وحدت شهود
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وحدتِ
شهود که در مقابل
وحدت وجود عنوان شده،
و علاء الدّوله سمنانی در رونق دادن آن فکر کوشیده؛
توحید الهی است از راه
کشف و شهود عرفانی و این معنا منافى
و مبطل وحدت وجود نیست.
در مورد وحدت
شهود آنچه میتوان بهطور اختصار بیان کرد، این است که؛ جمعی از
صوفیه که منکر وحدت وجودند؛
و از آن جمله
علاء الدوله سمنانی، در مقابل وحدت وجود اصطلاح تازهای وضع کردهاند با نام «وحدت
شهود»؛
و به این سبب آن جماعت، «وحدت
شهودی» را در مقابل «وحدت وجودی» قرار میدهند. مقصود از «وحدت
شهود» دستیابی به
توحید الهی و اثبات آن، از راه
کشف و شهود عرفانی است؛ نه بهطریق متکلمان با
دلیل عقلی و قیاس برهانی.
استاد مطهری وحدت
شهود را اینگونه توضیح میدهد:
هر موجودی غیر از
خدا هرچه از
عظمت که داشته باشد بالاخره یک موجود محدودی است، ذات حق وجود لایتناهی است،
کمال لایتناهی است، عظمت لایتناهی است، قدرت لایتناهی است،
جمال لایتناهی است. اگر موجودات را با یکدیگر مقایسه کنیم یکی بزرگتر است، یکی کوچکتر. مثلاً وقتی یک
نهر را با یک
دریا مقایسه میکنیم، دریا بزرگ است
و نهر کوچک. محدود با محدود میتواند نسبت داشته باشد اما محدود با نامحدود اصلاً نسبت ندارد.
اینکه
انسان در بینش خود اشیاء را بزرگ
و کوچک میبیند با مقایسه میبیند. وقتی ما میگوییم این کوچک است
و آن بزرگ، آن کوچک به مقایسه یک شیء دیگر کوچک است
و این بزرگ به مقایسه یک شیء دیگر بزرگ است. در همین امور محسوسه، یک شیء که همیشه به نظر ما بزرگ میآید، وقتی همان را در مقابل یک بزرگتر از خودش میبینیم
خیال میکنیم کوچک شده. مثلاً یک آدم بلند قد که همیشه به نظر ما عجیب میآید، وقتی با یک آدم بلند قدتر از خودش- که یک سر
و گردن از او بلندتر است- راه برود آدم خیال میکند کوچک شد. نظر انسان این است.
عارف وقتی که عظمت لایتناهای
حق را
شهود میکند (علم لایتناهی، قدرت لایتناهی، کمال لایتناهی) متناهی در مقابل لایتناهی اصلاً نسبت ندارد؛ حتی گفتن اینکه این بزرگتر است از آن، درست نیست، چون باید آنرا یک چیزی حساب کرد
و گفت این بزرگتر است. لهذا در
حدیث هم هست که از امام سؤال کردند: آیا معنای «اللَّهُ اکْبَر» اللَّهُ اکْبَرُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ است؟ خدا بزرگتر است از هر چیز؟ فرمود: نه، این حرف غلط است، «اللَّهُ اکْبَرُ مِنْ انْ یوصَفَ»؛
خدا بزرگتر است از اینکه به توصیف دربیاید نه بزرگتر است از هر چیز دیگر، که اشیاء قابل مقایسه با
خدا باشند، بعد بگوییم ولی خدا از آنها بزرگتر است؛ نه، اصلاً قابل مقایسه نیستند.
این است که
عارف که عظمت حق را
شهود میکند (اینجا دیگر وحدت
شهود میشود) قهراً غیر او را اساساً نمیتواند ببیند: اگر آن وجود است اینها دیگر وجود نیست، اگر آن قدرت است اینها دیگر قدرت نیست، اگر آن عظمت است اینها دیگر عظمت نیست، اصلاً او شیء است، اینها لا شیء هستند.
سعدی یکی دو جا که خواسته موضوع وحدت
عرفانی را بگوید تقریباً در همین سطح گفته نه بیشتر. یکی از شعرهای
معروف بوستان سعدی است، میگوید:
ره
عقل جز پیچ در پیچ نیست••••برِ
عارفان جز خدا هیچ نیست
این میشود وحدت وجود. بعد خودش اعتراض میکند، خودش هم جواب میدهد، میگوید:
توان گفتن این با حقایقشناس••••ولی خرده گیرند اهل
قیاسکه پس
آسمان و زمین چیستند••••
بنی آدم و دیو
و دد کیستند.
جواب میدهد:
پسندیده پرسیدیای هوشمند••••جوابت بگویم گر آید پسند
که
خورشید و دریا و کوه و فلک••••پری
و آدمیزاد
و دیو
و ملک
همه هرچه هستند از آن کمترند••••که با هستیاش نام هستی برند
این است معنای اینکه: «برِ
عارفان جز خدا هیچ نیست».
این (وحدت
شهود) یک نوع وحدت وجود است. این نوع وحدت وجود را هیچکس ایراد نمیگیرد.
در هر صورت در نظر محققین این نوع از
وحدت شهود با
وحدت وجود که دیگر
عرفا و صوفیه گفتهاند منافات ندارد؛ یعنی لازمه وحدت
شهود یا توحید
شهودی این نیست که قضیه وحدت وجود باطل باشد.
سید محمد حسین تهرانی در این زمینه میگوید: «وحدتِ
شهود که در مقابل وحدت وجود عنوان شده،
و علاء الدّوله سمنانی در رونق دادن آن فکر کوشیده؛
توحید الهی است از راه
کشف و شهود عرفانى.
و این معنا منافى
و مبطل وحدت وجود نمیتواند باشد».
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تفاوت میان وحدت شهود و وحدت وجود »، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۸.