وجوه القران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یكی از مسایل قرآنی، مساله «وجوه
و نظائر» است، كه راه احتمال را در فهم معانی قرآن باز نموده
و گاهی موجب
اشتباه برخی
و گاه موجب دست آویزی برای فتنه جویان شده است. فهم معانی قرآن نیاز به ورزیدگی
و اندیشه عمیق دارد تاامكان سد احتمالات میسر گردد، لذا شناخت وجوه
و احتمالات
و نیز
اشباه و نظائر یك ضرورت تفسیری به شمار می رود.
در این زمینه كتاب ها
و رساله های فراوانی نوشته شده
و نیز تالیفاتی با عنوان «
غریب القرآن» یا «
تاویل مشکل القرآن» ارائه شده است. پیشینیان در این زمینه كوشش فراوانی نموده
و برای حل مشكلات قرآنی آثار نفیسی از خود به یادگار گذارده اند.
اولین كسی كه در این وادی قدم نهاد، ابو الحسن مقاتل بن سلیمان بلخی خراسانی (متوفای ۱۵۰) است. وی از
تابعین به نام شمرده می شود. كتاب وی اكنون در دست رسم است
و با ضمیمه تحقیق
دکتر عبد الله محمود شحاته به سال ۱۹۷۵ م به چاپ رسیده است.
پس از وی افراد دیگری نیز در این مسیر گام نهاده اند. به گفته
جلال الدین سیوطی، ابو الفرج (متوفای ۵۹۷) ، واعظ
و محدث
و مفسر معروف
و ابن دامغانی
و ابو الحسین محمد بن عبد الصمد مصری
و ابن فارس
و دیگران، در این زمینه كتاب هایی نوشته اند، كه كتاب ابن فارس در اختیار جلال الدین سیوطی بوده
و دركتاب «اتقان» از آن نقل كرده است.
عمده ترین كتاب در دست در این زمینه كتاب «وجوه
و نظائر» نوشته ابو الفضل
حبیش بن ابراهیم تفلیسی (متوفای حدود سال ۶۰۰) است. این كتاب به فارسی نگاشته شده
و دكتر مهدی محقق آن را تحقیق نموده در اختیار خوانندگان قرار داده است. این كتاب در واقع، تكمیل شده كتاب مقاتل ابن سلیمان است.
وجوه، درباره محتملات معانی به كار می رود
و نظائر، درباره الفاظ
و تعابیر. اگردر لفظ یا عبارتی چند معنا احتمال رود، این معانی را «وجوه» گویند. بدین معنا كه عبارت مذكور را بتوان بر چند وجه تعبیر كرد
و هر وجهی را تفسیری شمرد.
نظائر درالفاظ یا تعابیر مترادفه به كار می رود
و آن هنگامی است كه چند لفظ (كلمه یا جمله)
یك معنای تقریبی واحد را افاده كنند. این بیش تر در الفاظی یافت می شود كه دارای معانی متقارب
و مترادف باشند
و جدا ساختن آن ها گاه دشوار می نماید. در قرآن ازهر دو نوع فراوان یافت می شود. لذا شناخت وجوه
و نظائر در قرآن یك ضرورت تفسیری به شمار می رود.
جلال الدین سیوطی در تعریف وجوه چنین گوید: «فالوجوه للفظ المشترك الذی یستعمل فی عده معان، كلفظ الامه...
وجوه لفظ مشتركی را گویند كه در چند معنابه كار می رود، مانند لفظ «امت» كه به سه معنا آمده: ملت، طریقت
و مدت ». امت به معنای ملت در آیه
و كذلك جعلناكم امه وسط
این چنین است كه ما شمار را ملتی میانه قرار دادیم ». امت به معنای طریقت نظیر آیه: انا وجدنا آبائنا علی امه
و انا علی آثارهم مقتدون
ما پدرانمان را بر طریقتی (روشی) یافتیم
و ما همان را دنبال می كنیم ». امت به معنای مدت نظیر آیه:
و قال الذی نجا منهما
و ادكر بعد امه...
و آن كس از آن دو (زندانی) كه نجات یافته
و پس از مدتی (یوسف را) به خاطر آورده بود، گفت... ».
در تعریف
نظائر گوید: «
و النظائر، كالالفاظ المتواطئه...
نظائر الفاظی را گویند كه با یك دیگر هم آهنگ
و هم تا باشند» مانند الفاظ مترادفه كه معانی آن ها یك سان یانزدیك به هم باشند.
وجوه محتمله در الفاظ
و عبارات قرآن، به ویژه در جمله های تركیبی-چنان چه اشارت رفت-فراوان است
و تا كسی این وجوه محتمله را نداند، درست را ازنادرست تشخیص نخواهد داد
و بر حقیقت تفسیر آیه آگاه نخواهند شد چه پی بردن به حقیقت، به میزان تشخیص
و توانایی جدایی صحیح از مستقیم بستگی دارد. به هر تقدیر در قرآن این ویژگی وجود دارد كه در بسیاری از تعابیر آن راه احتمالات بازاست. برای روشن شدن معنا باید راه احتمالات سد شود.
مولا امیر مؤمنان علیه السلام فرموده: «القرآن حمال ذو وجوه، قرآن محتملات گوناگونی را پذیرا است ». هر یك از آیات كشش معانی مختلفی را دارد لذا باید اندیشید تا راه درست را برای رسیدن به معانی صحیح یافت. این سخن را علی علیه السلام هنگامی به ابن عباس فرمود كه خواست او را به احتجاج با خوارج روانه كند. آن گاه دستور فرمود:
«لا تخاصمهم بالقرآن، فان القرآن حمال ذو وجوه تقول
و یقولون...
و لكن حاججهم بالسنه، فانهم لن یجدوا عنها محیصا
با قرآن با آنان درگیر نشو، زیرا قرآن معانی گوناگونی را پذیرا است، می گویی
و می گویند... ولی با سنت با آنان از در گفتگو در آی، زیرا راه چاره ای جز پذیرفتن
و تسلیم شدن نخواهند داشت». ابن عباس باانجام دستور امیر مؤمنان بر خصم پیروز گردید.
پس درك صحیح قرآن در آن است كه یك مفسر دانا تمامی وجوه محتمله آیات را بداند
و بتواند صحیح آن را از سقیم جدا سازد. لذا پیامبر اكرم صلی الله علیه
و آله فرموده است: «القرآن ذلول ذو وجوه، فاحملوه علی احسن الوجوه
سایت اندیشه قم با تخلیص