پنجاب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پَنْجاب، سرزمینی باستانی در شمال غربی
شبه قاره هند میباشد.
نام
فارسی پنجاب به معنای ۵ رود ترجمه واژه سنسکریت (پنجه نده) است که پس از چیرگی
مسلمانان بر این سرزمین بر آن اطلاق شد.
۵رودخانه اینهاست:
۱- جهلم،
۲- چناب،
۳-راوی،
۴-بیاس،
۵- ستلج.
نام قدیمیتر این سرزمین (سپته سندهوه) است که در زبان سنسکریت به معنای ۷ رود است. تغییر نام ۷ رود به ۵ رود حاکی از آن است که در این سرزمین در طول زمان رودخانههایی خشک شده است. هنگامی که آریاییها در پنجاب ساکن شدند. هنوز ۷ رودخانه در این سرزمین جاری بوده است.
کانینگم برآن است که نام (تسه ـ کی) یا (تاک) که در سفرنامه هیوئنتسیانگ،
زائر بودایی چینی از آن یاد شده، منطبق با پنجاب است.
به نوشته کانینگم
مرکز این سرزمین (تاکین) یا (تکاو) نام داشته که مطابق با (طیفند) است که
قزوینی آن را در زمره شهرهای هند برشمرده است. ظاهراً سلیمان تاجر اولین مسلمانی است که به (تاکی) اشاره کرده است.
ابن خردادبه نیز از شهری به نام (طافن) یاد کرده است که به باور کانینگم
باید همان طیفند مورد اشاره قزوینی
باشد که
سلطان محمود غزنوی در لشکرکشی به هند آن را
تصرف کرد.
ارتباط پنجاب با سرزمینهای شمال غربی خود در گذشته همچون امروز از طریق ۴ گذرگاه صورت میگرفت که مهمترین آنها خیبر بود که این سرزمین را از طریق درهای باریک میان صحرا و کوهها به داخل هند متصل میکرد و از لحاظ اهمیت نظامی خط اول دفاعی سرزمینهای هند در برابر تهاجم دشمنان بهشمار میرفت.
این معابر کوهستانی نقش بسزایی در تاریخ پنجاب داشته است، زیرا اقوام مهاجر که بیشتر از سرزمینهای شمال غربی به این سرزمین وارد میشدند، از همین گذرگاهها عبور میکردند. به همین سبب عنصر نژادی آریایی در پنجاب نسبت به دیگر عناصر نژادی قویتر است. راجپوتها و جتها و بسیاری دیگر از اقوام ساکن در پنجاب، از لحاظ جسمانی همانند نخستین مهاجران آریایی پنجاب هستند.
یافتههای باستانشناختی دیرینگی این سرزمین را به دوره نوسنگی میرساند. افزون برآن بقایای برجای مانده از خانههای آجری و نظام پیشرفته آبیاری و کشاورزی در پنجاب بیانگر آن است که به تمدن سند مربوط است.
تمدن سند که پیدایی آن را از ۰۰۰‘۳ تا ۵۰۰‘۲قم تخمین زدهاند، از گجرات تا کرانههای رود جمنا در پنجاب گسترش داشته است.
بنابر سرودههای حماسی ریگودا که پس از ۷۰۰قم پدید آمده است، درزمان ورود آریاییها به پنجاب که تاریخ آن را از ۵۰۰‘۱ تا ۰۰۰‘۱قم دانستهاند، سوداس فرمانروای جامعه هاراپا در غرب پنجاب بود
با مهاجرت آریاییها به پنجاب در این سرزمین
حکومت جمهوری برقرار شد. این جمهوری در ۵۱۸قم به وسیله داریوش اول هخامنشی تسخیر شد و پنجاب به قلمرو پادشاهی
هخامنشیان پیوست.
در ۳۲۶قم که اسکندر مقدونی براین سرزمین جیره شد، پنجاب به چند دولت کوچک تقسیم شده بود.سلطه یونان بر پنجاب در ۳۱۷قم پایان گرفت.
پس از آنها موریاها بر این سرزمین مسلط شدند. در دوره ضعف دولت موریا، شاهزادگان یونانی، شرق پنجاب را تصرف کردند و تا زمان تسلط سکاها که در حدود سال ۶۰قم به پنجاب رسیدند، بر این سرزمین فرمانروایی داشتند.
سکاها در ۳۰قم آخرین یونانیها را از آنجا راندند. سکاهای آریایینژاد پادشاهی تکسیلا را در پنجاب بنیاد نهادند و تا حدود نخستین سالهای میلادی که دولت آنان توسط
کوشانیان برچیده شد، بر این سرزمین فرمانروایی داشتند
و پس از مدتی جای خود را در پنجاب به گوپتاها دادند. مناندر۱۱ پادشاه هندی ـ یونانی گوپتا سلطه خود را بر پنجاب گستراند. در مدت تسلط گوپتاها بر پنجاب، اقوام دیگری از آسیای مرکزی بر آنان تاختند، اما موفق شدند آنها را برانند و تا آغاز سده ۷م بر پنجاب حکومت کردند
چون
سپاه اسلام به فرماندهی
محمد بن قاسم در ۹۴ق/۷۱۳م
سند را
فتح کرد، حکومت گوپتا برای مقابله با آنان از دولت
چین کمک خواست و بدین طریق مانع نفوذ
مسلمانان بر پنجاب شد.
با این همه، اسلام توسط بازرگانان مسلمانی که به
هند سفر میکردند، در میان مردم پنجاب رواج یافت.
در سده ۳ق/۹م حاکمان هندوشاهی
کابل و
قندهار بر پنجاب استیلا یافتند و تا زمان حمله سلطان محمودغزنوی در ۳۹۶ق/۱۰۰۶م بر این نواحی فرمانروایی کردند. پس از فتح این سرزمین توسط سلطان محمود، اسلام در آنجا با سرعت بیشتری گسترش یافت.
اما مردمان غیر مسلمان پنجاب در برابر اینان به مقابله پرداختند و محمود دوباره مجبور به لشکرکشی به این سرزمین در ۴۱۰ و ۴۱۱ق گردید که منجر به چیرگی قطعی
غزنویان بر پنجاب شد.
لاهور شهر مرکزی پنجاب پس از افول قدرت غزنویان، آخرین پایگاه جانشینان سلطان محمود غزنوی بود.
تا اینکه در ۵۸۲ق/۱۱۸۶م
شهابالدین غوری با تصرف لاهور، بساط فرمانروایی آنها را برچید و پنجاب را به تصرف خود درآورد.
در
۶۰۲ق/۱۲۰۶م پنجاب به یکی از ایالتهای قلمرو
قطبالدین ایبک بدل شد.
پنجاب تا ۹۳۲ق/۱۵۲۶م که ابراهیم لودی (حکومت ۹۱۵-۹۳۲ق)، از سلاطین
دهلی در
جنگ پانیپت از
ظهیرالدین بابر شکست خورد، همچنان در دست سلاطین دهلی باقی بود.
در دوره فرمانروایی
مغولان هند، پنجاب ضمیمه صوبه لاهور شد.
با افزایش قدرت سیاسی سیکها در پنجاب که ناشی از سیاستهای انعطافناپذیر جانشینان اکبر (حکومت ۹۶۳-۱۰۱۴ق) بود، در ۱۱۲۳ق/۱۷۱۱م بهادرشاه (حکومت ۱۱۱۹-۱۱۲۴ق) برای سرکوب سیکها به پنجاب
لشکر کشید. سیکها که توان مقابله با او را در خود نمیدیدند، به کوههای شمالی پنجاب پناه بردند و بهادرشاه در ۱۱۲۴ق به سیکها به شرط خودداری از آشوب پیشنهاد
صلح داد.
با روبه ضعف نهادن قدرت سیاسی سلاطین مغول هند،
نادرشاه افشار در ۱۱۵۲ق/۱۷۳۹م با لشکرکشی به هند به سلطه مغولان بر پنجاب پایان داد. در این زمان حاکم پنجاب زکریاخان بود و به دستور نادر در
حکومت خود ابقا شد و مولتان نیز بر قلمرو او افزوده شد.
احمدخان ابدالی که پس از مرگ نادر، در قندهار خود را شاه خوانده بود، از خلأ قدرتی که بر اثر
قتل نادر و ضعف دولت گورکانی هند به وجود آمده بود، استفاده کرد و به سرعت موضع خود را در شرق
ایران استوار ساخت و مالیاتهای گرفته شده از پنجاب و دیگر نواحی شرقی هند را که به وسیله دو تن از دیوانسالاران نادرشاه به
خراسان آورده میشد، میان امرا و فرماندهان قبایل تقسیم کرد.
او در مدت ۲۶ سال حکومت خود ۸ بار به پنجاب لشکر کشید؛ در ۱۱۶۳ق/۱۷۵۰م معینالملک، حاکم پنجاب با
احمدشاه درانی مصالحه کرد و به سرکوب سیکها پرداخت.
پس از معینالملک آدینهبیگ حکومت پنجاب یافت و در ۱۱۷۱ق/۱۷۵۸م درگذشت و رقابت بر سر احراز حکومت پنجاب آغاز شد.
این وضع به قیام سیکها و تصرف پنجاب به وسیله مراتههها انجامید، تا آنکه در ۱۱۷۴ق/۱۷۶۱م احمدشاه درانی به سلطه مراتههها پایان داد. پس از مرگ احمدشاه سیکها بار دیگر قدرت یافتند و یکی از رؤسای آنها به نام رانجیت سینک (۱۷۹۰-۱۸۳۹م) پنجاب را به یک دولت قدرتمند مستقل بدل ساخت. او با اعلام برابری سیکها، هندوها و مسلمانان یک حکومت متحد ایجاد کرد که در سرتاسر
کشمیر تا مرزهای
افغانستان گسترده بود.
رانجیت سینگ پس از آنکه انگلیسیها سند و افغانستان را تسخیر کردند، در برابر آنها قرار گرفت؛ انگلیسیها که نگران نفوذ فرانسویها در هند بودند، او را به اتحاد و اتخاذ برنامه مشترک دفاعی با خود دعوت کردند. به موجب پیمانی که در ۱۲۲۴ق/۱۸۰۹م میان سینگ و کمپانی هند شرقی امضا شد، رودخانه ستلج مرز طرفین تعیین گردید،
اما در ادامه سلطهجویی انگلستان و پس از دو جنگ میان سیکها و انگلیسیها، پنجاب در ۱۲۶۵ق/۱۸۴۹م به تصرف انگلستان درآمد.
در مدت اشغال پنجاب بهوسیله انگلستان، قیامهای مردمی در پنجاب روی داد. از آن جمله (جنبش غدر) (۱۹۱۴-۱۹۱۵م)، متشکل از کلیه جوامع پنجابی بود که اگرچه خیلی سریع توسط انگلیسیها سرکوب شد، اما دهقانان را تحتتأثیر قرار داد.
در مبارزات استقلالطلبانه مردم هند نظامیان پنجابی با آنکه خلعسلاح شده بودند، فعالانه شرکت کردند و برای پیوستن به دیگر انقلابیون به دهلی رفتند
و به دنبال آن حزب وحدتطلب ملی پنجاب در ۱۹۲۳م تشکیل شد.
تقسیم پنجاب به دو پاره مسلماننشین و هندونشین، پس از استقلال هند از انگلیس در ۱۳۲۶ش/۱۹۴۷م ضربه شدیدی بر جامعه سیک پنجاب وارد کرد.
امروزه پنجاب با ۷۰۶‘۲۵۵ کم ۲ وسعت میان
پاکستان و
هندوستان تقسیم شده است.
استان پنجاب پاکستان که مرکز آن شهر تاریخی لاهور است، دارای ۳۴۴‘۲۰۵کم ۲ وسعت و ۴۹۵‘۵۷۵‘۸۵ تن
جمعیت (۱۳۸۳ش) است که نیمی از جمعیت پاکستان را در خود جای داده است.
استان پنجاب هند که مرکز آن چندیگر است، پاره کوچکتر سرزمین پنجاب را شامل میشود و دارای ۳۶۲‘۵۰ کم ۲ وسعت و ۹۰۶‘۷۱۰‘۲۵ تن جمعیت (۱۳۸۳ش/۲۰۰۵م) است. تا پیش از ۱۹۵۶م پنجاب هند اراضی وسیعی را شامل میشد، اما در همین سال بخشی ازپنجاب هند با عنوان استان هیماچال پرادش از آن جدا شد. در ۱۳۴۵ش/۱۹۶۶م استان پنجاب هند بار دیگر به دو بخش پنجاب، با اکثریت پنجابی زبان، و هاریانا با اکثریت هندی زبان تقسیم شد.
(۱) ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۹م.
(۲) گلستانه، ابوالحسن، مجمل التواریخ، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۳) علامی، ابوالفضل، آیین اکبری، کانپور، ۱۸۹۳م.
(۴) بابر، ظهیرالدین محمد، بابرنامه، کیوتو، ۱۹۹۵م.
(۵) بازورث، ک ا، سلسلههای اسلامی، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۴۹ش.
(۶) حسینی، محمود، تاریخ احمدشاهی، چ تصویری، به کوشش دوستمردا سیدمرادوف، مسکو، ۱۹۷۴م.
(۷) سلیمان، تاجر، اخبار الصین و الهند، به کوشش ابراهیم خوری، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
(۸) قزوینی، زکریا، آثار البلاد، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۹) مشیرالحسن، جنبش اسلامی و گرایشهای قومی در مستعمره هند، ترجمه حسن لاهوتی، مشهد، ۱۳۶۷ش.
(۱۰) موسوی اصفهانی، محمدصادق، تاریخ گیتی گشا، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۱۱) هاردی، پ، مسلمانان هند بریتانیا، ترجمه حسن لاهوتی، مشهد، ۱۳۶۹ش.
(۱۲) Benderly B L، Basic Concepts of South Asian Religions-Hinduism، India: A Country Study، ed R F Nyrop، Washington، ۱۹۸۵.
(۱۳) Bhattachary S، A Dictionary of India History، New York، ۱۹۶۷.
(۱۴) Britannica، macropaedia، ۱۹۷۸.
(۱۵) Brown W N، Archaeology، India، Pakistan، Ceylon، New York، ۱۹۵۱.
(۱۶) Caroe O، The Pathans ۵۵۰ B C-A D ۱۹۵۷، London، ۱۹۶۴.
(۱۷) The Columbia Encyclopedia، ۲۰۰۳.
(۱۸) Cunningham A، The Ancient Geography of India، Varanasi، ۱۹۶۳.
(۱۹) EI ۲.
(۲۰) Encarta reference Library، ۲۰۰۴.
(۲۱) Encyclopedia of World Art، New York، ۱۹۶۲.
(۲۲) Haig W، The Ghaznavids، The Cambridge History of India، New Delhi، ۱۹۸۷، vol III.
(۲۳) The Imperial Gazetteer of India، New Delhi، ۱۹۷۲.
(۲۴) Majumdar R C، Eastern Bengal and Assam، Struggle for Freedom، Bombay، ۱۹۶۹.
(۲۵) Majumdar R C، The Geographical Background of Indian History، The Vedic Age، Bombay، ۱۹۷۱.
(۲۶) Mansingh S، Historical Setting، India: A Country Study، ed R F Nyrop، Washington، ۱۹۸۵.
(۲۷) The Maratha Supermacy، ed R C Majumdar، Bombay، ۱۹۷۷.
(۲۸) Powell-Price J C، A History of India، London، ۱۹۵۵.
(۲۹) Reclus E، Nouvelle géographie universelle، Paris، ۱۸۸۵.
(۳۰) Smith W C، Modern Islam in India، Lahore، ۱۹۶۹.
(۳۱) Spear P، India، Michigan، ۱۹۶۱.
(۳۲) Toylor M، The History of India، New Delhi، ۱۹۸۶.
(۳۳) Thapar R، A History of India، ۱۹۷۵.
(۳۴) Watson F، A Concise History of India، London، ۱۹۷۹.
(۳۵) The World Gazetteer، wwwworld-gazetteercom.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پَنْجاب»، شماره۵۵۴۷.