هبةالله بن حسین بدیعاسطرلابی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بدیع اُسطُرلابی، ابوالقاسم (یا اَسطرلابی/ اصطرلابی)، بدیع الزمان ابوالقاسم هِبَّةُاللّه بن حسین بن احمد،
منجم، شاعر و سازنده ابزارهای نجومی در قرن ششم بود.
وی به دلیل مهارت در ساختن انواع
اسطرلاب، اسطرلابی خوانده شد.
برخی از نویسندگان او را
حکیم،
فیلسوف، ریاضیدان، پزشک و آگاه بر
علم کلام و طلسمات نیز خوانده اند.
عمادالدین کاتب (متوفی ۵۹۷) تاریخنگار معاصر بدیع، درباره محل و تاریخ تولد او اطلاعی نمیدهد. برخی او را اهل بغداد
و بعضی اصلاً اصفهانی دانستهاند که به
بغداد رفته و تا پایان عمر در آنجا اقامت گزیده است.
همچنین به گفته برخی منابع، خاندانش از طبرستان بوده و خودش در
اصفهان درگذشته است.
ابن عبری از سه پزشک مشهور نیمه اول قرن ششم که نام هر سه هبة الله بوده یاد میکند و میگوید که یکی از آنان هبّه الله بن حسین اصفهانی (متوفی ح۵۳۰) است و برخی به دلیل مشابهت نام او با اسطرلابی، بدیع را اصفهانی پنداشته اند
در حالی که ابن عبری در جای دیگر،
با ذکر نام جدّ هبة الله اصفهانی (علی) و آوردن نمونه شعری از بدیع اسطرلابی، آن دو را از یکدیگر متمایز کرده است.
برخی معتقدند که شرح حال نویسان قدیم درباره مرتبه و احاطه بدیع در علوم مختلف مبالغه کرده اند. به تصریح خوانساری
او ابداعی نکرده است؛ و به گفته سوتر و طوقان،
ستایشهای مورخان و نویسندگان پیشین از بدیع، غلوآمیز و ناشی از کم دانشی آنان و فاقد ارزیابی علمی بوده و موجب شده است که جایگاه واقعی کارهای علمی او بازشناخته نشود. با اینهمه،
بدیع الزمان جَزَری (متوفی ح۶۰۲) بر نوآوری بدیع در ساختن ابزارِ علمی تصریح کرده و به شرح وسیله ابداعی او پرداخته است.
پس از
عماد الدین کاتب،
یاقوت حَمْوی و قِفْطی قدیمترین منابع شرح حال اویند. به نوشته آنان، وی در ساختن ابزارهایی چون انواع اسطرلاب، پرگار و خط کش استاد بود و با شهرت فراوانی که در زمان مسترشد عباسی (حک: ۵۱۲ـ۵۲۹) یافت، سرمایهای بسیار اندوخت. او در فن خود پیوسته از
برهانهای هندسی استفاده میکرد. و به وسیله آلات فلکی بر تعیین مسیر انوار، آگاهی داشت و به ساختن طلسمات همّت میگماشت.رصدهای او برای یافتن
اوقات سَعْد غالباً صحیح بوده است.
رصد سال ۵۲۴ در کاخ سلاطین سلجوقی (در دارالسلطانیه در مشرق بغداد) به سرپرستی و نظارت او بود، که ناتمام ماند.
ابن ابی اصیبعة
از قول مهذّب الدّین بن محمد خضرحَلَبی، از آگاهان به علم نجوم، بدیع را یگانه عصر خود خوانده و نوشته است که پدر مهذب الدین، برهان منجّم، از اهالی طبرستان و از سرآمدان دانش احکام نجوم با بدیع اسطرلابی مصاحب و همنشین بود و نجوم و احکام آن را از وی آموخته بود.
بدیع در ۵۱۰،
ابن تلمیذ، پزشک مشهور
مسیحی، را در اصفهان ملاقات کرد
و از دانش
پزشکی وی بهره برد.
وی در یکی از اشعارش، فروتنی بی اندازه ابن تلمیذ را ستوده و جایگاه تواضع او را در
ستاره ثریا دانسته است (فذاکَ مِن التّواضع فِی الثّریا)
بیشتر سرودههای بدیع مایههای طنز و لطیفه دارد و بسیاری از بزرگان زمان، از جمله منجّمان و پزشکان، را به مناسبتهایی هجو کرده است.
به نوشته ابن خلکان، از به کار بردن واژههای رکیک در اشعار خویش پرهیز نمیکرد، ازینرو بسیاری از سروده هایش فاقد اعتبار و اهمیت است
شیرینی کلام او را چون حلاوت عسلی که از کندو خارج شده باشد، میداند و یاقوت حموی
شعرش را ناب و عالی وصف میکند.
بدیع تا پایان عمر در
بغداد به سر برد و همواره در حرفه خود ممارست میکرد، تا جایی که ابن تلمیذ معتقد بود که او به سبب افراط در کار به یکی از بیماریهای دماغی دچار خواهد شد.
به نوشته اغلب نویسندگان، بدیع در ۵۳۴، در بغداد براثر ابتلا به «فالج» درگذشت
و در مقبره الوردیه در مشرق بغداد به خاک سپرده شد.
ابن تَغْری بردی
وفات او را در ۵۳۹ و ابن عماد حنبلی
در ۵۳۳ ثبت کرده اند. سوتر مینویسد که بدیع را در حال اغما به خاک سپردند؛ در حالی که این شرح درباره فوت هبة الله، پزشک اصفهانی، آمده است.
از بدیع ابزارهای نجومی و آثاری به جا مانده که تنها برخی بهطور ناقص به دست ما رسیده است. بعضی از آنها عبارتاند از:
براساس زیج الصفائح تصنیف ابوجعفر خازن؛اصل این زیج به دست نیامده ولی از شواهد چنین برمیآید که مورد مراجعه و استفاده دانشمندان از جمله
ابو نصر عراق (متوفی قبل از ۴۲۸) و
بیرونی (متوفی ۴۴۰) نیز بوده است.
تصاویری از ابزارِ دست ساختة بدیع را، که در مجموعة درک جی. دِ سولاپرایس در دانشگاه ییل محفوظ است، با توضیحات مفیدی منتشر کرده است. تصویرها فقط دو طرف یکی از صفحات فلزی اسطرلابِ بدیع را نشان میدهد؛ ولی از آنها چنین بر میآید که صفحات دست ساختة دیگری هم بوده که در داخل اُمّ (حجره)
اسطرلاب قرار میگرفته است. بر کُرسی آن جملة «صنعه هبة الله بن الحسین البغدادی سنه ثیج (۵۱۳) للهجرة»، حک شده که مبیّن نام سازنده و تاریخ ساخت آن است؛ عبارت «هذا الا´لة تعرف بزیج الصفائح استنباط ابی جعفرالخازن»، بر روی دیگر کرسی، نشان میدهد که این ابزار براساس زیج الصفائح ابوجعفر خازن ساخته شده است که آن را برای طراحی صفحات اسطرلابها نوشته بود. همچنین دور بخش مرکزی همین رویِ صفحه، جمله «هذه الصفیحة من زیج الصفائح صنعة هبة اللّه بن الحسین البغدادی سنة ثید (۵۱۴)» به چشم میخورد. این عبارات نشان میدهد که تعداد صفحات ساخته بدیع بیش از این بوده است. مهارت و ظرافت به کار رفته در ساخت و حکّاکی این صفحه جالب توجه است.
شرحی بر رساله فی الآلة الشّاملة تصنیف ابومحمد حامد بن خِضر خُجَندی (متوفی ح۳۹۰)، برای تکمیل آلت شامله
که خجندی آن ابزار را برای عرضی ثابت طراحی کرده و ساخته بود. کینگ آلت شامله را «صفحة مدرج نیمکُروی» نامیده و درباره این وسیله، مطلبی بر نوشته قدما نیفزوده است. بروکلمان با تردید، این رساله و رساله فی عمل الا´لة العامّة را تصنیف واحدی با دو نام میداند. نسخه خطی این اثر موجود و درباره عملکردِ ابزاری جامع است. به گفته سامسو آلت شامله در موضع مناسبی از اسطرلاب یا در دستگاه ارتفاع سنج قرار داده میشد.
سید جلال الدین تهرانی این وسیله را «حلقه شامله افقی» مینامد و میگوید که ابزاری است مرکب از دوایر ارتفاع و افق، که برای یافتن سَمت و ارتفاع کواکب به کار میرفت. وی اشاره میکند که بدیع اسطرلابی، برای کاربرد این ابزار در عرضهای جغرافیایی مختلف، آن را کامل کرد
و میافزاید که ارتفاع یاب (تئودولیت) ساخته اروپاییان، شکل تکامل یافته «حلقه شامله افقی» است.
به نوشته تِکِلی بدیع نوعی اسطرلاب را برای همه عرضها ساخته بود یک عدد از این ابزار در رصدخانه اُلُغ بیگ (متوفی ۸۵۳)، تأسیس شده در ۸۱۶، موجود بوده و گفته شده که هم کار اسطرلاب و هم کار رُبع را انجام میداده است.
نوعی
ساز بادی ابداعی، که
بدیع الزمان جزری در الجامع بین العلم والعمل النافع فی صناعة الحیل
به آن اشاره کرده است. وی که خود طرّاح و سازنده ابزارهای دقیق علمی بود و ابداعهای گذشتگان را بدقت مطالعه و اصلاح میکرد، در شکل هفتم از نوع چهارم اثرش،
آلتی به نام «الزَمْرالدایم» (سازی بادی از انواع نی) را وصف کرده و درباره نوعی از آنکه ابداع بدیع اسطرلابی بوده، شرح مختصری نوشته و از آن به عنوان «آلتی مشهور» یاد کرده است.
المعرب المحمودی فی الزّیج، بنابر ضبط اسماعیل پاشا بغدادی،
یا زیج محمودی، که به نام محمود سلجوقی (حک: ۵۱۲ـ۵۲۵) نوشته شده و اطلاعی از آن در دست نیست.
رساله درباره کاربرد اسطرلاب کروی، که فرانتز رزنتال شرح مفصلی در معرفی آن منتشر کرده است (کینگ، مقاله یازدهم، ص ۱۰۹).
رسالة فی الکرة ذات الکرسی، که
یاقوت حموی از آن نام میبرد. به عقیده سید جلال الدین تهرانی
کرات آسمانی تا زمان اسطرلابی فاقد کرسی (پایه) بودند و او با افزودن آن، نقص موجود در کرههای نجومی را برطرف کرد.
دیوان الاسطرلابی یا دیوان اشعار بدیع، که بیشتر مشتمل بر لطایف و هجویات است.
درّة التاج من شعر ابن الحجّاج بالغ بر ده مجلّد،
حاوی اشعارِ ابی عبدالله حسین بن حَجّاج (متوفی ۳۹۱) در ۱۴۱باب
و هر باب در فنی از فنون شعر.
نسخهای از دیوان ابن حجاج گردآورده بدیع، شامل ۱۲۰ باب، در کتابخانه ملی پاریس (ش ۵۹۱۳) نگهداری میشود.
(۱) ابن ابی اصیبعة، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، چاپ نزار رضا، بیروت (بی تا).
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
(۳) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، مصر (بی تا).
(۴) ابن خلکان، وفیات الاعیان و انباء ابناءالزمان، بیروت (بی تا).
(۵) ابن عبری، تاریخ مختصرالدول، چاپ اصالحانی، بیروت ۱۹۵۸.
(۶) ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۷) محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، الا´ثار الباقیة عن القرون الخالیة، چاپ زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳.
(۸) سیریل لوید الگود، تاریخ پزشکی ایران و سرزمین های خلافت شرقی، ترجمه باهر فرقانی، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۹) اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین: اسماءالمؤلفین و آثارالمصنفین، در حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب والفنون، ج ۶، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۰) ابی العز بن اسماعیل جزری، الجامع بین العلم والعمل النافع فی صناعة الحیل، چاپ احمد یوسف حسن، حلب ۱۹۷۹.
(۱۱) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب والفنون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۲) خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
(۱۳) علی اکبر دهخدا، لغت نامه، زیر نظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۶۱ ش.
(۱۴) محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۲۰، چاپ شعیب ارنووط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۵) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۶.
(۱۶) زندگینامه علمی دانشمندان اسلامی، ج ۱، ترجمه احمد آرام (و دیگران)، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۱۷) قدری حافظ طوقان، تراث العرب العلمی فی الریاضیات والفلک، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۹۶۳).
(۱۸) جلال الدین طهرانی، گاهنامه ۱۳۱۱، تهران ۱۳۱۱ ش.
(۱۹) علم در اسلام، به اهتمام احمد آرام، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۲۰) عبدالحمید علّوچی، تاریخ الطب العراقی، بغداد ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۲۱) محمدبن محمد عمادالدین کاتب، خریدة القصر و جریدة العصر، چاپ محمد بهجة اثری، بغداد ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۲۲) ابوالقاسم قربانی، زندگینامه ریاضیدانان دورة اسلامی: از سده سوم تا سده یازدهم هجری، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۲۳) علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبارالعلماء باخبار الحکماء، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
(۲۴) عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۷۶).
(۲۵) نامه دانشوران ناصری، قم (تاریخ مقدمه ۱۳۳۸ ش).
(۲۶) جلال الدین همایی، خیامی نامه، تهران ۱۳۴۶ ش.
(۲۷) یاقوت حموی، معجم الادباء، بیروت ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بدیع اسطرلابی»، شماره۸۰۱.