• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نژادپرستی بنی اسرائیل (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اعتقاد به برتری نژادی ملت یهود و اینکه آنها تافته‌ای جدا بافته‌اند و گنهکارانشان فقط چند روزی کیفر و مجازات می‌بینند، سپس بهشت الهی برای ابد در اختیار آنان است، یکی از دلائل روشن خودخواهی و خودپرستی این جمعیت است.



نژادپرستی بنی اسرائیل، موجب پندار اختصاص سعادت آخرت به آنان:
«و لقد جاءکم موسی بالبینـت... قل ان کانت لکم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صـدقین.» «و قطعا موسی برای شما معجزات آشکاری آورد... بگو اگر در نزد خدا سرای بازپسین یکسر به شما اختصاص دارد نه دیگر مردم پس اگر راست می‌گویید آرزوی مرگ کنید.»
(قل ان کانت لکم)، از آنجا که قول یهود: لن تمسنا النار الا ایاما معدودة، جز چند روزی آتش با ما تماس نمی‌گیرد و نیز در پاسخ اینکه آمنوا بما انزل الله: ایمان بیاورید به آنچه خدا نازل کرده، گفته بودند: نؤمن بما انزل علینا، به آنچه بر خود ما نازل شده ایمان می‌آوریم و این دو جمله بالتزام دلالت می‌کرد بر اینکه یهودیان مدعی نجات در آخرتند و دیگران را اهل نجات و سعادت نمی‌دانند و نجات و سعادت خود را هم مشوب به هلاکت و شقاوت نمی‌دانند، چون بخیال خود جز ایامی چند معذب نمی‌شوند و آن ایام هم عبارتست از آن چند صباحی که گوساله پرستیدند.
لذا خدای تعالی با خطابی با ایشان مقابله کرد که دروغگویی آنان را در دعویشان ظاهر سازد، خطابی که خود یهود بدون هیچ تردیدی آن را قبول دارد و آن این است که به رسول گرامیش دستور می‌دهد به ایشان بگوید: (قل ان کانت لکم الدار الآخرة) یعنی اگر خانه آخرت از آن شما است، و مراد از خانه آخرت سعادت در آخرت است برای اینکه وقتی کسی مالک خانه‌ای شد، به هر نحو که خوشش آید و دوست بدارد در آن تصرف می‌کند و به بهترین وجه دلخواه و سعادت مندانه ‌ترین وجه وارد آن می‌شود، (عند الله)، یعنی مستقر در نزد خدا و یا بگو به حکم خدا یا باذن او در حقیقت این جمله نظیر جمله: ان الدین عند الله الاسلام دین نزد خدا اسلام است می‌باشد (من دون الناس) بر خلاف مردم، چون شما تمامی ادیان به جز دین خود را باطل می‌دانید (فتمنوا الموت ان کنتم صادقین)، پس آرزوی مرگ و رفتن بدان سرای را بکنید، اگر راست می‌گویید و این خطاب نظیر خطاب (قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انکم اولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین بگو‌ای کسانی که یهودی گری را شعار خود کرده‌اید، اگر می‌پندارید که تنها شما اولیاء خدائید نه مردم، پس آرزوی مرگ کنید، اگر راست می‌گوئید، می‌باشد.


نژادپرستی و قوم گرایی بنی اسرائیل، مانع ایمان آنان به قرآن :
«و اذا قیل لهم ءامنوا بما انزل الله قالوا نؤمن بما انزل علینا و یکفرون بما وراءه و هو الحق مصدقا لما معهم قل فلم تقتلون انبیاء الله من قبل ان کنتم مؤمنین.» «و چون به آنان گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ایمان آورید می‌گویند ما به آنچه بر (پیامبر) خودمان نازل شده ایمان می‌آوریم و غیر آن را با آنکه (کاملا) حق و مؤید همان چیزی است که با آنان است انکار می‌کنند بگو اگر مؤمن بودید پس چرا پیش از این پیامبران خدا را می‌کشتید.»


اعتقاد به برتری نژاد بنی اسرائیل، عامل پاسخگو نبودن یهود در برابر امانت‌های دیگران:
«و من اهل الکتـب من ان تامنه بقنطار یؤده الیک و منهم من ان تامنه بدینار لایؤده الیک الا مادمت علیه قآئما ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل و یقولون علی الله الکذب و هم یعلمون.» «و از اهل کتاب کسی است که اگر او را بر مال فراوانی امین شمری آن را به تو برگرداند و از آنان کسی است که اگر او را بر دیناری امین شمری آن را به تو نمی‌پردازد مگر آنکه دایما بر (سر) وی به پا ایستی این بدان سبب است که آنان (به پندار خود) گفتند در مورد کسانی که کتاب آسمانی ندارند بر زیان ما راهی نیست و بر خدا دروغ می‌بندند با اینکه خودشان (هم) می‌دانند.»
لیس علینا فی الامیین سبیل، این آیه شریفه به اختلاف فاحشی که اهل کتاب در حفظ امانت‌ها و پیمانها داشتند اشاره می‌کند و می‌فهماند اهل کتاب در این باب در دو طرف تضاد و دو نقطه مقابل قرار دارند، بعضی حتی در یک دینار خیانت را روا نمی‌دارند و بعضی دیگر شتر را با بارش می‌بلعند و نیز اشاره می‌کند به اینکه طائفه خیانتکار هر چند خیانتشان یک رذیله قومی و مضر است و لیکن این رذیله در بین آنان از یک رذیله دیگر منشا گرفته، رذیله‌ای اعتقادی که جمله: " لیس علینا فی الامیین سبیل" آن را حکایت می‌کند.
آری این طائفه خود را اهل کتاب و غیر خود را امی و بی سواد می‌خواندند، پس اینکه گفتند: بی سوادها بر ما سبیلی ندارند، معنایش این است که غیر بنی اسرائیل حق ندارد که بر بنی اسرائیل مسلط شود و به این ادعای خود رنگ و آب دین زده بودند، به دلیل اینکه قرآن دنبال جمله مورد بحث فرموده: " و یقولون علی الله الکذب و هم یعلمون ... "، با اینکه خود می‌دانند دروغ می‌گویند، دروغ خود را به خدا نسبت می‌دهند.


اعتقاد بنی اسرائیل به گرفتار نشدن نژاد بنی اسرائیل به آتش دوزخ، مگر به مدت اندکی:
«و قالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودة...» «و گفتند جز روزهایی چند هرگز آتش به ما نخواهد رسید...»
قرآن در اینجا به یکی از گفته‌های بی اساس یهود که آنان را به خود مغرور ساخته و سرچشمه قسمتی از انحرافات آنها شده بود اشاره کرده و به آن پاسخ می‌گوید:
نخست می‌فرماید: " آنها گفتند: هرگز آتش دوزخ، جز چند روزی به ما نخواهد رسید" (و قالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودة).
اعتقاد به برتری نژادی ملت یهود، و اینکه آنها تافته‌ای جدا بافته‌اند، و گنهکارانشان فقط چند روزی کیفر و مجازات می‌بینند، سپس بهشت الهی برای ابد در اختیار آنان است، یکی از دلائل روشن خودخواهی و خودپرستی این جمعیت است.
این امتیازطلبی با هیچ منطقی سازگار نیست زیرا هیچگونه تفاوتی در میان انسانها از نظر کیفر و پاداش اعمال در پیشگاه خدا وجود ندارد.
مگر یهود چه کرده بودند که می‌بایست تبصره‌ای به سود آنها بر قانون کلی مجازات زده شود؟
«الم تر الی الذین اوتوا نصیبا من الکتـب یدعون الی کتـب الله لیحکم بینهم ثم یتولی فریق منهم و هم معرضون ذلک بانهم قالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودت وغرهم فی دینهم ما کانوا یفترون.» «آیا داستان کسانی را که بهره‌ای از کتاب (تورات) یافته‌اند ندانسته‌ای که چون به سوی کتاب خدا فرا خوانده می‌شوند تا میانشان حکم کند آنگه گروهی از آنان به حال اعراض روی برمی تابند این بدان سبب بود که آنان (به پندار خود) گفتند هرگز آتش جز چند روزی به ما نخواهد رسید و برساخته هایشان آنان را در دینشان فریفته کرده است.»


نفی برتری نژادی بنی اسرائیل بر دیگران، از جانب خداوند:
«و قالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودة قل اتخذتم عند الله عهدا فلن یخلف الله عهده‌ام تقولون علی الله ما لاتعلمون.» «و گفتند جز روزهایی چند هرگز آتش به ما نخواهد رسید بگو مگر پیمانی از خدا گرفته‌اید که خدا پیمان خود را هرگز خلاف نخواهد کرد یا آنچه را نمی‌دانید به دروغ به خدا نسبت می‌دهید.»
آنها گفتند: هرگز آتش دوزخ، جز چند روزی به ما نخواهد رسید" (و قالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودة).
" بگو آیا پیمانی نزد خدا بسته‌اید که هرگز خداوند از پیمانش تخلف نخواهد کرد یا اینکه چیزی را به خدا نسبت می‌دهید که نمی‌دانید"؟! (قل اتخذتم عند الله عهدا فلن یخلف الله عهده‌ام تقولون علی الله ما لا تعلمون).
اعتقاد به برتری نژادی ملت یهود و اینکه آنها تافته‌ای جدا بافته‌اند و گنهکارانشان فقط چند روزی کیفر و مجازات می‌بینند، سپس بهشت الهی برای ابد در اختیار آنان است، یکی از دلائل روشن خودخواهی و خودپرستی این جمعیت است.
این امتیازطلبی با هیچ منطقی سازگار نیست زیرا هیچگونه تفاوتی در میان انسانها از نظر کیفر و پاداش اعمال در پیشگاه خدا وجود ندارد.
به هر حال آیه فوق با یک بیان منطقی، این پندار غلط را ابطال می‌کند و می‌گوید این گفتار شما از دو حال خارج نیست: یا باید عهد و پیمان خاصی از خدا در این زمینه گرفته باشید- که نگرفته‌اید- و یا دروغ و تهمت به خدا می‌بندید!
«قل ان کانت لکم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صـدقین.» «بگو اگر در نزد خدا سرای بازپسین یکسر به شما اختصاص دارد نه دیگر مردم پس اگر راست می‌گویید آرزوی مرگ کنید.»
خدای تعالی با خطابی با ایشان مقابله کرد که دروغگویی آنان را در دعویشان ظاهر سازد، خطابی که خود یهود بدون هیچ تردیدی آن را قبول دارد و آن این است که به رسول گرامیش دستور می‌دهد به ایشان بگوید: (قل ان کانت لکم الدار الآخرة) یعنی اگر خانه آخرت از آن شما است، و مراد از خانه آخرت سعادت در آخرت است برای اینکه وقتی کسی مالک خانه‌ای شد، به هر نحو که خوشش آید و دوست بدارد در آن تصرف می‌کند و به بهترین وجه دلخواه و سعادت مندانه ‌ترین وجه وارد آن می‌شود، (عند الله)، یعنی مستقر در نزد خدا و یا بگو به حکم خدا یا باذن او در حقیقت این جمله نظیر جمله: ان الدین عند الله الاسلام دین نزد خدا اسلام است می‌باشد (من دون الناس) بر خلاف مردم، چون شما تمامی ادیان به جز دین خود را باطل می‌دانید (فتمنوا الموت ان کنتم صادقین)، پس آرزوی مرگ و رفتن بدان سرای را بکنید، اگر راست می‌گویید و این خطاب نظیر خطاب (قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انکم اولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین بگو‌ای کسانی که یهودی گری را شعار خود کرده‌اید، اگر می‌پندارید که تنها شما اولیاء خدائید نه مردم، پس آرزوی مرگ کنید، اگر راست می‌گوئید، می‌باشد.
الم تر الی الذین اوتوا نصیبا من الکتـب یدعون الی کتـب الله لیحکم بینهم ثم یتولی فریق منهم و هم معرضون ذلک بانهم قالوا لن تمسنا النار الا ایاما معدودت و غرهم فی دینهم ما کانوا یفترون.» «آیا داستان کسانی را که بهره‌ای از کتاب (تورات) یافته‌اند ندانسته‌ای که چون به سوی کتاب خدا فرا خوانده می‌شوند تا میانشان حکم کند آنگه گروهی از آنان به حال اعراض روی برمی تابند این بدان سبب بود که آنان (به پندار خود) گفتند هرگز آتش جز چند روزی به ما نخواهد رسید و برساخته هایشان آنان را در دینشان فریفته کرده است.»


«من اهل الکتـب من ان تامنه بقنطار یؤده الیک و منهم من ان تامنه بدینار لایؤده الیک الا مادمت علیه قآئما ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل و یقولون علی الله الکذب و هم یعلمون.» «و از اهل کتاب کسی است که اگر او را بر مال فراوانی امین شمری آن را به تو برگرداند و از آنان کسی است که اگر او را بر دیناری امین شمری آن را به تو نمی‌پردازد مگر آنکه دایما بر (سر) وی به پا ایستی این بدان سبب است که آنان (به پندار خود) گفتند در مورد کسانی که کتاب آسمانی ندارند بر زیان ما راهی نیست و بر خدا دروغ می‌بندند با اینکه خودشان (هم) می‌دانند.»
اشاره می‌کند به اینکه طائفه خیانتکار هر چند خیانتشان یک رذیله قومی و مضر است و لیکن این رذیله در بین آنان از یک رذیله دیگر منشا گرفته، رذیله‌ای اعتقادی که جمله: " لیس علینا فی الامیین سبیل" آن را حکایت می‌کند.
آری این طائفه خود را اهل کتاب و غیر خود را امی و بی سواد می‌خواندند، پس اینکه گفتند: بی سوادها بر ما سبیلی ندارند، معنایش این است که غیر بنی اسرائیل حق ندارد که بر بنی اسرائیل مسلط شود و به این ادعای خود رنگ و آب دین زده بودند، به دلیل اینکه قرآن دنبال جمله مورد بحث فرموده: " و یقولون علی الله الکذب و هم یعلمون ... "، با اینکه خود می‌دانند دروغ می‌گویند، دروغ خود را به خدا نسبت می‌دهند.


«و حسبوا الاتکون فتنة فعموا و صموا ثم تاب الله علیهم ثم عموا و صموا کثیر منهم...» «و پنداشتند کیفری در کار نیست پس کور و کر شدند سپس خدا توبه آنان را پذیرفت باز بسیاری از ایشان کور و کر شدند...»
بنی اسرائیل، مردمی مغرور به نژاد خود و معتقد به عدم آزمایش خداوند از خویش:
«و حسبوا الاتکون فتنة فعموا و صموا ثم تاب الله علیهم ثم عموا و صموا کثیر منهم و الله بصیر بما یعملون.» «و پنداشتند کیفری در کار نیست پس کور و کر شدند سپس خدا توبه آنان را پذیرفت باز بسیاری از ایشان کور و کر شدند و خدا به آنچه انجام می‌دهند بیناست.» برخی از مفسران برآنند که ریشه اعتقاد بنی اسرائیل به رهایی از آزمون و مجازات الهی این بوده که آنان از نسل اسرائیل‌اند و به یهودیت و یا نصرانیت منتسب می‌باشند. آیه ۶۹ که مجرد انتساب به دین را در سعادت کارساز نمی‌دانست می‌تواند اشاره به این نظریه باشد.


۱. بقره/سوره۲، آیه۹۲.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۹۴.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۹۴.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۸۰.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۹۱.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۹۱.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۹۴.    
۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹.    
۹. بقره/سوره۲، آیه۹۴.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۹۴.    
۱۱. جمعه/سوره۶۲، آیه۶.    
۱۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱، ص۳۴۳.    
۱۳. بقره/سوره۲، آیه۹۱.    
۱۴. آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۱۵. آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۱۶. آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۱۷. آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۱۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۳، ص۴۱۲.    
۱۹. بقره/سوره۲، آیه۸۰.    
۲۰. بقره/سوره۲، آیه۸۰.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۲۲.    
۲۲. آل عمران/سوره۳، آیه۲۳.    
۲۳. آل عمران/سوره۳، آیه۲۴.    
۲۴. بقره/سوره۲، آیه۸۰.    
۲۵. بقره/سوره۲، آیه۸۰.    
۲۶. بقره/سوره۲، آیه۸۰.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۲۲.    
۲۸. بقره/سوره۲، آیه۹۴.    
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۹۴.    
۳۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹.    
۳۱. بقره/سوره۲، آیه۹۴.    
۳۲. بقره/سوره۲، آیه۹۴.    
۳۳. جمعه/سوره۶۲، آیه۶.    
۳۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱، ص۳۴۳.    
۳۵. آل عمران/سوره۳، آیه۲۳.    
۳۶. آل عمران/سوره۳، آیه۲۴.    
۳۷. آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۳۸. آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۳۹. آل عمران/سوره۳، آیه۷۵.    
۴۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۳، ص۴۱۲.    
۴۱. مائده/سوره۵، آیه۷۱.    
۴۲. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۴، ص۴۰۶.    
۴۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۶۸.    
۴۴. مائده/سوره۵، آیه۷۱.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۴۱۷، برگرفته از مقاله «نژادپرستی بنی اسرائیل (قرآن)».    






جعبه ابزار