• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پامیری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پامیری، گروهی از گویش‌های ایرانی نوشرقی که در فلات پامیر در مسیر درۀ پنج (آب پنج)، به خصوص در ولایت بدخشان کوهستانی در جمهوری تاجیکستان و نیز در استان بدخشان افغانستان رواج دارد.



برخی از گویش‌های پامیری را در چیترال، گیلگیت، هونزه (پاکستان) و سین‌کیانگ (چین) نیز می‌توان یافت. این گویش‌ها را که شاید بازماندگان گویش‌های مختلف سَکایی باشند،
[۱] عزیز میربابایف، تحول تاریخی زبانهای ایرانی در منطقۀ هندوکش شرقی، ج۱، ص۶۰، نامۀ پژوهشگاه (مجموعه مقالات پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی)، دوشنبه، ۱۳۸۱ش، شم‌۲.
می‌توان به ۵ گروه تقسیم کرد که عبارت‌اند:

۱.۱ - گروه شُغنی

گروه شُغنی ـ روشانی، با حدود ۱۰۰هزار گویشور، شامل: ۱. شغنی یا شُغنانی در شهر خاروغ و نواحی شُغنان، راشت‌ قلعه، بَرواز و روستای بَجو در ناحیۀ روشان (گونۀ بَجوی)، و در طول شاه‌درّه و درۀ غُند (گونت) در تاجیکستان و نیز در ساحل غربی رود پنج در افغانستان؛ ۲. روشانی، روشنی یا روشنایی در دو سوی رود پنج در ناحیۀ روشان در مجاورت نواحی شغنی زبان و نیز در درۀ خوف در تاجیکستان (گونۀ خوفی) و نیز در ناحیۀ روشان در بدخشان افغانستان؛ ۳. بَرتَنگی در مسیر درۀ بَرتَنگ در ناحیۀ روشان تاجیکستان؛ ۴. رُشُروی یا اُرُشُری در مسیر رودهای مُرغاب و گودره در شمال نواحی برتنگی زبان در تاجیکستان؛ ۵. سَریکُلی، سَریقُلی یا سَرِقولی در ایالت سین‌کیانگ چین در شرق سلسله جبال سَریگُل با ۳ گونۀ تاشقورغانی، وَچینی و برونگسالی.

۱.۲ - یرغلامی و اشکاشمی

ب. یَرغُلامی، در جنوب شرقی تاجیکستان در درۀ رود یَزغُلام که از شاخابه‌های سمت راست رود پنج است، با حدود ۳ هزار گویشور.
ج. اِشکاشمی ـ زیباکی ـ سَنگلیچی، شامل: ۱. اشکاشمی در درۀ اِشکاشم در جنوب تاجیکستان با حدود ۲۰۰‘۱ گویشور، اما بیش‌تر در افغانستان در ناحیه‌ای که رود پنج به سوی شمال می‌پیچد و نیز در سرچشمه‌های رودوَردوج؛ ۲. زیباکی در سرچشمه‌های رود وردوج در افغانستان؛ ۳. سنگلیچی در درۀ سنگلیچ در سرچشمه‌های رود وردوج.

۱.۳ - وخی و ونجی

د. وَخی یا وَخانی در گذرگاه وَخان در میان پامیر و هندوکش در مسیر شمالی رود پنج در تاجیکستان و افغانستان، نیز در ناحیۀ چیترال در ایالت جامو و کشمیر پاکستان و نیز در ایالت سین کیانگ چین، جمعاً دارای حدود ۳۹ هزار گویشور.
ه‌. وَنجی، که اکنون مرده است،
[۲] id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۱۷-۴۲۰.
[۳] فرهنگ مصادر زبانها و گویشهای ایرانی تاجیکستان، ج۱، ص۱، بیست و چهار ـ بیست و هشت، به کوشش مسعود قاسمی و دیگران، دوشنبه، ۱۳۷۶ش.
اما ساکنان درۀ رود وَنج، مسیر یکی از شاخابه‌های سمت راست رود پنج، تا اوایل سدۀ ۲۰م و پیش از پذیرش زبان تاجیکی بدان تکلم می‌کردند.
[۴] اُرانسکی ی م، زبانهای ایرانی، ج۱، ص۱۵۰، ترجمۀ علی اشرف صادقی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۵] id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۰.


۱.۴ - سرغلامی

برخی براین باورند که زبانی دیگر از گروه گویش‌های پامیری به نام سَرغلامی پیش از این در شرق فیض‌آباد در استان بدخشان افغانستان، رایج بوده است،
[۶] اُرانسکی ی م، زبانهای ایرانی، ج۱، ص۱۵۰، ترجمۀ علی اشرف صادقی، تهران، ۱۳۷۸ش.
اما وجود چنین زبانی مشکوک است.
[۷] id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۰.



گویش‌های پامیری را به همراه زبانهای آسی، یَغنابی، مونجی یا مونجانی، یِدغه و پَشتو می‌توان زبانهای ایرانی شمال‌ شرقی نامید.
[۸] Iranica، ج۱، ص۵۱۱.
برخی به غلط زبانهای اُرموری و پَراچی را نیز جزو گویش‌های پامیری به‌شمار آورده‌اند،
[۹] ایرج پروشانی، پامیر، ج۱، ص۴۶۵-۴۶۶، زبانها و گویشها، دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، ۱۳۷۹ش، ج۵.
[۱۰] احسان یارشاطر، زبانها و لهجه‌های ایرانی، ج۱، ص۳۳، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۳۶ش، شم‌ ۱ و ۲.
در صورتی که این دو از زبانهای ایرانی جنوب‌شرقی هستند.
[۱۱] Iranica، ج۱، ص۵۱۲.
تقسیم‌بندی پین که بر آن اساس زبانهای آسی و یغنابی از زبانهای ایرانی شمال‌شرقی و گویش‌های پامیری، مونجانی، یدغه و پشتو از زبانهای ایرانی جنوب‌شرقی هستند،
[۱۲] Payne, J R,» Iranian Languages «, The World’s Major Languages, ed B Comrie, London/New Yoek, ۱۹۹۱، ج۱، ص۵۱۴.
دیگر پذیرفتنی نیست. پیش‌تر گریرسن زبانهای شغنی، سریکلی، اشکاشمی ـ زیباکی ـ سنگلیچی، وخی، مونجانی، بدغه و یغنایی را زبانهای غَلچه نامیده بود.
[۱۳] Grierson, G A, Linguistic Survey of India: Specimens of Languages of the Eranian Family, Delhi etc, ۱۹۶۸, vol X، ج۱، ص۴۵۵.



گویش‌های پامیری مشترکاتی دارند که آن‌ها را به یکدیگر پیوند می‌دهد، مانند دگرگونی مصوت‌ها برای نمایاندن تمایزهای صرفی (به خصوص جنس دستوری، زمان فعل، لازم یا متعدی بودن فعل، و گاه شمار اسم)، وجود ۳ مادۀ فعلی (مضارع، ماضی و نقلی)، استفاده از شناسه‌های صرف فعل برای نمایاندن شخص و شمار در زمان‌هایی که از مادۀ مضارع ساخته می‌شوند، اما کاربرد ادوات متحرک برای نمایاندن مطابقت در زمان‌هایی که از مادۀ ماضی یا مادۀ نقلی ساخته می‌شوند، استفاده از ۳ نوع ضمیر اشاره به فاصلۀ نزدیک، متوسط و دور (به استثنای یزغلامی)
[۱۴] id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۳۱.
و استفاده از الگوهای مشابه در ترتیب کلمات اصلی.
[۱۵] id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۲.



با وجود این، همۀ گویش‌های پامیری را نمی‌توان اعضای یک خانواده به‌ شمار آورد. شواهد نشان می‌دهد که زبانهای گروه شغنی ـ روشانی و نیز یزغلامی و ونجی را می‌توان اعضای یک خانواده دانست، اما گروه اشکاشمی ـ زیباکی ـ سنگلیچی، و نیز زبان وخی را باید دو خانوادۀ مستقل به‌شمار آورد.
[۱۶] id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۰.
[۱۷] عزیز میربابایف، تحول تاریخی زبانهای ایرانی در منطقۀ هندوکش شرقی، ج۱، ص۶۱، نامۀ پژوهشگاه (مجموعه مقالات پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی)، دوشنبه، ۱۳۸۱ش، شم‌۲.
گروه نخست را گویش‌های پامیری شمالی، و گروه‌های دوم و سوم را گویش‌های پامیری جنوبی نیز نامیده‌اند.
[۱۸] فرهنگ مصادر زبانها و گویشهای ایرانی تاجیکستان، به کوشش مسعود قاسمی و دیگران، دوشنبه، ۱۳۷۶ش.

در این میان وخی ویژگی‌های بسیار کهنی را می‌نمایاند که در دو خانوادۀ دیگر دیده نمی‌شود، مانند حفظ برخی از ماده‌های ماضی بی‌قاعدۀ مختوم به •-na
[۱۹] id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۱.
(دربارۀ ویژگی‌های خاص وخی، نیز رجوع کنید به اینجا‌
[۲۰] Morgenstierne, G, Indo،Iramian Frontier Languages, Oslo etc, ۱۹۷۳، ج۲، ص۴۳۶-۴۳۷.
). به شمار آوردن گویش‌های پامیری به عنوان بازماندگان زبان اوستایی
[۲۱] شاه‌عبدالله بدخشی، تدوین لغات نواحی پامیر، ج۱، ص۸، آریانا، ۱۳۲۲ش، س۱، شم‌ ۱۲.
پایه و اساس مستحکمی ندارد.


همۀ زبانهای گروه شغنی ـ روشانی، به جز سریکلی، دارای دو جنس مذکر و مؤنث هستند، اما گروه‌های اشکاشمی ـ زیباکی ـ سنگلیچی و وخی جنس دستوری ندارند.
[۲۲] id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۸-۴۲۹.
از سوی دیگر تمایز حالت در اسامی فقط در سریکلی و وخی دیده‌ می‌شود، آن‌ هم فقط در نشانه‌های جمع (سریکلی: -xεyl برای حالت فاعلی و –ef برای حالت غیرفاعلی؛ وخی: (-iš t) برای حالت فاعلی و -əv برای حالت غیرفاعلی).
[۲۳] id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۹.
در همۀ گویش‌های پامیری صفات در ساخت‌های اصیل همواره پیش از موصوف خود می‌آیند. از سوی دیگر، در یزغلامی صفت غالباً با پسوند - (y i) همراه است. برای ساخت صفت تفضیلی از پسوند استفاده می‌شود، اما صفت عالی را ساخت نحوی مشخص می‌سازد.
[۲۴] id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۹.
ضمیر اول شخص مفرد در همۀ گویش‌های پامیری دارای دو حالت فاعلی و غیرفاعلی است. ضمیر دوم شخص مفرد نیز در همه، به استثنای شغنی، دو حالت فاعلی و غیرفاعلی دارد. در ضمایر جمع فقط اشکاشمی و وخی تمایز حالت دارند (در وخی بجز ضمیر اول شخص جمع). گویش‌های اشکاشمی، وخی و یزغلامی ضمایر ملکی خاص نیز دارند.
[۲۵] id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۳۱.

در همۀ زمان‌های گذشته صرف افعال لازم با افعال متعدی تفاوت دارد (ساخت اِرگَتیو۳). در این زمان‌ها فاعل افعال لازم باید در حالت فاعلی (به استثنای چند فعل در گروه شغنی ـ روشانی و یزغلامی) و فاعل افعال متعدی باید در حالت غیرفاعلی باشد (این ویژگی در برتنگی اختیاری است، و نیز در گونۀ شمالی وخی، آن هم فقط در ضمایر اول شخص و دوم شخص).
[۲۶] id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۳۸-۴۳۹.
در روشانی در جملات ماضی متعدی هم فاعل و هم مفعول باید در حالت غیرفاعلی باشند. در یزغلامی مفعول مستقیم نشانه‌ای خاص دارد؛ بدین ترتیب، در این زبان فاعل افعال لازم، فاعل افعال متعدی و مفعول مستقیم ۳ صورت جداگانه دارند.
[۲۷] id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۳۹.



منشأ بیش‌تر واژه‌های دخیل در گویش‌های پامیری رایج در تاجیکستان فارسی تاجیکی و روسی است. واژه‌های دخیل در گویش‌های پامیری رایج در استان بدخشان افغانستان بیش‌تر منشأ دری و تا اندازه‌ای انگلیسی دارند. زبانهای سریکلی و گونه‌ای از زبان وخی که در استان سی‌کیانگ چین رواج دارد، واژه‌هایی را از اویغوری، و اندکی هم از چینی وام گرفته‌اند. وخی رایج در پاکستان بیش‌تر تحت تأثیر زبانهای بُروشَسکی و اردو بوده است.
[۲۸] عزیز میربابایف، تحول تاریخی زبانهای ایرانی در منطقۀ هندوکش شرقی، ج۱، ص۶۲-۶۶، نامۀ پژوهشگاه (مجموعه مقالات پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی)، دوشنبه، ۱۳۸۱ش، شم‌۲.
برخی از گویش‌های پامیری، به خصوص وخی، چندین واژۀ بسیار کهن هند و اروپایی را که در دیگر زبانهای ایرانی و حتیٰ در زبانهای هند و آریایی یافت نمی‌شود، نگاه داشته‌اند.
[۲۹] Morgenstierne, G, Indo،Iramian Frontier Languages, Oslo etc, ۱۹۷۳، ج۲، ص۱۴.

از آن‌جا که بیش‌تر آثار فارسی دری تا پایان سدۀ ۴ق/۱۰م در خراسان، ماوراءالنهر و سیستان پدید آمده‌اند، تأثیرهایی از زبانهای ایرانی شرقی و نیز گویش‌های پامیری می‌توان در آن‌ها یافت،
[۳۰] ذبیح‌الله صفا، دورنمایی از فرهنگ ایرانی و اثر جهانی آن، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳، تهران، ۱۳۵۰ش.
برای نمونه مَغزیدن در شعر رودکی به معنای «تأخیر کردن، معطل کردن» هنوز در زبان وخی به صورت mayzblvak رایج است.
[۳۱] مسعود قاسمی، شرح برخی از لغات و ابیات رودکی، ج۱، ص۴۲، نامۀ پژوهشگاه (مجموعه مقالات پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی)، دوشنبه، ۱۳۸۱ش، شم‌۲.



(۱) اُرانسکی ی م، زبانهای ایرانی، ترجمۀ علی اشرف صادقی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۲) شاه‌عبدالله بدخشی، تدوین لغات نواحی پامیر، آریانا، ۱۳۲۲ش، س۱، شم‌ ۱۲.
(۳) ایرج پروشانی، پامیر، زبانها و گویشها، دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، ۱۳۷۹ش، ج۵.
(۴) ذبیح‌الله صفا، دورنمایی از فرهنگ ایرانی و اثر جهانی آن، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۵) فرهنگ مصادر زبانها و گویشهای ایرانی تاجیکستان، به کوشش مسعود قاسمی و دیگران، دوشنبه، ۱۳۷۶ش.
(۶) مسعود قاسمی، شرح برخی از لغات و ابیات رودکی، نامۀ پژوهشگاه (مجموعه مقالات پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی)، دوشنبه، ۱۳۸۱ش، شم‌۲.
(۷) عزیز میربابایف، تحول تاریخی زبانهای ایرانی در منطقۀ هندوکش شرقی، نامۀ پژوهشگاه (مجموعه مقالات پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی)، دوشنبه، ۱۳۸۱ش، شم‌۲.
(۸) احسان یارشاطر، زبانها و لهجه‌های ایرانی، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۳۶ش، شم‌ ۱ و ۲.
(۹) Grierson, G A, Linguistic Survey of India: Specimens of Languages of the Eranian Family, Delhi etc, ۱۹۶۸, vol X.
(۱۰) Iranica.
(۱۱) Morgenstierne, G, Indo-Iramian Frontier Languages, Oslo etc, ۱۹۷۳.
(۱۲) Payne, J R,» Iranian Languages «, The World’s Major Languages, ed B Comrie, London/New Yoek, ۱۹۹۱.
(۱۳) id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹.


۱. عزیز میربابایف، تحول تاریخی زبانهای ایرانی در منطقۀ هندوکش شرقی، ج۱، ص۶۰، نامۀ پژوهشگاه (مجموعه مقالات پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی)، دوشنبه، ۱۳۸۱ش، شم‌۲.
۲. id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۱۷-۴۲۰.
۳. فرهنگ مصادر زبانها و گویشهای ایرانی تاجیکستان، ج۱، ص۱، بیست و چهار ـ بیست و هشت، به کوشش مسعود قاسمی و دیگران، دوشنبه، ۱۳۷۶ش.
۴. اُرانسکی ی م، زبانهای ایرانی، ج۱، ص۱۵۰، ترجمۀ علی اشرف صادقی، تهران، ۱۳۷۸ش.
۵. id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۰.
۶. اُرانسکی ی م، زبانهای ایرانی، ج۱، ص۱۵۰، ترجمۀ علی اشرف صادقی، تهران، ۱۳۷۸ش.
۷. id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۰.
۸. Iranica، ج۱، ص۵۱۱.
۹. ایرج پروشانی، پامیر، ج۱، ص۴۶۵-۴۶۶، زبانها و گویشها، دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، ۱۳۷۹ش، ج۵.
۱۰. احسان یارشاطر، زبانها و لهجه‌های ایرانی، ج۱، ص۳۳، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۳۶ش، شم‌ ۱ و ۲.
۱۱. Iranica، ج۱، ص۵۱۲.
۱۲. Payne, J R,» Iranian Languages «, The World’s Major Languages, ed B Comrie, London/New Yoek, ۱۹۹۱، ج۱، ص۵۱۴.
۱۳. Grierson, G A, Linguistic Survey of India: Specimens of Languages of the Eranian Family, Delhi etc, ۱۹۶۸, vol X، ج۱، ص۴۵۵.
۱۴. id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۳۱.
۱۵. id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۲.
۱۶. id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۰.
۱۷. عزیز میربابایف، تحول تاریخی زبانهای ایرانی در منطقۀ هندوکش شرقی، ج۱، ص۶۱، نامۀ پژوهشگاه (مجموعه مقالات پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی)، دوشنبه، ۱۳۸۱ش، شم‌۲.
۱۸. فرهنگ مصادر زبانها و گویشهای ایرانی تاجیکستان، به کوشش مسعود قاسمی و دیگران، دوشنبه، ۱۳۷۶ش.
۱۹. id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۱.
۲۰. Morgenstierne, G, Indo،Iramian Frontier Languages, Oslo etc, ۱۹۷۳، ج۲، ص۴۳۶-۴۳۷.
۲۱. شاه‌عبدالله بدخشی، تدوین لغات نواحی پامیر، ج۱، ص۸، آریانا، ۱۳۲۲ش، س۱، شم‌ ۱۲.
۲۲. id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۸-۴۲۹.
۲۳. id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۹.
۲۴. id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۲۹.
۲۵. id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۳۱.
۲۶. id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۳۸-۴۳۹.
۲۷. id Pāmir Languages, Compendium Lingurum Iranicarum, ed R Schmitt, Wiesbaden, ۱۹۸۹، ج۱، ص۴۳۹.
۲۸. عزیز میربابایف، تحول تاریخی زبانهای ایرانی در منطقۀ هندوکش شرقی، ج۱، ص۶۲-۶۶، نامۀ پژوهشگاه (مجموعه مقالات پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی)، دوشنبه، ۱۳۸۱ش، شم‌۲.
۲۹. Morgenstierne, G, Indo،Iramian Frontier Languages, Oslo etc, ۱۹۷۳، ج۲، ص۱۴.
۳۰. ذبیح‌الله صفا، دورنمایی از فرهنگ ایرانی و اثر جهانی آن، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳، تهران، ۱۳۵۰ش.
۳۱. مسعود قاسمی، شرح برخی از لغات و ابیات رودکی، ج۱، ص۴۲، نامۀ پژوهشگاه (مجموعه مقالات پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی)، دوشنبه، ۱۳۸۱ش، شم‌۲.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پامیری»، شماره۵۴۶۷.    

رده‌های این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی




جعبه ابزار