• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نقد مکتب کنش‌گرایی (روان‌شناسی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مکتب کنشگرایی به عنوان اعتراض به ساخت‌گرایی به وجود آمد و تحت یک نظام مطرح در آمریکا مورد استقبال روان‌شناسان قرار گرفت. اما این مکتب روان‌شناختی نیز همچون سایر نظام‌ها، تحت تاثیر حملات و انتقادات شدید به ویژه از سوی ساخت‌گرایان قرار گرفت. همین امر باعث شد که برای اولین ‌بار در ایالات متحده، روان‌شناسی جدید (که به تازگی تحت این نام از فلسفه جدا شده بود) دست‌خوش انشعاب گردد.
[۱] جمعی از مولفان، مکتب‌های روان‌شناسی و نقد آن، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، تهران، سمت، ۱۳۶۹، چاپ اول، ص۲۳۳.

به بیانی دیگر، با گذشت زمان، برخی مسایل کنشگرایانه که در طول مجادله با ساخت‌گرایی حیاتی بودند، ارزش و اهمیت خود را از دست داده و برخی موضوعات نیز تحت‌الشعاع مسایل جدیدی که رفتارگرایی و مکتب گشتالت مطرح کرده بودند قرار گرفتند و برجستگی خود را از دست دادند.
به علاوه، بعضی مسایل و دیدگاه‌ها هویت خود را به عنوان دستاوردهای کنشگرایی از دست دادند، زیرا یا جذب خود روان‌شناسی شدند یا تغییر هویت داده و به وسیله جنبش‌های دیگر تعبیر دوباره یافتند. نهایتا کنشگرایی به تدریج از رونق افتاد و در عین حال مکاتب دیگر فعال شدند.
[۲] میزیاک، هنریک، تاریخچه و مکاتب روان‌شناسی، احمد رضوانی، مشهد، نشر آستان قدس، ۱۳۷۶، چاپ دوم، ص۴۹۴.

این اعتراض‌ها و انتقادات، بیشتر متوجه تعریف کنشگرایی، ماهیت کنشگرایی، تعریف روان‌شناسی، جنبه عملی کنشگرایی، روش مطالعه کنشگرایان به ویژه نظرات کنشگرای معروف ویلیام جیمز (wiliam James) می‌شود.
[۳] شولتز، دوان پی، تاریخ روان‌شناسی نوین، علی‌اکبر سیف، تهران، نشر دوران، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۲۲۶.




از جمله اشکالات مطرح شده، نقدی است که به تعریف کنشگرایی شده است. در سال ۱۹۱۳ راک میک (Ruck mick. C. A) دانشجوی تیچنر، ۱۵ کتاب درسی را بررسی کرد تا مشخص کند که واژه "کنش" توسط نویسندگان مختلف چگونه تعریف شده است. دو مورد عام و مشترک کلمه کنش عبارت بودند از:
۱- فعالیت یا فرآیند
۲- خدمت به سایر فرایندها یا کل موجود زنده.
در کاربرد اول، کنش و فعالیت یک چیزند و در کاربرد دوم، کنش با توجه به فایده فعالیتی برای ارگانیزم تعریف می‌شود. راک میک این اشکال را کرد که، کنشگرایان گاهی کلمه کنش را برای تعریف فعالیتی به کار می‌برند و زمانی هم با توجه به فایده یک فعالیت از آن استفاده می‌کنند و تعریف دقیقی از آن ارایه نداده‌اند.
[۴] شولتز، دوان پی، تاریخ روان‌شناسی نوین، علی‌اکبر سیف، تهران، نشر دوران، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۲۲۶.

انتقاد دیگری که مطرح است توسط ساخت‌گرایان به ویژه تیچنر (Titchener) به تعریف روان‌شناسی مربوط می‌شود. ساخت‌گرایان در جملات خود می‌گفتند که کنشگرایی به هیچ ‌وجه روان‌شناسی نیست و کسانی که از تیچنر پیروی می‌کردند، روان‌شناسی را جز تحلیل درون‌نگرانه به عناصر ساده نمی‌دانستند. در حالی که کنشگرایان خود را نسبت به موضوع و روش ساخت‌گرایی مقید ندانسته و حدود آن را رعایت نمی‌کردند.


منتقدان دیگر، علاقه روان‌شناسان کنشی به جنبه کاربردی را خطا می‌دانستند و ساختارگرایان، به روان‌شناسی کاربردی به دیده مطلوب نگاه نمی‌کردند. اما کنشگرایان به حفظ روان‌شناسی به عنوان علم ناب نظر نداشتند و هرگز به خاطر علایق علمی خود پوزش نخواستند، چرا که ایشان معتقد بودند که یک محقق نباید تنها در محدوده تحقیق محض بماند بلکه باید در روان‌شناسی کاربردی نیز نسبتا ماهر باشد.
[۵] شولتز، دوان پی، تاریخ روان‌شناسی نوین، علی‌اکبر سیف، تهران، نشر دوران، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۲۲۷.



یکی از رایج‌ترین انتقادها، به ماهیت نسبتا مبهم کنشگرایی مربوط می‌باشد. به اعتقاد کانتور (Kantor)، نظام کنش‌گرا به قدری آشفته و مبهم بوده است که تاریخ‌نویسان روان‌شناسی در نوشتن اصول آن به شیوه منظم دچار مشکل شده‌اند. در واقع، بسیاری از کتاب‌های درسی تنها چند صفحه را به شرح کنشگرایی اختصاص داده‌اند.
از طرفی دیگر، کنشگرایی به سبب التقاطی بودن نیز مورد انتقاد قرار گرفت. چرا که همچون مکاتب التقاطی به سرهم‌بندی کردن موضوعات از نظام‌های مختلف پرداخته است. همچنین نگرش نسبتا ساده کنشگرایی در انتخاب انواع مختلف روش‌ها و مسایل، برایشان مشکل‌ساز شده است.
با این وجود، کنشگرایی هرگز تلاش نکرد که مثل ساخت‌گرایی، رفتارگرایی یا گشتاست، مکتب دقیق و کاملی باشد و این‌گونه برداشت انعطاف‌پذیر را برای خود فضیلت می‌دانست.
[۶] لاندین، ویلیام، نظریه‌ها و نظام‌های روان‌شناسی، یحیی سیدمحمدی، تهران، نشر ویرایش، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۱۱۸.



ویلیام جیمز، روان‌شناسی را "علم زندگی روانی، علم پدیده‌های روانی و شرایط آن‌ها" می‌داند. اکنون این سوال مطرح می‌شود که مگر جیمز دنباله‌روی ساخت‌گرایان است که آگاهی را کانون علاقه‌مندیش قرار داده است و راه دست‌یابی به آن را تجربه درونی می‌داند؟
همچنین نقدهای دیگری هم به جیمز که یکی از موسسین اصلی کنشگرایی است وارد می‌شود که عبارتند از:
الف- وی "آگاهی را متراکم شونده می‌دانست نه عود کننده" اگر منظور از "متراکم شونده" این باشد که انسان، آگاهی‌های تازه‌ای به دست می‌آورد و بر تجربه‌های قبلی او افزوده می‌شود مطلب درستی است، اما این‌که می‌گوید "عود کننده نیست" سخن درستی نیست چرا که انسان می‌تواند عین همان چیزی را که قبلا بدان آگاهی داشته به خاطر بیاورد.
ب- این که جیمز، آگاهی را منحصر در فواید زیست‌شناختی می‌کند، با این‌که پاره‌ای از تجربه‌ها در محدوده فواید زیست‌شناختی نمی‌گنجد.
ج- برخورد جیمز، با نفس و روان انسان، گویا برخورد مادی است و واقعیت این است که ویلیام جیمز نیز همچون تیچنر، ذهن و نفس را مجموع تجارب و آگاهی‌ها می‌داند و گویا به طور طبیعی احساس می‌کند که در جریان خواب، رخنه‌ای در آگاهی و نفس پدید می‌آید.
[۷] جمعی از مولفان، مکتب‌های روان‌شناسی و نقد آن، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، تهران، سمت، ۱۳۶۹، چاپ اول، ص۲۵۵.



به هر حال درست است که هم‌اکنون اثری از کنشگرایی باقی نمانده است اما این مکتب هم بی‌تاثیر بر روان‌شناسی نبوده و باعث پیشرفت و جهت‌دهی این علم و به خصوص روان‌شناسان آمریکایی بوده است و خدمات شایانی در حوزه روان‌شناسی کاربردی از آن به جای مانده است.
[۸] کریمی، یوسف، تاریخچه و مکاتب روان‌شناسی، تهران، پیام نور، ۱۳۸۵، چاپ هفتم، ص۱۷۵.



۱. جمعی از مولفان، مکتب‌های روان‌شناسی و نقد آن، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، تهران، سمت، ۱۳۶۹، چاپ اول، ص۲۳۳.
۲. میزیاک، هنریک، تاریخچه و مکاتب روان‌شناسی، احمد رضوانی، مشهد، نشر آستان قدس، ۱۳۷۶، چاپ دوم، ص۴۹۴.
۳. شولتز، دوان پی، تاریخ روان‌شناسی نوین، علی‌اکبر سیف، تهران، نشر دوران، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۲۲۶.
۴. شولتز، دوان پی، تاریخ روان‌شناسی نوین، علی‌اکبر سیف، تهران، نشر دوران، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۲۲۶.
۵. شولتز، دوان پی، تاریخ روان‌شناسی نوین، علی‌اکبر سیف، تهران، نشر دوران، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۲۲۷.
۶. لاندین، ویلیام، نظریه‌ها و نظام‌های روان‌شناسی، یحیی سیدمحمدی، تهران، نشر ویرایش، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۱۱۸.
۷. جمعی از مولفان، مکتب‌های روان‌شناسی و نقد آن، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، تهران، سمت، ۱۳۶۹، چاپ اول، ص۲۵۵.
۸. کریمی، یوسف، تاریخچه و مکاتب روان‌شناسی، تهران، پیام نور، ۱۳۸۵، چاپ هفتم، ص۱۷۵.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «نقد کنشگرایی (کارکرد گرایی)»، تاریخ بازیابی ۹۸/۰۱/۱۹.    






جعبه ابزار