ورود به بهشت از زمین کربلا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در روایاتی که بر اساس منابع
اهل سنت نقل شده است هفتاد هزار نفر بدون
حساب از
زمین کربلا وارد
بهشت ميشوند.
در برخی از
روایات اهل سنت آمده است که «هفتاد هزار نفر» از
زمین کربلا بدون
حساب و کتاب وارد
بهشت میشوند. حال شبههای مطرح شده که نمیدانیم این روایات از نظر سند صحیح است یانه.
برخی از بقاع متبرکه آثار و برکات ویژهای دارند، که با توجه به آن، بر سایر بقاع دیگر برتری دارند. از جمله سرزمینهایی که طبق روایات
شیعه و اهل سنت دارای آثار و برکاتی خاصی است، زمین کربلا و بقعه شریف
حضرت سیدالشهداء (علیهالسّلام) است؛ همان بقعهای که
امام علی (علیهالسّلام) قبل از
شهادت آن حضرت، شمهای از آثار آن را بیان کرده است. از جمله آن حضرت فرموده است، هفتاد هزار نفر بدون
حساب از زمین کربلا به بهشت وارد میشوند.
این روایت با سند معتبر از امیر مؤمنان (علیهالسّلام) در منابع اهل سنت نقل شده است:
روایت
ابیهرثمه از حضرت علی (علیهالسّلام):
طبرانی این روایت معتبر را از امام علی (علیهالسّلام) چنین نقل میکند:
«حدثنا
محمد بن عبد اللَّهِ الْحَضْرَمِیُّ حدثنا عُثْمَانُ
بن ابی شَیْبَةَ ثنا ابو الاَعْمَشِ عن سَلامٍ ابی شُرَحْبِیلَ عن ابی هَرْثَمَةَ قال کنت مع عَلِیٍّ رضی اللَّهُ عنه بنهْرَیْ کَرْبَلاءَ فَمَرَّ بِشَجَرَةٍ تَحْتَهَا بَعْرُ غِزْلانٍ فَاَخَذَ منه قَبْضَةً فَشَمَّهَا ثُمَّ قال یُحْشَرُ من هذاالظَّهْرِ سَبْعُونَ اَلْفًا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ
حِسَابٍ؛
ابوهرثمه میگوید: من همراه حضرت علی (علیهالسّلام) در
کربلا بودم، در مسیر خود به درختی رسید که در زیر آن پشکل آهوان ریخته بود. حضرت علی (علیهالسّلام) مشتی از آن را برداشت و بوئید و فرمود: در
روز قیامت از این سرزمین هفتاد هزار تن محشور میشوند که همگی آنها بدون
حساب به
بهشت میروند.»
هیثمی این روایت با همین سند آورده و در پایان تصریح میکند که رجال آن همه موثق هستند:
رواه الطبرانی و رجاله ثقات.
ابنابیشیبه نیز این روایت را با اندک تغییر در ابتدای سند، چنین نقل کرده است:
«حدثنا ابو مُعَاوِیَةُ قال حدثنا الاَعْمَشُ عن سَلاَمٍ ابی شُرَحْبِیلَ عن ابی هرثمة قال بَعَّرَتْ شَاةٌ له فقال لِجَارِیَةٍ له یا جَرْدَاءُ لقد اَذَکَرَنِی هذا الْبَعْرُ حَدِیثًا سَمِعْته من اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَکُنْت معه بِکَرْبَلاَءَ فَمَرَّ بِشَجَرَةٍ تَحْتَهَا بَعْرُ غِزْلاَنٍ فاخذ (فاخذه) منه قَبْضَةً فَشَمَّهَا ثُمَّ قال یُحْشَرُ من هذا الظَّهْرِسَبْعُونَ اَلْفًا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ
حِسَابٍ؛
گوسفند ابیهرثمه پشگل انداخت و ابوهرثمه به کنیزش گفت: ای جرداء! این مساله مرا به یاد روایتی انداخت که آنرا از امیرمؤمنان که همراه او در
کربلا بودم شنیدم....»
در مورد سند روایت چند راوی وجود دارد:
ابومعاویه (
محمد بن خازم) : وی از روات
بخاری و
مسلم میباشد که در بین علمای رجالی نیز توثیق شده و به چند مورد اشاره میکنیم:
عجلی درباره وثاقت او گوید:
«
محمد بن خازم بالخاء المعجمة ابومعاویةالضریر الحمانی کوفی ثقة؛
محمد بن خازم کوفی و ثقه است.»
ابنحبان نیز او را در کتاب ثقات آورده و چنین توثیق میکند:
«ابو معاویة الضریر اسمه
محمد بن خازم.... وکان حافظا متقنا؛
ابومعاویه حافظ و متقن بود.»
ابنحبان همچنین در
مشاهیر الامصار میگوید:
«ابو معاویة الضریرمحمد
بن خازم.... وکان متقنا؛
ابومعاویه متقن بود.»
ابنسعد نیز درباره او گوید:
«ابو معاویة الضریر واسمه محمدبن خازم مولی لبنی عمرو
بن سعد
بن زید مناة
بن تمیم رهط سعیر
بن الخمسوکان ثقة کثیر الحدیث؛
او ثقه و کثیرالحدیث بود.»
اعمش (سلیمان
بن مهران): وی از روات مسلم و بخاری و از اعلام اهل سنت بشمار میرود.
ابنحجر درباره او گوید:
«سلیمان
بن مهران الاسدی الکاهلی ابو
محمد الکوفی الاعمش ثقة حافظ عارف بالقراءات؛
؛ سلیمان
بن مهران اسدی... ثقه و حافظ است.»
ذهبی درباره او گوید:
«سلیمان
بن مهران الحافظ ابو
محمد الکاهلی الاعمش احد الاعلام؛
اعمش یکی از اعلام بود.»
ذهبی همچنین در
معرفة القراء الکبار از او، به «امام و علم» یاده کرده است:
«سلیمان
بن مهران الاعمش الامام العلم
ابومحمد الاسدی الکاهلی؛
سلیمان پیشوا، پرچم
ابومحمد اسدی کاهلی...»
ذهبی در
تذکرةالحفاظ نیز گوید:
«الاعمش الحافظ الثقة شیخ الاسلام؛
اعمش حافظ و ثقه و شیخالاسلام است.»
عجلی در نیز او را ثقه دانسته است:
«سلیمان
بن مهران الاعمش یکنی
ابامحمد ثقة؛
سلیمان ثقه است.»
ابنحبان نیز او را در الثقات آورده و از نظر وی او ثقه بوده است:
سلیمان
بن مهران الاعمش.
ابنحجر درباره او گوید: «سلام
بن شرحبیل ابو شرحبیل مقبول من الرابعة؛
سلام مقبول است.»
ابن حبان نیز او را در الثقات آورده است: سلام
بن شرحبیل ابوشرحبیل یروی عن سواء وحبة ابنی خالد ولهما صحبة روی عنه الاعمش.
ابوهرثمه (
عبید ابوهریم) : کنیه وی در برخی از نسخهها ابوهرثم و در برخی نسخه ابوهریم آمده و نام او «
عبید» است.
ابنحبان او را در الثقات ذکر کرده و تصریح میکند که وی از اعمش با یک واسطه روایت نقل کرده است:
عبید ابوهریم یروی عن علی روی عنه الاعمش.
بخاری در
تاریخالکبیر نیز همین مطلب را آورده است:
عبید ابوهریم سمع علیا رضی الله عنه قوله بکربلاء قاله
بن فضیل عن الاعمش فی الکوفیین.
ابنابیحاتم نیز مینویسد:
عبید ابو هریم کوفی سمع علیا رضی الله عنه قوله بکربلاء قاله
بن فضیل عن الاعمش.
با توجه به بررسی سندی که انجام شد، این روایت معتبر میباشد.
موسسه ولی عصر، برگرفته از مقاله «ورود به بهشت از زمین کربلا».