• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

هلاک (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





هَلاک (به فتح هاء و لام) از واژگان قرآن کریم به معنای ضایع شدن و تباه گشتن است.
مَهْلِک‌ (به فتح میم، سکون‌هاء و کسر لام) به معنای هلاکت است.
تَهْلُکَة (به فتح تاء، سکون‌ هاء و ضم لام) به معنای‌ هلاک است.
مشتقات هَلاک که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
هَلَکَ‌ (به فتح هاء و لام) به معنای از دنیا برود؛
یُهْلِکَ‌ (به ضم یاء، سکون هاء و کسر لام) به معنای نابود می‌سازد؛
ما یُهْلِکُنا (به ضم یاء و سکون هاء) به معنای هلاک نمی‌کند؛
اَهْلَکْنا (به فتح همزه و سکون هاء) به معنای هلاک کردیم؛
فَاَهْلَکَتْهُ‌ (به فتح فاء، همزه و سکون هاء) به معنای نابود سازد؛
لِمَهْلِکِهِمْ‌ (به کسر لام، فتح میم و سکون‌ هاء) به معنای برای هلاکت آنان؛
مَهْلِکَ‌ (به فتح میم، سکون‌ هاء و کسر لام) به معنای هلاکت؛
التَّهْلُکَةِ (به فتح تاء، سکون هاء و ضم لام) به معنای هلاکت؛
أَتُهلِكُنا (به فتح همزه، ضم تاء و کسر لام) به معنای هلاک مى‌كردى؛
أَهلَكتَهُم (به فتح همزه و سکون لام) به معنای هلاک شدند، است.


هَلاک در اصل به معنای ضایع شدن و تباه گشتن است.
مَهْلِک‌ (بر وزن مغرب) مصدر میمی است به معنای هلاکت است.
تَهْلُکَة (وزن تفعلُه) به قولی مصدر است به معنی‌ هلاک و به قولی هر چیزی است که عاقبتش هلاکت باشد.
در کلام عرب مصدری بر وزن تفعله (مضموم اللام) نیست مگر این مصدر.
در صحاح نقل کرده تهلکه از نوادر مصدرها و بر غیر قیاس است.


به مواردی از هَلاک که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - هَلَکَ‌ (آیه ۳۴ سوره غافر)

از جمله موارد این کلمه در قرآن مجید مرگ معمولی است. چنان‌که درباره یوسف (علیه‌السّلام) آمده:
(وَ لَقَدْ جاءَکُمْ یُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَیِّناتِ فَما زِلْتُمْ فِی شَکٍّ مِمَّا جاءَکُمْ بِهِ حَتَّی اِذا هَلَکَ‌ قُلْتُمْ لَنْ یَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا)
(پيش از اين يوسف با دلايل روشن به سراغ شما آمد، ولى شما پيوسته در آن‌چه او براى شما آورده بود ترديد داشتيد؛ تا زمانى كه از دنيا رفت، گفتيد: هرگز خداوند بعد از او پيامبرى مبعوث نخواهد كرد!)


۲.۲ - هَلَکَ‌ (آیه ۱۷۶ سوره نساء)

(اِنِ امْرُؤٌ هَلَکَ‌ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ اُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَکَ‌)
(اگر مردى از دنيا برود، كه فرزندى نداشته باشد، و براى او خواهرى باشد، نصف اموالى را كه به جا گذاشته، از آن اوست.)


۲.۳ - یُهْلِکُنا (آیه ۲۴ سوره جاثیه)

(وَ ما یُهْلِکُنا اِلَّا الدَّهْرُ)
(و جز طبيعت روزگار -طبيعت‌- ما را هلاک نمى‌كند.)


۲.۴ - یُهْلِکَ (آیه ۱۷ سوره مائده)

(اِنْ اَرادَ اَنْ‌ یُهْلِکَ‌ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ‌)
(اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم را هلاک كند.)
در همه این آیات هلاک به معنای مرگ معمولی است.
در المنار ذیل‌(اِنِ امْرُؤٌ هَلَکَ‌...)
(اگر مردى از دنيا برود، ...)
گوید لفظ هلاک از چند قرن باین طرف بکار نمی‌رود مگر در مقام تحقیر و قرآن آن را در این آیه و در آیه دیگر که درباره یوسف (علیه‌السّلام) آمده‌ (حَتَّی اِذا هَلَکَ...) (تا زمانى كه از دنيا رفت، ...) در مرگ مطلق بکار برده است.
نگارنده گوید علی هذا هلاک در زمان نزول قرآن به مرگ مطلق و غیر آن اطلاق می‌شده و اعتبار ذمّ و تحقیر در آن از مستحدثات می‌باشد و شاید از این جهت است که طبرسی و غیره درباره آن چیزی نگفته و در آیات فوق مرگ مطلق معنی کرده‌اند. راغب که قید ذمّ را لازم دانسته علت استعمال آن را در مرگ‌ مطلق به کتاب دیگری حواله داده که اطلاعی از آن نداریم.
در سیره ابن هشام که در اواخر قرن دوم هجری نوشته شده این عبارات هست: «هَلَکَ‌ عبدالله ابو رسول الله صلّی اللّه علیه و آله» - «هَلَکَ‌ ابو طالب- هَلَکَتْ‌ خدیجة بنت خویلد» از این معلوم می‌شود که هلاک در آن عصر بمعنی مرگ عادی بوده است.


۲.۵ - یُهْلِکَ‌ (آیه ۲۰۵ سوره بقره)

در آیاتی نظیر (لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ‌ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ...)
(در راه فساد در زمين، كوشش مى‌كنند، و زراعت‌ها و چهارپايان و انسان‌ها را نابود مى‌سازند؛...)
در این آیه مراد تباه شدن و از بین رفتن است که از مصادیق هلاک می‌باشد.


۲.۶ - فَاَهْلَکَتْهُ‌ (آیه ۱۱۷ سوره آل عمران)

(رِیحٍ فِیها صِرٌّ اَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ‌ فَاَهْلَکَتْهُ‌)
(همانند باد سوزانى است كه به زراعت قومى كه بر خود ستم كرده و در جايگاه نامناسب، كشت نموده‌اند)، بوزد و آن را نابود سازد.)
در این آیه مراد تباه شدن و از بین رفتن است که از مصادیق هلاک می‌باشد.


۲.۷ - اَهْلَکَ‌ (آیه ۵۰ سوره نجم)

بیشتر موارد استعمال هلک در قرآن عزیز همان هلاکت به وسیله عذاب است مثل‌:
(وَ اَنَّهُ‌ اَهْلَکَ‌ عاداً الْاُولی‌)
(خداوند قوم عاد نخستين را به كيفر اعمالشان هلاک كرد؟)


۲.۸ - اَهْلَکْنا (آیه ۱۷ سوره اسراء)

(وَ کَمْ‌ اَهْلَکْنا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ‌)
(چه بسيار اقوامى را كه بعد از نوح، مى‌زيستند طبق همين سنت هلاک كرديم.)
ناگفته نماند فعل هلک در قرآن مجید همواره لازم به کار رفته و متعدی آن از باب افعال استعمال شده است ولی در صحاح و اقرب الموارد است که بنی‌تمیم هلک را متعدی (نیز) بکار می‌برند.
کلمه هلاکت در کلام عرب به کار نرفته ظاهرا آن فقط در افواه معمول شده و ماخذ صحیحی ندارد.


۲.۹ - لِمَهْلِکِهِمْ‌ (آیه ۵۹ سوره کهف)

(وَ جَعَلْنا لِمَهْلِکِهِمْ‌ مَوْعِداً)
«برای هلاکت آنان و عده‌ای قرار دادیم.»


۲.۱۰ - مَهْلِکَ‌ (آیه ۴۹ سوره نمل)

(ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِیِّهِ ما شَهِدْنا مَهْلِکَ‌ اَهْلِهِ‌)
«سپس به ولی و جانشین او می‌گوییم: ما شاهد مرگ خانواده او نبودیم و از مرگ آن‌ها بی‌خبریم.»


۲.۱۱ - التَّهْلُکَةِ (آیه ۱۹۵ سوره بقره)

(وَ اَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِاَیْدِیکُمْ اِلَی‌ التَّهْلُکَةِ وَ اَحْسِنُوا اِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ‌)
«در راه خدا مال خرج کنید و خودتان را به هلاکت نیاندازید و نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد.»
ظاهر آیه آن است که عدم انفاق در راه خدا القاء نفس در تهلکه است ولی قطع نظر از آن جمله‌ (لا تُلْقُوا بِاَیْدِیکُمْ اِلَی‌ التَّهْلُکَةِ)
(و با ترک انفاق، خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد.) یک قاعده کلّی است.
طبرسی ذیل‌ این آیه (وَ لا تُلْقُوا بِاَیْدِیکُمْ اِلَی‌ التَّهْلُکَةِ) (و با ترک انفاق، خود را به دست خود، به هلاکت نيفكنيد.) گفته و اضافه کرده: آن بودن چیزی است به طوری که دانسته نیست کجا است .
در اقرب الموارد گفته: به کار نمی‌رود مگر در مرگ بد.
از راغب نیز استفاده می‌شود که ذم در آن منظور است.


۲.۱۲ - أَهلَكتَهُم (آیه ۱۵۵ سوره اعراف)

(قالَ رَبِّ لَو شِئتَ أَهلَكتَهُم مِن قَبلُ وَ إِيّايَ أَتُهلِكُنا)
( و هنگامى كه زمین لرزه آن‌ها را فرا گرفت و هلاک شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر مى‌خواستى، آن‌ها و مرا پيش از اين هلاک مى‌كردى.)



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۱۵۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۴۳.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۲۹۸.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۳۴.    
۵. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغه وصحاح العربیه، ج۴، ص۱۶۱۶.    
۶. غافر/سوره۴۰، آیه۳۴.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۱.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۰۲.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۳۱.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۶۵.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۸۱۴.    
۱۲. نساء/سوره۴، آیه۱۷۶.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۶.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۵۱.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۵۳.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۷۵.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۲۹.    
۱۸. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۴.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۰۱.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۲۶۶.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۱۷۴.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۳۶۱.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۸.    
۲۴. مائده/سوره۵، آیه۱۷.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۰.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۴۰۳.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۲۴۷.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۲۵۸.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۲.    
۳۰. نساء/سوره۴، آیه۱۷۶.    
۳۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۶.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۵۱.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۵۳.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۷۵.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۲۹.    
۳۶. غافر/سوره۴۰، آیه۳۴.    
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۱.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۰۲.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۳۱.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۶۵.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۸۱۴.    
۴۲. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۶، ص۸۹.    
۴۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۴۴.    
۴۴. ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۲، ص۴۷.    
۴۵. ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۱، ص۱۴۶.    
۴۶. بقره/سوره۲، آیه۲۰۵.    
۴۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۱۴۴.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۹۶.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۶۶.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۳۴.    
۵۲. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۷.    
۵۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۵.    
۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۲۱۶.    
۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۸۱۹.    
۵۶. نجم/سوره۵۳، آیه۵۰.    
۵۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۸.    
۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۸۰.    
۵۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۵۰.    
۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۴۲۱.    
۶۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۷۷.    
۶۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۷.    
۶۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۳.    
۶۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۸۵.    
۶۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۶۲.    
۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۱۲.    
۶۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۲۷.    
۶۸. جوهری، اسماعیل، الصحاح تاج اللغه وصحاح العربیه، ج۴، ص۱۶۱۶.    
۶۹. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۵، ص۶۳۸.    
۷۰. کهف/سوره۱۸، آیه۵۹.    
۷۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۶۴.    
۷۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۳۴.    
۷۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۹۰.    
۷۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیا، ج۶، ص۷۳۹.    
۷۵. نمل/سوره۲۷، آیه۴۹.    
۷۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۳۴.    
۷۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۷۴.    
۷۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۲۳.    
۷۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۴.    
۸۰. بقره/سوره۲، آیه۱۹۵.    
۸۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۹۳.    
۸۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۶۴.    
۸۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۳۸.    
۸۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۵۱۶.    
۸۵. بقره/سوره۲، آیه۱۹۵.    
۸۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰.    
۸۷. بقره/سوره۲، آیه۱۹۵.    
۸۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰.    
۸۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲، ص۳۴.    
۹۰. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۵، ص۶۳۹.    
۹۱. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۸۴۴.    
۹۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۵.    
۹۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۶۹.    
۹۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۳۵۴.    
۹۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۷۲.    
۹۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۷۲.    
۹۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۴۶.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «هلک»، ج۷، ص۱۵۹.    






جعبه ابزار