همسر ابراهیم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از
اعلام و شخصیتهای قرآنی همسر حضرت ابراهیم علیهالسلام است.
شركت همسر ابراهيم علیهالسلام در تهيّه
غذا و
پذیرایی از مهمانان
ابراهیم علیهالسلام:
«هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ • فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاء بِعِجْلٍ سَمِينٍ؛
آيا خبر مهمانهاى گرامى ابراهيم به تو رسيده است؟! سپس پنهانى به سوى خانواده خود رفت و
گوساله فربه و بريان شدهاى را براى آنها آورد.»
همسر ابراهيم علیهالسلام داراى شخصيّتى والا و ارجمند در پيشگاه
خداوند:
۱. «وَلَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلاَمًا قَالَ سَلاَمٌ ... • وَامْرَأَتُهُ قَآئِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ • قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ • قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ؛
فرستادگان ما (فرشتگان) براى ابراهيم
بشارت آوردند؛ گفتند: سلام! او نيز گفت: سلام! ... و همسرش ايستاده بود، از خوشحالى خنديد؛ پس او را به
اسحاق، و بعد از اسحاق به
یعقوب بشارت داديم. گفت: اى واى بر من! آيا من فرزند مىآورم در حالى كه پيرزنم، و اين شوهرم پيرمردى است؟! اين راستى چيز عجيبى است! گفتند: آيا از فرمان خدا
تعجب مىكنى؟! اين
رحمت خدا و بركاتش بر شما خانواده است؛ چرا كه او ستوده و داراى مجد و عظمت است.»
۲. «فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ • قَالُوا كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ؛
در اين هنگام همسرش جلو آمد در حالى كه از خوشحالى و تعجّب فرياد مىكشيد، به صورت خود زد و گفت: (آيا پسرى خواهم آورد با اينكه) پيرزنى نازا هستم؟! گفتند: پروردگارت چنين گفته است، و او حكيم و داناست.» همسخن شدن
فرشتگان با همسر ابراهيم علیهالسلام و تعبير «ربّكِ» (پروردگار تو) مفيد برداشت فوق است.
شگفتى همسر ابراهيم علیهالسلام از خبر فرزنددار شدنش به رغم نازايى و
کهولت سنّ خود و شوهرش:
۱. «وَلَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى ... • وَامْرَأَتُهُ قَآئِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ • قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ • قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ؛
فرستادگان ما (فرشتگان) براى ابراهيم بشارت آوردند؛ ... و همسرش ايستاده بود، از خوشحالى خنديد؛ پس او را به اسحاق، و بعد از اسحاق به يعقوب بشارت داديم. گفت: اى واى بر من! آيا من فرزند مىآورم در حالى كه پيرزنم، و اين شوهرم پيرمردى است؟! اين راستى چيز عجيبى است! گفتند: آيا از فرمان خدا تعجب مىكنى؟! اين رحمت خدا و بركاتش بر شما خانواده است؛ چرا كه او ستوده و داراى مجد و عظمت است.»
۲. «هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ • فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ؛
آيا خبر مهمانهاى گرامى ابراهيم به تو رسيده است؟! در اين هنگام همسرش جلو آمد در حالى كه از خوشحالى و تعجّب فرياد مىكشيد، به صورت خود زد و گفت: (آيا پسرى خواهم آورد با اينكه) پيرزنى نازا هستم؟!»
ساره (قرآن) و
هاجر (قرآن).
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۱۵۳، برگرفته از مقاله «همسر ابراهیم علیهالسلام».