نیجریه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جمهوری فدرال نیجریه، فلات پهناوری است در غرب
آفریقا که توسط دو رودخانه نیجر و بنوئن به ۳ بخش شمالی، شرقی و غربی تقسیم میشود. بخش شمالی بزرگترین و پرجمعیتترین بخش این
کشور بهشمار میرود و مرکز تجمع مسلمانان بوده اما در مقایسه با دیگر نقاط
کشور، کمتر توسعهیافته است. نیجریه با ۹۲۳,۷۶۸ کیلومترمربع وسعت در شمال با نیجر، در غرب با بنین و در جنوب با کامرون مرز مشترک دارد. نام آن برگرفته از رودخانه نیجر و به معنای سیاه است.
نیجریه پرجمعیتترین
کشور قاره آفریقا بوده و پایتخت آن آبوجا و بزرگترین شهر آن لاگوس است. تنوع فرهنگها و قومیتها نیز در این سرزمین بسیار محسوس بوده و حدود ۲۵۰ گروه نژادی در آن زندگی میکنند. پیشینه تمدنی این
کشور به فرهنگ نوک میرسد که در بین سالهای ۷۰۰ تا ۲۰۰ قبل از میلاد در آن سکونت داشتهاند. در این
کشور بهعنوان پرجمعیتترین
کشور آفریقایی و سومین
کشور مسلمان جهان،
اسلام و
مسیحیت، دو دین اصلی بوده و بیشتر مـسلمانان پیرو مذهب مـالکیانـد.
استعمار نیجریه توسط پرتقالیها در قرن پانزدهم میلادی و متعاقب آن گسترش فعالیت تبلیغی و پذیرش مسیحیت در جنوب این
کشور، همواره باعث بروز تنش بین شمال و جنوب بوده و تقریباً در هیچ دورهای میان مسلمانان و مسیحیان در نیجریه سازگاری پایداری وجود نداشته است.
در قرن هیجدهم میلادی اصلاحطلب
مسلمانی بنام
عثمان دان فودیو به تجدید حیات
اسلامی در نقاط تحت قلمرو نیجریه کنونی و افریقای غربی و مرکزی پرداخت و
کشوری اسلامی بنیان نهاد. بریتانیا در اواخر قرن نوزدهم، نیجریه را به دلیل برخورداری ذخایر غنی نفت و منابع استراتژیکی چون زغالسنگ، قلع، طلا و الماس تصرف نمود و آن را بهعنوان افریقای غربی انگلستان تحتالحمایه خود قرار داد.
کشور نیجریه در سالهای اخیر، شاهد بروز حرکتهای تروریستی از سوی دو گروه
اسلامگرا به نامهای «
بوکوحرام» و «
جماعة انصار المسلمین فی بلاد السودان» بوده است. این
کشور اگرچه صحنه جنگهای مذهبی میان
وهابیان و مسیحیان با شیعیان بوده اما جمعیت شیعیان در این
کشور طی این سالها با رهبری
شیخ ابراهیم زکزاکی چند برابر شده است. نکته قابلتوجه در این میان این است که افزایش جمعیت شیعیان، نه به خاطر فرزند آوری شیعیان این
کشور، بلکه شامل کسانی میشود که پیشازاین
مذهب و دین دیگری داشتهاند و سپس به
تشیع گرویدهاند و به «مستبصرین» شهره هستند.
قاره آفریقا دومین قاره پهناور جهان پس از آسیاست. غرب آفریقا ازنظر تمدن و سوابق تاریخی حائز اهمیت بوده و بستر دولتها و حکومتهای کهن هست. مردم این ناحیه اغلب از نژاد سیاه هستند و در گروههای قومی گوناگونی جا گرفتهاند. علیرغم وجود صدها زبان بومی در این ناحیه بانفوذ
اسلام زبان عربی در فرهنگ آنجا نمودار گشت و جزء هویت دینی و بومی افریقای غربی شد. اغلب
کشورهای آفریقای غربی بهرغم وجود منابع و حاصلخیزی زمین کمجمعیت هستند، اما در این میان
کشور نیجریه یک استثناست و بیش از نیمی از جمعیت کل آفریقای غربی را به خود اختصاص داده است.
نیجریه بهعنوان بزرگترین
کشور واقع در ساحل گینه در کنار اقیانوس اطلس قرارگرفته است این
کشور با مساحت ۹۲۳,۷۶۸ کیلومترمربع ازنظر وسعت چهاردهمین
کشور در قاره افریقا هست.
کشور نیجریه در شمال با نیجر در غرب با بنین در جنوب با کامرون مرز مشترک زمینی و با
کشور جاد مرز مشترک دریایی دارد.
نام نیجریه برگرفته از رودخانه نیجر است که بهصورت شبکهای در سراسر این
کشور جریان دارد. واژه نیجریه به معنای سیاه یا زنگی است و به دلیل سکونت مردمانی با نژاد سیاه در کرانه این رودخانه قلمرو آنان به نیجریه یا سرزمین سیاهپوستان معروف گردید که معادل کلمه زنگبار است.
پرچم مرکب از دو نوار سبزرنگ و یک نوار سفیدرنگ است که بهصورت عمودی قرار میگیرند و نوار سفید در وسط دو نوار سبزرنگ قرارگرفته سبز در این پرچم نشانه فضای سبز کشاورزی جنگلها و مراتع است و رنگ سفید در آن بیانگر وحدت صلح و آرامش و امنیت است.
رودخانه نیجر که ۴۲۰ کیلومتر طول دارد و از کوههای توتاجالون سرچشمه میگیرد و بعد از دریافت شعبه پرآب بنوئه با دلتای وسیعی، وارد خلیج گینه میشود. یکسوم این رودخانه که سومین رود بزرگ قاره آفریقا بهشمار میآید، در
کشور نیجریه جریان دارد. دو رود «نیجر» و «بنوئه»
کشور نیجریه را به سه بخش شمالی، غربی و شرقی تقسیم میکند.
فلات جوس با ارتفاع متوسط ۱,۳۰۰ متر، بخش شمالی را تشکیل میدهد و حوضههای رودهای نیجر، بنوئه و نیز دریاچه چاد و صحرای آفریقا را از هم جدا میکند. فلات جوس که از شرق به رشتهکوههای مرزی ماندارا میپیوندد، نواحی شمالی کامرون را از نیجریه جدا میکند و دامنههای شمالی آن به مرز نیجر و حاشیه جنوبی صحرای بزرگ آفریقا پایان مییابد.
نیجریه شمالی بزرگترین و پرجمعیتترین بخش این
کشور بهشمار میرود، ولی در مقایسه با دیگر نقاط
کشور، کمتر توسعهیافته است. در این قسمت، شهرهای کهن ازجمله کانو قرار دارد، اهالی نیجریه شمالی از دو قبیله هائوسا (Hausa) و فولائی (Fulani) هستند و بیشتر آنان کشاورز و گلّه دارند، این دو قبیله، قرنهاست که به آئین
اسلام گرویدهاند.
بخش غربی درّه نیجر از جلگه پست ساحلی با عرض متوسط ۸۰ کیلومتر در جنوب و ارتفاعات یُورُوبا (Yoruba) در مرکز تشکیلشده و دامنههای شمالی و شرقی آن به دره نیجر ختم میشود، نیجریه غربی توسعهیافتهترین قسمت
کشور بهشمار میرود و غالب کانونهای شهری و تأسیسات صنعتی در همین بخش جای دارند. در این بخش اکثریت با قبیله یوروبا است که از بزرگترین قبائل نیجریه به شمارمی رود و عمدتاً پیرو آئین
اسلام هستند. شهر لاگوس که مدتها مرکز حکومت نیجریه بود و نیز مرکز اداری سیاسی کنونی یعنی ایبادان، در نیجریه غربی قرار دارند، اکثریت سکنه این بخش از نیجریه
مسلمان هستند.
بخش خاوری دره نیجر از جلگهای هموار و ساحلی با عرض حدود ۸۵۰ کیلومتر پوشیده شده که هرچه بهطرف شمال آن میرویم، بر ارتفاعاتش افزوده میگردد. کوه وُگِل (Vogl) که ۲,۰۴۲ متر از سطح دریای آزاد ارتفاع دارد و مرتفعترین نقطه نیجر است، در این بخش واقع است. میدانهای نفتی نیجریه نیز در دامنه این کوهها قرارگرفتهاند، قوم مسیحی ایبو (Ibo) در این ناحیه بسر میبرند، تا قبل از شروع جنگ داخلی سال ۱۳۴۶ ش/۱۹۶۷ م نیجریه شرقی پرجمعیتترین منطقه
کشور بهحساب میآمد، قبایل ایبو که از بزرگترین طوایف نیجریه هستند، در دهکدههای متعدد سراسر این قلمرو پراکندهاند، نیجریه شرقی سکنه شهری کمتری دارد و غالب اهالی آن به کشاورزی و فعالیتهای دامی مشغولاند.
تنها منبع بزرگ آبی در قسمتهای داخلی نیجریه را دریاچه چاد واقع در شمال شرقی این
کشور و در امتداد مرزهای نیجر و کامرون و
کشور چاد، تشکیل میدهد.
جمهوری فدرال نیجریه بهعنوان بزرگترین
کشور آفریقا ازنظر سکنه و سومین
کشور اسلامی به لحاظ جمعیت، ازنظر جغرافیایی، سوابق تاریخی، مسائل اجتماعی و فرهنگی یکی از متنوعترین کشورهاست. این
کشور در زمانهای کهن، امپراتوریهای سنگای، بورنو، سوکوتو و بنین را به خود دیده است. فرهنگ نوک (Nokculture) یادآور دولت و تمدن مردمانی است که درگذر پانصد سال آخر قبل از میلاد درجایی میزیستند که امروزه بخشهای شمالی و مرکزی نیجریه است، مردم نوک آغازینترین مردمی بودند که در این بخش از آفریقا تاکنون شناختهشدهاند، نظام اداری، اقتصاد و فرهنگ آنان بر مردمان بعدی ناحیه تأثیرگذار بوده است سرزمین نیجریه از هزاران سال قبل مسکونی بوده است.
در قرون وُسطی و در ایامی که اروپائیان در توحش به سر میبردند، در نیجریه امپراتوری بزرگی با سطحی عالی از فرهنگ تشکیل گردید و این سرزمین مدت درازی قبل از پیدایش ملل اروپایی، درنتیجه سطح عالی پیشرفت، دولتهای ملی خود را سامان داد.
جمعیت زیاد، قدرت نظامی و اقتصادی نیجریه باعث گردیده است تا این
کشور در بسیاری از امور قاره آفریقا قدرت برتر را به دست آورد و در حوادث مهم، حضوری فعال وجدی داشته باشد. نیجریه، اولین تولیدکننده گاز و نفت در آفریقا، و ششمین صادرکننده نفت در جهان بهشمار میرود. علاوه بر نفت، ذخایر حیاتی و استراتژیک چون زغالسنگ، قلع، طلا و الماس در این
کشور به دست میآید. نیجریه از تنوع فرهنگ بومی، آدابورسوم و مذاهب متعدد برخوردار است، تنوع جغرافیایی و قومی نیز در این سرزمین بسیار محسوس بوده و حدود ۲۵۰ گروه نژادی در آن زندگی میکنند که هرکدام از طوایف به زبان ویژهای تکلم مینمایند.
نیجریه بهرغم ذخایر و منابع سرشار و ثروتهای طبیعی و موقعیت مطلوب اقلیمی، رنجهای زیادی را تحمل کرده و روزگاران تیرهای را به خود دیده است.
در کرانه اقیانوس اطلس و حوالی لاگوس، پایتخت سابق نیجریه، شهر کباداگوری دیده میشود که یادآور خاطره تلخ، شوم و اسفبار شکنجه بردگان سیاه هست. در این دیار، شکنجهگاه بردگان نیجریهای هنوز دیده میشود که در آن، اروپائیان، سیاهان را دستگیر و بعد از ضربات طولانی و شکنجههای زیاد، توان حرکت را از آنان گرفته و
تسلیم خود مینمودند و به تجارت این کالای زنده میپرداختند.
در قرن پانزدهم میلادی پرتغالیها به نیجریه سلطه پیدا کردند و در قرن شانزدهم میلادی، انگلیسیها به این سرزمین وارد شدند و در آن، ایستگاههای خریدوفروش برده و دفاتر کشاورزی تأسیس کردند، آنان در قرن نوزدهم میلادی نیجریه را تصرف و از آغاز قرن بیستم میلادی به مدت نیمقرن، این سرزمین را به مستعمره خود تبدیل کردند.
بعد از استقلال ظاهری نیجریه از بریتانیا، انگلستان از سلطه بر این
کشور اسلامی دست برنداشت و کوشید بین طوایف و گروههای اجتماعی تفرقه و تشتت به وجود آورد. باوجود آنکه نیجریه بهظاهر مستقل گردید، اما روابطش با انگلیس درواقع همان مناسبات قدیمی بود، یعنی کماکان نقش تهیهکننده مواد خام برای صنایع این دولت اروپایی را بر عهده داشت و سرزمین نیجریه بهصورت بازار بازی برای مصنوعات انگلیس درآمد. فرهنگ اروپا نیز بر آدابورسوم مذهبی و بومی تأثیر گذاشت و بهعنوان عاملی مولد و برتر معرفی گردید.
از سوی دیگر نیجریه بهسوی قراردادهایی سوق داده شد که برحسب ظاهر منافاتی با استقلال آن ندارد ولی شیوههایی در آنها پیشبینی گردید که
کشور را همانند دوران استعماری به سرزمینهای اروپایی وابسته ساخت مثلاً وامهایی را در اختیار دولتهای نیجریه قرار دادهاند، اما از این رهگذر کوشیدهاند، دول موافق استقلال و توسعه را در نطفه خفه نمایند و از طریق این وامها، نظام سیاسی و اداری نیجریه را مطیع و منقاد خود کنند و از طریق آنان نقشههای خود را عملی سازند.
بین سالهای ۱۳۷۹ ق/۱۹۶۰ م تا سال ۱۳۹۷ ق/۱۹۷۸ م،
کشور نیجریه دچار کودتاهای پیدرپی و روی کار آمدن ژنرالهای ارتش و نظامیان عالیرتبه بوده است، حکومت این افراد باعث ایجاد ناامنی، اغتشاشهای داخلی و شکلگیری و درگیریهای قومی بوده است، چنانکه در سال ۱۳۸۶ ق/۱۹۶۷ م ایبوهای ساحل خاوری نیجریه استقلال جمهوری بیافرا را اعلام داشتند که به جنگی خونین میان دولت مرکزی و استقلالطلبان منجر گردید و بعد از چهار سال درگیری بیش از دو میلیون نفر کشته و هزاران مجروح، معلول و ازکارافتاده بر جای گذاشت.
بعد از سه سال حکومتنظامی و تجدیدنظر در قانون اساسی و روی کار آمدن افرادی ملیگرا، انتظارمیرفت به آشفتگیهای نیجریه خاتمه داده شود، اما کماکان برخی اغتشاشها و بینظمیها ادامه پیدا کرد.
اگرچه در نیجریه اکثریت با مسلمانان است، اما سیاست ملی این
کشور در ارتباط با ادیان آنگونه است که تمامی آحاد جامعه میتوانند بدون هر قیدوبندی به امر دین و آئینی اعتقاد داشته باشند و همین سیاست، درگیریهای مذهبی بین مسیحیان و مسلمانان را رقمزده است. در سال ۱۳۸۱ ش مسیحیان به مسلمانان حملهور گردیده و عدهای را کشته و مجروح نمودند و مساجدی را در ایالت کادونا مورد تخریب و طعمه حریق قرار دادند، در سال ۱۳۸۳ ش نیز مسلمانان شهر کانو در شمال نیجریه تظاهراتی علیه مسیحیان انجام دادند که منجر به درگیریهای خونین گردید، این شورش در اعتراض به قتلعام صدها
مسلمان توسط شبهنظامیان مسیحی در ایالت پلاتو در مرکز نیجریه برگزار شد. همچنین اعضای قبیله مسیحی ناروک، به مسلمانان در شهری تجاری واقع در ۳۰۰ کیلومتری شرق پایتخت نیجریه حمله کردند که طی آن صدها نفر از افراد
مسلمان به قتل رسیدند.
رشد جمعیت نیجریه نسبت به دیگر
کشورهای آفریقایی به سبب رقابت نژادی و مذهبی بسیار زیاد بوده و ازنظر توزیع جغرافیایی، استقرار در کانونهای شهری و روستایی و تناسب با امکانات رفاهی، خدماتی و بهداشتی و ارتباطی، اداره آن از معضلات این سرزمین بهشمار میآید و گاهی وفاق اجتماعی، انسجام سکنه و امنیت سیاسی آن را در معرض تهدید قرار میدهد و ازآنجاکه رشد سکنه نیجریه فراتر از رشد امکانات و تواناییهای این
کشور بوده، پیوسته بر مشکلات اقتصادی، شکاف اجتماعی و فقر مردم افزودهشده است.
در
کشور اسلامی نیجریه، اینگونه تصور میگردد که در آمارهای رسمی سرشماری، بهمنظور بهرهبرداریهای سیاسی، تغییراتی محسوس ایجاد میشود، سرشماریهایی که درگذشته صورت گرفته، تعداد سکنه نواحی شمالی این سرزمین را افزونتر از جمعیت نقاط جنوبی نشان میداد، ولی متنفذان جنوبی درباره صحت این آمارها منتقد و معترض بودند. توزیع بودجه نیز بهطور عمده بر اساس جمعیت ۳۶ استان صورت میگیرد که به شیوهای فدرالی اداره میگردد به همین جهت استانداران نیجریه میکوشند آمارگیری بهگونهای انجام پذیرد که افزایش سکنه منطقه قلمرو آنان را نشان دهد.
در سال ۱۳۷۰ ق/۱۳۳۰ ش میزان جمعیت نیجریه به متجاوز از ۳۱ میلیون نفر بالغ گردید، ده سال بعد سکنه مذکور به حدود ۵۵ میلیون نفر افزایش پیدا کرد. در سال ۱۳۹۳ ق/۱۳۵۲ ش جمعیت نیجریه به قریب ۸۰ میلیون نفر رسید که دوسوم آن در ایالتهای شمالی ساکن بودند. به سال ۱۳۸۸ ش در نیجریه ۱۴۶ میلیون نفر زندگی میکردند و قبایل هوسا و یورو حدود ۴۳% از این جمعیت را تشکیل میدادند، ۳۵% در شهرها و ۶۵% در روستاها اقامت داشتهاند. کمتر از نصف این سکنه، مذهب مسیحی داشتهاند و بنابراین؛ اکثریت با جامعه مسلمانان بوده است، بزرگترین اقلیت مذهبی، شیعیان بودهاند که ده درصد این جمعیت را به وجود میآوردهاند.
بر اساس آمارگیری رسمی سال ۱۳۹۲ ش/۲۰۱۳ م نیجریه ۱۷۴ میلیون نفر سکنه داشته که رشد قابلتوجهی را نشان میدهد و قریب ۲۰% سکنه قاره آفریقا را به خود اختصاص داده است و با این وصف پرجمعیتترین
کشور قاره مذکور به شمار میرود. همچنین بزرگترین جامعه مسلمانان قاره یادشده از آنِ نیجریه است. از این تعداد جمعیت، تعداد کمی بیش از ۵۰% مرد و بقیه زن هستند. ۴۵% آن به گروه بین صفر تا چهاردهساله، ۵۲% به گروه سنی بین ۱۵ تا ۶۴ ساله و ۳% آن ۶۵ سال به بالا میباشند. بر اساس اظهارات وزیر
کشور نیجریه، این سرزمین پایینترین میزان متوسط عمر را دارد و این میزان، حدود ۵۰ سال است. علیرغم تلاشهای دولت نیجریه برای ارتقای شرایط بهداشتی، آموزشی و رفاهی، در سنوات اخیر به سبب شیوع برخی بیماریهای مرگبار نظیر ایدز، تا حدودی امید به سالمندی در میان مردم این سرزمین کاهشیافته است.
بااینهمه، ساکنین نیجریه از شادترین و امیدوارترین مردم جهان محسوب میگردند.
در نیجریه ازنظر ناهمواریها، تفاوتهایی دیده میشود اما این ویژگی به شرایط جغرافیایی آن منحصر نمیگردد و در مورد مردمانش نیز صادق است، آنها کاملاً در هر ناحیه نسبت به منطقهای دیگر با یکدیگر تفاوتهای آشکار و محسوسی دارند. این خصوصیت در سیمای ظاهری، زبانی که به آن تکلم مینمایند، آدابورسومی که به آنها پایبندی دارند؛ گرایشهای اعتقادی، فرهنگ و سنتها و نیز غذاها، نوع معیشت و سرگرمیها و ادبیات بومی آنان پدیدار میگردد.
برخی مردمشناسان و محققان نژادی، اهالی نیجریه را به ۲۵۰ گروه نژادی تقسیم کردهاند و تیرههای قومی آن را تا ۳۷۴ گروه دانستهاند که اعضای آنان از یکصد نفر تا ده میلیون نفر را تشکیل دادهاند.
قوم یوروبا به همراه هااوسا و نولانی حدود ۵۰% سکنه نیجریه را تشکیل میدهند، آنان غالباً در نواحی جنوب غربی و در بخشهای لاگوسو کوارا زندگی میکنند. تیرههای گوناگون آن به لهجههای متفاوت تکلم مینمایند، یوروبا در زمینههای اقتصادی و سیاسی از جایگاه خوبی برخوردارند، اکثریت این گروه قومی به دلیل ارتباط با اروپائیان، به آئین مسیح تمایل پیدا کردند ولی ۳۰% آنان
مسلمان هستند، جمعیت یوروبا به حدود ۳۵ میلیون نفر بالغ میگردد، این قوم بهطور سنتی مردمانی شهرنشین بوده و با جلوههای تمدن جدید هماهنگی دارند، آنان علاوه بر کشاورزی، در صنعت و ساخت ابزار و امکانات هنری مهارت دارند در تحصیل نیز پیشرو قبایل دیگربودهاند.
هااوسا بزرگترین قبیله نیجریه است که در شمال این
کشور حدود سهچهارم وسعت و بیش از نیمی از جمعیت را به خود اختصاص دادهاند، غالباً
مسلمان هستند و به سبب برخورداری از دو ویژگی بارز یعنی هویت قبیلهای و علایق مذهبی، از سایر قبایل متمایز گردیدهاند. پیوستگی آنان به فرهنگ
اسلامی بهاندازهای است که نقش فعالی در نشر و گسترش
اسلام در غرب آفریقا به عهده داشتهاند و جمعیت قابلتوجهی از مردم غرب آفریقا با تلاشهای تبلیغی و ترویجی این قوم به آئین
اسلام گرویدهاند. در بسیاری از
کشورهای آفریقای غربی مثل بنین، چاد، توگوو کامرون، اکثر سکنه به قبیله مزبور تعلق دارد و قوم هااوسا معمولاً به امور کشاورزی و بازرگانی مشغولاند و در شهرهای شمالی نظیر کانو، سوکوتو، و زاریا (شهر شیعهنشین) ساکن هستند.
اسلام در نیجریه یکی از ادیان اصلی محسوب میگردد. در این
کشور بیشتر مـسلمانان پیرو مذهب مـالکیانـد.
درباره زمان و چگونگی ورود
اسلام به نیجریه دو نظر عمده وجود دارد؛ برخی معتقدند
اسلام از قرن اول هجری در این قاره نفوذ نـمود و شماری دیگر ورود
اسلام به نیجریه را در قرن هفتم و از طریق شمال آفریقا بهخصوص سودان و صحرای غربی بهوسیله تـجار
مـسلمان دانستهاند. اگرچه سابقه ورود
اسلام به
کشور نیجریه بهصورت غیر چشمگیر به دهههای اول قرن اول هجری بازمیگردد، اما ورود
اسلام در سـطحی گـسترده و فراگیر در
کشور نیجریه، مربوط به قرن هفتم و بیشتر از طریق روابط تجاری و مهاجرت صورت پذیرفته و مرکز تجمع مسلمانان در شمال این
کشور قرار دارد. دراینبین فرق صوفیه مانند
تیجانیه،
قادریه و
احمدیه در نیجریه از اقبال عمومی برخوردار بوده و در تـوسعه و گسترش
اسلام، نقش مهمی ایفا کردهاند.
در قرن هجدهم میلادی حرکتی
اسلامی از سوی مسلمانان به رهبری «
شیخ عثمان دان فودیو» شکل گرفت که منجر به تشکیل
خلافت اسلامی شد. این حکومت یکصد سال پایدار بود و درنهایت توسط استعمارگران انگلیسی برچیده شد.
قیام
اسلامی به رهبری شیخ عثمان دن فودیو و تشکیل خلافت
اسـلامی، در قرن دوازدهم ه. ق (هجدهم میلادی) در غرب آفریقا یـکی از فـرازهای حساس تاریخ مسلمانان غرب افریقا و خصوصاً نیجریه است. این قـیام تـوسط مسلمانان به رهبری شیخ عثمان دن فودیو علیه سلطه سلاطین وقت بود و درنتیجه آن خلافت
اسلامی سوکوتو بنیانگذاری شد. خـلافت
اسلامی سوکوتو از سال ۱۲۱۸ ه. ق پا به عرصه وجود نهاد و شیخ عثمان بن فودیو بهعنوان «امیرالمؤمنین» رهبری مـسلمانان این ناحیه را بـه دست گرفت. وی توانست بخش وسیعی از آفریقای غربی را تحت تسلط خلافت
اسلامی سوکوتو درآورد و قوانین
اسلامی را در این سرزمین به اجرا گذارد. برادر شیخ عثمان به نام شیخ عبدالله الفودی که او هم عالمی دینی بود در تمام مراحل جهاد همراه او بود و در خلافات
اسلامی سوکوتو مقام نخستوزیری را به عـهده داشـت. پس از مرگ شیخ عثمان دن فودیو مسلمانان با فرزند او به نام شیخ محمد بللو بیعت نمودند و وی بهعنوان «امیرالمؤمنین» رهبری خلافت
اسلامی سوکوتو را پس از پدر به عهده گرفت. شـیخ به مدت ۱۴ سال رهبری خلافت را به عهده گرفت و سرانجام در سوم
جمادیالاول سال ۱۳۲۲ ه. ق در شهر سوکوتو پایتخت خلافت
اسلامی دار فانی را وداع گفت. بـعد از وی پیـروانش رو به ضعف و سستی رفتند و استعمار هم از طرف دیگر در حال قوت گرفتن بود، تا اینکه سرانجام پس از صد سال خلافت سوکوتو بهزانو درآمد و استعمار حاکمیت یافت. درنهایت خلافتی که در سال ۱۸۰۴ میلادی به دست شیخ عـثمان دان فـودیو پایهگذاری شده بود، در سال ۱۹۰۲ مـیلادی بـه دست انگلیسیهـا بـرچیده شد.
در چند دهه اخیر، جنبشهای سلفی جهادی در مناطق مختلف جهان بـه وجود آمدند و اقدامات نظامی فراوانی علیه دولتها و مردم
مسلمان و غیرمسلمان انجام دادند. یکی از مناطق مهم فـعالیت سـلفی جهادی،
کشورهای شمال و شمال غرب آفریقا، بهخصوص
کشورهای نیجریه و تونس است.
ازجمله عوامل شـتابزا در گسترش و تقویت سلفیه جهادی و ایجاد پایگاه نظامی در این مناطق، ظهور نهضتهای موسوم به بیداری
اسلامی در شمال آفریقا و جنوب غرب آسیا بود که حضور و دخالت برخی
کشورهای غربی، زمینه را برای رشد و تـوسعه و قـدرت یافتن جنبشهای جهادی ـ تکفیری در کنار نهضتهای اصیل
اسلامی به وجود آورد. رواج افراطگرایی در میان مسلمانان در اواخر قرن بیستم، نگرانی مسلمانان از تبلیغات گسترده مسیحیت و نیز رشد مذاهب و فرق مختلف، گسترش تبلیغات و اقتدار آمریکا و دیگر قدرتهای جهانی در این منطقه
و تأثیرپذیری از تبلیغات فرقههای انحرافی مانند وهابیت و حمایت دولتهای ثروتمند عرب را میتوان از مهمترین دلایل این شکلگیری دانست.
دو گروه سلفی ـ جهادی «
بوکوحرام» و «
جماعة انصار المسلمین فی بلاد السودان» عهدهدار حرکت سلفیه جهادی در این
کشور هستند. بیشترین تمرکز بوکوحرام بر دشمن نزدیک، یعنی مسلمانان نیجریه و بهخصوص شیعیان اسـت. در مـقابل انصار المسلمین بر مقابله با دشمن غربی و دولت فاسد و نیز غیرمسلمانان این
کشور تأکید دارد؛ اختلاف رویهای که در تفاوت بین اربابان این دو گروه یعنی داعش و القاعده نیز بهوضوح مـشاهده مـیشود.گروه تروریستی بوکوحرام از سال ۲۰۰۱ میلادی در شمال نیجریه فعالیت دارد
البته برخی شروع آن را به سالهای قبل نسبت دادهاند.
و رهبری آن را فردی به نام
محمد یوسف بر عهده داشت.
گروه تروریستی «جماعة انصار المسلمین فی بلاد السودان» نیز از زیر شاخههای گروه سلفیه-جهادی بوکوحرام است که فعالیت خود را از سال ۲۰۱۲ م و در پی حمله بوکوحرام به شهر کانو در نیجریه آغاز کرد.
شیعیان نیجریه، بزرگترین اقلیت مذهبی در قاره افریقا هستند. زاریا بهعنوان مرکز ایالت کادونا در شمال این
کشور، محل تجمع و تمرکز شیعیان بهحساب میآید. شهرهای لاگوس و کانو نیز از شهرهای مهم شیعیان به شمار میروند. بخش قابلتوجه این افزایش جمعیت نه به خاطر فرزند آوری شیعیان این
کشور، بلکه شامل کسانی میشود که پیشازاین مذهب و دین دیگری داشتهاند و سپس به تشیع گرویدهاند و به «مستبصرین» شهره هستند. تا قبل از سال ۲۰۰۰ میلادی، جمعیت شیعیان این
کشور بهسختی به چند هزار نفر میرسید و این در حالی است که در سالهای اخیر جمعیت شیعیان این
کشور در حدود ۱۲ تا ۱۴ میلیون نفر برآورد میشود.
رهبری شیعیان این
کشور بر عهده
شیخ ابراهیم زکزاکی است. وی با همکاری جمع قلیلی از جوانان
مسلمان در مراکز علمی با پیگیری اخبار و جریانات مربوط به انقلاب
اسلامی و تحت تأثیر پیروزی انقلاب
اسلامی اقدام به تأسیس یک طیف انقلابی کرد. این رویکرد، درگیریهایی میان آنان و دستگاههای امنیتی در پی داشت که در اثر آن بارها رهبران این جریان زندانی شدند. در تمام طول این سالها شیعیان نیجریه از سوی دو طیف به چالش کشیده شدند: گروه مسیحیان و مسلمانان تندرو و ارتش و سازمانهای امنیتی نیجریه.
بهطورکلی عناصر زمینهساز مذهب اهلالبیت در نیجریه را میتوان در چند بند خلاصه کرد که عبارتاند از:
- سابقهٔ توجه مردم به موضوع مهدویت در شمال و غرب آفریقا؛
- پیروزی قیام عثمان دان فودیو و استمرار آن؛
- پیروزی انقلاب اسلامی ایران؛
- رشد آگاهی مردم مسلمان نیجریه؛
- فعالیتهای سازمانیافته در نشر مذهب اهلبیت از سوی علاقهمندان به این مکتب؛
- بازگشت دانشجویان علوم اسلامی از کشورهای اسلامی، بهویژه ایران.
نیجریه میتواند توسعهیافتهترین
کشور اسلامی در آفریقا باشد، و اگرچه حدود پانزده سالی است که دولتی غیرنظامی قدرت را در اختیار دارد اما در سنوات اخیر به دلیل سوء مدیریت، فساد مالی و برنامههای نامتوازن، این
کشور را جزء بیست
کشور فقیر جهان قرار داده است بهگونهای که سرانه تولید ناخالص ملی در نیجریه صرفاً پانصد دلار است. میزان بزهکاری و سرقتهای مسلحانه بالاست. ازآنجاکه توسعه اقتصادی آن باعث عمران و رفاه کانونهای شهری و ایجاد اشتغال در این مناطق بوده است، این روند مخرّب موجب شده است روستائیان بهسوی شهرها سرازیر گردیده و باعث رشد چشمگیر شهرها شوند. باوجودآنکه نیجریه در راه صنعتی شدن گامهای خوبی برداشته و در بخش صنایع، هدف جایگزینی واردات با تولیدات داخلی بوده است، ولی سهولت وارد نمودن کالاهای خارجی و رقابت آنها با مصنوعات و محصولات این
کشور سبب رکود و تعطیلی برخی کارخانهها و کارگاههای نیجریه گردیده است. حدود هفتاد درصد از نیروی کار در بخش کشاورزی مشغول بودهاند و با توجه به شرایط اقلیمی و منابع آب فراوان و حاصلخیزی خاک، باید این سرزمین در این بخش، شرایط امیدوارکنندهای داشته باشد، ولی استفاده نابجا از درآمدهای نفتی و دیگر منابع معدنی و سیاستهای غلط در برنامههای عمرانی به بخش کشاورزی آسیب وارد ساخته و شاغلان بومی رغبتی به تولید فرآوردههای زراعی ندارند زیرا محصولاتی مثل گندم وارداتی، خیلی ارزانتر از گندم داخلی به دست مردم میرسد و اکنون هیولای فقر بر اقتصاد نیجریه چنگ انداخته است.
در چند سال اخیر گروه تروریستی بوکوحرام امواج ناامنی را در نیجریه به وجود آوردهاند، اینها که پیرو عقاید سلفیها و تکفیریها میباشند، در حملات تروریستی خود شهروندان این سرزمین اعم از شیعیان، مسلمانان
سنی مذهب و مسیحیان را به خاک و خون میکشند و به بهانه اینکه مدارس نیجریه با آموزشهای غربی دانشآموزان را تربیت میکنند، به مراکز آموزشی یورش میبرند و به ربودن دختران مدارس اقدام میکنند چنانکه در سال ۱۳۸۳، آنان ۲۶۷ نفر دختر نوجوان را در ایالت بورنو ربودند.
گلیزواره، غلامرضا، برگرفته از مقاله «جمهوری فدرال نیجریه؛ سومین کشور در جهان اسلام»، تاریخ بازیابی:۱۳۹۹/۳/۱۰.