وضع (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَضْع (به فتح واو و سکون ضاد) از
واژگان قرآن کریم به معنای گذاشتن است.
مشتقات
وَضْع که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
تَضَعُ (به فتح تاء و واو) به معنای میگذارد؛
وَضَعَها (به فتح واو و ضاد) به معنای آفرید؛
وُضِعَ (به ضم واو و کسر ضاد) به معنای قرار داده شده، ساخته شده؛
لَاَوْضَعُوا (به فتح همزه،سکون واو و فتح ضاد) به معنای میافکندند؛
مَواضِعِهِ (به فتح میم و کسر ضاد) به معنای جا به جا میکنند؛
مَوْضُوعَةٌ (به فتح میم، سکون واو و ضم ضاد) به معنای گذاشته شده است.
وَضْع (بر وزن فلس) به معنای گذاشتن مثل گذاشتن بار بر زمین است.
مَوْضِع (به فتح میم و کسر ضاد) مصدر میمی و اسم مکان است.
به مواردی از
وَضْع که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها) «هر باردار بارش را میگذارد.»
(وَ الْاَرْضَ وَضَعَها لِلْاَنامِ) (زمین را برای خلایق آفرید.)
(اِنَّ اَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً) (نخستین خانهای که برای مردم (و نیایش
خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین
مکه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است.)
مراد از وضع چنانکه گفتهاند ایجاد است مثل:
آیه ۹۶
آل عمران که به معنای احداث و ساخته شدن است.
(لَوْ خَرَجُوا فِیکُمْ ما زادُوکُمْ اِلَّا خَبالًا وَ لَاَوْضَعُوا خِلالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ) «اگر
منافقان با شما به
جنگ خارج میشدند جز تباهی نمیافزودند و به سرعت در میان شما منازعه و سستی میافکندند و به شما فتنه آرزو میکردند.»
ایضاع به معنای سرعت در سیر است. ظاهرا مراد از آن در آیه سرعت وضع است.
(مِنَ الَّذِینَهادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ) «از آنان که
یهودی شدند کلمات را از مواضع خود کنار و منحرف میکنند»
(فِیها سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ •وَ اَکْوابٌ مَوْضُوعَةٌ) «در آن
بهشت سریرهایی است بالا رفته و قدحهایی است گذاشته شده (در کنار چشمهها و نحو آن).»
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «وضع»، ج۷، ص۲۲۴.