نقد روضة الشهداء
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب روضة الشهداء اثر کمال الدین
حسین بن علی واعظ کاشفی (۹۱۰ق)، میباشد.
حسین بن علی واعظ کاشفی، استاد ادب پارسی و مؤلف کتاب روضة الشهداء، بلایا و مصائب انبیا را از آدم تا
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این کتاب نگاشته و در ادامه، به مصائب امامان (علیهالسّلام) پرداخته است. در این میان، او بیش از نیمی از کتاب را به زندگی
امام حسین (علیهالسّلام) و واقعه عاشورا و حوادث پس از آن، اختصاص داده است؛ یعنی چهار باب آن (باب هفتم تا دهم) درباره امام حسین (علیهالسّلام) و خاندان و یارانش است.
فهرست ابواب مربوط به امام حسین (علیهالسّلام) چنین است:
باب هفتم: در مناقب امام حسین (علیهالسّلام) از ولادت آن حضرت و بعضی از احوال وی بعد از برادر؛
باب هشتم: در شهادت
مسلم بن عقیل بن ابی طالب و قتل بعضی از فرزندان او؛
باب نهم: در رسیدن امام حسین (علیهالسّلام) به کربلا و محاربه نمودن با اعدا و
شهادت آن حضرت با اولاد و اقربا و سایر شهدا؛
باب دهم: در وقایعی که
اهل بیت را بعد از واقعه کربلا پیش آمده و عقوبات مخالفان که مباشر (مرتکب) آن حرب (جنگ) شدند.
با توجه به آنکه کاشفی، مرام صوفیانه داشته، تحلیلی که از نهضت
عاشورا کرده، بر بنیاد تحمل درد و رنج توسط اولیای خداست؛ به این معنا که خدا با ایجاد واقعه کربلا، یکی از بندگان برگزیده خود را گرفتار رنج و بلا کرد تا او را به مقامات عالیه برساند؛ چرا که این یک سنت الهی است که همه اولیا و مقربان الهی باید از جام بلا بنوشند:
آن که در این بزم مقرب تر است جام بالا بیشترش میدهند
و ان که ز دلبر نظر خاص یافت داغ عنا بر جگرش مینهند
وی تا پایان کتاب، از ماهیت و ابعاد دیگر قیام عاشورا، به ویژه بعد سیاسی آن، هیچ سخنی به میان نیاورده است.
کاشفی این کتاب را به درخواست یکی از اعیان و سادات بزرگ
هرات با نام «مرشد بالله» معروف به «سید میرزا» در اواخر عمر خویش نگاشته است؛
یعنی زمانی که به واسطه کبرسن و دیگر موانع» نمیتوانسته «رایت فصاحت در بلاغت» بر افرازد.
تاریخ نگارش این اثر
سال ۹۰۷ (نه ۹۰۸) بوده است؛ چراکه خود گفته است: «از روز شهادت امام حسین (علیهالسّلام) تا تاریخ تالیف این کتاب که قریب به هشتصد و چهل و هفت سال است هرگاه که ماه
محرم نو شود...» . (از جمله اخیر دانسته میشود که این اثر پیش از محرم ۸۴۷، یعنی در سال ۸۴۶ نگاشته شده است که اگر به این تاریخ، ۶۱ سال افزوده شود، ۹۰۷ میشود، نه ۹۰۸ که بسیاری گفتهاند.)
درباره مذهب کاشفی، به یقین نمیتوان سخن گفت. چون نامش حسین، و زادگاهش
سبزوار بوده که از زمانهای دور، به
تشیع شهرت داشته است، شاید بتوان او را شیعه دانست؛ اما برخی قراین و شواهد، بر سنی بودن او دلالت دارد؛ از جمله سکونت طولانی وی در هرات، و ارتباط و دوستی با افرادی همانند امیرعلی شیرنوایی و
عبدالرحمن جامی که هر دو از صوفیان
نقشبندیه بودهاند و چنان که میدانیم این فرقه، تنها فرقهای است که
ابوبکر را سرسلسله خویش میداند. بنابراین اگرچه آن دو به اهل بیت علاقه بسیار داشتند، از رفض بیزار بودند.
از این رو میتوان گفت کاشفی سنی حنفی مذهب بوده است؛ چنانکه افندی از برخی فواید میرداماد، نقل کرده که کاشفی را
حنفی مذهب دانسته است.
کاشفی اطلاعات زیادی درباره منابع کتابش ارائه نکرده است و در نقل گزارشهای مهم، از ذکر منبع طفره رفته است. بسیاری از منابعی هم که معرفی کرده، نامشهور و نامعتبر است؛ چنان که افندی پس از آنکه به بهرهمندی کاشفی از منابع شیعی چون
عیون اخبار الرضا،
الارشاد،
اعلام الوری و کتاب الال ابن خالویه اشاره میکند، میافزاید: «اما بیشتر
روایات این کتاب و حتی همه آنها، از کتابهای غیرمشهور و حتی غیر قابل اعتماد، گرفته شده است». (علامه میرزا ابوالحسن شعرانی در دفاع از کاشفی و در جهت اثبات اعتبار روضه الشهداء مینویسد: «او مردی جامع، عالم و متبحر بود؛ در شهر هرات میزیست؛ معاصر صاحب روضه الصفا و امیرعلی شیر وزیر علم دوست بود. آن قدر کتب ادب و تواریخ و وسایل که آن وقت در هرات بود، در هیچ زمان در هیچ شهر فراهم نشد؛ از غایت
حرص و ولعی که وزیر مزبور به علم، مخصوصا به تواریخ داشت...» یادآوری میشود که در اینجا کثرت منابع و وسایل در آن زمان در هرات و دسترسی کاشفی به آنها، و حتی استناد او به بیش از چهل منبع در روضه الشهداء محل بحث و انکار نیست. آنچه در اینجا محل بحث است، مستندات کاشفی در بخش مقتل امام حسین (علیهالسّلام) و حادثه عاشورا از کتاب روضة الشهداء است. چنان که در متن آمده، او در این بخش، کمتر منابع گزارشهای خود را معرفی کرده (تا میزان اعتبار آنها سنجیده شود) و آنچه هم که نام برده، برای اثبات اعتبار آنها کفایت نمیکند؛ زیرا این منابع - چنان که از نام آنها پیداست - چندان معتبر نیستند و نمیتوان به آنها اطمینان کرد و منابعی مانند مقتل فارسی خوارزمی (نورالائمة) و مقتل ابوالمفاخر رازی که کاشفی از آنها نام برده، بیشتر در قالب
شعر بوده است و دقیقا معلوم نیست گزارشهای منثور آنها چقدر بوده است؛ جز اینکه این منقولات در منابع متقدم نیامده است.)
دلیل بی اعتباری این کتاب از لحاظ علمی، آن است که کاشفی برای ارائه گزارش این واقعه مهم، شیوه علمی تاریخ نگاری، که بنیاد آن بر منابع اصیل کهن تاریخی و
نقد و پالایش گزارشهای مربوط به این حادثه است، در پیش نگرفته است؛ بلکه به تعبیر یکی از محققان معاصر، روضه الشهداء کتابی تاریخی نیست، بلکه اثری ادبی و رمان تاریخی است.
که شرایط اجتماعی و علمی و فرهنگی حاکم بر روزگار حیات نگارنده، آن را فراهم ساخته بود. به تعبیر دیگر، این اثر محصول دورهای است که نقد و بررسی علمی در مراکز علمی و آکادمیک
ایران و ماوراءالنهر چندان وجود نداشته و متنهای ادبی _ داستانی همانند ابو مسلم
نامهها و
حمزه نامهها در دسترسی مردم بوده که با از بین رفتن متنهای یادشده، کتاب کاشفی جایگزین آنها شده است.
یکی از نویسندگان معاصر نیز درباره شیوه و ارزش تاریخنگاری این اثر، چنین نظر داده است: «روضة الشهداء پیش از آنکه کتابی تاریخی باشد، داستان پردازی تاریخی است و چون داستانپردازی است، تخیلی هم هست و چون نویسنده آن ادیب و انشاء نویس است، داستان آفرینی هم در آن مشاهده میشود».
پذیرش فراگیر و استقبال مناسب از چنین آثاری از سوی عامه مردم و حتی از سوی علما و دانشمندان، سبب شد تا این کتاب به سرعت جای خود را در محافل عزاداری شیعی و سنی باز کند؛ چندان که وعاظ و خطبا در ایران، در منابر و محافلی، مصائب
امام حسین و خاندانش را از روی این کتاب خواندهاند و تعبیر «روضه خوان» از این کتاب برای مجالس روضه خوانی، به عاریت گرفته شده است.
نکته آخر در این باره آنکه از این کتاب، نسخههای متعددی در کتابخانهها موجود است و این نگاشته، چندین بار تلخیص و به چند زبان ترجمه شده که برخی از ترجمههای آن، منظوم است.
۱. پیوستن ده هزار نفر از شامیان به فرماندهی عامر بن طفیل به
ابن زیاد در حالی که به اتفاق مقتل نویسان و مورخان، هیچ سپاهی از
شام در
کربلا حضور نداشت.
۲. ذکر برخی از نامهای جعلی از قبیل زهیر بن حسان اسدی، سامر، حجر حجار، حمادبن انس، وقاص بن مالک، شریح بن عبید، قیس بن منبه، هاشم بن عتبه، به عنوان اسامی افرادی در دو سپاه امام حسین (علیهالسّلام) و
عمر سعد.
۳. عروسی
حضرت قاسم بدون ذکر هیچ ماخذی.
به نظر میرسد مقتل نویسان بعدی، این قصه را از این کتاب گرفتهاند.
پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۱۱۵_۱۱۹.