• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نقد رویکرد تیپ‌شناختی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نقد رویکرد تیپ‌شناختی، یکی از مباحث مطرح در روان‌شناسی بوده که بررسی نظریه تیپ‌شناختی پرداخته و آن را مورد نقد و کنکاش علمی قرار می‌دهد. مهمترین نتیجه‌ای که روان‌شناسان سرشتی و به‌خصوص شلدون از تحقیقات خود گرفته‌اند این است که، ساختار بدنی انسان در ارزیابی کل وجود او مورد نظر و موثر می‌باشد. همچنین شناخت ساخت بدن ممکن است علایم بسیار مهمی برای شناخت شخصیت انسان به دست دهد که اهمیت آنها کمتر از عوامل محیط نباشد. در این مقاله به نقد و بررسی رویکرد تیپ‌شناختی و بیان نقاط ضعف آن می‌پردازیم.



به نظر روان‌شناسان سرشتی و به‌خصوص شلدون، ساختار و ساختمان بدن انسان در کل وجود ارگانیسم او موثر است. جایگاه روان‌شناسی سرشتی در کل شبکه و علم روان‌شناسی انسان مانند سهم اسکلت بدن است در علم آناتومی. شلدون در آخر و پس از سال‌ها پژوهش در زمینه رابطه ساختار بدن با خصوصیات روانی، نظریات خود را چنین خلاصه می‌کند: «اگر به نظر می‌رسد که ما بر اهمیت عوامل بدنی تاکید می‌کنیم و به مقدار زیادی عوامل محیط را نادیده می‌گیریم، نه از آن جهت است که ما محیط را مهم نمی‌شماریم. معنی این تاکید فقط این است که سعی ما بر نشان دادن یک جنبه غفلت‌شده از تصویر انسان است که بدون آن رسیدن به روان‌شناسی عمومی انسان مقدور نیست».
[۱] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۸۴، تهران، چهر، ۱۳۶۳، چاپ اول.


مهمترین نتیجه‌ای که روان‌شناسان سرشتی و به‌خصوص شلدون از تحقیقات خود گرفته‌اند این است که، ساختار بدنی انسان در ارزیابی کل وجود او مورد نظر و موثر می‌باشد. همچنین شناخت ساخت بدن ممکن است علایم بسیار مهمی برای شناخت شخصیت انسان به دست دهد که اهمیت آنها کمتر از عوامل محیط نباشد. همکاری هرچه نزدیکتر و بیشتر دانشمندان علوم زیستی و علوم رفتاری در سال‌های اخیر، روان‌شناسان را بیشتر متوجه اهمیت عوامل بیولوژیک و زیستی نموده و لذا نظریه روان‌شناسان سرشتی را موجه‌تر نموده‌ است.
[۲] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۸۵، تهران، چهر، ۱۳۶۳، چاپ اول.



طبقه‌بندی تیپ‌شناختی، از پایه‌های تجربی دقیق‌تری برخوردار بوده و نتایج قابل اطمینان‌تری فراهم می‌آورد، با وجود این، طبقه‌بندی شلدون از طرف پژوهشگران مورد انتقاد قرار گرفته است، از جمله اینکه؛ طبقه‌بندی‌ها در هر دو مورد جسمی و روانی از سه گروه تجاوز نمی‌کند، در هر دو مورد نمره‌گذاری‌ها تنها بین ۱ تا ۷ متغیر بود و مهمتر از همه، آزمایشگران افراد واحدی بودند. یعنی آزمودنی‌ها را تنها یک گروه معین از پژوهشگران تحت آزمایش‌های جسمی و روانی قرار داده بودند. بدیهی است که در چنین شرایطی، ارزیابی‌های بعدی تحت تاثیر قضاوت‌های قبلی قرار می‌گیرد. در این‌گونه موارد اولا باید صفات جسمی را یک گروه و صفات روانی را گروه دیگری از پژوهشگران مورد بررسی قرار دهند. ثانیا از ابزارهای عینی مثل آزمون‌های روانی استفاده شود تا نظر شخصی آزمایشگران، ارزیابی آنها را تحت تاثیر قرار ندهد. بنابراین، نتایج به دست آمده از تحقیق شلدون را باید با شک و تردید بررسی کرد.
[۳] گنجی، حمزه، روان‌شناسی عمومی، ص۲۳۲، تهران، ساوالان، ۱۳۸۲، چاپ ۲۱.



جنبه‌های قابل انتقاد نظریه روان‌شناسی سرشتی، بیشتر مورد نظر روان‌شناسان بوده است تا جنبه‌های مثبت آن. شاید مهمترین انتقادی که بر تئوری شلدون وارد آمده، این است که آن در واقع یک تئوری نیست. بدین‌معنی که استخراج فرضیه‌های قابل قبول علمی از نتایج به‌دست آمده در تحقیقات روان‌شناسان سرشتی به‌خصوص شلدون بسیار دشوار است. معمولا باید از یک تئوری، استنتاجاتی کرد و فرضیه‌هایی را بیرون آورد، در حالی که نظریه شلدون یا دیگر روان‌شناسان سرشتی استقرایی بوده و فقط شامل یک فرضیه کلی (تداوم همبستگی بین ساخت بدنی و رفتار و یک سلسله مفاهیم توصیفی برای درجه‌بندی رفتار) می‌باشد و این کافی به مقصود جهت ساختن یک تئوری جامع نیست.
[۴] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۸۵، تهران، چهر، ۱۳۶۳، چاپ اول.



مطالعات اخیر به‌طور کلی صحت فرضیه "تیپشناسی" را مورد تردید قرار داده است. برخی از روان‌پزشکان و روان‌شناسان پس از بررسی‌های بسیار دقیق نشان داده‌اند که انواع بدنی تا‌اندازه‌ زیادی تحت تاثیر شرایط محیطی و تغذیه‌ای قابل تغییر است.
[۵] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۸۲، تهران، چهر، ۱۳۶۳، چاپ اول.
به گفته ایشان تیپ‌های بدنی، الگوهای ثابتی نبوده و در ارتباط با تغذیه و یا عوامل محیطی، تغییرات اساسی پیدا می‌کند و بنابراین اعتقاد به مفاهیم ثابتی در تیپشناسی جسمی با خوش‌بینانه‌ترین برخورد نیز امری است اعتباری و در نهایت بی‌اعتبار از لحاظ اصول و مصادیق و معیارهای علمی.
[۶] ایزدی، سیروس، شخصیت، ص۱۳۹، تهران، دهخدا، ۱۳۷۹.



بعضی از انتقادکنندگان برای عالی بودن همبستگی‌های یادشده که به نظرشان غیرطبیعی است، علل دیگری هم ذکر کرده‌اند مانند؛ غیرقابل اعتماد بودن عمل ماشینی که به کار‌ اندازه‌گیری و محاسبه رفته است و همچنین پیچیدگی عواملی که در تعیین رفتار نقشی داشته‌اند. در پاسخ این انتقاد، شلدون می‌گوید که در‌اندازه‌گیری‌ها و محاسبه‌ها تا آنجا که ممکن بوده دقت به عمل آمده است و در جواب اشکال قبلی تاکید می‌کند که‌اندازه‌گیری‌ها باید پی‌درپی صورت گیرند و نوع تغذیه ثابت بماند تا تشخیص تیپ آزمون‌دهنده به دقت میسر باشد.
[۷] سیاسی، علی‌اکبر، نظریه‌های شخصیت، ص۲۶۱، تهران، دانشگاه، ۱۳۷۴.



انتقاد دیگری که بر نظریات روان‌شناسان سرشتی و به‌خصوص شلدون وارد می‌شود این است که، تعریف تجربی برای توصیف دقیق ابعاد و عناصر مختلف جسمانی از یک طرف و عناصر روانی از طرف دیگر موجود نیست و به‌علاوه همچنان که گفتیم روش‌هایی که برای به دست آوردن همبستگی‌های آماری بین این پدیده‌ها به‌کار برده می‌شود دارای ضعف‌های تکنیکی و علمی می‌باشند.
[۸] شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۸۵، تهران، چهر، ۱۳۶۳، چاپ اول.



از جمله ایرادهایی که بر نظریه تیپ‌شناختی وارد شده این است که، آن کس که به‌اندازه‌گیری و مطالعه بدنی افراد پرداخته (یعنی شلدون)، همان کسی است که آنها را از نظر متغیرهای روانی مورد بررسی قرار داده است و از اینرو خواه ناخواه یک پیش‌داوری‌ در ذهن داشته و همین امر سبب شده است تا همبستگی‌های به دست آمده این قدر عالی باشند. به عبارت دیگر این همبستگی‌ها بیشتر قضاوت‌ قبلی و تمایل پژوهشگر را می‌رسانند تا ارتباط واقعی میان ویژگی‌های بدن و متغیرهای روان را.
شلدون به این ایراد به تفصیل پاسخ داده و به‌خصوص یادآور شده است که برخلاف پندار منتقدان، او نخست به تحقیق و تعیین متغیرهای روانی آزمون‌شدگان پرداخته و بعد به بررسی و‌اندازه‌گیری‌اندام‌ها اقدام کرده است. شلدون می‌گوید: گذشته از این، چگونه ممکن است کسی را از نظر روانی مورد مطالعه قرار داد و با او مصاحبه‌هایی داشت و به او نمره‌هایی داد بدون آنکه به شکل و ساختمان بدن او توجه کافی مبذول داشت.
[۹] سیاسی، علی‌اکبر، نظریه‌های شخصیت، ص۲۶۲، تهران، دانشگاه، ۱۳۷۴.



اشکال دیگر از طرف روان‌شناسانی است که برای روش‌های آماری اهمیت خاص قائلند مانند ترستون، آیزنک و کتل... اینان می‌گویند؛ متغیرهایی که به وسیله تحلیل عوامل به دست می‌آیند با آنچه شلدون به دست آورده است فرق دارند. اما این انتقاد به خود انتقادکنندگان نیز وارد است، زیرا هر کدام از آنها به عوامل یا متغیرهایی می‌رسند که با آنچه دیگران یافته‌اند فرق دارد. گذشته از این، به‌طور کلی می‌توان گفت که صحت و دقت نتایجی که توسط تحلیل عوامل به‌ دست می‌آید مورد تردید هستند، به‌خصوص اگر با تغییر و تفسیرهای ذهنی و نظری همراه نباشند.
[۱۰] سیاسی، علی‌اکبر، نظریه‌های شخصیت، ص۲۶۳، تهران، دانشگاه، ۱۳۷۴.



با در نظر گرفتن اقوال موافق و مخالف، منطق چنین حکم می‌کند که نمی‌توان با تعیین وضع بدنی، خصوصیات روانی و شخصیتی یک انسان را مشخص کرد. ولی آنچه مسلم است رشد و تحول شخصیت انسان تحت تاثیر ویژگی‌های بدنی قرار می‌گیرد و باید قبول کنیم که هر یک از ما خواه و ناخواه تحت تاثیر واکنش دیگران نسبت به خصوصیات بدنی خود واقع می‌شویم و به ناچار باید بپذیریم که خصوصیات بدنی در شکل گرفتن شخصیت ما موثر است. به عنوان مثال قیافه‌ای زشت یا برعکس ظاهری زیبا سبب گریز یا جلب دیگران خواهد شد و هر یک از این کیفیت‌ها را که در نظر بگیریم موجب تکوین خصوصیات روانی خاصی می‌گردد.
[۱۱] ایزدی، سیروس، شخصیت، ص۱۳۹، تهران، دهخدا، ۱۳۷۹.



۱. شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۸۴، تهران، چهر، ۱۳۶۳، چاپ اول.
۲. شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۸۵، تهران، چهر، ۱۳۶۳، چاپ اول.
۳. گنجی، حمزه، روان‌شناسی عمومی، ص۲۳۲، تهران، ساوالان، ۱۳۸۲، چاپ ۲۱.
۴. شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۸۵، تهران، چهر، ۱۳۶۳، چاپ اول.
۵. شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۸۲، تهران، چهر، ۱۳۶۳، چاپ اول.
۶. ایزدی، سیروس، شخصیت، ص۱۳۹، تهران، دهخدا، ۱۳۷۹.
۷. سیاسی، علی‌اکبر، نظریه‌های شخصیت، ص۲۶۱، تهران، دانشگاه، ۱۳۷۴.
۸. شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، ص۱۸۵، تهران، چهر، ۱۳۶۳، چاپ اول.
۹. سیاسی، علی‌اکبر، نظریه‌های شخصیت، ص۲۶۲، تهران، دانشگاه، ۱۳۷۴.
۱۰. سیاسی، علی‌اکبر، نظریه‌های شخصیت، ص۲۶۳، تهران، دانشگاه، ۱۳۷۴.
۱۱. ایزدی، سیروس، شخصیت، ص۱۳۹، تهران، دهخدا، ۱۳۷۹.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «نقد رویکرد تیپ شناختی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۵/۰۸.    






جعبه ابزار