• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نقش مترجمان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف







اسناد و مکاتبات سیاسی و مالی سده سوم به بعد حاکی از آن است که مترجمان دوره عباسی به دیوان‌ها وابسته بودند و مأموریت‌هایی می‌یافتند، از جمله سلام الترجمان که ظاهراً در این دوره به سد یأجوج و مأجوج در آسیای مرکزی سفر کرده بود.
جهانگشاییهای قدرتهای نظامی غیرعرب، بویژه ترکها، در سراسر نواحی شرقی و مرکزی دنیای اسلام در آن روزگار، حضور ترکی دانان را در دیوان‌ها ضروری می‌کرد. طبری (۲۲۶ـ ۳۱۰) ضمن ذکر رویدادهای سال ۲۵۱، از گروهی در بغداد نام برده است که زبان ترکی می‌دانستند و از سوی خلیفه مستعین و فرماندهانش با سربازان ترک شورشی سخن می‌گفتند.
[۱] سلام الترجمان، ج۹، ص۲۸۱.
در دوره آل بویه، مسکویه
[۲] مسکویه)، ج۲، ص۱۴.
در چند مورد از محمد بن ینال الترجمان یاد کرده است که رابط میان سپاهیان ترک و خلیفه متقی بود و در ۳۲۹ صاحب الشرطه (رئیس پلیس) بغداد شد.



مترجمان همواره نقش مهمی در مناسبات سیاسی و بازرگانی دولتهای اسلامی با قدرتهای خارجی غیر مسلمان داشتند، اما اطلاعات به دست آمده در باره این موضوع، متعلق به دوره صلیبیان و بعد از آن است. در قرون میانه، این اصطلاح به صورت تُرجَمَن در زبان اسپانیایی به کار رفت و به شکل تُرسیمانی وارد لهجه والنسیایی شد.
[۳] دزی و انگلمان، ج۱، ص۳۵۱.
[۴] ماس لاتری، ج۱، ص۱۸۹.

واژه ترسیمانی در معاهداتی با دولتهای مسلمان شمال افریقا نیز به کار رفته است.
[۵] ماس لاتری، ج۱، ص۱۸۹.

ارتباط میان دولتهای مسلمان و صلیبیون در کرانه خاوری مدیترانه نیز حضور مترجمان را ضروری می‌ساخت. در ۶۷۲/ ۱۲۷۳ـ۱۲۷۴، بیبرس اول و فرانک‌ها به موجب قرارداد صلح، در قاهره و در حضور ترجمان‌ها و گواهان رسمی به انجام تعهدات رسمی خویش سوگند خوردند
[۶] ابن ناظر الجیش، کتاب تثقیف التعریف بالمصطلح الشریف، ج۱، ص۱۷۰ـ۱۷۱، چاپ رودلف وسلی، قاهره ۱۹۸۷.
از مکاتبات سیاسی و قراردادهای تجاری میان ممالیک مصر و شام با شهر‌ها و ایالتهای بازرگانی ایتالیا در قرون وسطا، می توان آگاهی‌هایی در باره نقش مترجمان به دست آورد. در ۸۹۲ ـ۸۹۳/ ۱۴۸۷، قایِتبای برای انعقاد قرارداد میان لورنتسوی باشکوه و ممالیک، شخصی به نام مَلفوته (محمد بن محفوظ المغربی) را، به عنوان مترجم و طرف گفتگو، از قاهره به فلورانس فرستاد. در متن این معاهده حقوق مترجمان نیز ذکر شده است.
[۷] ونسبرا، متن عربی معاهده، ص ۵۴، ج۱، ص۴۲، ونسبرا، ۱۹۶۵.
بیست سال بعد (۹۱۳/ ۱۵۰۷)، سلطان مملوک تَغری بِردی، معروف به ابن عبداللّه، را که مترجمی چند زبانه بود، برای مذاکره در باره قراردادی به ونیز اعزام کرد. تغری بردی، با وجود نام ترکی اش، احتمالاً نومسلمانی اسپانیولی بوده است.
در این سند، عنوان تغری بردی، الترجمان لاِبْوابِناالشَریفَه ذکر شده است.
[۸] ونسبرا، ۱۹۶۳، ج۱، ص۵۰۳.




مکاتبات سیاسی پادشاهی ممالیک در گستره بین المللی انجام می‌گرفت.
صبح الاعشی، نوشته قَلقَشَندی در باب دبیری و کتابت، حاوی اطلاعات دقیقی در باره روند ترجمه در دیوان انشاست؛ مثلاً هنگامی که نامه‌ای از شاهان سلسله پالایولوگوس روم شرقی یا قدرتهای تجاری ایتالیا به دستشان می‌رسید.
دو مترجم رسمیِ دوران سلطنت الملک الناصر فرج در ۸۱۴/ ۱۴۱۱ (شمس الدین صنقر و سیف الدین سودون) ترک بودند.
[۹] قلقشندی، ج۸، ص۱۲۳ـ ۱۲۴.
کارگزاران دیوانی می‌توانستند برای خانهای مغول نامه ‌هایی به زبان مغولی (به خط اویغوری) بفرستند. ابن فضل اللّه عُمَری (۷۰۰ـ۷۴۹) از منشیانی که در نیمه نخست سده هشتم مسئول این مکاتبات بودند، نام برده است: أیتمش المحمَّدی، طایربُغا الناصری، ارغدلق التَّرْجُمان و به دنبال آنان قوصون الساقی.
[۱۰] قوصون الساقی، ج۱، ص۷۰.
[۱۱] قلقشندی، ج۷، ص۲۹۴.
در این زمان، هنگامی که از یکی از پسران تیمور نامه‌ای به فارسی خطاب به سلطان مملوک به مَلَطیه در آناطولی شرقی واقع در مرز امپراتوری عثمانی رسید، حاکم محلی آن را ترجمه کرد و متن ترجمه را همراه با اصل نامه به قاهره فرستاد.
[۱۲] قلقشندی، ج۷، ص۲۰۹.
با وجود این، هنگامی که در ۶۸۲ فرستاده‌ای با نامه‌ای از پادشاه سیلان به قاهره آمد، هیچکس نتوانست آن را ترجمه کند و فرستاده، ناگزیر، اصل موضوع را تا حدی که خود می‌توانست، بیان کرد.
[۱۳] قلقشندی، ج۸، ص۷۷.
[۱۴] بیورکمن، ج۱، ص۴۵ـ۴۶.
احتمالاً مأموران رابط یا مترجمانِ غیرعرب زبانِ دوره ممالیک از معمولترین نوع ترکی قپچاقی، از نظر قواعد دستوری و واژگان، که به خط عربی نوشته می‌شد و در اواخر دوره ایوبیان و روزگار ممالیک شکل گرفت
[۱۵] پریتساک، ج۱، ص۷۴ـ ۷۶.
قاموس، ج ۳)، استفاده می‌کردند. اینان بتازگی از استپهای قپچاق یا چرکس آمده بودند. مشخص نیست چرکس‌هایی که تازه از قفقاز کوچانده شده بودند و احتمالاً ترکی نمی‌دانستند، چگونه از عهده یادگیری و درک این زبان بر می‌آمدند.



حضور مترجمان در بندر‌هایی نظیر اسکندریه ــ که برای تجارت خارجی مناسب بودند و تجار اروپایی در آن فُندُق یا کارگاه داشتند ــ ضروری بود. تقریباً تمام معاملات تجاری با میانجیگری آن‌ها انجام می‌شد و برای این کار دستمزد کلانی می‌گرفتند، که اسباب نارضایتی تجار در آن روز‌ها بود. ظاهراً این مترجمان را، که مسلمان، مسیحی یا یهودی بودند، مقامات محلی بندر تعیین می‌کردند.
در برخی شهر‌ها مترجم ویژه‌ای منصوب می‌شد تا از منافع قدرت خارجی خاصی حمایت کند. در مراکز زیارتیِ مسیحی نظیر اورشلیم نیز مترجمانی یافت می‌شدند.
[۱۶] هاید، ج۱، ص۴۲۹.

منابع :
(۱) محمدعلی امام شوشتری، فرهنگ واژه های فارسی در زبان عربی، تهران ۱۳۴۷ ش.
(۲) عبدالرشید بن عبدالغفور رشیدی، منتخب اللغات شاهجهانی، چاپ محمد عبدالاحد، دهلی ۱۳۱۵/ ۱۸۹۸.
(۳) مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، چاپ محمدعلی فروغی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۴) محمدپادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۵) ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۶) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، چاپ ژول مول، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۷) فرهنگستان زبان و ادب فارسی، واژه های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی: واژه های عمومی (۱)، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۸) بهرام فره وشی، فرهنگ پهلوی، تهران ۱۳۴۶ ش.
(۹) بدرالزمان قریب، فرهنگ سغدی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۱۰) متون پهلوی (ترجمه، آوانوشت)، گردآوری جاماسب ـ آسانا، گزارش سعید عریان، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۱) لویس معلوف، المنجد فی اللغه و الاعلام، بیروت ۱۹۹۶.
(۱۲) دیوید نیل مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمه مهشید میرفخرایی، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۱۳) جلال الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۴) ناصرخسرو، دیوان، چاپ مهدی سهیلی، اصفهان ۱۳۴۸ ش.
(۱۵) علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۱۶) ابن ناظرالجیش، کتاب تثقیف التعریف بالمصطلح الشریف، چاپ رودلف وسلی، قاهره ۱۹۸۷.
(۱۷) حسین ایوانسرایی، حدیقه الجوامع.
(۱۸) محمد ثریا، سجل عثمانی، استانبول ۱۳۰۸ـ ۱۳۱۵/ ۱۸۹۰ـ۱۸۹۷، چاپ افست انگلستان ۱۹۷۱.
(۱۹) (طبری، تاریخ (بیروت).
(۲۰) احمد بن یحیی عمری، التعریف بالمصطلح الشریف، چاپ محمدحسین شمس الدین، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۲۱) قلقشندی.
(۲۲) مسکویه).
(۲۳) ردهاوس.
(۲۴) بویس.
(۲۵) سلام الترجمان.
(۲۶) ماس لاتری.
(۲۷) دُزی و اِنگِلمان.
(۲۸) ونسبرا، ۱۹۶۵.
(۲۹) ونسبرا، ۱۹۶۳.
(۳۰) قوصون الساقی.
(۳۱) بیورکمن.
(۳۲) پریتساک.
(۳۳) هاید.


 
۱. سلام الترجمان، ج۹، ص۲۸۱.
۲. مسکویه)، ج۲، ص۱۴.
۳. دزی و انگلمان، ج۱، ص۳۵۱.
۴. ماس لاتری، ج۱، ص۱۸۹.
۵. ماس لاتری، ج۱، ص۱۸۹.
۶. ابن ناظر الجیش، کتاب تثقیف التعریف بالمصطلح الشریف، ج۱، ص۱۷۰ـ۱۷۱، چاپ رودلف وسلی، قاهره ۱۹۸۷.
۷. ونسبرا، متن عربی معاهده، ص ۵۴، ج۱، ص۴۲، ونسبرا، ۱۹۶۵.
۸. ونسبرا، ۱۹۶۳، ج۱، ص۵۰۳.
۹. قلقشندی، ج۸، ص۱۲۳ـ ۱۲۴.
۱۰. قوصون الساقی، ج۱، ص۷۰.
۱۱. قلقشندی، ج۷، ص۲۹۴.
۱۲. قلقشندی، ج۷، ص۲۰۹.
۱۳. قلقشندی، ج۸، ص۷۷.
۱۴. بیورکمن، ج۱، ص۴۵ـ۴۶.
۱۵. پریتساک، ج۱، ص۷۴ـ ۷۶.
۱۶. هاید، ج۱، ص۴۲۹.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «نقش مترجمان»، شماره۳۴۳۳.    




جعبه ابزار