همسر زکریا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از
اعلام و شخصیتهای
قرآنی همسر
حضرت زکریا علیهالسلام است.
همسر
زكريّا از پيشگامان در كارهاى خير:
«
وَ زَكَرِيَّا ... • فَاسْتَجَبْنا ...
وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ ...؛
و زكريا را به ياد آور ... ما هم دعاى او را مستجاب كرديم ...
و همسرش را كه نازا بود برايش شايسته باردارى ساختيم؛ چرا كه آنان خاندانى بودند كه همواره در كارهاى خير بسرعت اقدام مىكردند....»
بنا بر اينكه ضمير «انّهم» به
زكريّا عليهالسلام
و همسرش
و يحيى عليهالسلام برگردد.
همسر
زكريا، از
خاشعان درگاه الهى:
«
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً
وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ • فَاسْتَجَبْنا لَهُ
وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى
وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ ...
وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ؛
و زكريا را به ياد آور در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (
و عرض كرد): پروردگار من! مرا تنها مگذار (
و فرزند برومندى به من عطا كن)؛
و تو بهترين وارثانى. ما هم دعاى او را مستجاب كرديم،
و يحيى را به او بخشيديم؛
و همسرش را كه نازا بود برايش شايسته باردارى ساختيم؛ چرا كه ...
و پيوسته براى ما خاضع
و خاشع بودند.»
دعای همراه با بيم
و اميد، از اوصاف مورد ستايش همسر
زكريّا:
«
وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً
وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ • فَاسْتَجَبْنا لَهُ
وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى
وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ
وَ يَدْعُونَنا رَغَباً
وَ رَهَباً
وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ؛
و زكريا را به ياد آور در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (
و عرض كرد): پروردگار من! مرا تنها مگذار (
و فرزند برومندى به من عطا كن)؛
و تو بهترين وارثانى. ما هم دعاى او را مستجاب كرديم،
و يحيى را به او بخشيديم؛
و همسرش را كه نازا بود برايش شايسته باردارى ساختيم؛ چرا كه آنان خاندانى بودند كه همواره در كارهاى خير بسرعت اقدام مىكردند؛
و از روى بيم
و اميد ما را مىخواندند؛
و پيوسته براى ما خاضع
و خاشع بودند.»
همسر
زكريّا، زنى عقيم
و نازا:
۱. «هُنالِكَ دَعا
زَكَرِيَّا ... • قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ
وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ
وَ امْرَأَتِي عاقِرٌ ...؛
آن جا بود كه
زكريا، پروردگار خويش را خواند ... او گفت: پروردگارا! چگونه ممكن است پسرى براى من باشد، در حالى كه پيرى به سراغ من آمده،
و همسرم نازا است؟! ....»
۲. «ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ
زَكَرِيَّا • ...
وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً ...؛
اين يادى است از
رحمت پروردگار تو نسبت به بندهاش
زكريا، ..
و در حالى كه همسرم نازا
و عقيم است....» «عاقراً» به مرد يا زنى گفته مىشود كه از او فرزندى به وجود نيايد.
۳. «فَاسْتَجَبْنا لَهُ ...
وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ ...؛
ما هم دعاى او را مستجاب كرديم ...
و همسرش را كه نازا بود برايش شايسته باردارى ساختيم....» مقصود از «
اصلحنا له زوجه» رفع عقيمى از او بوده است.
اطمينان بخشيدن خداوند به
زكريّا عليهالسلام در مورد آسانى قابليّت پيدا كردن همسر وى براى
بارداری به امر خدا:
۱. «هُنالِكَ دَعا
زَكَرِيَّا رَبَّهُ ... • قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ
وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ
وَ امْرَأَتِي عاقِرٌ قالَ كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ؛
آن جا بود كه
زكريا، پروردگار خويش را خواند ... او گفت: پروردگارا! چگونه ممكن است پسرى براى من باشد، در حالى كه پيرى به سراغ من آمده،
و همسرم نازا است؟! فرمود: بدينگونه خداوند هر كارى را بخواهد انجام مىدهد.»
۲. «قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ
وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً
وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا • قالَ كَذلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ
وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ
وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً؛
گفت: پروردگارا! چگونه براى من پسرى خواهد بود؟! در حالى كه همسرم نازاست،
و من نيز به سبب
پیری ناتوان شدهام! فرمود: اين گونه است؛ پروردگارت گفته اين كار بر من آسان است؛
و قبلًا تو را آفريدم در حالى كه چيزى نبودى!»
اجابت دعای زكريّا عليهالسلام درباره
اصلاح نازايى
و شايستگى يافتن همسرش براى حمل:
۱. «هُنالِكَ دَعا
زَكَرِيَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ • فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ
وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ
وَ سَيِّداً
وَ حَصُوراً
وَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ • قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ
وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ
وَ امْرَأَتِي عاقِرٌ قالَ كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ؛
آن جا بود كه
زكريا، با مشاهده آن همه شايستگى در مريم، پروردگار خويش را خواند
و گفت: پروردگارا! از سوى خود، فرزند پاكيزهاى نيز به من عطا فرما، كه تو دعا را مىشنوى.
و در حالى كه او در
محراب ايستاده، مشغول نيايش بود،
فرشتگان او را صدا زدند كه: خدا تو را به يحيى
بشارت مىدهد؛ (كسى) كه كلمه خدا (
مسیح) را تصديق مىكند؛
و رهبر خواهد بود؛
و از هوسهاى سركش بركنار،
و پيامبرى از
صالحان است. او گفت: پروردگارا! چگونه ممكن است پسرى براى من باشد، در حالى كه پيرى به سراغ من آمده،
و همسرم نازا است؟! فرمود: بدينگونه خداوند هر كارى را بخواهد انجام مىدهد.»
۲. «
وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي
وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا • قالَ كَذلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ
وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ
وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً؛
و من از بستگانم بعد از خودم بيمناكم (كه حق پاسدارى از آيين تو را نگاه ندارند)؛
و در حالى كه همسرم نازا
و عقيم است؛ تو ازنزد خود جانشينى به من ببخش، فرمود: اين گونه است؛ پروردگارت گفته اين كار بر من آسان است؛
و قبلًا تو را آفريدم در حالى كه چيزى نبودى!»
۳. «فَاسْتَجَبْنا لَهُ
وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى
وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ ...؛
ما هم دعاى او را مستجاب كرديم،
و یحیی را به او بخشيديم؛
و همسرش را كه نازا بود برايش شايسته باردارى ساختيم....»
امكان
فرزنددار شدن همسر
زكريّا،
عنایت خداوند به وى:
«فَاسْتَجَبْنا لَهُ
وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى
وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ ...؛
ما هم دعاى او را مستجاب كرديم،
و يحيى را به او بخشيديم؛
و همسرش را كه نازا بود برايش شايسته باردارى ساختيم....»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۵، ص۳۰۲، برگرفته از مقاله «همسر زکریا».