نقد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نقد و
انتقاد در لغت به معنی
ارزیابی، بررسی، شناسایی نمودن، زیر و رو کردن، عیبها را نمایاندن و پنهان ها را رو کردن است.
نقد؛ یافتن و نشان دادن است تا اگر کسی خواست، راهش را بیابد و اگر نخواست عذری نداشته باشد.
و در اصطلاح، وارسی و بررسی نوشتار، گفتار یا رفتاری برای شناسایی و شناساندن زیبایی و زشتی، بایستگی و نبایستگی، بودها و نبودها و درستی و نادرستی آنها است.
هدف اصلی یک منتقد از
نقد همان هدفی است که یک پزشک در معاینه
بیمار دنبال می کند.
یکی از واژه هایی که به معنای
انتقاد سالم است؛
نصیحت (
خیرخواهی) می باشد که از واژه های پر کاربرد قرآنی و روایی است. نصیحت از ماده نَصح و نُصح گرفته شده است. نَصح به معنای خالص شدن و خالص کردن؛ و نُصح به معنای خلوص و بی غل و
غش بودن است. بنابراین ناصح، کلام و عمل خود را از هر ناخالصی
پاک نموده و انگیزهای جز خیرخواهی ندارد و همچنین بدون هیچ گونه غرض شخصی، و صرفاً برای منافع و مصالح فرد یا جمع، اقدام می کند.
در
روایات بسیاری، از
عیب جویی و سرزنش
مؤمن، به شدت نهی شده است.
امیر مؤمنان علی(ع) می فرمایند:
"... آن کس که جز به حساب نفس خویش پردازد، خود را در تاریکی ها، سرگردان و در هلاکت افکنده است و شیاطین، او را به سرکشی و طغیان می کشانند و رفتار زشت او را در دیده اش زیبا می نمایانند."
علی رغم اینکه
انتقاد در ردّیابی عیوب و ابراز آن به صاحب
عیب، مشابه با عیب جویی است، اما منشأ عیب جویی،
حسادت و
انتقام جویی و
خودخواهی و
خباثت نفس است، ولی خاستگاه
انتقاد،
نوع دوستی و عواطف انسانی و تعهّد ایمانی است. (انگیزه فاعلی) و همچنین هدفی که عیب جو از این کار خود تعقیب می کند، آزاردهی و تخریب شخصیت و در هم شکستن طرف مقابل خویش است، در حالی که غرضِ انتقادگر، اصلاح و زدودن عیوب و رو به کمال بردن شخص مورد
انتقاد است.(
انگیزه غایی)
از اموری که
تشابه و
تجانس بسیار زیادی با
انتقاد دارد،
نهی از منکر است که از اهمّ واجبات
اسلام شمرده می شود ولی در عین حال، فرق هایی بین این دو وجود دارد از جمله اینکه
انتقاد، اعم از نهی از منکر می باشد؛ زیرا هر نهی از منکری،
انتقاد هم هست، ولی هر
انتقادی نهی از منکر نیست. برای مثال،
نقد عملکرد فردی که دارای صفتی است که فقط از موقعیت اجتماعی او می کاهد، داخل در عنوان
انتقاد است نه نهی از منکر. و تفاوت دیگر در این است که پشتوانه اصلی
انتقاد،
حکم عقل است اما پشتوانه اصلی نهی از منکر،
حجت شرعی است یعنی نهی از منکر در قبال
تکلیف و وظیفه شرعی صورت می گیرد.
در آموزه های دینی، به مقوله
نقد و نقدپذیری، اهمیت فراوان داده شده است. واژه های؛ نصیحت،
تذکر،
موعظه،
استماع قول،
اتّباع احسن، تواصی به حق، دعوت به
خیر و
امر به معروف و نهی از منکر، هر یک به گونه ای، اهمیت و جایگاه
نقد و نقدپذیری را بیان می کنند.
همچنین،
آثار و پیامدهای سازنده و سودمند
نقد، اهمیت و ضرورت
انتقاد و انتقادپذیری را بیان می کنند و سبب می شوند که آدمی همواره خود را در دید
نقد دیگران بگذارد و هیچ گاه کارکرد خویش را از آن بی نیاز نداند. جامعه بدون
نقد، جامعه بدون پرسش و جامعه مرده و بی روح است که دچار یکنواختی گردیده و پیشرفت های زیادی حاصل نمِی گردد.جهت داشتن جامعه ای سالم بانشاط و شـاداب، شهروندان آگاه و مسئول، دولتمردان متواضع و پاسخگو، بایستی
فرهنگ نقد و
نقادی را رواج داد. تلخی نخستین
نقد و
انتقاد، با دستآوردهای شیرین آن از میان می رود. اشتباه و
گناه در گفتار و رفتار غیر
معصوم راه پیدا می کند، بنابراین انتقادگری و انتقادپذیری از نیازهای یک مومن برای اصلاح گفتار و رفتار در راه
تقرب به خدای متعال است. ارزش
انتقاد سازنده و نصیحت مشفقانه به حدی است که
امام علی(ع) آن را از جمله حقوق
حاکم اسلامی بر مردم می داند.
نقد و
انتقاد صحیح، از آن روی مورد تاکید است که اگر شاخص ترین ویژگی انسان را "اندیشیدن" او بدانیم، بی گمان کار سازترین و تعیین کننده ترین عامل در تولید، شکوفایی و گسترش این ویژگی، ارزیابی و
نقد و بررسی است.
امام سجاد(ع) در حدیثی زیان بی توجهی به
انتقاد سازنده را این گونه گوشزد می کند:
"چه بسا اشخاصی که از بس خوبی شان را گفتند و مدح شان نمودند، فریب خوردند و فاسد شدند و چه بسا افرادی که چون از عیب شان
چشم پوشی شد (و مورد
انتقاد قرار نگرفتند)، مغرور شدند."
امام صادق(ع) در مقام معرفی بهترین دوستان، چنین گفته است:
"بهترین دوستان در نزد من کسانی اند که عیوب و نواقص من را به من هدیه دهند."
هر چند
امام(ع) از مقام
عصمت برخوردار بوده و هرگز نقص و عیبی در وجود و گفتار و کردار او راه ندارد، اما بهترین دوستان خود را کسی معرفی می کند که اگر عیب و نقصی از آن حضرت به نظرش می رسد، بدون ملاحظه، آن را به او گوشزد کند، کمترین فایده این کار آن است که سوء تفاهم پیش آمده را می توان در فضایی صمیمی و دوستانه رفع کرد.
امام علی(ع) فرمودند:
"کسی که عیب و کاستیهای تو را پنهان کند و به منظور اصلاح، آنها را به تو تذکر ندهد دشمن توست."
امام موسی بن جعفر(ع) درباره برنامه ریزی زندگی مومنان و جایگاه
انتقاد و
انتقاد پذیری میفرمایند:
"... و بخشی را برای رفت و آمد با برادران دینی مورد اعتمادی که از عیب هایتان باخبرند و بی
خدعه و نیرنگ آنها را به شما گوشزد می کنند، ویژه سازید."
در این که تمام اقشار
جامعه به
نقد و
انتقاد سالم و سازنده نیازمندند؛ تردیدی نیست، اما این، نیمی از کار است، نیم دیگر که در واقع کامل کننده کار است،
نقد پذیری و به کار بستن
انتقاد ناقدان است.امام علی(ع) میفرمایند:
"بزرگترین توفیقها پذیرش نصیحت (قبول کردن و عمل کردن آن) است."
"کسی که اهل پذیرش سخن حق و اصلاح است، از تباهی
نجات مییابد و از رسوایی در امان میماند."
"هر که با نصیحت مخالفت کند، هلاک گردد."
مقصود از روحیه ی نقدپذیری، ظرفیت شنیدن هر
نقدی است که متوجه انسان شود، خواه این
نقد حق باشد و خواه باطل و خواه از ناحیه دوست باشد و یا دشمن. اما گفتنی است این ظرفیت به معنای قبول همه
نقدها نیست.
رسول خدا (ص) فرمودند:
"حق را از هر کوچک و بزرگی که برای تو می آورد بپذیر، اگر چه او دشمن تو باشد."
هدف از
نقد "تشخیص و انتقال نقاط قوت و ضعف هرگونه تفکر و رفتار انسانی به نحوی که بتوانند آن را در جهت مصالح و پیشرفت و رشـدخود به کار ببرند" می باشد. در واقع دغدغه
انتقاد در جامعه حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب است. بنابراین مساله خطاپذیری
انسان (انسان جایزالخطاست) و کامل نبودن انسان سبب مطرح شدن بابی چون
انتقاد و انتقادپذیری می شود.
۱- کمک به افراد و مدیران و کارگزاران جهت برطرف ساختن عیوب: در این زمینه، امام علی(ع) میفرمایند:
"کسی که تو را راهنمایی و
ارشاد می کند؛ دلسوز توست، به تو خوبی می کند، به عواقب کار تو می اندیشد و کاستی هایت را جبران می نماید، بنابراین، اطاعت از او موجب هدایت توست و مخالفت با او مایه تباهی و زیانت."
۲- اصلاح جامعه: با
انتقاد سازنده و سالم است که عیوب افراد و مدیران و کارگزاران، شناسایی و رفع و دفع شده و همین امر است که اصلاح، تکامل و پیشرفت جامعه را به بار میآورد.
۳-
نقد آینه ای است که ما را به خودمان نشان می دهد؛
ملا محسن فیض کاشانی در شرح این حدیث که
رسول اکرم (ص) فرمودند: "المومن مرآة المومن؛ مومن آینه مومن است" میگوید: همان گونه که با ایستادن در برابر آینه به عیبهای آشکار صورت خود پی می بریم، برادر مومن ما نیز آینه ای است که عیبهای ما را نشان می دهد؛ عیبهایی که به تنهایی نمی توانیم آن ها را ببینیم.
بنابراین میتوان
نقد را آینهای دانست که ما را به خودمان نشان میدهد و همچنین از نگرش مردم نسبت به خودمان باخبر می سازد.
۴- ایجاد محبت و دوستی: امیر المومنین علی(ع) فرمودند:
"
خیر خواهی و ارشاد،
محبت و دوستی به بار می آورد."
اگر چه
انتقاد در ابتدا شاید موجب تلخی و تندی شود اما تلخی نخستین آن با دستآوردهای شیرین آن از میان می رود. توجه به
انتقاد وارد و بجا، منجر به رفع عیوب و محبت و دوستی می گردد. و در صورت وارد نبودن
انتقاد و توجیه کردن شخص، باعث از بین رفتن ذهنیت اشتباه و ایجاد محبت و دوستی می گردد.
امام خمینی انتقاد را به سالم و ناسالم تقسیم کرده و معتقد است
انتقاد سالم و سازنده، موجب هدایت و رشد جامعه است.
ایشان ضمن اینکه معتقد بود خود انسان غالباً به صحیح و سازنده یا زیانبار و انتقامجویانه بودن انتقادهایش از دیگران آگاه هست.
یکی از شاخصهای
انتقاد سالم را انگیزه نصیحت و خیرخواهی میدانست. ایشان شاخص دیگر
انتقاد صحیح را بیطرفی و نداشتن
حب و بغض معرفی میکرد و ضمن اذعان به اینکه انسان هیچگاه نمیتواند کاملاً بیطرف باشد از منتقدان میخواست که در اظهارنظر،
میل درونی خود را زیر پا بگذارند و تنها حق را ملاک قرار دهند و از آمیختن نظرها و انتقادهای خود با حب و بغض و غرضهای شخصی بپرهیزند.
از سوی دیگر،
آثار و فواید
نقد و
انتقاد از نگاه امام خمینی را میتوان به دو دسته عمومی و شخصی تقسیم کرد. ایشان در مقام برشماری
آثار عمومی
انتقاد، از اصلاح، رشد تعالی، سعادتمندی جامعه و سامان یافتن امور سیاسی کشور یاد کرده و در مقام توجه به
آثار و فواید شخصی
انتقاد، از برطرفشدن عیبهای شخص
نقد شده یاد کرده و حتی عیبجویی و شایعهپراکنیها را مانند عمل جراحی دردناک معرفی میکند که سبب
سلامت بیمار میشود. به باور ایشان
انتقاد از فردی، به منزله ابراز دوستی در حق وی و مایه رشد و اصلاح اوست بااینوجود حتی دشمنانی که با عیبجویی درصدد دشمنی هستند، ناخواسته به اصلاح انسان کمک کرده و در حق انساندوستی میکنند. ایشان حتی بر آن بود که برای یافتن عیبهای خود باید سراغ دشمن رفت که اشکالها را بهتر میبیند و بیملاحظه بازگو میکند، نه دوستی که بهجای
انتقاد به حق، زبان به تملق و ستایش نابهجا میگشاید که از نگاه ایشان زبان شیطانی است و چنین دوستانی، دشمنان واقعی انساناند. به باور امام خمینی تا
انتقاد نشود و عیبها گوشزد نگردد، جامعه اصلاح نمیشود؛ ازاینرو اشکال،
انتقاد و حتی تخطئه را هدایه و مایه رشد انسان شمرده است.
۱ـ انتقادات سازنده: انگیزه آن، شناسایی حق و رسیدن به آن است. هدف این نوع انتقادات معمولا رسیدن به کمال مطلوب است. این نوع انگیزهها بر پایه
علم و دانش و
منطق استوار است و
ناقد،
نیت درست و سازندگی (اصلاح رفتار و کمک به رشد شخص مورد
انتقاد) دارد.
۲ـ انتقادات تخریبی: از جمله انگیزه های آن؛ جوسازی و
شایعه پراکنی،
خود نمایی یا نمایش، سوء استفاده ها و عقدههای شخصی می باشد.
ناقد در این نوع
انتقاد، قصد سازندگی ندارد بلکه برعکس از حق و حقیقت دور می شود و بدون ارزیابی و راهیابی دقیق گام بر میدارد که در نهایت، تخریب سرانجام آن است. به همین لحاظ است که درباره
نقد عمدتا به سه عنصر؛ سازندگی، نیت
ناقد و مساله تخصص و دانش لازم تکیه میشود.
۱- شروع از خود، گام اول
انتقاد: بسیاری از ما در دیدن عیب و نقص دیگران ریز بین و دقیق هستیم، با این که
ناقد ابتدا باید از خود شروع کند و در گام نخست، در جستجوی زدودن عیبهای خویش باشد. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند:
"خوشا به حال کسی که عیوب خودش او را از عیب گویی دیگران باز داشته است."
و همچنین فرمودند:
"بزرگ ترین عیب آن است که چیزی را زشت انگاری که خود به همانند آن گرفتاری."
بنابراین اگر ما واقعا، به قصد اصلاح و رفع نقایص، به
نقد اندیشه ها یا رفتار های دیگران می پردازیم، بهتر است از خود شروع کنیم و پیش از هر کس دیگری به اصلاح و
نقد خود بپردازیم.
۲-
انتقاد با نیت خیر خواهی و به قصد اصلاح و ارشاد انجام شود.
نقد نباید برخاسته از
حسد و غرض ورزی باشد. امام صادق(ع) فرمودند:
"خیرخواهی و ارشاد از حسود محال است."
۳- لحن
انتقاد کننده مشفقانه باشد. امام سجاد(ع) فرمودند:
"انتقادگری را با مهربانی و ملایمت انجام دهید."
۴-
انتقاد در خلوت و بدون
آبرو ریزی انجام شود. امام علی(ع) فرمودند:
"انتقادکردن تو در جماعت، سرزنش کردن است."
۵- فقط از رفتار و کار خطا
انتقاد شود. یعنی بر
ناقد لازم است که میان حساب اشخاص و کار و رفتار آنها تفکیک نماید و با سر زدن خطاهای موردی از اشخاص خوب نباید
قضاوت ناصحیح (
حکم به بد بودن شخص) داشته باشد؛ زیرا همانطور که قبلا اشاره شد انسان جایزالخطاست و از افراد خوب نیز کارهای بد سر میزند.
۶-
انتقاد بدون
توهین و
تحریک عصبی انجام شود.
۷- انتقادگر، فرصتی برای جبران به انتقادشونده بدهد.
۸-
انتقاد همراه با ذکر کارها و اوصاف مثبت انتقادشونده باشد.
۹- انتقادگر در حین
انتقاد بر احساسات خود تسلط داشته باشد.
۱۰- روش انتقادگر عیب پوشی و راز داری باشد نه افشاگری.
انکار، مقصر دانستن دیگران، توجیه و دلیل تراشی، کوچک جلوه دادن
انتقاد،
انتقاد متقابل و
تحقیر منتقد از جمله عوامل نقدگریزی است.
•
سایت پژوهه • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر
آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.