نَسْخ (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَسْخ (به فتح نون و سکون سین) از
واژگان قرآن کریم به معنای زایل کردن و از بین بردن است.
نَسْخ به معنای زایل کردن و از بین بردن است. «نَسَخَ الشّیء: ازاله» در
قاموس ازاله و ابطال و تغییر
و در
صحاح ازاله و تغییر گفته است.
مثل
(فَیَنْسَخُ اللَّهُ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیاتِهِ) «یعنی: خدا آنچه را که شیطان (از فتنه) القا کرده از بین میبرد و آیات خویش را محکم میکند»
معنی آیه در «منی» گذشت.
در
مجمع البیان فرموده: نسخ در لغت آنست که چیزی را ابطال کرده و چیز دیگری در جای آن قرار دهیم و اصل آن عوض گرفتن چیزی است در جای دیگری.
عبارت
راغب نظیر مجمع است که گفته: «النَّسْخُ ازالة شیء بشیء یتعقّبه».
به نظر نگارنده معنای اوّلی همان ازاله است و این قیود بعد از رواج نسخ در احکام اضافه شده که نسخ حکم جانشین کردن حکمی در جای حکمی است.
در
المنار گوید: امامان لغت گفتهاند: نسخ در اصل به معنی نقل است خواه نقل بذاته باشد مثل «نَسَخَتِ الشّمسُ الظّلَّ» یعنی آفتاب سایه را از محلّی به محلّی نقل کرد و یا نقل صورت باشد مثل «نَسَخْتُ الکتاب» یعنی صورت آنرا بکتاب دیگری نقل کردم.
در
اقرب الموارد گوید: اصل آن به معنی نقل است.
این معنی مخالف با ازاله نیست که اختیار کردیم بلکه از لوازم آن میباشد. نسخ چنانکه گفته شد در نسخه برداری و اثبات مثل نیز بکار رود گوئی نسخه برداشتن نوعی ازاله است نسبت به نسخه اوّل و نقل آن است بجای دیگر. از این است که در مفردات و اقرب گفته: «نَسْخُ الکتاب: نقل صورته المجرَّدة الی کتاب آخر»
(هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ اِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) «این کتاب (نامه عمل) ما است که بر شما بحق سخن میگوید ما از آنچه میکردید نسخه برمیداشتیم»
از این آیه روشن میشود که نوشتن اعمال بصورت ضبط صوت و پرده سینما است و صرف نوشتن اینکه فلانی دو رکعت نماز خواند، نسخه برداری نیست.
(وَ لَمَّا سَکَتَ عَنْ مُوسَی الْغَضَبُ اَخَذَ الْاَلْواحَ وَ فِی نُسْخَتِها هُدیً وَ رَحْمَةٌ..) (هنگامى كه
خشم موسی فرو نشست؛ الواح
تورات را بر گرفت؛ و در نوشتههاى آن،
هدایت و رحمتى بود)
نسخه به تصریح اقرب الموارد هم به کتاب منقول و هم منقول منه اطلاق میشود
ولی ظاهرا آن در آیه به معنی نوشته است و این شاید از آن باشد که از
لوح محفوظ و از
عالم غیب به الواح انتقال یافته بود یعنی: چون غضب موسی فرو نشست الواح را گرفته و در نوشته آنها
هدایت و
رحمت بود.
(ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ اَوْ نُنْسِها نَاْتِ بِخَیْرٍ مِنْها اَوْ مِثْلِها اَ لَمْ تَعْلَمْ اَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) (هر حكم و آيهاى را نسخ كنيم، و يا نسخ آن را به تأخير اندازيم، بهتر از آن، يا همانند آن را مىآوريم. آيا نمى دانستى كه خداوند بر هر چيزى تواناست؟!)
این آیه نظیر آیه ذیل است
(وَ اِذا بَدَّلْنا آیَةً مَکانَ آیَةٍ وَ اللَّهُ اَعْلَمُ بِما یُنَزِّلُ قالُوا اِنَّما اَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ اَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ) (و هنگامى كه آيهاى را به آيه ديگر مبدّل كنيم و حكمى را نسخ نماييم- و خدا بهتر مىداند چه حكمى را نازل كند- آنها مىگويند: «تو بر خدا
افترا مىبندى!» امّا اكثر آنها حقيقت را نمىدانند.)
«ما» در آیه اوّل در مقام ان شرطیّه است یعنی: اگر آیهای را نسخ کنیم یا از یادتان ببریم بهتر از آن یا نظیر آن را میآوریم آیا نمیدانی که خداوند به هر چیز توانا است.
به نظر میاید: این آیه و آیه ما بعدش در
سوره بقره، با ما قبل و ما بعد ارتباط ندارد و مطلب مستقلّی است و به قرینه «
(نُنْسِها)» روشن میشود که مراد از نسخ فقط نسخ حکم است ولی تلاوت آیه خواهد ماند، امّا «
(نُنْسِها)» (از
باب افعال) آنست که خدا آیهای را از یاد
پیغمبر ببرد و آن از بین رفتن حکم آیه و خود آیه است: و آن با
(سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی) (ما بزودى قرآن را بر تو مىخوانيم و هرگز فراموش نخواهى كرد)
مخالف نیست زیرا این آیه نسیان را نفی میکند نه انساء را به عبارت دیگر بعد از آیه فوق در اثر تایید خداوند دیگر آن حضرت هیچ آیه را فراموش نمیکرد امّا این مخالف با آن نیست که خدا بخواهد آیهای را لمصلحة از یاد آن حضرت ببرد، فقط صحبت اینجاست که آیا انساء واقع شده یا نه؟ به قولی انساء باید قبل از تبلیغ آیه باشد. لذا محذوری از مصداق داشتن آن نیست در این صورت باید دید وحی اوّلی و انساء ثانوی چه حکمت داشته است.
(نَاْتِ بِخَیْرٍ مِنْها اَوْ مِثْلِها) صریح است در اینکه آیه و حکم بعدی پر مصلحتتر از حکم اولی و یا مثل آن خواهد بود یعنی حکم بعدی فقط در حفظ مصلحت مانند اوّلی است و گر نه از حیث زمان، اوّلی نمیتواند در جای دوّمی واقع شود، تنها از حیث قیام به مصلحت نظیر هماند و الّا آمدن دوّمی لغو خواهد بود.
نسخ حکم آنست که مصلحت حکم محدود به زمان باشد و با سر آمدن زمان مصلحت از بین رفته و منسوخ میشود و حکم دیگری جای آن را میگیرد.
ابوبکر نحاس در کتاب «الناسخ و المنسوخ» صد و سی و هشت آیه شمرده که به ادّعای او این ۱۳۸ آیه نسخ شدهاند. ولی قائل بنسخ در آن امثال
قتاده، عطا،
عکرمه و غیره هستند که اعتنائی به سخن آنها نیست و در «قرء- قرآن» تحت عنوان «دقت» حال آنها را بررسی کردیم و هیچ یک صحابی نبوده و زمان
وحی را درک نکردهاند و پای
ابن عباس نیز در نسخ این آیات در میان است و در همان فصل گفتهایم که او سه سال قبل از
هجرت متولد شد و سیزده ساله بود که
رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) رحلت فرمود: یک پسر ۱۳ ساله چقدر معلومات میتواند اخذ کند؟ و اگر گوئیم که از
علی بن ابی طالب اخذ کرده است، آری ابن عباس از آن حضرت چیزهای بسیار آموخته ولی فرزندان آن حضرت که
امامان اطهار (علیهمالسّلام) هستند باید این گفتهها را تصدیق کنند. به عقیده بعضی از محققین: در قرآن مجید آیه منسوخی یافته نیست و آن محققین فقط به امکان نسخ قائلاند نه به وقوع آن ولی شاید این سخن اغراق باشد.
از آیاتی که بطور یقین منسوخ دانستهاند آیه ۱۲ از
سوره مجادله یعنی صدقه دادن قبل از خلوت با رسول (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم) است
(یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ اَطْهَرُ.) (اى كسانى كه
ایمان آوردهايد! هنگامى كه مىخواهيد با
پیامبر نجوا كنيد و سخنان درگوشى بگوييد، قبل از آن صدقهاى در راه خدا بدهيد؛ اين براى شما بهتر و پاكيزهتر است.)
که آیه ۱۳ همین سوره آن را نسخ کرد:
(اَ اَشْفَقْتُمْ اَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ فَاِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَاَقِیمُوا الصَّلاةَ. .) (آيا ترسيديد فقير شويد كه از دادن صدقات قبل از نجوا خوددارىكرديد؟! اكنون كه اين كار را نكرديد و خداوند
توبه شما را پذيرفت،
نماز را برپا داريد)
درباره هر دو در «نجوی» مشروحا سخن گفتیم.
علّامه خوئی در
البیان سی و شش آیه نقل نموده و نسخ همه را جز آیه فوق نفی کرده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «نسخ»، ج۷، ص۵۳.