• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

هدهد (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




هُدْهُد (به ضم هاء و سکون دال و ضم هاء) از واژگان قرآن کریم به معنای شانه بسر است.



هُدْهُد به معنای شانه بسر است.


این واژه فقط یکبار در قرآن مجید بکار رفته است:
(وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقالَ ما لِیَ لا اَرَی‌ الْهُدْهُدَ اَمْ کانَ مِنَ الْغائِبِینَ) «و سلیمان از حال پرندگان جویا شد (این کار در ضمن لشکرکشی به مملکت سباء بود) گفت چرا هدهد را نمی‌بینم مگر در اینجا نیست (چون دانست که هدهد در آنجا حاضر نیست.)»


ماجرای این‌ پرنده پر معلومات و سلیمان (علیه‌السّلام) در سوره نمل آمده است:
(وَ تَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقالَ ما لِیَ لا اَرَی‌ الْهُدْهُدَ اَمْ کانَ مِنَ الْغائِبِینَ) «و سلیمان از حال پرندگان جویا شد (این کار در ضمن لشکرکشی به مملکت سباء بود) گفت چرا هدهد را نمی‌بینم مگر در اینجا نیست (چون دانست که هدهد در آنجا حاضر نیست.)»
(لَاُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِیداً اَوْ لَاَذْبَحَنَّهُ اَوْ لَیَاْتِیَنِّی بِسُلْطانٍ مُبِینٍ‌) «در اثر این غیبت او را عذاب سختی خواهم کرد (بال و پرش را می‌شکنم) یا او را سر می‌برم مگر اینکه دلیل روشنی بر غیبت خود بیاورد.»
(فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقالَ اَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُکَ مِنْ سَبَاٍ بِنَبَاٍ یَقِینٍ) «سلیمان کمی منتظر ماند و هدهد آمد و گفت دانستم آنچه را که ندانسته‌ای از قوم سباء خبر راستی بتو آورده‌ام.»
(اِنِّی وَجَدْتُ امْرَاَةً تَمْلِکُهُمْ وَ اُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِیمٌ) «زنی به آنها حکومت می‌کند، از وسائل زندگی و حکومت همه چیز دارد مخصوصا تختی بزرگ دارد.»
(وَجَدْتُها وَ قَوْمَها یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ اَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ...) «او و قومش را دیدم که به آفتاب پرستش و سجده می‌کنند و شیطان اعمال زشت‌شان را خوب جلوه داده و از راه خدا بازشان داشته است.»
(اَلَّا یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی یُخْرِجُ الْخَبْ‌ءَ فِی السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ وَ یَعْلَمُ ما تُخْفُونَ وَ ما تُعْلِنُونَ) «شیطان آنها را مانع شده از اینکه سجده کنند خدائی را که پنهان را در آسمانها و زمین ظاهر می‌کند و می‌داند آنچه را که در پنهان می‌دارید و آشکار می‌کنید.»
(اللَّهُ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ‌) «خدا، جز او معبودی نیست و او صاحب تخت بزرگ و حکومت عظیم است.»
(قالَ سَنَنْظُرُ اَ صَدَقْتَ اَمْ کُنْتَ مِنَ‌ الْکاذِبِینَ) «سلیمان فرمود: بزودی می‌بینیم که راست گفته‌ای یا از دروغگویانی.»
(اذْهَبْ بِکِتابِی هذا فَاَلْقِهْ اِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ ما ذا یَرْجِعُونَ‌) «این نامه مرا ببر و به طرف آنها بیانداز و در کنار باش و ببین چه جوابی می‌دهند.»


قضیّه هدهد و سلیمان (علیه‌السّلام) در اینجا ختم می‌شود و از آیات روشن می‌شود که هدهد از یک دانشمند ممتاز بیشتر می‌داند و از رموز کائنات مطّلع است و از بشر در علم خویش صدها مراحل پیشرفته‌تر است در «نمل» گفته شد که مورچگان ما انسانها را با اسم و رسم می‌شناسند و بشر با آن همه زحمت در شناختن این حشره عجیب هنوز به آنچه قرآن فرموده نرسیده است درباره هدهد مطلب از آن هم دقیق‌تر است. نکات مستفاد از آیات به قرار ذیل است:
۱- هدهد با سلیمان سخن گفته و ما فی الضمیر خویش را اظهار داشته و سلیمان بدان پی‌برده است و هدهد در ردیف لشکریان او بوده و باو در لشکرکشی کمک می‌کرده است در حالات سلیمان گفته شد که به تصریح قرآن آن حضرت زبان پرندگان را می‌دانست.
۲- هدهد از قوم سباء به سلیمان خبر آورد و گفت زنی پر ساز و برگ بآنها حکومت می‌کند، آنها آفتاب پرستند شیطان آنها را فریب داده است. ببینید این پرنده چطور بسلیمان گزارش می‌دهد و چطور مثل یک تربیت یافته و دوره دیده سخن می‌گوید و عمل آنها را به شیطان نسبت داده و تقبیح می‌کند.
۳- مهمتر اینکه می‌گوید: خدائی را که پنهان شده آسمانها و زمین را خارج می‌کند و نهان و آشکار را می‌داند پرستش نمی‌کنند. آیا هدهد می‌داند که برق در میان ابرها نهان است و خدا آشکار می‌کند؟ عسل در گلها نهان است، شیر در علفها و کاه‌ها نهان است، حبوبات و میوه‌ها در ذرّات آب و هوا و خاک نهان‌اند خدا اینها را خارج و ظاهر می‌کند آیا هدهد اینها را می‌گوید؟! جز اینها سخنش محملی ندارد می‌گوید خدائی که از ظاهر و باطن کارهای شما با خبر است آیا همه مردم دارای اینگونه معلوماتند یا فقط خواصّ؟!
۴- سلیمان (علیه‌السّلام) باو می‌گوید: نامه مرا ببر و ببین چه جوابی خواهند داد قهرا گفتگوهای آنها را می‌شنیده و می‌فهمیده است. این پرنده نامه‌بر و مخبر آن حضرت بوده است با دیدن این آیات و حقائق قهرا بیاد این آیه میافتیم که‌ (وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْاَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ اِلَّا اُمَمٌ اَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‌ءٍ ثُمَّ اِلی‌ رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ‌) (هيچ جنبنده‌اى در زمين، و هيچ پرنده‌اى كه با دو بال خود پرواز مى‌كند، نيست مگر اين‌كه امّتهايى همانند شما هستند. ما هيچ چيز را در اين كتاب، فروگذار نكرديم؛ سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور مى‌گردند.) نگارنده گوید: سبحانک اللّهمّ و بحمدک اشهد انّک ما فرّطت فی کتاب الکون من شی‌ء.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۱۴۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۸۳۴.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۱۶۷.    
۴. نمل/سوره۲۷، آیه۲۰.    
۵. نمل/سوره۲۷، آیه۲۰.    
۶. نمل/سوره۲۷، آیه۲۱.    
۷. نمل/سوره۲۷، آیه۲۲.    
۸. نمل/سوره۲۷، آیه۲۳.    
۹. نمل/سوره۲۷، آیه۲۴.    
۱۰. نمل/سوره۲۷، آیه۲۵.    
۱۱. نمل/سوره۲۷، آیه۲۶.    
۱۲. نمل/سوره۲۷، آیه۲۷.    
۱۳. نمل/سوره۲۷، آیه۲۸.    
۱۴. انعام/سوره۶، آیه۳۸.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۳۲.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «هدهد»، ج۷، ص۱۴۲.    






جعبه ابزار