پاندوا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پانْدوا۱، یا پندوه، شهری باستانی و نام حکومتی اسلامی در ایالت بنگال غربی
هند میباشد.
این شهر در گذشته پوندروردهنه۲ خوانده میشده که برگرفته از حماسۀ باستانی پاندواست و به صورتهای پندو، پاروهآه و پروآه نیز آمده است. نویسندگان یونانی از این شهر با نامهای پاندوا، پندوو و پانده یاد کردهاند و در منابع لاتین نام این شهر به صورتهای پاندانوروم، پاندونوروم، پاندوروم و پاندیانا آمده است؛
.
امروزه ویرانههای این شهر را «حضرت پاندوا» مینامند تا از پاندوای دیگری که در نواحی جنوبیتر در شهرستان هوقلی (هوگلی) واقع در ایالت بنگال غربی است، متمایز شود.
دیرینگی پاندوا به سدههای پایانی پیش از میلاد میرسد. در سدۀ ۴قم اقوام آریایی به این منطقه
مهاجرت کردهاند.
پلینی از پادشاهی بزرگی متشکل از ۳۰۰ شهر به پایتختی مدورا در سرزمین پاندوا نام برده است که فرمانروایان آن
زن بودهاند و ارتش آن مرکب از ۱۵۰ هزار پیاده و ۵۰۰ فیل بوده است.
نویسندگان دوران باستان از حضور سفیران کشور پاندوا در دربار امپراتوران روم یاد کردهاند. بنابر شواهدی، مقارن با میلاد حضرت مسیح (ع) قلمرو پادشاهی پاندوا بخشهای بزرگی از جنوب شبه قارۀ هند را در برمیگرفت.
بنا گزارش هیوئن تسیانگ سیاح ـ زائر چینی که در ۶۳۸م از بنگال دیدار کرده، این ناحیه مشتمل بر ۵ پادشاهی، و از آن میان پوندروردهنه (پاندوا) بوده است و مردم آن پیرو دو فرقه از
آیین بودا به نامهای هینیانه۵ و مهایانه بودهاند.
پادشاهی پاندوا تا سدههای ۴و۵ق/۱۰و۱۱م رو به گسترش و شکوفایی داشت و تنها در مدت کوتاهی تابع پادشاهی بلاله شد.
در سدۀ ۷ق/۱۳م با گسترش
اسلام در بنگال، پاندوا به یکی از مراکز مهم انتشار اسلام تبدیل شد و بسیاری از معابد آن به
مسجد و درگاه (خانقاه) بدل گشت.
در دورۀ استیلای مسلمانان بر
هند، بنگال از نخستین نواحی بود که به
استقلال دست یافت.
اول بار علاء
الدین علی شاه (حک ۷۴۰-۷۴۶ق/۱۳۳۹-۱۳۴۵م) در شمال بنگال اعلام استقلال کرد و پایتخت خود را به سبب موقعیت سوقالجیشی پاندوا، در این شهر قرار داد.
پس از علاء
الدین، سلطنت بنگال به برادر رضاعی او حاجی الیاس علایی رسید که با نام سلطان شمس
الدین در پاندوا بر تخت نشست.
هنگامی که الیاس درصدد برآمد تا قلمرو
حکومت خود را گسترش دهد، فیرزشاه از دهلی در ۷۵۴ق/۱۳۵۳م به بنگال لشکر کشید و چون به پاندوا رسید،
خطبه به نام او خواندند و شهر را فیروزآباد نامیدند.
در این لشکرکشی الیاس در دژی در نزدیکی پاندوا موضع گرفت و با وجود پیروزی سپاهیان دهلی بر نیروهای الیاس، فیروزشاه بدون بهرهگیری از این برتری به دهلی بازگشت.
الیاس در ۷۵۸ق/۱۳۵۷م در پاندوا درگذشت و فرزندش سکندر بر جای او نشست. او کوششهای دربارِ دهلی برای چیرگی دوباره بر بنگال را بی اثر گذاشت. دوران حکومت وی با
آرامش و پیشرفت همراه بود. سکندر شاه بناهای باشکوه بسیار برپا کرد و
مسجد جامعی در ۷۶۶ق/۱۳۶۵م ساخت که امروزه ویرانههای آن نشان از شکوه گذشتۀ آن دارد.
پس از درگذشت سکندر در ۷۹۵ق/۱۳۹۳م غیاث
الدین اعظم به حکومت رسید. بنا به روایتی او با
خواجه حافظ شیرازی مکاتبه داشته است. پس از او در ۸۱۳ق/۱۴۱۰م پسرش سیف
الدین حمزه شاه برتخت نشست، اما پس از درگذشت یک سال و اندی مغلوب یک راجۀ زمیندار برهمنی شد که پس از چیرگی بر پاندوا قدرت را به پسر خود واگذار کرد. این پسر پس از
اسلام آوردن خود را
جلال
الدین محمدشاه نامید.
که در گسترش اسلام بسیار کوشید و در دورۀ حکومتش پاندوا به اوج آبادانی خود رسید.
جلال
الدین محمدشاه در ۸۱۲ق/۱۴۰۹م پایتخت را از پاندوا به شهر گور۹ منتقل ساخت
با این حال پاندوا بنا به روایتی تا ۸۲۳ق/۱۴۲۰م و به روایتی دیگر تا ۸۵۰ق/۱۴۴۶م با نام فیروزآباد مرکز منطقۀ بنگال بود. احتمالاً از این تاریخ تا متروکه شدن پاندوا، این شهر به عنوان استراحتگاه شاهان بنگال مورد استفاده قرار میگرفته است.
در طول حیات این شهر، علمای
دینی بزرگی در آنجا پرورش یافتهاند.
شیخ جلالالدین تبریزی در سدۀ ۸ق/۱۴م خانقاهی در دئوتله۱۰ در نزدیکی پاندوا بنا نهاد.
شیخ سراج
الدین عثمان، معروف به
اخی سراج،
طریقه چشتیه را در این شهر رواج داد.
شیخ علاء الحق و پسرش
نور قطب عالم در این شهر به ارشاد میپرداختند و نور قطب عالم در آنجا مدرسهای بزرگ و یک
بیمارستان ساخت.
خرابههای پاندوا نمونههای بسیار جالبی از معماری قدیم اسلامی را در خود حفظ کرده است. این شهر که مدتها زیر انبوه درختان جنگلی پنهان مانده بود، در دهههای اخیر شناسایی، و مورد توجه واقع شد. برای نگهداری آثار تاریخی آن نیز کوششهایی به عمل میآید. مهمترین بنای برجای مانده از دورۀ اسلامی در پاندوا مسجد آدینهای است که سکندر شاه آن را ساخت. این بنا با ۴۰۰ گنبد (که طرح آن تقلیدی از معماری
مسجد جامع دمشق است) در فاصلۀ ۵/۱ کیلومتری شمال ویرانههای شهر پاندوا واقع است.
(۱) غلامحسین سلیم، ریاض السلاطین، به کوشش عبدالحق عابد، کلکته، ۱۸۹۰م.
(۲) عفیف
الدین شمس سراج، تاریخ فیروزشاهی، به کوشش ولایت حسین، کلکته، ۱۸۹۱م.
(۳) Asiatica.
(۴) Banarsi, P S,» The Tughluqs «, A Compprehensive History of India, New Delhi, ۱۹۸۲.
(۵) Dey, N L, The Geographical Dictionary of Ancient and Mediaeval India, Lahre ۱۸۹۹.
(۶) The Imperial Gazetteer of India, New Delhi, ۱۹۷۲.
(۷) Lane۰Poole, S, Mediaeval India, Delhi, ۱۸۹۰.
(۸) Majumdar, R C, An Advanced History of India, London, ۱۹۵۸.
(۹) id Ancient India, Delhi, ۱۹۶۰.
(۱۰) id Northern India During A D ۶۵۰-۷۵۰, Religion and Philosophy, The Classical Age, Bombay, ۱۹۷۰.
(۱۱) Pliny, Natural History, tr H Rackham, London, ۱۹۴۷.
(۱۲) Powell-Price, J C, A History of India, New York, ۱۹۵۵.
(۱۳) Sarkar, J N, Hindu-Muslim Relations in Bengal, Delhi, ۱۹۸۵.
(۱۴) Tarn, W W, The Greeks in Bactria and india, Cambridge, ۱۹۵۱.
(۱۵) Yasin, M, A Social History of Islamic India ۱۶۰۵-۱۷۴۸, New Delhi, ۱۹۷۴.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پاندوا»، شماره۵۴۷۰.