نظامی گنجوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نظامی گنجوی (۵۳۰-۶۱۴)، ملقب به جمالالدین و مکنی به ابومحمد معروف به حکیم نظامی گنجوی، حکیم و از اعاظم و مهمترین شعرای
فارسی زبان بود. افکار بلند و شاعرانه نظامی در لابهلای آثارش باعث گردیده که از وی بهعنوان شاعری حکیم یاد شود، این امر و مسائل دیگری نظیر تعداد بسیار مقلدان وی و همچنین عفت کلامش، نظامی را در زمره هشت شاعر طراز اول زبان و ادب فارسی قرار داده است.
تنها شاعری که توانست
شعر تمثیلی را در زبان فارسی به حد اعلای تکامل برساند نظامی است. وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع و اختراع معانی و مضامین نو و دلپسند در هر مورد و تصویر جزئیات و نیروی تخیل و دقت در وصف و ایجاد مناظر رائع و ریزهکاری در توصیف طبیعت و اشخاص و احوال و بکار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو، در شمار کسانی است که، بعد از خود نظیری نیافته است. مهمترین اثر او پنج گنج یا خمسه نظامی است.
حکیم جمالالدین الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید، ملقب به جمالالدین و مکنی به ابومحمد (در ضبط
اسم و
نسب نظامی اختلاف است، قزوینی در
آثار البلاد نام او را ابومحمد النظامی آورده است،
عوفی در
لباب الالباب: الحکیم الکامل نظامی گنجهای،
رضاقلیخان هدایت در
مجمع الفصحاء: نظامالدین احمد الیاس بن ابویوسف بن مؤید المطرزی و خود نظامی نام و نسب خویش را چنین بیان کرده است: در خط نظامی ار نهی گام بینی عدد هزار و یک نام و الیاس کالف بری ز لامش هم با نود و نه است نامش گر شد پدرم به نسبت جد یوسف پسر زکی مؤید) و معروف به حکیم نظامی گنجوی از اعاظم و مهمترین شاعران فارسیگو بود که در
گنجه به دنیا آمد. وی افزون بر علوم معقول و منقول، در دانشهای ادبی و عربی نیز مهارت داشت.
همچنین در حکمت الهی، ریاضی و پزشکی دستی داشت.
با شاعرانی چون
خاقانی و عوفی معاصر بود و گویا اشعاری هم در رثای خاقانی سرود.
دولتشاه سمرقندی او را از جمله مریدان اخی فرج زنجانی (د ۵۵۷
ق/؟ م) صوفی مشهور دانسته که صحت و سقم اینمطلب هنوز مشخص نیست.
وی در حوالی سنهء ۵۳۰ ه
ق (
سال ولادت وی به درستی معلوم نیست، محققان حدسهای گوناگونی زدهاند، بعضی رقم ۵۳۵ و برخی سنین بین ۵۴۰ تا ۵۵۳ را اختیار کردهاند، آقای
دکتر صفا سال ۵۳۰ را به صواب نزدیکتر دانستهاند.
) از مادری کردنژاد در گنجه بزاد (راجع به مادرش گفته است:
گر مادرم آن رئیسه کرد ••••• مادرصفتانه پیش من مرد)
اشعار او همه جا ذکر گنجه است و تقریباً در اینمطلب همه تذکرهنویسان اتفاق دارند بعضی به دلیل این ابیات:
چو دُر گرچه در بحر گنجه گمم ••••• ولی از قهستان شهر قمم
به تفرش دهی هست تا نام او •••••نظامی از آنجا شده نام جو
اصلش را از قُهِستانِ قم دانستهاند، آقای دکتر صفا احتمال میدهند که این ابیات الحاقی باشد و از نظامی نباشد.
، و برخی دیگر از «تا» (روستایی در
تفرش) نوشتهاند. در بسیاری از تذکرههای کهن تخلصش نظامی مطّرزی ضبط شده است.
همه عمر در گنجه زیست و جز یکبار آن هم به فراخوان اتابک قزل ارسلان (د ۵۸۷
ق/؟ م) از زادگاهش به سی فرسنگی گنجه بیرون رفت.
که ناگه پیکی آمد نامه در دست ••••• به تعجیلم درودی داد و بنشست
که سی روزه
سفر کن کاینک از راه ••••• به سی فرسنگی آمد موکب شاه) و از این پادشاه
عزت و حرمت دید.
نظامی نزد پادشاهان و امیران سرزمینهای مجاور نظیر اتابکان آذربایجان، شروانشاهان، آق سُنُقریان و دیگران حرمت بسیار داشت. با این همه شاعری درباری نبود. او بیشتر اوقاتش را در انزوا میگذراند.
از میان پادشاهان و امیرانی که با آنان معاصر بود و برخی از آثارش را به رسم پیشکش به نام آنان سرود: میتوان از
فخرالدین بهرامشاه (حک ۵۵۰ ـ حـ ۶۱۵
ق/؟ م)، حکمفرمای ارزنگان، از دست نشاندگان قلج ارسلان که کتاب
مخزن الاسرار را به نام او بهنظم درآورده است، اتابک شمسالدین محمد جهان پهلوان (حک ۵۶۸-
۵۸۱ ق/؟ م) که منظومه خسرو و شیرین بدو تقدیم شده است، و طغرل بن ارسلان سلجوقی و قزل ارسلان بن ایلدگز که در همین منظومه از ایشان نام برده است، ابوالمظفر اخستان بن منوچهر شروانشاه (زنده در ۵۵
ق/؟ م)، که لیلی و مجنون را به نام او کرده است، نصرةالدین ابوبکر بن جهان پهلوان (د ۶۰۷
ق/؟ م) اتابک آذربایجان که شرفنامه به نام او مصدر است، علاءالدین کرپ ارسلان (د ۶۰۴
ق/؟ م) و چند تن دیگر از امرا و اتابکان آن سامان.
در تاریخ وفات نظامی همچون تاریخ ولادتش اختلاف است، دولتشاه در چاپ هند
تذکرة الشعراء،
سال ۵۷۰ ضبط است
و در چاپ اروپائی این کتاب ۵۷۶.
را نوشته است و
حاجی خلیفه ۵۹۶ و آذر بیگدلی ۵۸۹ و هدایت ۵۷۶ و
تقیالدین کاشی ۶۰۶ و مؤلف
نتایج الافکار)
سال ۵۷۰ ۶۰۲ ه
ق بنا به تحقیقی که آقای دکتر صفا کرده است با احتساب ۸۴
سال عمر نظامی و فرض اینکه وی در
سال ۵۳۰ ولادت یافته باشد عدد ۶۱۴ برای
سال درگذشت او به صواب نزدیکتر مینماید مدفن او در گنجه است.
وی سرانجام در گنجه با دنیا وداع گفت. آرامگاهش در گنجه تا اواسط
دوره قاجار برپا بود، اما پس از آن رو به ویرانی گذاشت و دیگربار دولت محلی آذربایجان شوروی آن را ساخت.
نظامی گنجوی در بسیاری از مسائل و عقاید مهم دینی با
معتزله مخالفت داشت و از
اشاعره پیروی میکرد. همچنین با وجود پایبندی به اصول اسلام نسبت به
ایران و ایرانی
تعصب میورزید.
آقای دکتر صفا راجع به سبک و اشعار نظامی آورده: وی از شاعرانی است که بیشک باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست، وی از آن سخنگویانی است که مانند
فردوسی و
سعدی توانست با ایجاد یا تکمیل سبک خاصی توفیق یابد. تنها شاعری که توانست
شعر تمثیلی را در
زبان فارسی به حد اعلای تکامل برساند نظامی است، وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع و اختراع معانی و مضامین نو و دلپسند در هر مورد و تصویر جزئیات و نیروی تخیل و دقت در وصف و ایجاد مناظر رائع و ریزهکاری در توصیف طبیعت و اشخاص و احوال و بکار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو، در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته است.
نظامی یگانه شاعری است که تا پایان سده ۶
ق/ ۱۲م شعر تمثیلی را به بالاترین درجه تکامل رساند.
نکته مهم در منظومههای نظامی، درک صحیح شاعر از روح داستان و موضوع شعرش است. پس از وی بیشتر سرایندگان منظومههای عاشقانه دانسته یا ندانسته به تقلید از او برخاستند.
خواجوی کرمانی،
جامی، هاتفی، عرفی، وحشی بافقی، مکتبی، فیض فیاضی، اشرف مراغی و آذربیگدلی از آن جملهاند.
افکار بلند و شاعرانه نظامی در لابهلای آثارش باعث گردیده که از وی بهعنوان شاعری حکیم یاد شود. این امر و مسائل دیگری نظیر تعداد بسیار مقلدان وی و همچنین عفت کلامش نظامی را در زمره هشت شاعر طراز اول زبان و ادب فارسی قرار داده است. او چون در بیان اشعارش به دنبال تازهجویی بود، به
استعاره بیش از
تشبیه و به تشبیه بیش از توصیف عادی پرداخت. درباره نظامی و احوال و آثارش کتابهای بسیار نوشته شده که فهرست آنها در کتابشناسی نظامی تالیف ابوالقاسم رادفر آمده است.
آثاری که از این سخن سرای قوی طبع نازکاندیشه بازمانده است، عبارت است از.
۱. مخزن الاسرار، ۲. خسرو و شیرین، ۳. لیلی و مجنون، ۴. هفت پیکر، ۵. اسکندرنامه را میتوان نام برد. این آثار به پنج گنج و خمسة نظامی شهرت دارند.
دیوان قصاید و غزلها و قطعات او که به روایت دولتشاه بالغ بر ۲۰۰۰۰
بیت بوده است، و اکنون از آن همه جز مختصری بدست نیست، قصاید و غزلیات بازمانده از آن دیوان بزرگ را
وحید دستگردی فراهم آورده و به نام گنجینه گنجوی منتشر ساخته است و اینک نمونهای از اشعار این دیوان از قصاید اوست:
در این چمن که ز پیری خمیده شد کمرم ••••• ز شاخههای بقا بعد ازین چه بهره برم
نه سایهای است ز نخلم نه میوهای کس را ••••• که تندباد حوادث بریخت برگ و برم
ز نافه مشک تر آید پدید و این عجب است ••••• که نافه گشت عیان از سواد مشک ترم
نشست برف گران بر سرم ز موی سپید ••••• ز پست گشتن بام وجود در خطرم
شدم ز ضعف بدانسان که گر چو سایه به خاک ••••• مرا کشند نیابد کسی از آن اثرم
کمان صفت به دوتا گشت قامتم گوئی ••••• ز بیم تیر اجل رفته در پس سپرم
مثنوی مخزن الاسرار که در حدود ۲۲۶۰ بیت است به بحر سریع، مشتمل بر ۲۰ مقاله در
اخلاق و مواعظ و حکم که در حدود
سال ۵۷۰ ه
ق به اتمام رسیده است و از آن است این ابیات:
ای به زمین بر چو فلک نازنین ••••• نازکشت هم فلک و هم زمین
هر که تو بینی ز سپید و سیاه ••••• بر سر کاری است درین کارگاه
جغد که شوم است به افسانه در ••••• بلبل گنج است به ویرانه در
هر که درین پرده نشانیش هست ••••• درخور تن قیمت جانیش هست
نیک و بد ملک به کار تواند ••••• در بد و نیک آینه دار تواند
مثنوی خسرو و شیرین به بحر هزج مسدس مقصور و محذوف در ۶۵۰۰ بیت، که به
سال ۵۷۶ ه
ق نظمش پایان گرفته است و این مثنوی از دلکشترین شاهکارهای عشقی
زبان فارسی است ابیات زیر در توصیف آب تنی کردن شیرین از آنجاست:
چو قصد چشمه کرد آن چشمه نور ••••• فلک را آب در چشم آمد از دور
سهیل از شعر شکرگون برآورد ••••• نفیر از شعری گردون برآورد
پرندی آسمانگون بر میان زد ••••• شد اندر آب و آتش در جهان زد
فلک را کرد کحلی پوش پروین ••••• موصل کرد نیلوفر به نسرین
حصارش نیل شد، یعنی شبانگاه ••••• ز چرخ نیلگون سر برزد آن ماه
تن سیمینش میغلطید در آب ••••• چو غلط قاقمی بر روی سنجاب
در آب انداخته از گیسوان شست ••••• نه ماهی بلکه ماه آورده در دست
مگر دانسته بود از پیش دیدن ••••• که مهمانی نوش خواهد رسیدن
در آب چشمه سار آن شکر ناب ••••• ز بهر میهمان میساخت جلاب
مثنوی لیلی و مجنون به بحر هزج مسدس اخرب مقبوض مقصور و محذوف و ۴۷۰۰ بیت است، نظم این مثنوی به
سال ۵۸۸ ه
ق به پایان رسیده است و از آنجاست:
مجنون چو حدیث عشق بشنید ••••• اول بگریست، پس بخندید
از جای چو مار حلقه برجست ••••• در حلقه ٔ زلف کعبه زد دست
میگفت گرفته حلقه در بر ••••• کامروز منم چو حلقه بر در
در حلقه عشق جان فروشم ••••• بی حلقه او مباد گوشم
یارب به خدائی خدائیت ••••• و آنگه به کمال پادشائیت
کز عشق بغایتی رسانم ••••• کو ماند اگر چه من نمانم
گر چه ز شراب عشق مستم ••••• عاشقتر از این کنم که هستم
مثنوی هفت پیکر که آن را بهرامنامه و هفت گنبد نیز خواندهاند، در ۵۱۳۶ بیت به بحر خفیف مسدس مخبون مقصور و محذوف است در سرگذشت افسانهای بهرام گور، عشقبازی او با هفت دختر از شاهزادگان هفت اقلیم، از آن منظومه است در صفت خورنق:
چونکه برشد به بام او بهرام ••••• زهره برداشت بر نشاطش جام
کوشکی دید کرده چون گردون ••••• آفتابش درون و ماه برون
آفتاب از درون به جلوه گری ••••• مه ز بیرون چراغ رهگذری
بر سر او همیشه باد وزان ••••• دور از آن باد کوست باد خزان
مثنوی دیگر اسکندرنامه است در ۱۰۵۰۰ بیت به بحر متقارب مثمن مقصور و محذوف، مشتمل بر دو بخش یکی شرفنامه، دیگری اقبالنامه که در حوالی
سال ۶۰۰ به اتمام رسیده است و این ابیات در
مرگ دارا از آن کتاب است:
سکندر چو دانست کآن ابلهان ••••• دلیرند بر خون شاهنشهان
پشیمان شد از کرده پیمان خویش ••••• که برخاستش عصمت از جان خویش
چو در موکب قلب دارا رسید ••••• ز موکب روان هیچکس را ندید
تن مرزبان دید در خاک و خون ••••• کلاه کیانی شده سرنگون
سلیمانی افتاده در پای مور ••••• همان پشهای کرده بر پیل زور
به بازوی بهمن برآموده مار ••••• ز رویین دژ افتاده اسفندیار
نهال فریدون و گلزار جم ••••• بباد خزان گشته تاراج غم
نسب نامه دولت کیقباد ••••• ورق بر ورق هر سوئی برده باد
(برای اطلاعات بیشتر مراجعه شود به آدرسهای ذیل:
)
•
سایت علما و عرفا، برگرفته از مقاله «نظامی گنجوی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۱/۲۲. •
دانشنامه ایران زمین، برگرفته از مقاله «نظامی گنجوی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۱/۲۲.