وَتْر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَتْر (به فتح واو و سکون تاء)،
وَتِر (به فتح واو و سکون تاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای فرد در مقابل شفع و زوج،
وَتَر (به فتح واو و تاء) به معنای زه كمان
وِتْر (به کسر واو و سکون تاء) به معنای
خون و
انتقام آمده است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
أَوْتَار (به فتح همزه) جمع
وَتَر (به فتح واو و تاء) به معنای زههاى كمان و
وَتَرى (به فتح واو) تأنيث
مَوتِر (به فتح میم) به معناى پى در پى است. از این واژه مواردى در نهج البلاغه آمده است.
وَتْر (مثل
عقل) به معنای فرد و مقابل شفع (زوج) و نيز تنها گذاشتن است. گويند: «
وترت الرجل» يعنى از او كسى را كشتم و او را تنها گذاشتم.
امام (صلواتاللهعلیه) در مورد
وتر فرموده است:
مُواتِرَه به معنای پى در پى بودن و
وَتَر (مثل شرف) زه كمان آمده است.
(وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ) «پى در پى فرستاد براى مردم پيامبرانش را»
و نيز از
قرآن مجید شاهد آورده كه:
(فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ)«
خدا با شماست و هرگز
اعمال شما را ناقص الاجر نخواهد كرد و مطابق آن پاداش خواهد داد.»
وتر در
آیه به معنى نقص است: «
وتر ماله: نقصه ايّاه» و نيز فرموده:
«الدَّاعِی بِلاَ عَمَلٍ کَالرَّامِی بِلاَ وَتَرٍ.»«آنكه مردم را بدون عمل كردن خود به خدا مىخواند، مانند
تیراندازی بدون زه كمان است.» جمع آن
أَوْتَار مىباشد.
چنانكه از
ابو موسی اشعری نقل كرده به وقت باز داشتن مردم از رفتن به يارى
امام علی (علیهالسلام) مىگفت:
«إِنَّهَا فِتْنَهٌ فَقَطِّعُوا أَوْتَارَکُمْ وَ شِیمُوا سُیُوفَکُمْ» «
جنگ با
اهل بصره فتنهاى است كه پيش آمده زههاى كمان خود را قطع نمائيد و شمشيرها را در
غلاف كنيد.»
در روز
جمل بعد از ديدن
جنازه طلحه و
عبدالرحمن فرمود:
«أَدْرَكْتُ وَتْرِي مِنْ بَنِي عَبْدِ مَنَافٍ... لَقَدْ أَتْلَعُوا أَعْنَاقَهُمْ إِلَى أَمْرٍ لَمْ يَكُونُوا أَهْلَهُ» «من
خون و
انتقام خود را از
بنی عبد مناف گرفتم، گردنهاى خود را بالا كردند به چيزى (
خلافت) كه اهل آن نبودند.» «
وتر» به فتح و كسر اوّل به معنى خون و انتقام است: «
الوتر: الذحل».
درباره
مرگ فرموده:
«وَاترٌ غَيْرُ مَطْلُوب» «آيندهاى است بدون طلب،
انسان آن را نمىطلبد بلكه خود مىآيد.»
درباره
طاووس فرموده:
«وَ قَدْ يَنْحَسِرُ مِنْ رِيشِهِ وَ يَعْرَى مِنْ لِبَاسِهِ فَيَسْقُطُ تَتْرَى وَ يَنْبُتُ تِبَاعاً» «گاهى اوقات از پرهايش آشكار مىشود (پرهايش مىريزد) و از لباسش عارى مىشود، پرهايش پى در پى مىريزد و در تبع آن مىرويد.»
تَتْرا چنانكه در
قرآن کریم نيز آمده در اصل
وَترى به معنى پى در پى است الف آن براى تأنيث مىباشد.
درباره
دنیا فرموده:
«أَنَّ الدَّهْرَ مُوتِرٌ قَوْسَهُ، لاَ تُخْطِىءُ سِهَامُهُ» «روزگار كمان خود را زه كرده تا مردم را با تير مرگ بزند.»
از این ماده مواردى در «
نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «وتر»، ج۲، ص۱۱۱۸.