ورید (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وريد: (مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ) مفسران و ارباب
لغت، درباره معناى
«وريد» از مادّه
«وُرُود» تفسيرهاى گوناگونى دارند، عدهاى معتقدند:
«وريد» همان رگى است كه به قلب يا كبد انسان پيوسته است، و بعضى آن را به معناى تمام رگهايى كه از بدن انسان مىگذرد مىدانند، در حالى كه، بعضى ديگر آن را به رگ گردن، تفسير كردهاند، و گاه آن را
«وريدان» مىگويند، يعنى دو رگ گردن. معناى اوّل مناسبتر به نظر مىرسد.
«وريد» در اصل، از واژه «
ورود» به معناى رفتن به سراغ آب گرفته شده،
و از آنجا كه
خون از اين رگ
وارد قلب مىشود، و يا
وارد به اعضاء ديگر، آن را
«وريد» گفتهاند. ولى بايد توجّه داشت، اصطلاح متداول امروز درباره
«وريد» و
«شريان» (رگهايى كه خون را از تمام اعضاء به سوى قلب مىبرد، و رگهايى كه خون را از قلب به اعضاء مىرساند)، اصطلاحى است مخصوص علم زيستشناسى كه ارتباطى به معناى لغوى اين كلمه ندارد.
(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ) (ما انسان را آفريديم و وسوسههاى نفس او را مىدانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه
وريد به معناى رگى است كه از قلب جدا شده و در تمامى بدن منتشر مىشود، و خون در آن جريان دارد. بعضى
هم گفتهاند: به معناى رگ گردن و حلق است. و به هر معنا كه باشد در آيه شريفه آن را طناب خوانده، چون شبيه به طناب است. و اضافه
حبل به
وريد اضافه بيانيه است. و معناى جمله اين است كه: ما به انسان از رگ وريدش كه در تمامى اعضائش دويده و در داخل هيكلش جا گرفته نزديکتريم، آن وقت چگونه به او و به آنچه در دل او مىگذرد آگاه نيستيم؟
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ورید»، ص۶۱۱.