نورمحمد تره کی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نورمحمد تَرَه کی، سیاستمدار و رئیس جمهور
افغانستان در ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ شمسی بود.
وی در خانواده ای متوسط از عشیرة شَبی خِیلِ تیره تره کی از قبیله غلزایی قوم پشتون به دنیا آمد. خانواده اش کوچگر بودند. پدرش نظرمحمد، کشاورز و دامدار، و مادرش از سلیمان خیل (نیرومندترین تیره قبیله غلزایی) بود.
بعضی، تاریخ تولد و نام زادگاه تره کی را ساخته و پرداخته خود تره کی دانسته اند.
تره کی پس از به قدرت رسیدن، تاریخ تولد خود را چهاردهم ژوئیه (روز فتح قلعه باستیل در جریان انقلاب فرانسه) سالِ ۱۹۱۷ (سال وقوع انقلاب روسیه)
و زادگاهش را روستای سورگلی (کلمه ای پشتو به معنای «روستای سرخ» یا «قلعه سرخ») در وُلُسوالی ناوه از توابع منطقه مُقُر در استان غزنه/ غزنی اعلام کرد.
پدر تره کی او را برای تحصیلات ابتدایی به مدرسه ای در روستای ناوه در ولسوالی ناوه فرستاد.
تره کی در کودکی به همراه عموی خود، امیرالملک، که در کویته
هند بریتانیا کار میکرد، به کویته رفت و چند کلاسی درس خواند و تا حدی زبان انگلیسی آموخت. در بازگشت به ناوه، مدتی در منزل اختر محمدخان معلم خصوصی شد.
در ۱۳۱۱ شمسی برای یافتن کار به قندهار رفت و به علت آشنایی با زبان انگلیسی در
شرکت بازرگانی پشتون مشغول به کار شد. در ۱۳۱۴ شمسی به بمبئی منتقل، و کاتبِ نمایندگی این
شرکت در بمبئی شد. در بمبئی به تحصیلات خود و آموختن زبان انگلیسی ادامه داد. در آنجا با خان عبدالغفارخان، که بعدها پدر پشتونستانِ مستقل نامیده شد، دیدار کرد. بعضی احتمال دادهاند که وی در آنجا، بر اثر معاشرت با
مارکسیست های هندی، با مبادی
مارکسیسم آشنا شد.
تره کی در ۱۳۱۶ش به
کابل رفت و با وساطت عمویش به «وزارت فواید عامه» راه یافت و در همان اوقات، عضو هیئت تحریریه مجله
اقتصاد ، از انتشارات وزارت مالیه، شد.
در سالهای
جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ـ ۱۹۴۵)، عبدالمجید زابلی وی را مدیر بخش نفت «
شرکت انحصار پترول و شکر» کرد، اما مدتی بعد به علت سوءمدیریت او را برکنار کردند. زابلی در ۱۳۲۴ شمسی او را دستیار اجرایی امور خصوصی خود کرد، اما در ۱۳۳۱ شمسی به اتهام سوءاستفاده مالی، وی را برکنار نمود.
تره کی به کمک عبدالرئوف بینوا، مدیرکل فرهنگستان پشتو، در اداره مطبوعات رادیو کابل شغلی به دست آورد و در ۱۳۳۱ش معاون خبرگزاری باختر شد. او با پیوستن به حزب ویش زِلْمیان (تأسیس در ۱۳۲۵ش) ــ که حزبی ملی گرا و طرفدار الحاق پشتونستان به افغانستان بود و
شوروی نیز از آن حمایت میکردــ رسماً وارد فعالیتهای سیاسی شد. جلسات حزب در ۱۳۲۷ش در منزل تره کی در کابل برگزار میشد. تره کی در نشریه حزب، اَنگار (خاکستر سوزان)، مقالات تندی مینوشت و از وضع جامعه انتقاد میکرد. با وجود این، مقالات وی در این هنگام هنوز چپ گرایانه نبود. این نشریه در ۲۷ فروردین ۱۳۳۰ تعطیل شد. تره کی در نتیجه همین فعالیتها تنزل مقام یافت و به بدخشان فرستاده شد.
به دنبال دستگیری شماری از اعضای حزب ویش زلمیان، تره کی به همراه هیئتی با صدراعظم، شاه محمودخان، ملاقات و به او ابراز وفاداری کرد. تره کی و عبدالرئوف بینوا به سبب ترس از بازداشت، از حزب استعفا کردند و به پاس این اقدام، در ۱۳۳۲ شمسی بترتیب وابسته مطبوعاتی سفارت افغانستان در واشنگتن و دهلی نو شدند،
اما پس از طی دوره ای شش ماهه، سردار محمدنعیم، سفیرکبیر، تره کی را به علت مسلط نبودن به زبان انگلیسی برکنار کرد. تره کی ضمن امتناع از بازگشت به کابل، از امریکا تقاضای پناهندگی سیاسی کرد که پذیرفته نشد و او در مصاحبه ای مطبوعاتی، مخالفت خود را با حکومت محمد داوودخان، نخست وزیر جدید (۱۳۳۲ـ۱۳۴۲ شمسی)، اعلام کرد، اما پنج هفته بعد در کراچی مصاحبه خود را انکار و از سیاست داوود در قبال مسئله پشتونستان حمایت کرد. تره کی سرانجام با وساطت بینوا و محمداکبر پروانی، کنسول افغانستان در کویته، به کابل نزد نخست وزیر بازگشت.
وی پس از مدتی بیکاری، در نمایندگی
سازمان ملل و اداره همکاری اقتصادی امریکا، مترجم شد.
تره کی در سالهای پایانی نخست وزیری محمد داوود به مسکو سفر کرد و کتابی با عنوان دموکراسی نوین در معرفی
فلسفه مارکسیستی، به فارسی تألیف و با اسم مستعار «نظرزاده» چاپ کرد. برخی معتقدند که این کتاب نوشته نویسندگان فارسی زبان شوروی بوده است. در اوایل دهه ۱۳۴۰ش، تره کی کوشید مترجم سفارت امریکا در کابل شود، اما موفق نشد. سپس دارالترجمه نور را تأسیس کرد که در واقع مکانی برای سازماندهی همفکرانش در قالب سازمانی سیاسی بود. تره کی به زبان انگلیسی آنقدر مسلط نبود که بتواند متون دشوار را ترجمه کند. شمار کارمندان وی نیز اندک بود. به نظر بعضی، دارالترجمه مکان مناسبی برای تماس با عاملان شوروی بود.
تره کی، سه ماه پس از استعفای محمد داوود، در مهر ۱۳۴۲ کار ترجمه را کنار گذاشت و تمام وقت خود را صرف فعالیتهای سیاسی کرد. او با همکاری و همفکری ببرک کارمل و چند تن دیگر از چپ گرایان هوادار شوروی، حزب دموکراتیک خلق افغانستان را در یازدهم دی ۱۳۴۳ تأسیس کرد (دموکراتیک خلق افغانستان، حزب). در این تاریخ جلسه ای مخفیانه با
شرکت حدود سی تن در خانه تره کی در کابل برگزار گردید و تره کی به عضویت کمیته مرکزی و دبیرکلی حزب برگزیده شد.
در ۱۳۴۴ شمسی تره کی به عنوان نامزد منطقه مقر در انتخابات مجلس
شرکت کرد، اما موفق نشد. شماره اول و دوم نشریه حزب، هفته نامه خلق، که صاحب امتیاز آن تره کی و مدیر مسئول آن بارق شفیعی بودند، در ۲۲
فروردین ۱۳۴۵ منتشر شد، ولی در دوم
خرداد ۱۳۴۵ توقیف گردید.
در
اردیبهشت ۱۳۴۶ حزب، به علت اختلافات داخلی، به دو جناح تقسیم شد و از سال بعد گروه تره کی به «خلق» و گروه کارمل به «پرچم» مشهور شدند. جناح پرچم پس از کودتای ۱۳۵۲ شمسی و روی کار آمدن داوود با وی همکاری کردند، اما جناح خلق همچنان از جذب شدن در
حکومت و همراهی با آن امتناع داشتند.
در دوازدهم تیر ۱۳۵۶ دو جناح با مساعدت سفارت شوروی در کابل متحد شدند و تره کی را به عنوان دبیرکل حزب برگزیدند.
پس از کشته شدن میر اکبر خیبر (از رهبران جناح پرچم) در ۲۸ فروردین ۱۳۵۷، مراسم
تشییع جنازه وی به تظاهرات ضدحکومتی تبدیل شد. دولت در ششم ثور (اردیبهشت) ۱۳۵۷، شماری از سران حزب دموکراتیک خلق و از جمله تره کی را دستگیر کرد و روز بعد عناصر حزب در ارتش، برضد حکومت داوود کودتا کردند و عصر همان روز سقوط حکومت از رادیو کابل اعلام شد. تره کی در هفتم اردیبهشت از زندان آزاد شد و سه روز پس از اینکه نظامیان قدرت را به شورای انقلاب واگذار کردند، رئیس جمهورِ جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان شد و هم زمان نخست وزیری و ریاست شورای انقلاب را نیز بر عهده داشت و در هر سه منصب، کارمل معاون وی بود.
در تیرماه همان سال، بار دیگر اختلافات در حزب شدت گرفت و بسیاری از رهبران جناح پرچم را به عنوان سفیر به خارج از کشور فرستادند، از جمله کارمل به پراگ اعزام شد. یک ماه بعد چند تن از مقامات حزب، عمدتاً از جناح پرچم، به جرم توطئه برای براندازی حکومت دستگیر شدند. تره کی و حفیظ اللّه امین (وزیر امور خارجه)، اعضای جناح پرچم و از جمله سفرای وابسته به این جناح را از سمتهای خود برکنار کردند.
تره کی در آذر ۱۳۵۷ در مسکو، پیمان دوستی بیست ساله ای با حکومت شوروی امضا کرد. در ۲۵ بهمن ۱۳۵۷ چند تن از اعضای جنبش ضدپشتون و مارکسیستی ستم ملی، سفیر امریکا در کابل را ربودند و او در حمله نیروهای امنیتی برای آزادی وی کشته شد. به دنبال آن، امریکا روابط خود را با افغانستان قطع کرد. روابط تیره حکومت تره کی با دولتهای غربی و
ایران و
پاکستان موجب وابستگی بیشتر حکومت وی به شوروی شد.
اقدامات تره کی، از جمله اصلاحات ارضی، سوادآموزی اجباری زنان، تعویض پرچم و سرود ملی که نیات کمونیستی وی را برای مردم آشکارتر ساخت و همچنین اعدامهای شتابزده و سرکوب کلیه مظنونان، مخالفت مردم و پیشوایان مذهبی و رهبران قبایل را افزایش داد و به رشد روزافزون قیامهای مسلحانه بر ضد حکومت انجامید. حکومت نیز این قیامها را بشدت سرکوب کرد. تره کی پس از سرکوب کردن قیام مردم هرات در ۲۴ اسفند ۱۳۵۷، برای جلب کمکهای بیشتر از شوروی، از جمله درخواست نیرو برای سرکوب قیامهای مردمی، در ۲۹ اسفند ۱۳۵۷ به مسکو سفر کرد. در ۷ فروردین ۱۳۵۸، تره کی تحت فشارِ حفیظ اللّه امین، او را نخست وزیر کرد و در تیر ۱۳۵۸، امین وزیر دفاع نیز شد. با افزایش تدریجی قدرت امین، جنگ قدرت میان او و تره کی شدت یافت.
در چنین اوضاعی، تره کی برای
شرکت در اجلاس غیرمتعهدها به هاوانا (کوبا) رفت و در بازگشت، در مسکو با برژنف دیدار کرد. دولت شوروی برای کاهش اختلافات و تقویت حکومت او، تره کی را به کنار گذاشتن امین و همکاری با کارمل ترغیب کرد. برخی احتمال دادهاند که تره کی و کارمل در مسکو با یکدیگر ملاقات کرده بودند.
تره کی پس از بازگشت به کابل، سعی کرد امین را برکنار و دستگیر یا
ترور کند، اما امین این نقشه را خنثی و وی را در ۲۳ شهریور ۱۳۵۸ دستگیر کرد. سپس تره کی را در ۱۶ یا ۱۷ مهر ۱۳۵۸ به دستور امین خفه کردند. قبر او را بعدها مجاهدان افغانستان منفجر و نابود کردند.
اندیشه های تره کی ترکیبی از باورهای مارکسیستی و تمایلات قومی پشتون خواهی بود. وی خود را مبتکر نظریه انقلاب از بالا به کمک اردوی انقلابی میدانست که در واقع، برای مشروعیت دادن به کودتای نظامی بود.
در دوره حکومت تره کی، نشریات رسمی، وی را بنیانگذار ادبیات واقع گرایانه افغانستان میخواندند، ولی او فقط چند داستان کوتاه، با ارزش ادبی متوسط و کم با نام مستعار «سورگل»، نوشته بود.
در مورد آغاز گرایش تره کی به باورهای کمونیستی، چنین اظهار میشود که وی پس از بازگشت از امریکا (۱۳۳۲ ش)، شروع به مطالعه آثار مارکسیستی به زبان انگلیسی و آثار نویسندگان حزب توده ایران کرد. تره کی در ۱۳۳۶ شمسی نخستین داستان خود به نام دِبَنگ مسافری (مسافر سرگردان؛ به زبان پشتو) را، که از نظر ادبی اثری متوسط به شمار میرود، به تقلید از آثار ماکسیم گورکی نوشت. این کتاب نخستین داستان به زبان پشتوست که در آن به بهره کشی ملاّکان و روحانیان و مقامات حکومتی از رعایا اشاره شده است. این امر و شواهد دیگر نشان میدهد که تره کی کمی پیش از ۱۳۳۶شمسی گرایشهای کمونیستی پیدا کرده بوده و تا چندی پیش از آن، او را صرفاً چپ گرایی منتقد میدانسته اند. تره کی همچنین در تألیف نخستین فرهنگ انگلیسی ـ پشتو که در ۱۳۵۴شمسی چاپ شد با نویسندگان دیگر همکاری کرد.
در این زمان وی مارکسیست ـ لنینیستی معتقد و جزمی بود.
پس از کودتای ثور، دموکراسی نوین و دبنگ مسافری تجدید چاپ شدند و دبنگ مسافری به روسی ترجمه و در مسکو منتشر گردید. تره کی کتابهایی نیز به فارسی ترجمه کرد، که از جمله آنهاست: عروسی من در خیبر، خاطرات جنگ چرچیل، و نطق ویشینسکی در یونو.
(۱) ش ن حق شناس، دسایس و جنایات روس در افغانستان: از امیردوست محمدخان تا ببرک، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲) دانشنامه ادب فارسی، به سرپرستی حسن انوشه، ج ۳: ادب فارسی در افغانستان، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۸ ش.
(۳) بصیر احمد دولت آبادی، شناسنامه احزاب و جریانات سیاسی افغانستان، قم ۱۳۷۱ ش.
(۴) ویلهلم دیتل، گذرگاه افغانستان، ترجمه محسن محسنیان، (مشهد) ۱۳۶۵ ش.
(۵) میرمحمدصادق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، قم ۱۳۷۴ ش.
(۶) دیه گو کوردووز و سلیگ س هریسون، پشت پرده افغانستان، ترجمه اسداللّه شفایی، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۷) بوریس وسوولودوویچ گروموف، ارتش سرخ در افغانستان، ترجمه عزیز آریانفر، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۸) فرد هالیدی، انقلاب در افغانستان، ترجمه ع اسعد، (بی جا) : نشر نیاز، (بی تا).
(۹) آنتونی هایمن، افغانستان در زیر سلطه ی شوروی، ترجمه اسداللّه طاهری، (تهران)، ۱۳۶۴ ش.
(۱۰) فهمی هویدی، افغانستان سقف جهان: تحلیلی از اوضاع سیاسی، طبیعی و انسانی، ترجمه سرور دانش، قم ۱۳۶۴ ش؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «نورمحمد تره کی»، شماره۳۵۰۶.