرحمان‌ مرعشلی، جمال‌ حمدی ذهبی، و ابراهیم‌ عبداللّه‌ کردی، بیروت‌ ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۳۱] محمد عبدالعظیم‌ زرقانی، مناهل‌العرفان‌ فی علوم‌ القرآن‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳ـ۱۰۶، قاهره‌ ۱۹۸۰.



گروه‌ دوم‌ آثاری است‌ که‌ به‌ شیوه کتب‌ طبقات‌ و مُعجَم‌ها، به‌ صورت‌ اجمالی، به‌ معرفی مفسران‌ و تفاسیر آن‌ها می‌پردازد.
با آنکه‌ در منابع‌، علوم‌ و کتب‌ متعددی با عنوان‌ طبقات‌ در شرح‌ حال‌ فقیهان‌، محدّثان‌، شاعران‌ و دیگران‌ یافت‌ می‌شود
[۳۲] احمدبن‌ مصطفی طاشکوپریزاده‌، کتاب‌ مفتاح‌السعاده و مصباح‌السیاده، ج‌ ۱، ص‌ ۲۶۳ـ۲۶۶، ج‌ ۱، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
[۳۳] حاجی خلیفه، ج‌ ۲، ستون‌ ۱۰۹۵ ـ ۱۱۰۸.
[۳۴] آقابزرگ‌ طهرانی، ج‌ ۱۵، ص‌ ۱۴۵ـ۱۵۳.
و همچنین‌ طاشکوپریزاده‌
[۳۵] احمدبن‌ مصطفی طاشکوپریزاده‌، کتاب‌ مفتاح‌السعاده و مصباح‌السیاده، ج‌ ۱، ص‌ ۲۶۳، ج‌ ۱، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
از وجود تألیفات‌ مفصّلی در زمینه «طبقات‌ المفسرین‌» خبر داده‌ است‌، اما تا قرن‌ نهم‌ نمی‌توان‌ به‌ کتابی مستقل‌ در این‌ باب‌ دست‌ یافت‌.

۲.۱ - طبقات‌المفسرین‌

نبودِ چنین‌ تألیفی باعث‌ شد که‌ جلال‌الدین‌ سیوطی (متوفی ۹۱۱) کتاب‌ طبقات‌المفسرین‌ را بنویسد.
[۳۶] عبدالرحمان‌بن‌ ابی بکر سیوطی، کتاب‌ طبقات‌ المفسرین‌، ج۱، ص‌ ۲، چاپ‌ مورسینگ‌، لیدن‌ ۱۸۳۹، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۹۶۰.
وی قصد داشت‌ که‌ کتابی جامع‌ تألیف‌ کند و در آن‌ همه مفسران‌ صحابه‌، تابعین‌ و افراد مشهور پس‌ از آن‌ها از هر فرقه‌ و گرایشی را معرفی نماید، ولی کار او به‌ سرانجام‌ نرسید و فقط‌ ۱۳۶ تن‌ از مفسران‌ را ذکر نمود.
[۳۷] عبدالرحمان‌بن‌ ابی بکر سیوطی، کتاب‌ طبقات‌ المفسرین‌، ج۱، ص‌ ۴۳، چاپ‌ مورسینگ‌، لیدن‌ ۱۸۳۹، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۹۶۰.
[۳۸] محمدبن‌ علی داوودی، طبقات‌المفسرین‌، ج‌ ۱، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
سیوطی پس‌ از ذکر مقدمه‌ای در باره انواع‌ مفسران‌ و تقسیم‌ آن‌ها به‌ چهار گروه‌، آنان‌ را یک‌ به‌ یک‌ و به‌ ترتیب‌ الفبایی معرفی کرده‌ و پس‌ از نام‌ و مشخصات‌ فردی هر مفسر، به‌ مشایخ‌ و شاگردانش‌ اشاره‌ نموده‌ و تفسیر و دیگر آثار وی را شناسانده‌ است‌.
جامع‌ نبودن‌ کتاب‌ سیوطی، شاگرد او محمدبن‌ علی بن‌ احمد داوودی (متوفی ۹۴۵) را بر آن‌ داشت‌ تا کتابی هم‌ نام‌ با اثر استاد خود تألیف‌ کند.
این‌ اثر، که‌ نگارش‌ نهایی آن‌ در ۹۴۱ به‌ پایان‌ رسید،
[۳۹] محمدبن‌ علی داوودی، طبقات‌المفسرین‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳۸۶، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
با استفاده‌ از منابع‌ متعدد و نقل‌قولهای فراوان‌ از کتب‌ تاریخ‌ و طبقات‌ و تراجم‌، به‌ ترتیب‌ الفبایی به‌ معرفی ۷۰۴ تن‌ از مفسران‌ بزرگ‌، از آغاز پیدایی تفسیر تا اوایل‌ قرن‌ دهم‌، پرداخته‌ و در دو جلد سامان‌ یافته‌ و غالباً حاوی توضیحات‌ کاملتری نسبت‌ به‌ کتاب‌ سیوطی است‌.
این‌ کتاب‌ را بهترین‌ تألیف‌ در این‌ زمینه‌ دانسته‌اند.
[۴۰] حاجی خلیفه، ج‌ ۲، ستون‌ ۱۱۰۷.
[۴۱] عادل‌ نویهض‌، معجم‌المفسرین‌ من‌ صدرالاسلام‌ حتی العصرالحاضر، ج‌ ۱، بیروت‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۸.

حاجی خلیفه‌
[۴۲] حاجی خلیفه، ج‌ ۲، ستون‌ ۱۱۰۷.
و اسماعیل‌ بغدادی
[۴۳] اسماعیل‌ بغدادی، هدیه العارفین‌، ج‌ ۱، ستون‌ ۳۹۳
از فرد دیگری با نام‌ شیخ‌ ابوسعید صنع‌اللّه‌ کوزه‌کُنانی (از مردم‌ کوزه‌کنان‌ واقع‌ در حوالی تبریز؛ متوفی ۹۸۰) یاد کرده‌اند که‌ تألیفی با همین‌ عنوان‌ یا موضوع‌ داشته‌ است‌، اثری از کتاب‌ او در دست‌ نیست‌.

۲.۲ - طبقات‌المفسرینِ دوم

بیش‌ از یک‌ قرن‌ بعد، احمدبن‌ محمد اَدْنه‌وی (زنده‌ در ۱۰۹۲) طبقات‌المفسرینِ دیگری، مشتمل‌ بر شرح‌حال‌ ۶۳۸ تن‌ از مفسران‌، تألیف‌ کرد.
وی هر فصل‌ از کتاب‌ خود را به‌ مفسران‌ یک‌ سده‌ اختصاص‌ داد و، بر خلاف‌ سیوطی و داوودی، مفسران‌ را به‌ ترتیب‌ تاریخی، از صدر اسلام‌ تا قرن‌ یازدهم‌ ذکر نمود.
مؤلف‌ پس‌ از ذکر مشخصات‌ متعارف‌ برای هر مفسر، از آثار او، خصوصاً آنهایی که‌ با تفسیر مرتبط‌ است‌، نام‌ برده‌ است‌.
این‌ کتاب‌ ضمن‌ اینکه‌ می‌تواند تغییر و تحول‌ تفسیر را در دوره‌های گوناگون‌ نشان‌ دهد، برای شناساندن‌ طبقات‌ دانشمندان‌ علم‌ تفسیر و تمیز استادان‌ و شاگردان‌ نیز مفید است‌.
[۴۴] احمدبن‌ محمد ادنه‌وی، طبقات‌المفسرین‌، ج۱، ص‌ ۷ـ ۸، چاپ‌ سلیمان‌بن‌ صالح‌ خزی، مدینه‌ ۱۴۱۷/۱۹۹۷.

نگارش‌ این‌ اثر در اواخر سال‌ ۱۰۹۵ پایان‌ یافته‌ است‌.
[۴۵] احمدبن‌ محمد ادنه‌وی، طبقات‌المفسرین‌، ج۱، ص‌ ۴۴۵، چاپ‌ سلیمان‌بن‌ صالح‌ خزی، مدینه‌ ۱۴۱۷/۱۹۹۷.

اَدنه‌وی
[۴۶] احمدبن‌ محمد ادنه‌وی، طبقات‌المفسرین‌، ج۱، ص‌ ۱، چاپ‌ سلیمان‌بن‌ صالح‌ خزی، مدینه‌ ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
در میان‌ مراجع‌ خود از کتابی با عنوان‌ مختصر طبقات‌المفسرین‌ بیضاوی نام‌ برده‌ که‌ از آن‌ اثری نیست‌.

۲.۳ - معجم‌المفسرین‌

با گذشت‌ چند قرن‌ و افزایش‌ مفسران‌ و افزوده‌ شدن‌ تعداد تفاسیر، بویژه‌ در دهه‌های اخیر، سه‌ کتاب‌ مذکور پاسخگوی نیاز محققان‌ نبود و همین‌ امر انگیزه‌ای برای تألیف‌ کتاب‌ معجم‌المفسرین‌ من‌ صدرالاسلام‌ حتی العصرالحاضر اثر محقق‌ لبنانی معاصر، عادل‌ نُوَیهض‌، شد.
وی در معجم‌ دو جلدی خود، حدود دو هزار مفسر قرآن‌ از سده نخست‌ تا کنون‌ را معرفی نموده‌ است‌.
در این‌ اثر افرادی که‌ کل‌ قرآن‌ یا یک‌ سوره‌ یا حتی یک‌ آیه‌ را تفسیر نموده‌اند، جزو مفسران‌ آورده‌ شده‌اند.
نویهض‌ نیز ترتیب‌ الفبایی را برای کتاب‌ خود برگزیده‌ و پس‌ از آن‌، تاریخ‌ وفات‌ فرد را ملاک‌ تقدم‌ یا تأخّر ذکر نام‌ او قرار داده‌ است‌.
او علاوه‌ بر توضیحات‌ متعارفی که‌ در مورد هر مفسر، مانند کتب‌ قبل‌ از خود، آورده‌، به‌ خطی یا چاپی بودن‌ تفاسیر ذکر شده‌ در کتاب‌ نیز اشاره‌ کرده‌ است‌
[۴۷] ج‌ ۱، عادل‌ نویهض‌، معجم‌المفسرین‌ من‌ صدرالاسلام‌ حتی العصرالحاضر، بیروت‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۸.


۲.۴ - المفسرون

کتاب‌ دیگری که‌ در معرفی تفاسیر به‌ سیاق‌ معجمی نگاشته‌ شده‌ است‌، المفسرون‌: حیاتهم‌ و منهجهم‌ تألیف‌ محمدعلی ایازی است‌.
این‌ کتاب‌، بر خلاف‌ کتب‌ قبلی، به‌ جای نام‌ مفسران‌، به‌ ترتیب‌ الفباییِ نام‌ تفاسیر مرتب‌ شده‌ است‌.
در ذیل‌ نام‌ هر تفسیر، ابتدا مشخصات‌ مفسر و کتاب‌شناسی تفسیر آمده‌ و پس‌ از ذکر توضیحاتی کلی راجع‌ به‌ سوابق‌ علمی و تألیفات‌ مفسر، تفسیر به‌ طور دقیق‌تر معرفی و روش‌ تفسیری آن‌ با ذکر نمونه‌هایی از آیات‌ تبیین‌ شده‌است‌.
از امتیازات‌ این‌ اثر، اشاره‌ به‌ پژوهش‌ها و تألیفاتی است‌ که‌ به‌ طور مستقل‌ در باره هر تفسیر یا مفسر آن‌ نوشته‌ شده‌ است‌.
این‌ کتاب‌ مشتمل‌ بر معرفی ۱۲۱ تفسیر چاپ‌ شده‌ از معروفترین‌ تفاسیر فرقه‌های مختلف‌ شیعه‌ و سنّی، به‌ زبانهای فارسی و عربی، است‌.

۲.۵ - طبقات‌ مفسران‌

تألیف‌ دیگری که‌ مختصراً به‌ معرفی مفسران‌ شیعه‌ می‌پردازد، کتاب‌ پنج‌ جلدی طبقات‌ مفسران‌ شیعه‌ اثر عبدالرحیم‌ عقیقی بخشایشی است‌ که‌ در آن‌، نامِ بالغ‌ بر دو هزار تن‌ از مفسران‌ و کاوشگران‌ قرآنی شیعه‌ گرد آمده‌ است. ‌
[۴۸] عبدالرحیم‌ عقیقی بخشایشی، طبقات‌ مفسران‌ شیعه‌، ج‌ ۵، ص‌ ۴۵۷، قم‌ ۱۳۷۱ـ ۱۳۷۶ ش‌.
[۴۹] رحیم‌ قاسمی، «کاستی‌ها و ناراستی‌ها در طبقات‌ مفسران‌ شیعه‌»، ج۱، ص‌ ۲۰ـ۲۹، آینه پژوهش‌، سال‌ ۱۱، ش‌ ۶۵ (آذرـ دی ۱۳۷۹).

تاریخ تفسیر
قسم‌ دیگری از تفسیر پژوهی‌ها را که‌ می‌توان‌ ملحق‌ به‌ این‌ گروه‌ دانست‌، کتابهایی در باره تاریخ‌ تفسیر و بیان‌ سرگذشت‌ آن‌ است‌ که‌ از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ به‌ تاریخ‌التفسیر (مطبعه المجمع‌ العلمی العراقی ۱۳۸۵/۱۹۶۶) تألیف‌ شیخ‌ قاسم‌ قیسی ، تاریخ‌ القرآن‌ والتفسیر (مصر۱۳۹۲/۱۹۷۲) اثر عبداللّه‌ محمود شحاته‌ و تاریخ‌ تفسیر قرآن‌ کریم‌ (تهران‌ ۱۳۷۱ ش‌) نوشته حبیب‌اللّه‌ جلالیان‌ اشاره‌ کرد.
[۵۰] دانشنامه قرآن‌ و قرآن‌پژوهی، به‌ کوشش‌ بهاءالدین‌ خرمشاهی، ج‌ ۲، ص‌ ۱۸۱۰، تهران‌: دوستان‌، ۱۳۷۷ ش‌، ذیل‌ «کتاب‌شناسی تفسیر پژوهی و روشهای تفسیری» (از محمدعلی هاشم‌زاده‌).
علاوه‌ بر این‌ کتاب‌ها، که‌ به‌ طور مستقل‌ و باهدف‌ شناساندن‌ مفسران‌ و تفاسیر آن‌ها یا بیان‌ تاریخ‌ تفسیر نوشته‌ شده‌ است‌، در لابه‌لای بعضی کتب‌ نیز می‌توان‌ مباحثی در باره علم‌ طبقات‌ المفسرین‌ یا تفسیر‌شناسی یافت‌.
حاجی خلیفه‌،
[۵۱] حاجی خلیفه، ج‌ ۱، ستون‌ ۴۲۷ـ۴۶۲.
پس‌ از بیان‌ مقدمه‌ای در باره علم‌ تفسیر، به‌ معرفی مفسران‌ صحابه‌ و تابعین‌ و گرایشهای مختلف‌ تفسیری پرداخته‌ و از صد‌ها تفسیر به‌ ترتیب‌ الفبایی نام‌ برده‌ و کم‌ و بیش‌ در مورد بعضی از آن‌ها توضیحاتی داده‌ است‌.
آقابزرگ‌ طهرانی
[۵۲] آقابزرگ‌ طهرانی، ج‌ ۴، ص‌ ۲۳۱ـ۳۴۶.
حدود ۳۵۰ عنوان‌ از تفاسیر شیعه‌ را نام‌ برده‌ که‌ برخی تفسیر کامل‌ قرآن‌، شماری تفسیر بخشی از قرآن‌ یا یک‌ سوره‌ و گاه‌ یک‌ آیه‌ هستند.
محسن‌ امین‌ عاملی
[۵۳] امین‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۲۵ـ۱۲۷.
نیز، به‌ ترتیب‌ تاریخی، مهمترین‌ مفسران‌ شیعه‌ را در طول‌ تاریخ‌ شناسانده‌ است‌.
[۵۴] عبدالرحمان‌بن‌ ابی بکر سیوطی، الاتقان‌ فی علوم‌القرآن‌، ج‌ ۴، ص‌ ۲۳۳ـ ۲۴۴، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.
[۵۵] علوم‌القرآن‌ عند المفسرین‌، قم‌: مرکز الثقافه و المعارف‌ القرآنیه، ج‌ ۳، ص‌ ۴۲۳ـ ۴۸۳، ۱۳۷۴-۱۳۷۵ ش‌.



گروه‌ سوم‌ تألیفاتی است‌ که‌ به‌ روشهای تفسیری و تحلیل‌ و نقد آن‌ها می‌پردازد.
این‌ آثار که‌ عمر چندانی از آن‌ها نمی‌گذرد، به‌ سه‌ صورت‌ یافت‌ می‌شوند:

۳.۱ - تمام‌ روشها

نخست‌ آثاری که‌ به‌ طور جامع‌ و همه‌ جانبه‌ تمام‌ روش‌ها و گرایشهای تفسیری را بررسی می‌کنند.

۳.۱.۱ - التفسیر و المفسرون‌

اولین‌ کتابی که‌ در این‌ باب‌ تدوین‌ شده‌، اثر خاورشناس‌ مجاری، ایگناتس‌ گولدتسیهر (متوفی ۱۹۲۱)، است‌ که‌ ترجمه عربی آن‌ مذاهب‌ التفسیر الاسلامی (مصر ۱۳۷۴) نام‌ گرفت‌.
به‌ تبع‌ آن‌ محمدحسین‌ ذهبی ، استاد علوم‌ قرآن‌ و حدیث‌ دانشگاه‌ الازهر مصر ، کتاب‌ التفسیر و المفسرون‌ را در دو جلد نگاشت‌.
این‌ اثر که‌ امروزه‌ مهمترین‌ تألیف‌ در این‌ زمینه‌ به‌ شمار می‌رود، در سه‌ باب‌ تنظیم‌ شده‌ است‌.
در باب‌ اول‌ و دوم‌ از تفسیر در عهد صحابه‌ و تابعین‌ سخن‌ گفته‌ شده‌ است.
در باب‌ سوم‌، که‌ قسمت‌ اصلی کتاب‌ را تشکیل‌ می‌دهد، گرایش‌ها و روشهای گوناگون‌ مفسران‌ فرقه‌های مختلف‌ کلامی و فقهی پس‌ از دوران‌ عباسی نقد و تحلیل‌ گردیده‌ و معروفترین‌ مفسران‌ و مشهورترین‌ کتب‌ تفسیر از زمان‌ پیامبر تا عصر حاضر به‌ هنگام‌ بحث‌ از روش‌ تفسیری آن‌ها معرفی شده‌ است‌.
مقدمه کتاب‌ به‌ مباحثی در باره تفسیر و ترجمه‌، و خاتمه آن‌ به‌ معرفی و تحلیل‌ رویکردهای جدید تفسیری اختصاص‌ دارد.
ذهبی که‌ این‌ کتاب‌ را در ۱۹۴۶ نگاشته‌، ادعا می‌کند که‌ موضوع‌ کتابش‌ جدید است‌، چرا که‌ تألیفات‌ پیش‌ از او جامع‌ و در بر گیرنده همه جوانب‌ موضوع‌ نبوده‌اند.
[۵۶] محمدحسین‌ ذهبی، کتاب‌ التفسیر و المفسرون‌، ج‌ ۱، ص‌ ۸ ـ۹.
وی در برخورد با مخالفان‌ جانب‌ انصاف‌ را رعایت‌ نکرده‌ و با نوعی تعصب‌ نسبت‌ به‌ شیعه‌ ، حتی نکات‌ مثبت‌ و مفید موجود در تفاسیر آنان‌ را بیان‌ نکرده‌ است‌
[۵۷] محمدعلی ایازی، المفسرون‌: حیاتهم‌ و منهجهم‌، ج۱، ص‌ ۲۱، تهران‌ ۱۴۱۴.
[۵۸] محمدهادی معرفت‌، التفسیر و المفسرون‌ فی ثوبه‌القشیب‌، ج‌ ۱، مقدمه‌ ناشر، ص‌ ۴، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
مجموعه دستنوشته‌های به‌جا مانده‌ از او در طعن‌ و رد اعتقادات‌ شیعه‌، مبدّل‌ به‌ کتابی شد و پس‌ از مرگ‌ او در قالب‌ جلد سوم‌ همان‌ کتاب‌ توسط‌ محمد انوربلتاجی به‌ چاپ‌ رسید.
[۵۹] محمدحسین‌ ذهبی، کتاب‌ التفسیر و المفسرون‌، ج‌۳، ص‌ ۳.


۳.۱.۲ - محمدهادی معرفت‌

قرآن‌پژوه‌ معاصر، محمدهادی معرفت‌ ، نیز کتاب‌ التفسیر و المفسرون‌ فی ثوبه ‌القشیب‌ را در همان‌ سیاق‌، در دو جلد نگاشت‌.
طرح‌ و ساختار کلی این‌ اثر شبیه‌ به‌ کتاب‌ ذهبی است‌.
مؤلف‌ در جلد اول‌ مطالب‌ جامعی در مورد تفسیر و ترجمه قرآن‌ و نیز تفسیر در عهد پیامبر و صحابه‌ و تابعین‌ آورده‌ و در پایان‌، در باره اهل‌ بیت‌ علیهم‌السلام‌ و نقش‌ آنان‌ در تفسیر قرآن‌ بحث‌ مفصّلی کرده‌ است‌.
جلد دوم‌ به‌ مرحله نهایی تفسیر، یعنی تدوین‌، می‌پردازد و با تقسیم‌ آن‌ به‌ دو روش‌ کلی تفسیر به‌ مأثور و اجتهادی و تبیین‌ روشهای گوناگون‌ تفسیری، مفسران‌ مشهور در هر گرایش‌ و روش‌ را معرفی نموده‌، بخش‌ اعظمی از تفاسیر مهم‌ را نقد و بررسی کرده‌ است‌.
مناهج‌المفسرین‌ (بیروت‌ ۱۹۸۰)، تألیف‌ مساعد مسلم‌ آل‌ جعفر و محیی هلال‌ سرحان‌ ، کتاب‌ دیگری است‌ که‌ به‌ این‌ موضوع‌ پرداخته‌ است‌.
در باب‌ اول‌، شکل‌گیری و پیدایی تفسیر، در باب‌ دوم‌ دو مکتب‌ تفسیر به‌ مأثور و تفسیر به‌ رأی و در باب‌ سوم‌ گرایشهای لغوی و نحوی و فقهی و کلامی و نهایتاً مکتب‌ جدید در تفسیر مطرح‌ می‌گردد و در هر قسمت‌ مهمترین‌ تفاسیر موجود معرفی و ارزیابی می‌شوند.
منیع‌ عبدالحلیم‌ محمود نیز کتابی با عنوان‌ مناهج‌ المفسرین‌ (بیروت‌ ۱۹۷۸) نوشته‌ و در آن‌ راه‌ دیگری پیموده‌ است‌.
وی بی‌آنکه‌ روشهای گوناگون‌ تفسیری را در قالب‌ بخش‌ها و فصول‌ جداگانه‌ بیاورد، به‌ ترتیب‌ تاریخی، ۵۲ مفسر را به‌ همراه‌ تفاسیرشان‌ معرفی کرده‌ است‌.

۳.۲ - تفسیرخاص

شکل‌ دوم‌ پژوهشهایی هستند که‌ تنها به‌ تفسیر در یک‌ عصر خاص‌ یا فقط‌ به‌ یک‌ مکتب‌ یا روش‌ تفسیری پرداخته‌اند.
در می‌ان‌ این‌ پژوهش‌ها گاهی مکتب‌ تفسیر روایی به‌ طور مستقل‌ معرفی و ارزیابی شده‌ است‌، نظیر این‌ دو اثر شیعی: المنهج‌ الاثری فی تفسیرالقران‌الکریم‌ (قم‌ ۱۳۷۲ ش‌) نوشته هدی جاسم‌ محمد ابوطَبْره‌ ، و التفسیر بالمأثور و تطوره‌ عندالشیعه الامامیه (بیروت‌ ۱۴۲۱/۲۰۰۰) نوشته ا حسان‌ امین‌ .
از جمله‌ مباحث‌ مرتبط‌ با تفسیر مأثور، اسرائیلیات‌ و روایات‌ مجعول‌ است‌ که‌ کتاب‌ الاسرائیلیات‌ و الموضوعات‌ فی کتب‌التفسیر (دمشق‌ ۱۳۹۰) اثر محمد محمدابوشهبه‌ به‌ آن‌ پرداخته‌ است‌.
در مقابل‌، گاهی نیز مکتب‌ تفسیر به‌ رأی و اجتهادی در بوته نقد قرار گرفته‌ است‌، مانند التفسیر بالرأی: قواعده‌ و ضوابطه‌ و أعلامه‌ (دمشق‌ ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹) اثر محمد حمد زغلول‌.
برخی از این‌ آثار از تاریخ‌ طولانی تفسیر تنها به‌ یک‌ مقطع‌ خاص‌ و ویژگیهای مفسران‌ آن‌ دوره‌ توجه‌ نموده‌اند.
تفسیرالصحابه: ممیزاته‌، خصائصه‌، مصادره‌، قیمته‌العلمیه (قاهره‌) اثر محمد عبدالرحیم ، تفسیرالتابعین‌: عرض‌ و دراسه مقارنه (ریاض‌ ۱۴۲۰/۱۹۹۹) اثر محمدبن‌ عبداللّه‌بن‌ علی خُضَیری ، و اثرالتطورالفکری فیالتفسیر فی العصرالعباسی (بیروت‌ ۱۹۸۴) اثر مسلم‌ عبداللّه‌ آل‌جعفر نمونه‌هایی از این‌ پژوهشهاست‌.
همچنین‌ به‌ دلیل‌ آنکه‌ تفسیر در قرن‌ چهاردهم‌ شکلی خاص‌ به‌ خود گرفت‌، به‌ طوری که‌ مکتبی جدید در تفسیر به‌ شمار آمد، کتبی در این‌ زمینه‌ نگارش‌ یافت‌، از جمله‌: اتجاهات‌ التفسیر فی العصر الراهن‌ (عمان‌ ۱۴۰۲) اثر عبدالمجید عبدالسلام‌ محتسب‌ ، اتجاهات‌التفسیر فی القرن‌الرابع‌عشر (ریاض‌ ۱۴۰۷) اثر فهدبن‌ عبدالرحمان‌بن‌ سلیمان‌ رومی ، و عقل‌گرایی در تفاسیر قرن‌ چهاردهم‌ (قم‌ ۱۳۷۹ ش‌) نوشته شادی نفیسی.
گاهی نیز مکتب‌ تفسیری در یک‌ سرزمین‌ موضوع‌ پژوهش‌ قرار گرفته‌ است‌، مانند: مدرسه التفسیر فی الاندلس‌ (بیروت‌ ۱۴۰۴) اثر مصطفی ابراهیم‌ مشینی .
بعضی تألیفات‌ بیش‌ از همه‌ به‌ بررسی و تحلیل‌ یکی از روشهای متداول‌ تفسیری اختصاص‌ دارند، که‌ از آن‌ جمله‌اند: التفسیرالعلمی للقرآن‌ فی المیزان‌ (بیروت‌ ۱۴۱۱/۱۹۹۱) اثر احمد عمرابوحجر ، تفسیر کلامی قرآن‌ مجید (تهران‌ ۱۳۷۰ ش‌) اثر محمدحسین‌ روحانی ، التفسیرالموضوعی بین‌ النظریه والتطبیق‌ (عمان‌ ۱۴۱۸/۱۹۹۷) اثر صلاح‌ عبدالفتاح‌ خالدی ، المنهج‌البلاغی لتفسیرالقرآن‌الکریم‌ (بیروت‌ ۱۹۹۷) اثر حسن‌ مسعود طویر ، التفسیراللغوی للقران‌الکریم‌ (ریاض‌ ۱۴۲۲) اثر مساعدبن‌ سلیمان‌بن‌ ناصر طیار ، المنهج‌البیانی فی تفسیر القرآن‌ الکریم‌ (مکتبه الانجلوالمصریه ۱۹۸۱) اثر کامل‌ علی سعفان‌ .

۳.۳ - تحلیل ونقد

شکل‌ سوم‌ از پژوهشهایی که‌ موضوع‌ آن‌ها تحلیل‌ و نقد روشهای تفسیری است‌، منحصر در یک‌ تفسیر و ارزیابی و تحلیل‌ روش‌ مفسرِ آن‌ است‌.
تاکنون‌ کوششهای فراوانی در باره نقد و بررسی تفاسیر متقدم‌، متأخر و معاصر اهل‌ سنّت‌ انجام‌ گرفته‌ و کتابهای متعددی در مورد روش‌شناسی مفسران‌ تألیف‌ شده‌ که‌ از آن‌ جمله‌ است‌: مجاهدالمفسر والتفسیر (قاهره‌ ۱۴۱۱) اثر احمداسماعیل‌ نَوْفَل‌ ، ابن‌جریر الطبری و منهجه‌ فی التفسیر (قاهره‌ ۱۴۱۱) اثر محمدبکر اسماعیل‌ ، البغوی و منهجه‌ فی التفسیر (عمان‌ ۱۴۰۲) اثر عفاف‌ عبدالغفور ، الزمخشری لغویاً و مفسراً (قاهره‌ ۱۹۷۷) اثر مرتضی آیت‌اللّه‌زاده‌ شیرازی، الرازی مفسراً (بغداد ۱۳۹۴) اثر محسن‌ عبدالحمید، القاضی البیضاوی المفسر (دمشق‌ ۱۴۰۷) اثر محمد زُحَیْلی ، ابن‌ تیمیه‌ و جهوده‌ فی التفسیر (بیروت‌ ۱۴۰۵) اثر ابراهیم‌ خلیل‌ برکه ، العجیب‌ و الغریب‌ فی تفسیر القران‌: تفسیر ابن‌کثیر نموذجاً (تونس‌ ۲۰۰۱) اثر وحید سَعْفی ، الالوسی مفسراً (بغداد ۱۳۸۸) اثر محسن‌ عبدالحمید ، القاسمی و منهجه‌ فی التفسیر (قاهره‌ ۱۴۱۱) اثر محمدبکر اسماعیل‌ ، منهج‌الامام‌ عبده‌ فی تفسیر القران‌ الکریم‌ (قاهره‌) اثر عبداللّه‌ محمود شحاته‌ ، فی ظلال‌ القران‌ فی المیزان‌ (جده‌ ۱۴۰۶) اثر صلاح‌ عبدالفتاح‌ خالدی ، محمد عزه دروزه و تفسیرالقران‌الکریم‌ (ریاض‌ ۱۴۱۴) اثر فرید مصطفی سلیمان‌ .
در مورد مفسران‌ شیعه‌ نیز کتابهایی نوشته‌ شده‌ است‌، از جمله‌: الشیخ‌الطوسی مفسّراً (قم‌ ۱۳۷۸ ش‌) نوشته محمدحسین‌ آل‌یاسین‌ ، طبرسی و مجمع‌ البیان‌ (تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌) نوشته حسین‌ کریمان‌ و الطباطبائی و منهجه‌ فی تفسیرالمیزان‌ (تهران‌ ۱۴۰۵) نوشته علی اوسی.
گفتنی است‌ که‌ بسیاری از تألیفات‌ در این‌ زمینه‌ در قالب‌ پایان‌ نامه‌های دانشگاهی است‌ و تاکنون‌ به‌ چاپ‌ نرسیده‌ است.
[۶۰] دانشنامه قرآن‌ و قرآن‌پژوهی، به‌ کوشش‌ بهاءالدین‌ خرمشاهی، ج‌ ۲، ص‌ ۱۸۰۶ـ۱۸۲۰، تهران‌: دوستان‌، ۱۳۷۷ ش‌، ذیل‌ «کتاب‌شناسی تفسیر پژوهی و روشهای تفسیری» (از محمدعلی هاشم‌زاده‌).
[۶۱] حسین‌ آشوری، «منابع‌ و کتابهای روشهای تفسیری»، بینات‌، ش‌ ۱، ص‌ ۱۶۸ـ۱۷۳، سال‌ ۱، ش‌ ۳ (پاییز ۱۳۷۳)، ش‌ ۴ (زمستان‌ ۱۳۷۳)، سال‌ ۲، ش‌ ۱ (بهار ۱۳۷۴).
[۶۲] محمدعلی ایازی، المفسرون‌: حیاتهم‌ و منهجهم‌، تهران‌ ۱۴۱۴.



روش‌های پژوهشی تفسیری امام خمینی دارای ویژگی‌هایی می‌باشد. از جمله آن:
۱-امام‌ خمینی در تفسیر یک سوره به‌ صورت کامل، از مباحث لغوی و اسباب نزول بحث کرده‌ است، اما از بعضی مباحث ادبی به‌ سبب آنکه تفاسیر دیگر آمده، صرف‌نظر کرده و تنها به مواردی که ذکری از آنها به میان نیامده یا ناقص آمده، بسنده کرده‌ است.
۲- ایشان با گستردن مفهوم کلمه و قراردادن مراتب طولی و عرضی برای آن، میان معنای ظاهری و باطنی آیه، رابطه برقرار کرده‌ است برای مثال «ظلم» در قرآن به‌ معنای مخالفت با اوامر الهی و کفر آمده‌ است؛ اما ایشان در تفسیر (اِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا) ظلوم بودن انسان را، گذرکردن انسان از همه تعینات تفسیر کرده‌ است.
۳- امام‌ خمینی در تفسیرهای خود تلاش کرده‌ است مفاهیم اخلاقی و عرفانی را به مرتبه عمل بکشاند و پیام‌ها، موعظه‌ها و تهدیدهای قرآن را در نفوس انسان‌ها جای دهد و در ضمن درمان‌یابی، در صدد درمان باشد. به باور ایشان، مفسرانی که نه‌تنها به بحث‌های علمی و ادبی قرآن پرداخته‌اند، از مقصود اصلی قرآن دور شده‌اند.
۴- یکی از روش‌های امام‌ خمینی در تفسیر، استفاده از تطبیق است که در آن، پیام‌های عرفانی قرآن را با حالات و شرایط روحی نفس سالک، تطبیق می‌کند.
به اعتقاد ایشان نکات موجود در داستان‌های انبیای الهی (علیهم‌السّلام)، نه‌تنها بر اعمال سالک، بلکه بر‌اندیشه، معارف و احوال قلوب او نیز بازتاب می‌یابد و سالک به حقیقت قرآن متحقق‌تر گردد و در این حالت است که قرآن میزان تشخیص سعادت و شقاوت و استقامت او خواهد بود. امام‌ خمینی در تطبیق حالات سالک به آیات الهی، معتقد است که لازم است سالک در هر یک از این مقامات با رهاکردن تعینات اسمائی و صفاتی و استهلاک در هر یک از این مقامات به قرائت آیه الهی بپردازد.
[۶۷] [خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۷۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



(۱) حسین‌ آشوری، «منابع‌ و کتابهای روشهای تفسیری»، بینات‌، سال‌ ۱، ش‌ ۳ (پاییز ۱۳۷۳)، ش‌ ۴ (زمستان‌ ۱۳۷۳)، سال‌ ۲، ش‌ ۱ (بهار ۱۳۷۴).
(۲) آقابزرگ‌ طهرانی.
(۳) محمودبن‌ عبداللّه‌ آلوسی، روح‌ المعانی، بیروت‌: داراحیاءالتراث‌ العربی.
(۴) ابن‌تیمیّه‌، مقدمه فی اصول‌التفسیر، بیروت‌: دارمکتبه الحیاه.
(۵) ابن‌عاشور (محمدطاهربن‌ محمد)، تفسیر التحریر و التنویر، تونس‌ ۱۹۸۴.
(۶) ابن‌عطیه‌، المحرر الوجیز فی تفسیرالکتاب‌ العزیز، ج‌ ۱، رباط‌ (۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۷) ابن‌کثیر، تفسیرالقرآن‌العظیم‌، چاپ‌ علی شیری، بیروت‌.
(۸) محمدبن‌ یوسف‌ ابوحیان‌ غرناطی، تفسیرالبحر المحیط‌، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۹) احمدبن‌ محمد ادنه‌وی، طبقات‌المفسرین‌، چاپ‌ سلیمان‌بن‌ صالح‌ خزی، مدینه‌ ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۱۰) امین‌.
(۱۱) محمدعلی ایازی، المفسرون‌: حیاتهم‌ و منهجهم‌، تهران‌ ۱۴۱۴.
(۱۲) اسماعیل‌ بغدادی، هدیه العارفین‌، ج‌ ۱، در حاجی خلیفه‌، ج‌ ۵.
(۱۳) حاجی خلیفه‌.
(۱۴) دانشنامه قرآن‌ و قرآن‌پژوهی، به‌ کوشش‌ بهاءالدین‌ خرمشاهی، تهران‌: دوستان‌، ۱۳۷۷ ش‌، ذیل‌ «کتاب‌شناسی تفسیر پژوهی و روشهای تفسیری» (از محمدعلی هاشم‌زاده‌).
(۱۵) محمدبن‌ علی داوودی، طبقات‌المفسرین‌، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۶) حسین‌بن‌ محمد راغب‌ اصفهانی، مقدمه جامع‌التفاسیر مع‌ تفسیر الفاتحه و مطالع‌ البقره‌، چاپ‌ احمدحسن‌ فرحات‌، کویت‌ ۱۴۰۵/۱۹۸۴.
(۱۷) فهدبن‌ عبدالرحمان‌ رومی، بحوث‌ فی اصول‌ التفسیر و مناهجه‌، ریاض‌ ۱۴۱۹.
(۱۸) محمد عبدالعظیم‌ زرقانی، مناهل‌العرفان‌ فی علوم‌ القرآن‌، قاهره‌ ۱۹۸۰.
(۱۹) محمدبن‌ بهادر زرکشی، البرهان‌ فی علوم‌القرآن‌، چاپ‌ یوسف‌ عبدالرحمان‌ مرعشلی، جمال‌ حمدی ذهبی، و ابراهیم‌ عبداللّه‌ کردی، بیروت‌ ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۲۰) خالدبن‌ عثمان‌ سبت‌، قواعد التفسیر جمعاً و دراسةً، جیزه‌، مصر ۱۴۲۱.
(۲۱) عبدالرحمان‌بن‌ ابی بکر سیوطی، الاتقان‌ فی علوم‌القرآن‌، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.
(۲۲) عبدالرحمان‌بن‌ ابی بکر سیوطی، کتاب‌ طبقات‌ المفسرین‌، چاپ‌ مورسینگ‌، لیدن‌ ۱۸۳۹، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۹۶۰.
(۲۳) احمدبن‌ عبدالرحیم‌ شاه‌ ولی اللّه‌ دهلوی، ترجمه الفوز الکبیر فی اصول‌التفسیر، نقله‌ من‌الفارسیه الی العربیه محمد منیر دمشقی، هند ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
(۲۴) محمدبن‌ لطفی صباغ‌، بحوث‌ فی اصول‌التفسیر، بیروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۲۵) احمدبن‌ مصطفی طاشکوپریزاده‌، کتاب‌ مفتاح‌السعاده و مصباح‌السیاده، ج‌ ۱، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
(۲۶) طبری، جامع البیان فی تفسیرالقرآن.
(۲۷) مساعدبن‌ سلیمان‌ طیار، فصول‌ فی اصول‌التفسیر، ریاض‌ ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۲۸) علیبن‌ سلیمان‌ عبید، تفسیرالقرآن‌ الکریم‌: اصوله‌ و ضوابطه‌، ریاض‌ ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
(۲۹) عبدالرحیم‌ عقیقی بخشایشی، طبقات‌ مفسران‌ شیعه‌، قم‌ ۱۳۷۱ـ ۱۳۷۶ ش‌.
(۳۰) علوم‌القرآن‌ عند المفسرین‌، قم‌: مرکز الثقافه و المعارف‌ القرآنیه، ۱۳۷۴-۱۳۷۵ ش‌.
(۳۱) محمدبن‌ شاه‌ مرتضی فیض‌ کاشانی، تفسیرالصافی، چاپ‌ حسین‌ اعلمی، بیروت‌ ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹ (، چاپ‌ افست‌ مشهد).
(۳۲) رحیم‌ قاسمی، «کاستی‌ها و ناراستی‌ها در طبقات‌ مفسران‌ شیعه‌»، آینه پژوهش‌، سال‌ ۱۱، ش‌ ۶۵ (آذرـ دی ۱۳۷۹).
(۳۳) محمد جمال‌الدین‌ قاسمی، تفسیرالقاسمی، المسمی محاسن‌ التأویل‌، چاپ‌ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت‌ ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۳۴) محمدبن‌ احمد قرطبی، الجامع‌ لاحکام‌القرآن‌، بیروت‌: دارالفکر.
(۳۵) محمدهادی معرفت‌، التفسیر و المفسرون‌ فی ثوبه‌القشیب‌، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
(۳۶) عادل‌ نویهض‌، معجم‌المفسرین‌ من‌ صدرالاسلام‌ حتی العصرالحاضر، بیروت‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(۳۷) محمدحسین‌ ذهبی، کتاب‌ التفسیر و المفسرون‌.


۱. فهدبن‌ عبدالرحمان‌ رومی، بحوث‌ فی اصول‌ التفسیر و مناهجه‌، ج۱، ص‌ ۱۱، ریاض‌ ۱۴۱۹.
۲. محمدبن‌ لطفی صباغ‌، بحوث‌ فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌۱۰، بیروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۳. خالدبن‌ عثمان‌ سبت‌، قواعد التفسیر جمعاً و دراسةً، ج۱، ص‌ ۳۳، جیزه‌، مصر ۱۴۲۱.
۴. خالدبن‌ عثمان‌ سبت‌، قواعد التفسیر جمعاً و دراسةً، ج۱، ص‌ ۳۳، جیزه‌، مصر ۱۴۲۱.
۵. علیبن‌ سلیمان‌ عبید، تفسیرالقرآن‌ الکریم‌: اصوله‌ و ضوابطه‌، ج۱، ص‌ ۲۸، ریاض‌ ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
۶. فهدبن‌ عبدالرحمان‌ رومی، بحوث‌ فی اصول‌ التفسیر و مناهجه‌، ج۱، ص‌ ۱۲، ریاض‌ ۱۴۱۹.
۷. علیبن‌ سلیمان‌ عبید، تفسیرالقرآن‌ الکریم‌: اصوله‌ و ضوابطه‌، ج۱، ص‌ ۲۸ـ۲۹، ریاض‌ ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
۸. مساعدبن‌ سلیمان‌ طیار، فصول‌ فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌ ۱۴، ریاض‌ ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۹. مساعدبن‌ سلیمان‌ طیار، فصول‌ فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌ ۱۴ـ ۱۵، ریاض‌ ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۱۰. مساعدبن‌ سلیمان‌ طیار، فصول‌ فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌ ۱۲، ریاض‌ ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۱۱. محمدبن‌ لطفی صباغ‌، بحوث‌ فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌۲۷۴، بیروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۲. ابن‌تیمیّه‌، مقدمه فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌ ۷، بیروت‌: دارمکتبه الحیاه.
۱۳. مساعدبن‌ سلیمان‌ طیار، فصول‌ فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌ ۱۴، ریاض‌ ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۱۴. خالدبن‌ عثمان‌ سبت‌، قواعد التفسیر جمعاً و دراسةً، ج۱، ص‌ ۴۴، جیزه‌، مصر ۱۴۲۱.
۱۵. احمدبن‌ عبدالرحیم‌ شاه‌ ولی اللّه‌ دهلوی، ترجمه الفوز الکبیر فی اصول‌التفسیر، ج۱، ص‌ ۲، نقله‌ من‌الفارسیه الی العربیه محمد منیر دمشقی، هند ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۱۶. دانشنامه قرآن‌ و قرآن‌پژوهی، به‌ کوشش‌ بهاءالدین‌ خرمشاهی، ج‌ ۲، ص‌ ۱۸۰۸ـ۱۸۰۹، تهران‌: دوستان‌، ۱۳۷۷ ش‌، ذیل‌ «کتاب‌شناسی تفسیر پژوهی و روشهای تفسیری» (از محمدعلی هاشم‌زاده‌).
۱۷. آشوری، بینات‌، آشوری، ش‌۴، ص‌۱۷۰ـ۱۷۷، سال‌۲، ش‌ ۱، ص‌ ۱۶۸ـ۱۷۳، حسین‌ آشوری، «منابع‌ و کتابهای روشهای تفسیری»، بینات‌، سال‌ ۱، ش‌ ۳ (پاییز ۱۳۷۳)، سال‌۱، ش‌۳، ص‌۱۶۲ـ۱۶۹، ش‌ ۴ (زمستان‌ ۱۳۷۳)
۱۸. محمدبن‌ بهادر زرکشی، البرهان‌ فی علوم‌القرآن‌، ج‌ ۲، ص‌ ۲۷۶ـ۲۷۷‌، چاپ‌ یوسف‌ عبدالرحمان‌ مرعشلی، جمال‌ حمدی ذهبی، و ابراهیم‌ عبداللّه‌ کردی، بیروت‌ ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۱۹. طبری، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ج‌ ۱، ص‌ ۲ـ۳۶
۲۰. ابن‌عطیه‌، المحرر الوجیز فی تفسیرالکتاب‌ العزیز، ج‌ ۱، ص‌ ۱ـ۴۷، ج‌ ۱، رباط‌ (۱۳۹۵/۱۹۷۵.
۲۱. محمدبن‌ احمد قرطبی، الجامع‌ لاحکام‌القرآن‌، ج‌ ۱، ص‌ ۴ـ۱۰۷، بیروت‌: دارالفکر.
۲۲. ابن‌کثیر، تفسیرالقرآن‌العظیم‌، ج‌ ۱، ص‌ ۵ ـ۱۴، چاپ‌ علی شیری، بیروت‌.
۲۳. محمدبن‌ شاه‌ مرتضی فیض‌ کاشانی، تفسیرالصافی، ج‌ ۱، ص‌ ۱۵ ـ ۷۸، چاپ‌ حسین‌ اعلمی، بیروت‌ ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹ (، چاپ‌ افست‌ مشهد).
۲۴. محمودبن‌ عبداللّه‌ آلوسی، روح‌ المعانی، ج‌ ۱، ص‌ ۲ـ۳۳، بیروت‌: داراحیاءالتراث‌ العربی.
۲۵. علوم‌القرآن‌ عند المفسرین‌، قم‌: مرکز الثقافه و المعارف‌ القرآنیه، ج‌ ۳، ص‌ ۱۶۹ـ ۳۶۸، ۱۳۷۴-۱۳۷۵ ش‌.
۲۶. محمدبن‌ بهادر زرکشی، البرهان‌ فی علوم‌القرآن‌، ج‌ ۲، ص‌ ۲۷۶ـ۲۷۷‌، چاپ‌ یوسف‌ عبدالرحمان‌ مرعشلی، جمال‌ حمدی ذهبی، و ابراهیم‌ عبداللّه‌ کردی، بیروت‌ ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۲۷. حسین‌بن‌ محمد راغب‌ اصفهانی، مقدمه جامع‌التفاسیر مع‌ تفسیر الفاتحه و مطالع‌ البقره‌، ج۱، ص‌ ۹، چاپ‌ احمدحسن‌ فرحات‌، کویت‌ ۱۴۰۵/۱۹۸۴.
۲۸. محمد جمال‌الدین‌ قاسمی، تفسیرالقاسمی، ج‌ ۱، ص‌ ۷ـ۳۴۹، المسمی محاسن‌ التأویل‌، چاپ‌ محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت‌ ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۲۹. ابن‌عاشور (محمدطاهربن‌ محمد)، تفسیر التحریر و التنویر، ج‌ ۱، ص‌ ۱۰ـ۱۳۰، تونس‌ ۱۹۸۴.
۳۰. محمدبن‌ بهادر زرکشی، البرهان‌ فی علوم‌القرآن‌، ج‌ ۲، ص‌ ۲۸۳ ـ ۳۴۸، چاپ‌ یوسف‌ عبدالرحمان‌ مرعشلی، جمال‌ حمدی ذهبی، و ابراهیم‌ عبداللّه‌ کردی، بیروت‌ ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۳۱. محمد عبدالعظیم‌ زرقانی، مناهل‌العرفان‌ فی علوم‌ القرآن‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳ـ۱۰۶، قاهره‌ ۱۹۸۰.
۳۲. احمدبن‌ مصطفی طاشکوپریزاده‌، کتاب‌ مفتاح‌السعاده و مصباح‌السیاده، ج‌ ۱، ص‌ ۲۶۳ـ۲۶۶، ج‌ ۱، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
۳۳. حاجی خلیفه، ج‌ ۲، ستون‌ ۱۰۹۵ ـ ۱۱۰۸.
۳۴. آقابزرگ‌ طهرانی، ج‌ ۱۵، ص‌ ۱۴۵ـ۱۵۳.
۳۵. احمدبن‌ مصطفی طاشکوپریزاده‌، کتاب‌ مفتاح‌السعاده و مصباح‌السیاده، ج‌ ۱، ص‌ ۲۶۳، ج‌ ۱، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
۳۶. عبدالرحمان‌بن‌ ابی بکر سیوطی، کتاب‌ طبقات‌ المفسرین‌، ج۱، ص‌ ۲، چاپ‌ مورسینگ‌، لیدن‌ ۱۸۳۹، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۹۶۰.
۳۷. عبدالرحمان‌بن‌ ابی بکر سیوطی، کتاب‌ طبقات‌ المفسرین‌، ج۱، ص‌ ۴۳، چاپ‌ مورسینگ‌، لیدن‌ ۱۸۳۹، چاپ‌ افست‌ تهران‌ ۱۹۶۰.
۳۸. محمدبن‌ علی داوودی، طبقات‌المفسرین‌، ج‌ ۱، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۹. محمدبن‌ علی داوودی، طبقات‌المفسرین‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳۸۶، بیروت‌ ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۴۰. حاجی خلیفه، ج‌ ۲، ستون‌ ۱۱۰۷.
۴۱. عادل‌ نویهض‌، معجم‌المفسرین‌ من‌ صدرالاسلام‌ حتی العصرالحاضر، ج‌ ۱، بیروت‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۴۲. حاجی خلیفه، ج‌ ۲، ستون‌ ۱۱۰۷.
۴۳. اسماعیل‌ بغدادی، هدیه العارفین‌، ج‌ ۱، ستون‌ ۳۹۳
۴۴. احمدبن‌ محمد ادنه‌وی، طبقات‌المفسرین‌، ج۱، ص‌ ۷ـ ۸، چاپ‌ سلیمان‌بن‌ صالح‌ خزی، مدینه‌ ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
۴۵. احمدبن‌ محمد ادنه‌وی، طبقات‌المفسرین‌، ج۱، ص‌ ۴۴۵، چاپ‌ سلیمان‌بن‌ صالح‌ خزی، مدینه‌ ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
۴۶. احمدبن‌ محمد ادنه‌وی، طبقات‌المفسرین‌، ج۱، ص‌ ۱، چاپ‌ سلیمان‌بن‌ صالح‌ خزی، مدینه‌ ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
۴۷. ج‌ ۱، عادل‌ نویهض‌، معجم‌المفسرین‌ من‌ صدرالاسلام‌ حتی العصرالحاضر، بیروت‌ ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۴۸. عبدالرحیم‌ عقیقی بخشایشی، طبقات‌ مفسران‌ شیعه‌، ج‌ ۵، ص‌ ۴۵۷، قم‌ ۱۳۷۱ـ ۱۳۷۶ ش‌.
۴۹. رحیم‌ قاسمی، «کاستی‌ها و ناراستی‌ها در طبقات‌ مفسران‌ شیعه‌»، ج۱، ص‌ ۲۰ـ۲۹، آینه پژوهش‌، سال‌ ۱۱، ش‌ ۶۵ (آذرـ دی ۱۳۷۹).
۵۰. دانشنامه قرآن‌ و قرآن‌پژوهی، به‌ کوشش‌ بهاءالدین‌ خرمشاهی، ج‌ ۲، ص‌ ۱۸۱۰، تهران‌: دوستان‌، ۱۳۷۷ ش‌، ذیل‌ «کتاب‌شناسی تفسیر پژوهی و روشهای تفسیری» (از محمدعلی هاشم‌زاده‌).
۵۱. حاجی خلیفه، ج‌ ۱، ستون‌ ۴۲۷ـ۴۶۲.
۵۲. آقابزرگ‌ طهرانی، ج‌ ۴، ص‌ ۲۳۱ـ۳۴۶.
۵۳. امین‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۲۵ـ۱۲۷.
۵۴. عبدالرحمان‌بن‌ ابی بکر سیوطی، الاتقان‌ فی علوم‌القرآن‌، ج‌ ۴، ص‌ ۲۳۳ـ ۲۴۴، چاپ‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۳۶۳ ش‌.
۵۵. علوم‌القرآن‌ عند المفسرین‌، قم‌: مرکز الثقافه و المعارف‌ القرآنیه، ج‌ ۳، ص‌ ۴۲۳ـ ۴۸۳، ۱۳۷۴-۱۳۷۵ ش‌.
۵۶. محمدحسین‌ ذهبی، کتاب‌ التفسیر و المفسرون‌، ج‌ ۱، ص‌ ۸ ـ۹.
۵۷. محمدعلی ایازی، المفسرون‌: حیاتهم‌ و منهجهم‌، ج۱، ص‌ ۲۱، تهران‌ ۱۴۱۴.
۵۸. محمدهادی معرفت‌، التفسیر و المفسرون‌ فی ثوبه‌القشیب‌، ج‌ ۱، مقدمه‌ ناشر، ص‌ ۴، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
۵۹. محمدحسین‌ ذهبی، کتاب‌ التفسیر و المفسرون‌، ج‌۳، ص‌ ۳.
۶۰. دانشنامه قرآن‌ و قرآن‌پژوهی، به‌ کوشش‌ بهاءالدین‌ خرمشاهی، ج‌ ۲، ص‌ ۱۸۰۶ـ۱۸۲۰، تهران‌: دوستان‌، ۱۳۷۷ ش‌، ذیل‌ «کتاب‌شناسی تفسیر پژوهی و روشهای تفسیری» (از محمدعلی هاشم‌زاده‌).
۶۱. حسین‌ آشوری، «منابع‌ و کتابهای روشهای تفسیری»، بینات‌، ش‌ ۱، ص‌ ۱۶۸ـ۱۷۳، سال‌ ۱، ش‌ ۳ (پاییز ۱۳۷۳)، ش‌ ۴ (زمستان‌ ۱۳۷۳)، سال‌ ۲، ش‌ ۱ (بهار ۱۳۷۴).
۶۲. محمدعلی ایازی، المفسرون‌: حیاتهم‌ و منهجهم‌، تهران‌ ۱۴۱۴.
۶۳. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۲۵۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۶۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۷۲.    
۶۵. خمینی، روح‌الله، مصباح الهدایه، ص۵۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۶۶. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۶۷. [خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۷۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «پژوهش‌های تفسیری»، شماره۵۰۱۴.    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار