• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نظریه شخصیت آیزنک

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نظریه شخصیت آیزنک، یکی از مباحث مطرح در روان‌شناسی بوده که در باره نظریه آیزنک در بحث شخصیت بحث می‌کند. هانس آیزنک (Hans Eysenck) در نظریه خود از نظریات افرادی چون پاولف، یونگ و کرچمر (Kretschmer،Pavlov،Jung) استفاده نموده است. او مانند کتل (Cattell) با استفاده از روش تحلیل عاملی به‌اندازه‌گیری و طبقه‌بندی صفات پرداخت. وی اگر چه در تحقیقات خود از نمونه‌های عادی و بیمار استفاده کرده، لکن بیشتر تحقیقات او در موسسه روانی بیمارستان مادسلی در انگلستان انجام گرفته است.
[۱] پروین، لارنس، روان‌شناسی شخصیت، ج۲، ص۱۲، محمدجعفر جوادی، پروین کدیور، تهران، رسا، ۱۳۷۴، چاپ اول.




آیزنک در تحقیقات خود به چهار عامل در ساخت شخصیت دست یافت که مقارن با چهار گونه رفتار است:

۱- عامل گروهی مقارن با تیپ یا سنخ
۲- عامل گروهی مقارن با صفات
۳- عامل اختصاصی مقارن با پاسخ‌های عادت شده
۴- عامل خطا مقارن با پاسخ‌های جزئی معین یا پاسخ‌های خاص که همان رفتارهای ساده و قابل مشاهده هستند.
[۲] قلی‌زاده فرض‌الله، روان‌شناسی شخصیت، ص۱۱۷، تبریز، نشر‌هادی، ۱۳۷۶، چاپ اول.

آیزنک معتقد است که در ساده‌ترین سطح، پاسخ‌های ساده قرار دارند. بعضی از این پاسخ‌ها معمولا به یکدیگر پیوند خورده و عادت‌ها را به وجود می‌آورند. گروهی از این عادات با یکدیگر همراه می‌شوند و صفات را تشکیل می‌دهند. مثلا افرادی که ملاقات با دیگران را به مطالعه ترجیح می‌دهند، معمولا از شرکت در میهمانی‌های شاد نیز لذت می‌برند. از ترکیب این دو عادت می‌توان به صفت اجتماعی بودن دست یافت. در سطوح بالاتر، ممکن است صفات مختلفی با یکدیگر ترکیب شوند و آنچه را که آیزنک "سنخ یا تیپ" نامیده است، به وجود آورند. تیپ از لحاظ کلیت در بالاترین درجه قرار می‌گیرد و نوع شخصیت و رفتار را می‌رساند.
[۳] پروین، لارنس، روان‌شناسی شخصیت، ج۲، ص۵، محمدجعفر جوادی، پروین کدیور، تهران، رسا، ۱۳۷۴، چاپ اول.



به اعتقاد آیزنک، شخصیت در سطح تیپ‌ها دارای سه بعد کلی است. این ابعاد عبارتند از:

۱- برون‌گرایی (Extraversion) در برابر درون‌گرایی (Introversion) bsp;
۲- روان‌نژندی (Neuroticism) یا نااستواری هیجانی در برابر استواری هیجانی
۳- روانپریشی (Psychotisism) در برابر کنترل تکانه یا کارکرد فراخود.
[۴] شولتز، دوان، نظریه‌های شخصیت، ص۷۸، یوسف کریمی و همکاران، تهران، ارسباران، چاپ اول.

آیزنک در نخستین تحقیقات خود به دو بعد اولی دست یافت و بیشتر تاکید وی بر روی این دو بعد بود. آیزنک معتقد بود که به وسیله ترکیب این دو بعد، افراد به چهار نوع شخصیتی اصلی تقسیم می‌شوند: درون‌گرای باثبات، درون‌گرای بی‌ثبات، برون‌گرای باثبات، برون‌گرای بی‌ثبات. هر کدام از این انواع شخصیت، دارای ویژگی‌های بخصوصی است. در تحقیقات بعدی، آیزنک بعد سوم را به آن دو بعد افزود، اما به خوبی آن‌ها تایید یا پژوهش نشد.
[۵] Hockenbury Don H. & Hockenbury Sandra E. -Discovering Psychology
به اعتقاد آیزنک هر یک از تیپ‌های شخصیتی دارای ویژگی‌هایی هستند.

۲.۱ - درون‌گرایان

تحت تاثیر سیستم عصبی مرکزی هستند. استعداد سرشتی آن‌ها برای تحریک‌پذیری زیاد است. احساسات خود را به خوبی مهار می‌کنند و معمولا کوشش می‌کنند تا از تحریکات، تغییرات و بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی اجتناب ‌کنند. خوددار، آرام و محتاط هستند. قابل اعتماد و غیر پرخاشگرند و برای هنجارهای اخلاقی ارزش زیادی قایلند. کمتر معتاد به دود هستند. میزان هوششان بالاست. قدرت بیانشان عالی است. معمولا در کارها دقیق هستند. ولی برای کارهایی که انجام می‌دهند به قدر کافی ارزش قایل نیستند. گرایش به احساس حقارت در آن‌ها زیاد است و برای ابتلا به دلواپسی، افسردگی و وسواس آمادگی بیشتری دارند.
[۶] قلی‌زاده فرض‌الله، روان‌شناسی شخصیت، ص۱۱۵، تبریز، نشر‌هادی، ۱۳۷۶، چاپ اول.


۲.۲ - برون‌گرایان

تحت تاثیر سیستم عصبی مرکزی هستند. استعداد آن‌ها برای تحریک‌پذیری کم است. آیزنک این افراد را با مشخصه‌های جامعه‌طلبی، برانگیختگی، خوش‌بینی و نیاز به محرک و تغییر محیط تعریف می‌کند. برون‌گراها بسیار دچار تغییرات خلقی و پرخاشگری می‌شوند و معمولا قابل اعتماد نیستند. به بودن در جمع علاقه‌مندند، از میهمانی‌ها لذت می‌برند و زیاد حرف می‌زنند. به کار و کوشش علاقه چندانی ندارند. در کارهایشان شتاب‌زدگی وجود دارد. بادقت نیستند. گرایش بیشتری برای تظاهرات ناشی از هیستری دارند.
[۷] دادستان، پریرخ، روان‌شناسی جنایی، ص۱۰۹، تهران، نشر لیلی، ۱۳۸۶، چاپ چهارم.


۲.۳ - روان‌نژندی

آیزنک برای‌اندازه‌گیری این متغیرهای شخصیت، دو پرسش‌نامه به نام‌های پرسش‌نامه شخصیت مادسلی و پرسش‌نامه شخصیت آیزنک را تهیه کرد. به نظر وی عوامل زیستی و ارثی سهمی حدود دو سوم را در تعیین شخصیت یک فرد بر عهده دارد.
[۸] پروین، لارنس، روان‌شناسی شخصیت، ج۲، ص۱۶، محمدجعفر جوادی، پروین کدیور، تهران، رسا، ۱۳۷۴، چاپ اول.
در نظر آیزنک، صفت‌ها و سنخ‌ها عمدتا به وسیله وراثت تعیین می‌شود. او منکر تاثیر عوامل موثر اجتماعی، محیطی یا موقعیتی بر شخصیت نیست، اما معتقد است که چنین اثرهایی محدود هستند و نباید بی‌جهت مورد تاکید قرار گیرند. آیزنک شواهد تجربی زیادی را عرضه کرده است تا اعتقاد خود را در این زمینه که صفت‌ها و سنخ‌ها اساسا ارثی هستند، به اثبات برساند. به ویژه او به پژوهش‌هایی در مورد دوقلوها و فرزندخوانده‌ها اشاره می‌کند.
[۹] شولتز، دوان، نظریه‌های شخصیت، ص۳۱۲، یوسف کریمی و همکاران، تهران، ارسباران، چاپ اول.



۱. پروین، لارنس، روان‌شناسی شخصیت، ج۲، ص۱۲، محمدجعفر جوادی، پروین کدیور، تهران، رسا، ۱۳۷۴، چاپ اول.
۲. قلی‌زاده فرض‌الله، روان‌شناسی شخصیت، ص۱۱۷، تبریز، نشر‌هادی، ۱۳۷۶، چاپ اول.
۳. پروین، لارنس، روان‌شناسی شخصیت، ج۲، ص۵، محمدجعفر جوادی، پروین کدیور، تهران، رسا، ۱۳۷۴، چاپ اول.
۴. شولتز، دوان، نظریه‌های شخصیت، ص۷۸، یوسف کریمی و همکاران، تهران، ارسباران، چاپ اول.
۵. Hockenbury Don H. & Hockenbury Sandra E. -Discovering Psychology
۶. قلی‌زاده فرض‌الله، روان‌شناسی شخصیت، ص۱۱۵، تبریز، نشر‌هادی، ۱۳۷۶، چاپ اول.
۷. دادستان، پریرخ، روان‌شناسی جنایی، ص۱۰۹، تهران، نشر لیلی، ۱۳۸۶، چاپ چهارم.
۸. پروین، لارنس، روان‌شناسی شخصیت، ج۲، ص۱۶، محمدجعفر جوادی، پروین کدیور، تهران، رسا، ۱۳۷۴، چاپ اول.
۹. شولتز، دوان، نظریه‌های شخصیت، ص۳۱۲، یوسف کریمی و همکاران، تهران، ارسباران، چاپ اول.



پژوهه، برگرفته از مقاله «نظریه شخصیت آیزنک»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۵/۰۷.    






جعبه ابزار