• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نهی از سرگرمی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بررسی دیدگاه دینی در خصوص جایگاه سرگرمی در سبک زندگی اسلامی منوط به بررسی آموزه‌های اسلامی در این زمینه است. بخش مهمی از این آموزه‌ها نواهی در این خصوص است. پژوهش پیشرو با روش توصیفی تحلیلی در پی بررسی حکمت و میزان دلالت این نواهی است.

در این مقاله به این نتایج رسیدیم که سرگرمی‌های نهی شده در منابع دینی یا به خودی خود و به صورت خاص مذموم هستند یا اینکه مقرون و ملازم با آن‌ها امر مذمومی است و یا اینکه مقدمه و یا نتیجه آن‌ها امر مذمومی است؛ همچنین با توجه به این نواهی سرگرمی‌ای مطلوب است که: مشتمل بر گناهان نباشد و با توجه به عالم غیب صورت پذیرد، مطابق با معیارهای عقلی باشد، هدف داشته باشد و بیهوده نباشد، مانع یاد خدا و کمال انسان نباشد.

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
       ۱.۱ - پیشینه بحث
۲ - مفهوم لهو
       ۲.۱ - اختلاف‌نظرها
       ۲.۲ - نزدیکی معنای لهو و سرگرمی
       ۲.۳ - تعاریف لغوی و اصطلاحی
       ۲.۴ - وجود لهو مطلوب
              ۲.۴.۱ - روایات شیعه
                     ۲.۴.۱.۱ - اصول کافی
                     ۲.۴.۱.۲ - خصال
              ۲.۴.۲ - روایات اهل‌سنت
۳ - نهی از سرگرمی در منابع دینی
       ۳.۱ - لهو و لعب بودن دنیا
       ۳.۲ - دوری مؤمنان از لغو
       ۳.۳ - نهی از لهو
       ۳.۴ - نکوهش بیهودگی
       ۳.۵ - نهی از بازی
              ۳.۵.۱ - سخنان امام علی
              ۳.۵.۲ - سخنان امام صادق
       ۳.۶ - نهی از رقص
              ۳.۶.۱ - حکم فقهی
       ۳.۷ - نهی از قمار و شرط‌بندی
              ۳.۷.۱ - حکم اخلاقی
       ۳.۸ - نهی از استعمال مواد مخدر
              ۳.۸.۱ - آیات سوره مائده
              ۳.۸.۲ - روایت امام رضا
              ۳.۸.۳ - دیدگاه دانشمندان
۴ - نتیجه‌گیری
۵ - فهرست منابع
۶ - پانویس
۷ - منبع


سرگرمی (Amusement/Entertainment) به معنی حالت نفسانی و نوعی گذران اوقات فراغت است که گاه به خودی خود و فارغ از دیگر امور زندگی ارزش دارد و به صورت اختیاری (فعالانه یا منفعلانه) و به قصد اموری چون ایجاد تفریح و شادمانی، تنوع و تفنن، شکوفایی فردی و اجتماعی، استراحت، رفع غم و خستگی، گریز از یکنواختی صورت می‌پذیرد.
در سبک زندگی (Life style) اسلامی تعیین جایگاه سرگرمی در زندگی روزمره از اهمیت به سزایی برخوردار است. سبک زندگی اسلامی را می‌توان به نظام ترجیحات رفتاری (priorities)تعریف کرد
[۱] با اقتباس از شریفی، احمدحسین، اخلاق و سبک زندگی، ص۲۷.
که مطابق با معیارهای اسلامی باشد.

۱.۱ - پیشینه بحث

از دیرباز در تعالیم اسلامی و دیگر ادیان الهی به مقوله سرگرمی و تفریح توجه و آموزه‌های بسیاری در این زمینه وارد شده است که از جمله مهمترین این آموزه‌ها، نواهی و نکوهش سرگرمی‌ها است. نگارنده در این خصوص تحقیق و پژوهشی مستقل نیافت که مفاهیم سرگرمی و سبک زندگی را با هم در نظر گرفته باشد و به دیدگاه اخلاق اسلامی در این زمینه پرداخته باشد؛ در این مقاله سعی شده است روشن شود علت و حکمت نهی از سرگرمی در سبک زندگی اسلامی چیست؟ به این منظور به سؤالات دیگری نیز پاسخ داده شده است؛ مانند اینکه لهو در اصطلاح شرع به چه معناست؟ برخی از شاخصه‌های سرگرمی مطلوب چیستند؟
لازم به ذکر است آنچه در این مقاله آمده به‌منزله نظر قطعی اسلامی الهی نیست و نگارنده قصد ندارد آن‌ها را فرض مسلم بداند؛ بر همین اساس نظرات متفکرین اسلامی هم دیدگاه اسلامی محسوب شده است.


از آنجا که بسیاری از نکوهش‌ها درباره سرگرمی منوط به بررسی مفهوم لهو است، ضرورت دارد معنای این واژه نیز در منابع دینی بررسی شود. چنانچه ترادف یا حتی قرابت مفهومی بین سرگرمی و لهو ثابت شود می‌توان احکامی که در مورد لهو در شرع وارد شده است را به سرگرمی‌های امروزی نیز سرایت داد. گذشته از احکام اخلاقی حاصله از ترادف یا قرابت، شناخت معنای لهو به عنوان یک موضوع مهم در اخلاق اسلامی نیز از اهمیت ویژه برخوردار است؛ چراکه بسیاری از اختلاف نظرات در میان متفکران اسلامی در مورد سرگرمی‌ها ناشی از مشخص نبودن مفهوم لهو است. برخی از متفکرین اسلامی معنای مذموم و مقید به شرایطی خاص برای لهو در نظر گرفته‌اند و درحالی‌که برخی دیگر معنای لهو را عام و شامل لهو مطلوب دانسته‌اند. هر یک از این دو گروه بر طبق معنای اختیار شده خویش در مورد لهو اظهار نظر کرده‌اند.

۲.۱ - اختلاف‌نظرها

در مورد اختلاف‌نظرها در مورد مفهوم لهو باید گفت این مفهوم نیز مانند مفهوم سرگرمی از مفاهیم اجتماعی و عرفی محسوب می‌شود؛ این گونه مفاهیم تعریف دقیقی ندارند و پیرو استعمالات عرفی هستند همچنین برای معنا کردن لهو باید فهم جامعه زمان صدر اسلام و نیز روایات و آیات وارده در مورد لهو بررسی شود که این امر خود روشن کردن معنای لهو را مشکل‌تر می‌کند؛ به این منظور کتب لغتی که استعمالات مربوط به زمان صدر اسلام را در نظر گرفته‌اند، مورد بررسی قرار می‌گیرد و به‌موازات آن روایات و آیات وارده و دیدگاه متفکران اسلامی نیز بررسی می‌شود.

۲.۲ - نزدیکی معنای لهو و سرگرمی

به نظر می‌رسد لهو به معنی سرگرمی است و از منظر اخلاق اسلامی همیشه مذموم و ناپسند نیست. برخی از ادله‌ای که موید این دیدگاه است در ادامه ذکر می‌شود و ادله مذمت کننده لهو به طور مطلق در بخش‌های دیگر پرداخته می‌شود.

۲.۳ - تعاریف لغوی و اصطلاحی

از جمله ادله‌ای که دلالت دارد بر نزدیک بودن معنای لهو و سرگرمی و وجود لهو مطلوب، تعاریف لغوی و اصطلاحی لهو است؛ به عنوان نمونه برخی از این تعاریف عبارت‌اند از:
- تمایل به چیزی و لذت بردن از آن، بدون توجه به نتیجه آن.
- مشغول شدن از چیزی به چیز دیگر و ترک کردن چیزی به خاطر چیز دیگر.
در این تعاریف به وجود میل و انگیزه لذت‌جویی در مفهوم لهو اشاره شده است که نشان دهنده قرابت بین مفهوم لهو و سرگرمی از این حیث است؛ چراکه سرگرمی به معنای امروزی آن همراه میل و انگیزه لذت‌جویی است.
همچنین در این تعاریف به عدم توجه به نتیجه و در حقیقت غیرانتفاعی بودن لهو اشاره شده است و چون در برابر انجام سرگرمی مزدی دریافت نمی‌شود و برخی سرگرمی‌های امروزی را غیرانتفاعی دانسته‌اند؛
[۴] دومازدیه، ژوفر، زمان فراغت از دیدگاه تاریخی و جامعه‌شناسانه، ص۱۷.
می‌توان گفت که از این جهت نیز بین دو مفهوم لهو و سرگرمی قرابت وجود دارد.

۲.۴ - وجود لهو مطلوب

ادله‌ای دیگری که بر نزدیک بودن معنای لهو و سرگرمی و وجود لهو مطلوب دلالت دارد برخی از روایات است. این روایات را به دو دسته می‌توان دسته‌بندی کرد. دسته اول که در منابع مهم روایی شیعه مانند کافی و خصال صدوق آمده‌اند و دسته دوم که در منابع اهل سنت وارد شده‌اند و در بعضی کتب شیعی معاصر نیز ذکر شده‌اند.

۲.۴.۱ - روایات شیعه

روایات شیعه شامل دو روایت است:

۲.۴.۱.۱ - اصول کافی

روایت اول که در اصول کافی نقل شده است. در این روایت پیامبر اکرم می‌فرماید: «کلُّ لَهْوِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلٌ اِلَّا فِی ثَلَاثٍ فِی تَاْدِیبِهِ الْفَرَسَ وَ رَمْیهِ عَنْ قَوْسِهِ وَ مُلَاعَبَتِهِ امْرَاَتَهُ فَاِنَّهُنَّ حَق؛ لهو مؤمن در تادیب اسب و تیراندازی و لذت بردن از همسر است».

برخی متفکرین اسلامی درباره این روایت گفته‌اند: آن لهوی که غرض عقلائی دارد باطل نیست و واضح است که در غیر از موارد استثنا شده، آن لهوی که غرض عقلائی دارد، حرام نخواهد بود و ذکر برخی از استثنائات از باب نمونه است. همچنین ایشان لهو را مطلقاً حرام ندانسته‌اند.

برخی دیگر در خصوص حرمت لهو می‌گویند مفهوم لهو اجمال دارد؛ چراکه در لغت به معنی مشغول شدن، وانمود کردن به مشغول بودن و غفلت است و گاهی به معنی لعب (بازی کردن) نیز استعمال شده است. معلوم نیست مراد شارع کدام یک از این موارد است و نمی‌توان بر این عمومات استدلال کرد و حرام بودن امور لهوی تنها در منصوصات شرعی ثابت است؛

همچنین به نظر می‌رسد اگر لهو به طور مشخص معنایی مذموم داشت باید فقها مانند دیگر قواعد فقهی، لهویت و لهو بودن را دلیل ممنوعیت و حرمت یک فعل می‌دانستند؛ درحالی‌که در این مسئله اختلاف است.
[۹] ایروانی، جواد و حائری، محمدحسن، بررسی مسئله حرمت لهو به عنوان قاعده فقهی، ص۴۳.


۲.۴.۱.۲ - خصال

روایت دوم از امام باقر که در خصال صدوق آمده است و می‌فرماید: «لَهْوُ الْمُؤْمِنِ فِی ثَلَاثَةِ اَشْیاءَ التَّمَتُّعِ بِالنِّسَاءِ وَ مُفَاکهَةِ الْاِخْوَانِ وَ الصَّلَاةِ بِاللَّیل؛ لهو مؤمن در سه چیز است: لذت بردن از همسر، شوخی با دوستان و نماز شب» روایت دوم مؤید نظر گذشته، مبنی بر این است که ذکر برخی از استثنائات از باب نمونه است؛ چراکه در روایت دوم استثنائات دیگری نیز وارد شده؛ یعنی استثنا شوخی با دوستان و نماز شب.
لازم به ذکر است این دو روایت در منابع دیگر روایی که پس از کافی و خصال نوشته شده و در سخنان متفکران شیعی به‌وفور نقل شده است.

۲.۴.۲ - روایات اهل‌سنت

اما روایات اهل‌سنت که سه روایت است و در منابع اهل‌سنت وارد شده است و با صرف‌نظر از ایراد سندی، می‌توانیم این دسته را مؤید احادیث دسته اول بدانیم. این روایات عبارت‌اند از:

رسول خدا می‌فرماید: «احبّ اللّهو الی اللَّه تعالی اجراء الخیل و الرّمی؛ بهترین لهوها در پیش خدا اسب‌دوانی و تیراندازی است.»

همچنین می‌فرماید: «الهوا و العبوا فانّی اکره ان یری فی دینکم غلظة؛ به لهو بپردازید و بازی کنید زیرا دوست ندارم که در دین شما خشونتی دیده شود.»

همچنین می‌فرماید: «خیر لهو المؤمن السّباحة و خیر لهو المراة المغزل؛ بهترین لهو مرد مؤمن شنا و بهترین لهو زن ریسندگی است.»

این دسته از روایات در کتاب مفاتیح الحیات نیز نقل و لهو به سرگرمی و تفریح ترجمه شده است.
[۱۷] جوادی آملی، عبدالله، مفاتیح الحیات، ص۲۰۱-۲۰۴.


در نهایت می‌توان گفت اگر لهو نوعی سرگرمی مذموم باشد؛ طبق این فرض، سرگرمی به دو گونه لهوی و غیر لهوی تقسیم می‌شود که هر کدام احکام فقهی، اخلاقی و حقوقی خاص خود را خواهد داشت.


سرگرمی به عنوان یک حالت نفسانی که در اثر آن نتایجی چون حالت خرسندی و تفرج به انسان دست می‌دهد، دارای آسیب‌ها و نتایج نامطلوب نیز هست. در توصیه‌های دینی بر مبارزه با آسیب‌های سرگرمی‌ها تاکید شده است. فهم دقیق سخن شارع در این موارد اهمیت بسزایی دارد؛ چراکه اگر دقیقاً مراد سخن شارع فهمیده نشود، چرایی و علت این نکوهش‌ها هم نامعلوم باقی خواهد ماند و نمی‌توان معیاری برای سنجش اخلاقی یا غیراخلاقی بودن سرگرمی‌ها در سبک زندگی اسلامی ارائه نمود.

در قرآن کریم، نکوهش‌هایی به صورت اجمالی و گسترده در خصوص سرگرمی‌ها وارد شده است. به نظر می‌رسد که همین اجمال و گستردگی موجب برداشت‌هایی اشتباه از دیدگاه اسلام در خصوص سرگرمی و تفریح شده است. در این زمینه مفاهیمی چون لهو، لعب، لغو، باطل، عبث در منابع دینی وجود دارند که همگی این مفاهیم، با مفهوم سرگرمی نسبت دارند؛ به عبارت دیگر این مفاهیم یک سری از بایدها و نبایدها برای سرگرمی‌ها تعیین می‌کنند؛ مثلاً سرگرمی نباید باطل باشد یا اینکه سرگرمی نباید بیهوده و عبث باشد.

بر طبق این آیات برخی از فقها فتوا به حرمت هرگونه لهو و لعب داده‌اند. تعداد این آیات در مورد لهو و مشتقات آن ۱۱ آیه و در مورد لعب و مشتقات آن ۲۰ آیه و در مورد لغو و مشتقاتش ۱۰ آیه است؛ که جز یک مورد در بقیه موارد همگی معنایی مذموم دارند.

۳.۱ - لهو و لعب بودن دنیا

«وَمَا هَذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا اِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَاِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِی الْحَیوَانُ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ؛ این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازیچه نیست و زندگی حقیقی همانا [در] سرای آخرت است‌ ای کاش می‌دانستند.»

در مورد این آیه و آیات مشابه آن که لهو و لعب بودن دنیا را گوشزد می‌کند دو احتمال به ذهن نگارنده می‌رسد؛ اول اینکه معنای حقیقی لهو و لعب محدود به معنای مذموم باشد. دوم اینکه سرگرم شدن به دنیا به نسبت به سرگرم شدن به امور اخروی مذموم باشد؛ بنابراین نفس سرگرم بودن به دنیا (لهو) نیز بد نیست. این احتمال صحیح‌تر به نظر می‌رسد؛ چراکه همچنان که در مفهوم‌شناسی لهو گفتیم معنای لهو مذموم نیست.

در این آیه به معیارهای سرگرمی اخلاقی چون سرگرم نشدن به گناهان و توجه به عالم غیب نیز اشاره شده است؛ چراکه سرگرم شدن به دنیا و غفلت از آخرت یکی از گناهانی است که در عرصه سرگرمی‌ها وجود دارد و آیه نیز آن را نهی می‌کند؛ همچنین توجه به آخرت که امری غیبی و نامحسوس است نیز در آیه مورد تاکید واقع شده است؛ بنابراین یک انسان مؤمن در سبک زندگی خود سرگرمی را برمی‌گزیند که گناه نباشد و با توجه به سرای آخرت صورت پذیرد.

۳.۲ - دوری مؤمنان از لغو

در آیات متعددی مؤمنان به دوری از لهو و لعب و لغو و نیز قول زور توصیف شده‌اند. در همین خصوص در آیات اول تا سوم سوره مؤمنون آمده است: قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ• الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ• وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ به‌راستی که مؤمنان رستگار شدند• همانان که در نمازشان فروتن‌اند• و آنان که از بیهوده رویگردانند.

در این آیات مؤمنین از لغو روگردان معرفی شده‌اند. لغو در اصطلاح شرع به عمل یا فکر بیهوده و باطلی که موجب غفلت انسان از یاد خدا می‌شود، تعریف شده است. این تعریف نشان می‌دهد مطلق بدون هدف بودن یک فعل باعث لغو بودن آن فعل نیست بلکه لغو عملی است که موجب غفلت انسان از یاد خدا می‌شود.

همچنین توصیف مؤمنین به دوری از اعمال بیهوده نشان می‌دهد که اصل وقوع اعمال غفلت‌انگیز در انسان‌ها امری مسلم و مشهود است و هدف دادن به اعمال انسان از جمله سرگرمی، ارزش دینی و مطلوب محسوب می‌شود؛ بنابراین انسان مؤمن، سرگرمی‌هایی را در سبک زندگی‌اش انتخاب می‌کند که فایده و سود قابل اعتنا داشته باشد و او را از اهداف دینی خویش از جمله یاد خدا دور نسازد.

در آیه ۵۵ سوره قصص در توصیف مؤمنان گفته شده است که: «وَاِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ اَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا اَعْمَالُنَا وَلَکمْ اَعْمَالُکمْ سَلَامٌ عَلَیکمْ لَا نَبْتَغِی الْجَاهِلِینَ؛ و چون لغوی بشنوند از آن روی برمی‌تابند و می‌گویند کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شماست؛ سلام بر شما، جویای [مصاحبت] نادانان نیستیم.»

در این آیه لغو ملازم با جهالت دانسته شده است؛ چراکه کسانی که اهل لغو هستند، نادان خطاب شده‌اند.
[۲۸] قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۷، ص۷۴.
این ملازمه لغو و جهالت، به معیار عقل‌گرایی در کلیه افعال انسان از جمله سرگرمی‌ها اشاره دارد.

۳.۳ - نهی از لهو

در آیه دیگر مؤمنین این‌گونه توصیف شده‌اند: «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیعٌ عَن ذِکرِ اللَّهِ وَاِقَامِ الصَّلَاةِ وَاِیتَاء الزَّکاةِ یخَافُونَ یوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْاَبْصَارُ؛ مردانی که نه تجارت و نه داد و ستدی آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و دادن زکات به خود مشغول نمی‌دارد و از روزی که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیر و رو می‌شود، می‌هراسند.»

در تفسیر این آیه از امام صادق روایت شده است که «قَالَ کانُوا اَصْحَابَ تِجَارَةٍ فَاِذَا حَضَرَتِ الصَّلَاةُ تَرَکوا التِّجَارَةَ وَ انْطَلَقُوا اِلَی الصَّلَاةِ وَ هُمْ اَعْظَمُ اَجْراً مِمَّنْ لَمْ یتَّجِرْ؛ این‌ها تاجر بودند و هنگام نماز تجارت را رها کرده آهنگ نماز می‌کردند و به سوی آن گام برمی‌داشتند و البتّه اینان ثوابشان از کسانی که بکار مشغول نیستند و به نماز حاضر می‌شوند بیشتر است.»

در این روایت به اهمیت کار و عبادت در کنار هم توجه شده است و کار کردن که امری مفید است چنانچه مانع ذکر و عبادت خدا شود مذموم دانسته شده است، بنابراین سرگرمی یا کار بودن یک فعل، ذاتاً مذموم نیست، بلکه امور دیگری چون مانع ذکر خدا بودن مذموم است.

۳.۴ - نکوهش بیهودگی

در آیات متعددی بیهودگی اعمال انسان سبب مذمت و بدی آن دانسته شده است؛ به عنوان نمونه در آیه سوم سوره حجر می‌فرماید: «ذَرْهُمْ یاْکلُواْ وَیتَمَتَّعُواْ وَیلْهِهِمُ الاَمَلُ فَسَوْفَ یعْلَمُونَ به گذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو [ها] سرگرمشان کند، پس به‌زودی خواهند دانست.»
آنچه فصل مشترک و قدر متیقن در این آیات و آیات دیگر است دوری کردن از سرگرمی بیهوده است. به نظر می‌رسد بیهودگی در آیات قرآن به آنچه موجب مانع کمال انسان است معنا می‌شود و هر عملی که بدون هدف و غایت باشد بیهوده نیست؛ چراکه عملی عادی که در آن آینده‌نگری و توجه به هدف فعل و عمل دیده نمی‌شود نیز ممکن است مفید باشد. چه‌بسا فعلی بدون هدف انجام شود، اما فایده و سودی باارزش به همراه داشته باشد.

۳.۵ - نهی از بازی

روایات نسبتاً زیادی در مورد نکوهش سرگرمی وارد شده است. نکته مهم در توجه به این روایات و بلکه تمام ادله مذمت‌کننده سرگرمی‌ها وجود ادله‌ای نسبتاً زیادی در مقابل این ادله در ترغیب به سرگرمی‌ها است از جمله ترغیب به شادی، بازی، گذران صحیح اوقات فراغت و نیز سرگرمی‌های خاصی چون شنا، تیراندازی و اسب‌سواری و امثال آن؛ بنابراین باید به رفع تعارض ظاهری بین این ادله توجه کرد؛ همچنین از امر و نهی متعدد در خصوص سرگرمی می‌توان نتیجه گرفت که سرگرمی مسئله‌ای بااهمیت بوده که شارع بدان توجه کرده است. در این بخش چند مورد از روایات مذمت‌کننده سرگرمی به عنوان نمونه ذکر می‌شود.

۳.۵.۱ - سخنان امام علی

از امام علی (علیه‌السّلام) روایت شده است که: «شرّ ما ضیع فیه العمر اللّعب؛ بدترین چیزی که عمر را تباه می‌کند بازی [ناپسند] است.» بنا بر ظاهر این روایت هرگونه لعب و بازی مذموم است؛ اما به نظر می‌رسد که مراد این روایت تمام بازی‌ها نیست؛ چراکه همچنان‌که گفته شد ادله‌ای نسبتاً زیادی در ترغیب به سرگرمی‌ها وجود دارد؛ بنابراین در مقام جمع بین این ادله و رفع تعارض ظاهری باید این روایت را مخصوص به بازی‌های ناپسند خواند. در واقع این روایت می‌خواهد بیان کند که بازی ناپسند چه اثری دارد و نه اینکه هر نوع بازی را ناپسند معرفی کند. مشابه این روایت، روایات دیگری نیز وجود دارد که برخی دیگر از آثار بازی ناپسند را بیان می‌کند؛ برخی از این روایات عبارت‌اند از:
حضرت عیسی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «اللَّهْوَ یفْسِدُ صَاحِبَه؛ سرگرمی [ناپسند] همراه خود را تباه می‌کند.»
امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «اللّهو یفسد عزائم الجدّ؛ سرگرمی [ناپسند] و اشتغال به آن اراده‌های محکم را فاسد می‌کند.» ایشان در بیان دیگر می‌فرماید: «مجالس اللّهو تفسد الایمان؛ مجالس سرگرمی [ناپسند] ایمان را فاسد می‌کند.»

۳.۵.۲ - سخنان امام صادق

در روایتی از امام صادق (علیه‌السّلام) وارد شده است که: «اِنَّ الْمُؤْمِنَ عَنْ جَمِیعِ ذَلِک لَفِی شُغْلٍ مَا لَهُ وَ لِلْمَلَاهِی فَاِنَّ الْمَلَاهِی تُورِثُ قَسَاوَةَ الْقَلْبِ وَ تُورِثُ النِّفَاق؛ مؤمن از سرگرمی‌ها [ی ناپسند] روگردان است چراکه آن‌ها قساوت قلب و نفاق می‌آورند.»
همچنین امام صادق در تعریف منافق می‌فرماید: «الْمُنَافِقُ قَدْ رَضِی بِبُعْدِهِ عَنْ رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَی لِاَنَّهُ یاْتِی بِاَعْمَالِهِ الظَّاهِرَةِ شَبِیهاً بِالشَّرِیعَةِ وَ هُوَ لَاهٍ وَ لَاغٍ وَ بَاغٍ بِالْقَلْبِ عَنْ حقّها مُسْتَهْزِئٌ فیها؛ شخص منافق راضی شده است به آنکه از رحمت پروردگار متعال دور باشد، زیرا که او اعمال ظاهری خود را مطابق شریعت انجام می‌دهد ولی در باطن و در قلب خود مشغول به لهو و لغو و فساد است و از شریعت تعدی کرده و آن را استهزاء می‌نماید.»

در این روایات سرگرمی و بازی از این جهت نکوهش شده است که یا عمر را تباه می‌کند یا موجب تباهی شخص سرگرم شونده می‌شود یا اراده و ایمان را فاسد می‌کند و یا باعث نفاق و قساوت قلب می‌شود. تمامی این قیود و شرایط می‌توانند مشخص کننده شاخصه‌های سرگرمی مطلوب، در سبک زندگی اسلامی باشند.
از مجموع ادله فوق می‌توان دریافت که غیراخلاقی بودن سرگرمی را می‌توان در مواردی که شارع به طور خاص به نادرستی آن‌ها تصریح کرده و منشا، آثار و لوازم حرام دارد، استنباط کرد.

۳.۶ - نهی از رقص

منظور ما از رقص حرکات و اطوار مخصوص و متوالی سر، گردن، سینه، دست‌ها و پاهاست که معمولاً توام با آواز، آهنگ و موسیقی است. البته مشخص است که به حرکات موزون بدن بدون آواز، آهنگ و موسیقی نیز رقص گفته می‌شود و توام بودن رقص با آواز، آهنگ و موسیقی امری غالبی است.
در مورد رقص در بین متفکرین اسلامی نظرات مختلفی وجود دارد؛ در عدم جواز رقص به روایات مختلفی استناد شده به عنوان نمونه به طرق مختلف از پیامبر اکرم نقل شده که فرمودند: «اَنْهَاکمْ عَنِ الزَّفْنِ وَ الْمِزْمَارِ وَ عَنِ الْکوبَاتِ وَ الْکبَرَاتِ؛ شما را از رقص و نی و تنبک‌ها و طبل‌ها بازمی‌دارم.» همچنین در کتاب عوالی اللئالی از پیامبر اکرم نقل شده که ایشان از دف زدن و رقصیدن و از هرگونه بازی و حضور یافتن و گوش دادن به آن نهی کرده‌اند. (وَ فِی الْحَدِیثِ اَنَّ رَسُولَ اللَّهِ نَهَی عَنِ الضَّرْبِ بِالدَّفِ وَ الرَّقْصِ وَ عَنِ اللَّعِبِ کلِّهِ وَ عَنْ حُضُورِهِ وَ عَنِ الِاسْتِمَاعِ اِلَیه)

۳.۶.۱ - حکم فقهی

در مورد حکم فقهی رقص عده‌ای از فقها معتقدند نفس عمل رقص حرام است.
[۴۵] بهجت، محمدتقی، استفتائات، ج۴، ص۵۳۱.
در مقابل برخی هم معتقدند سرگرم شدن به رقص به خودی خود حرام نیست؛ این نظرات نشان می‌دهد که به خودی خود ناپسند بودن و ملازم با عمل ناپسند بودن، دو شاخص مجزا در شناخت سرگرمی مطلوب از نامطلوب است.
با وجود احتیاط فراوان فقها و اختلاف‌نظر آنان، بنا بر نظر بسیاری از فقهای امامیه رقص زن برای شوهر چنانچه مشتمل بر حرامی نباشد، جایز است که این مسئله نشان می‌دهد رقص به عنوان یک سرگرمی به صورت کلی ناپسند و غیراخلاقی نیست و در مواردی جایز شمرده شده است؛ همچنین دیدگاه مذکور نشان می‌دهد که همراه بودن سرگرمی با برخی از محرمات و امور مذموم دیگر خود دلیلی اساسی در نهی از سرگرمی‌ها محسوب می‌شود؛ مثلاً در رقص، به نظر می‌رسد اموری چون مخصوص بودن این سرگرمی به طبقه مرفه و بی‌بندوباری آنان، همراه بودن رقص با گوش دادن به موسیقی حرام، شرب خمر، نگاه حرام و یا اختلاط زن و مرد و تهدید خانواده، فراموشی و غفلت از وظایف اساسی انسانی و امثال آن، موجب نهی شارع از رقص شده است.

۳.۷ - نهی از قمار و شرط‌بندی

در تعریف قمار گفته شده است که قمار در اصل به معنی شرط‌بندی روی بازی با یکی از آلات قمار است.
[۴۹] دریایی، محمد، مشروبات الکلی، قمار و آثار زیانبار آن، ص۲۸۰.
برخی از بازی‌های قماری که در منابع دینی به آن‌ها اشاره شده است عبارت‌اند از: شطرنج، نرد، اربعه عشر، جرّه، بُقَّیری، اللّعب بالکعاب (قاب بازیاللَّعب بالجوز (گردو بازی که بیش‌تر بازی کودکان بوده است)، لُعبه الامیر، لُعبه الشَّبیب، لُعبه الثلاث، سُدَّر، اللّعب بالمَداحی، صولجان.
[۵۷] تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، ذیل واژه سردرگلیم.
[۵۸] ادّی شیر، الفاظ الفارسیة المعربة، ذیل واژه سدَّر، شطرنج، نرد.

در تعریف شرط‌بندی نیز گفته شده که در لغت عرب از آن به «رهان» تعبیر می‌شود و عبارت است از قرار دادن مالی معین در وسط برای فرد برنده در قمار، مسابقه و مانند آن.

۳.۷.۱ - حکم اخلاقی

در مورد بازی همراه با شرط برد و باخت و قماربازی احتمالات مختلفی داده شده است. بنا بر نظر متفکرین اسلامی بازی با آلات قمار ناپسند است حتی اگر بدون شرط برد و باخت باشد؛ همچنین از نظر متفکرین اسلامی شرط‌بندی جایز نیست؛ چه بازی با آلات قمار باشد و چه نباشد؛ بر همین اساس بازی‌ها از نظر اسلامی به چهار گروه دسته‌بندی شده‌اند: بازی با ابزارهای رایج قماری، به همراه قرارداد برد و باخت؛ بازی با همان ابزارها بدون قرارداد برد و باخت؛ بازی با ابزارهای غیرقماری همراه با قرارداد برد و باخت؛ بازی غیرقماری بدون قرارداد برد و باخت.

گروه اول از این چهار گروه- یعنی بازی با ابزارهای رایج قماری، به همراه قرارداد برد و باخت- به جهت ادله فراوان شرعی و عقلی در مذمت قمار و شرط‌بندی، از منظر اخلاقی جایز نیست؛ اما در انواع دیگر بین متفکرین اسلامی اختلافاتی وجود دارد؛ برخی معتقدند اگر ابزارهای قماری با گذشت زمان تغییر عنوان دهند و در غیر قمار رواج یابند، مشمول حکم حرمت بازی با ابزارهای قماری نمی‌شوند.

در مورد قرارداد برد و باخت نیز به نظر نگارنده باید مفهوم جایزه و شرط‌بندی بیشتر روشن شود که مثلاً آیا جایزه گذاشتن در تمام مسابقات ورزشی چه سوارکاری و چه غیر آن شرط‌بندی محسوب می‌شود یا نه؟ همچنین در مورد بازی غیرقماری بدون برد و باخت برخی مطلق بازی کردن (لعب) را حرام و ناپسند دانسته‌اند. با توجه به مطالب گذشته مشخص است که این دیدگاه قابل مناقشه است؛ چراکه ادله فروانی در تایید جواز بازی کردن و عموم سرگرمی‌ها وجود دارد و ادله نهی از عناوینی چون لعب و لهو نیز دلالتی بر مذموم بودن تمام بازی‌ها ندارند بلکه همانطور که گذشت مقصود آن‌ها بازی‌هایی است که منشا، آثار و لوازم حرام دارند.

۳.۸ - نهی از استعمال مواد مخدر

گاهی به بهانه شادی و سرگرمی نوشیدن مسکرات و استعمال مواد مخدر توسط افراد ناآگاه و احیاناً مغرض توصیه می‌شود. اسلام با بیانات صریح و روشن به مذمت این اعمال هرچند به قصد تفنن و تفریح پرداخته است.

۳.۸.۱ - آیات سوره مائده

در قرآن آمده است: «یا اَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیسِرُ وَالاَنصَابُ وَالاَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ• اِنَّمَا یرِیدُ الشَّیطَانُ اَن یوقِعَ بَینَکمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِی الْخَمْرِ وَالْمَیسِرِ وَیصُدَّکمْ عَن ذِکرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ اَنتُم مُّنتَهُونَ»
‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید شراب و قمار و بت‌ها و تیرهای قرعه پلیدند [و] از عمل شیطان‌اند پس از آن‌ها دوری گزینید باشد که رستگار شوید• همانا شیطان می‌خواهد با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد پس آیا شما دست برمی‌دارید؟
در این آیه شراب پلید و اجتناب از آن لازم دانسته شده است.

۳.۸.۲ - روایت امام رضا

در روایات با تشریح جزئیات بیشتری شرب خمر و استعمال مستکننده‌ها ممنوع اعلام شده است؛ به عنوان نمونه در روایتی از امام رضا وارد شده است که: «وَ تَحْرِیمِ الْخَمْرِ قَلِیلِهَا وَ کثِیرِهَا وَ کلُّ مُسْکرٍ خَمْرٌ وَ کلُّ مَا اَسْکرَ کثِیرُهُ فَقَلِیلُهُ حَرَام وَ الْمُضْطَرُّ لَا یشْرَبُ الْخَمْرَ فَاِنَّهَا تَقْتُلُهُ؛ [از شرایع اسلام] تحریم شراب چه کم، چه زیاد است و هر مستکننده‌ای شراب محسوب می‌شود؛ هر چه زیادش مستی آرد،‌ اندکش نیز حرام است و مضطر نباید شراب بنوشد که قاتل او است.»
بنابراین روایت، مصرف تفننی هر مستکننده‌ای ممنوع اعلام شده؛ چراکه از مصرف مقدار‌ اندکی از آن نهی شده است.

۳.۸.۳ - دیدگاه دانشمندان

طبق نظرات فقها مصرف تفننی مستکننده‌ها جایز نیست.
[۶۷] بهجت، محمدتقی، جامع المسائل، ج۵، ص۳۰۶.
از منظر علوم تجربی و طبیعی نیز استعمال مواد مخدر، هرچند به صورت تفننی، عملی مضر محسوب می‌شود. کتب پزشکان و روان‌شناسان آکنده از ضررهای جسمانی و روانی مواد مخدر است؛ به عنوان نمونه دکتر دریایی
[۷۰] دریایی، محمد، مشروبات الکلی، قمار و آثار زیانبار آن، ص۲۱۳.
در بخشی از کتاب خود می‌گوید: مصرف زیاد الکل بر تمام اعضای بدن مانند مغز، دستگاه گوارش، قلب، خون و هورمون‌ها به شدت تاثیر سوء می‌گذارد وی
[۷۱] دریایی، محمد، مشروبات الکلی، قمار و آثار زیانبار آن، ص۹.
تفنن و نشاط را بهانه‌ای برای توجیه می‌گساری می‌داند و از آن به عنوان چالشی در این خصوص یاد می‌کند.

بنابراین یکی از خطرات مهم و بزرگ در این زمینه کوچک شمردن این گناه است. مصرف تفننی و به بهانه تفریح و سرگرمی امری است که بسیاری از جوانان را به ورطه نابودی کشانده است. ما در این نوشته تنها به صورت اجمالی مطالب شرعی و اخلاقی پیرامون مصرف تفننی مواد مخدر را بیان کردیم و تفصیل مطالب در این نوشته نمی‌گنجد.


• لهو به معنای سرگرمی است و شامل سرگرمی مطلوب نیز می‌شود.

• سرگرمی‌های نهی شده در منابع دینی یا به خودی خود و به صورت خاص حرام هستند یا اینکه مقرون و ملازم با آن‌ها امر حرامی است و یا اینکه مقدمه و یا نتیجه آن‌ها امر حرامی است؛ بنابراین غیراخلاقی بودن سرگرمی از منظر شرع را می‌توان در این موارد استنباط کرد؛ همچنین وجود اوامر و نواهی فراوان در زمینه سرگرمی و اوقات فراغت در منابع دینی خود گواه اهمیت این مقوله در سبک زندگی اسلامی است.

• برخی از شاخصه‌های سرگرمی مطلوب عبارتند از: مشتمل بر گناهان نباشد و با توجه به عالم غیب صورت پذیرد، مطابق معیارهای عقلی باشد، هدف داشته باشد و بیهوده نباشد، مانع یاد خدا و کمال انسان نباشد، عمر را تباه نکند، اراده و ایمان را فاسد نکند، باعث نفاق و قساوت قلب نشود.


(۱) قرآن کریم.
(۲) ابن‌ابی‌جمهور، محمد بن زین‌الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، قم: دار سیدالشهداء للنشر، ۱۴۰۵.
(۳) ابن‌بابویه، محمد بن علی، الخصال، قم: جامعه مدرسین، ۱۳۶۲.
(۴) ابن‌بابویه، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تدوین غفاری علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۳.
(۵) ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، تدوین علی‌اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۰۴.
(۶) ابن‌منظور، جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، ۱۴۱۴.
(۷) احمد بن فارس، ابوالحسین، معجم مقاییس اللغة، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۰۴.
(۸) ادّی شیر، الفاظ الفارسیة المعربة، مترجم حمید طبیبیان، تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۶.
(۹) الامام الصادق، جعفر بن محمد، مصباح الشریعه، بیروت: اعلمی، ۱۴۰۰.
(۱۰) المصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: مرکز نشر آثار العلّامة المصطفوی، ۱۴۰۲.
(۱۱) ایروانی، جواد و محمدحسن حائری، پاییز و زمستان ۱۳۸۸، «بررسی مسئله حرمت لهو به عنوان قاعده فقهی»، مطالعات اسلامی فقه و اصول.
(۱۲) بهجت، محمدتقی، استفتائات، قم: دفتر آیت‌الله بهجت، ۱۴۲۸.
(۱۳) بهجت، محمدتقی، جامع المسائل، قم: دفتر آیت‌الله العظمی بهجت، ۱۴۲۶.
(۱۴) پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، تهران: دنیای دانش، ۱۳۸۲.
(۱۵) تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، تهران: انتشارات نیما، ۱۳۷۹.
(۱۶) تمیمی‌آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، قم: دارالکتب اسلامی، ۱۴۱۰.
(۱۷) جمعی از پژوهشگران، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، قم: مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، ۱۳۸۷.
(۱۸) جوادی آملی، عبدالله، مفاتیح الحیات، قم: اسراء، ۱۳۹۱.
(۱۹) حسینی خامنه‌ای، سیدعلی بن جواد، اجوبة الاستفتائات، بیروت: الدار الاسلامیة، ۱۴۲۰.
(۲۰) حلّی، ابن‌ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۰.
(۲۱) حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، قم: موسسه آل البیت (علیه‌السّلام)، ۱۴۱۳.
(۲۲) خمینی، سیدروح الله، استفتاءات، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۲۲.
(۲۳) خمینی، سیدروح الله، تحریر الوسیلة، قم: مطبعة الآداب، ۱۳۹۰.
(۲۴) خمینی، سیدروح الله، مکاسب محرمه، قم: مؤسسة إسماعيليان، ۱۴۱۰.
(۲۵) خویی، سیدابوالقاسم، صراط النجاة(المحشّی)، قم: مکتب نشر المنتخب، ۱۴۱۶.
(۲۶) دریایی، محمد، مشروبات الکلی، قمار و آثار زیانبار آن، تهران: زیتون سبز، ۱۳۸۹.
(۲۷) دومازدیه، ژوفر، ۱۳۵۲، «زمان فراغت از دیدگاه تاریخی و جامعه‌شناسانه»، مترجم م. آدینه، فرهنگ و زندگی.
(۲۸) سیوطی، جلال‌الدین عبدالرحمن، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، بیروت: دارالفکر، ۱۴۰۱.
(۲۹) شریفی، احمدحسین، اخلاق و سبک زندگی، قم: نشر معارف، ۱۳۹۱.
(۳۰) شهید ثانی، زین‌الدین بن علی عاملی، الروضة البهیه فی شرح اللمعة الدمشقیة، قم: کتاب‌فروشی داوری، ۱۴۱۰.
(۳۱) شیخ انصاری، مرتضی بن محمدامین، المکاسب المحرمه، قم: تراث الشیخ الاعظم، ۱۴۱۵.
(۳۲) طارمی، حسن، مقاله بازی، دانشنامه جهان اسلام، جلد اول، تهران: بنیاد دایره المعارف اسلامی، ۱۳۷۵.
(۳۳) طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیة، تهران: المکتبة المرتضویة لاحیاء الآثار الجعفریة، ۱۳۸۷.
(۳۴) قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، ۱۳۸۳.
(۳۵) کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷.
(۳۶) مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳.
(۳۷) مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، قم: انتشارات مدرسه امام علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)، ۱۴۲۷.
(۳۸) نراقی، احمد بن محمدمهدی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، قم: مؤسسه آل‌البیت علیهم‌السلام، ۱۴۱۵.


۱. با اقتباس از شریفی، احمدحسین، اخلاق و سبک زندگی، ص۲۷.
۲. المصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۰، ص۲۴۶.    
۳. احمد بن فارس، ابوالحسین، معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۲۱۳.    
۴. دومازدیه، ژوفر، زمان فراغت از دیدگاه تاریخی و جامعه‌شناسانه، ص۱۷.
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۵۰.    
۶. خمینی، سیدروح الله، مکاسب محرمه، ج۱، ص۲۴۲.    
۷. خمینی، سیدروح الله، مکاسب محرمه، ج۱، ص۲۴۵.    
۸. نراقی، احمد بن محمدمهدی، مستند الشیعة فی احکام الشریعة، ج۱۸، ص۱۶۵.    
۹. ایروانی، جواد و حائری، محمدحسن، بررسی مسئله حرمت لهو به عنوان قاعده فقهی، ص۴۳.
۱۰. ابن‌بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۱۶۱.    
۱۱. سیوطی، جلال‌الدین عبدالرحمن، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، ج۱، ص۳۸.    
۱۲. پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، ص۱۶۹.    
۱۳. سیوطی، جلال‌الدین عبدالرحمن، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، ج۱، ص۲۳۹.    
۱۴. پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، ص۲۵۹.    
۱۵. سیوطی، جلال‌الدین عبدالرحمن، الجامع الصغیر فی احادیث البشیر النذیر، ج۱، ص۶۲۷.    
۱۶. پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، ص۴۷۳.    
۱۷. جوادی آملی، عبدالله، مفاتیح الحیات، ص۲۰۱-۲۰۴.
۱۸. شیخ انصاری، مرتضی بن محمدامین، المکاسب المحرمه، ج۲، ص۴۱.    
۱۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۲.    
۲۰. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۴.    
۲۱. رک به:انعام/سوره۶، آیه۳۲.    
۲۲. رک به:حدید/سوره۵۷، آیه۲۰.    
۲۳. رک به:محمد/سوره۴۷، آیه۳۶.    
۲۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱-۳.    
۲۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۲.    
۲۶. المصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۰، ص۲۰۸.    
۲۷. قصص/سوره۲۸، آیه۵۵.    
۲۸. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۷، ص۷۴.
۲۹. نور/سوره۲۴، آیه۳۷.    
۳۰. ابن‌بابویه، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۹۲.    
۳۱. حجر/سوره۱۵، آیه۳.    
۳۲. جمعه/سوره۶۲، آیه۱۱.    
۳۳. توبه/سوره۹، آیه۶۵.    
۳۴. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲-۳.    
۳۵. لقمان/سوره۳۱، آیه۶.    
۳۶. تمیمی‌آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، ص۴۱۱.    
۳۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۳۴.    
۳۸. تمیمی‌آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، ص۱۲۵.    
۳۹. تمیمی‌آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، ص۷۰۸.    
۴۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۳، ص۳۵۶.    
۴۱. امام صادق، مصباح الشریعه، ص۱۴۴.    
۴۲. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۱۲۴.    
۴۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۴۳۲.    
۴۴. ابن‌ابی‌جمهور، محمد بن زین‌الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، ج۱، ص۲۶۰.    
۴۵. بهجت، محمدتقی، استفتائات، ج۴، ص۵۳۱.
۴۶. حسینی خامنه‌ای، سیدعلی بن جواد، اجوبة الاستفتائات، ج۲، ص۱۴.    
۴۷. خویی، سیدابوالقاسم، صراط النجاة (المحشّی)، ج۱، ص۳۷۴.    
۴۸. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل‌بیت، ج۴، ص۱۲۴.    
۴۹. دریایی، محمد، مشروبات الکلی، قمار و آثار زیانبار آن، ص۲۸۰.
۵۰. طارمی، حسن، دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۲۰۹.    
۵۱. رک به:ابن‌منظور، جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۴، ص۷۳.    
۵۲. رک به:ابن‌منظور، جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۲۵۲.    
۵۳. رک به:ابن‌منظور، جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۲، ص۳۱۰.    
۵۴. رک به:ابن‌منظور، جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۴، ص۳۵۶.    
۵۵. رک به:ابن‌منظور، جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۲، ص۳۰۸.    
۵۶. رک به:ابن‌منظور، جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۳، ص۴۲۱.    
۵۷. تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، ذیل واژه سردرگلیم.
۵۸. ادّی شیر، الفاظ الفارسیة المعربة، ذیل واژه سدَّر، شطرنج، نرد.
۵۹. شهید ثانی، زین‌الدین بن علی عاملی، الروضة البهیه فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج۳، ص۲۱۰.    
۶۰. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۸، ص۲۲۲.    
۶۱. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۶۴۲.    
۶۲. طارمی، حسن، دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۲۰۹.    
۶۳. خمینی، سیدروح الله، استفتاءات، ج۲، ص۱۰.    
۶۴. حلّی، ابن‌ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۲، ص۱۲۴.    
۶۵. مائده/سوره۵، آیه۹۱-۹۲.    
۶۶. ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۴۲۲.    
۶۷. بهجت، محمدتقی، جامع المسائل، ج۵، ص۳۰۶.
۶۸. خمینی، سیدروح الله، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۷۸.    
۶۹. مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، ج۲، ص۴۹۵.    
۷۰. دریایی، محمد، مشروبات الکلی، قمار و آثار زیانبار آن، ص۲۱۳.
۷۱. دریایی، محمد، مشروبات الکلی، قمار و آثار زیانبار آن، ص۹.



مجله اخلاق، دوره ۱۳، شماره ۴۹، پاییز ۱۳۹۶، صفحه ۱۱-۲۹، برگرفته از مقاله «بررسی نهی از سرگرمی در سبک زندگی اسلامی»، تاریخ بازیابی ۹۸/۱۰/۷.    






جعبه ابزار