نجمالدین علی مؤید
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خواجه نجمالدین علی مؤید یکی از امیران سربداران بود که با کشته شدن او حکومت
سربداران به پایان رسید. سربداران، جنبش و قیام
شیعیان سبزوار بر ضد
مغولان در سده هشتم قمری بود. سربداران دوازده امیر بودند که یکی پس از دیگری، حدود نیم
قرن، در فاصله بین درگذشت
ابوسعید بهادرخان در
۷۳۶، تا یورش
تیمور گورکان حکومت کردند
و قلمرو آنها منطقه شرقی و شمال
ایران در آن زمان را دربر میگرفت.
خواجه نجمالدین علی مؤید از طرفداران طریقت
شیخ حسن جوری بود و برای جلب حمایت مردم،
درویش عزیز مجدی را به رهبری دینی و معنوی جنبش برگزید. خواجه علی پس از تثبیت قدرتش، درویش عزیز را مانع پیشرفت خود دید. از طرفی، درویش عزیز اصرار داشت تا انتقام شیخ حسن را از
آل کرت بگیرد. از اینرو، خواجه علی مؤید سپاهی به همراه درویش عزیز روانه جنگ با
معزالدین حسین کرت کرد و تصمیم گرفت درویش را از بین ببرد. او نامهای به سران سپاه خود نوشت تا درویش را تنها بگذارند و بازگردند.
درویش عزیز با جمعی از یارانش به سوی
عراق حرکت کرد و خواجه علی مؤید سپاهی را به تعقیبش فرستاد که در این درگیری، درویش عزیز به همراه هفتاد تن دیگر کشته شدند. او سپس به آزار درویشان ادامه داد و حتی مزار شیخ خلیفه و شیخ حسن را تخریب کرد.
در نتیجه، کسانی مانند درویش رکنالدین، از مریدان شیخ حسن جوری، در سال
۷۷۸ به مخالفت با خواجه علی مؤید برخاستند. خواجه علی بر آنان پیروز شد و درویش رکنالدین به
اصفهان گریخت. بعد از مدتی، درویش با حمایت شاه شجاع (حاکم
کرمان) و پیر علی (حاکم
هرات) به
سبزوار حمله کرد و آنجا را گرفت و به نام خود خطبه خواند. خواجه علی مؤید، درویش رکنالدین و مریدانش را شکست داد و بار دیگر، در ۸
رجب ۷۸۱، سبزوار را فتح کرد
و برای همیشه به نفوذ سیاسی شیخیان در ساختار حکومتی سربداران خاتمه داد.
پس از چندی (که علی مؤید شیخیان را شکست داد)، امیر ولی به سبزوار حمله کرد و آنجا را محاصره نمود. خواجه علی از
تیمور گورکان یاری خواست.
تیمور امیرولی را شکست داد و وارد سبزوار شد و علی مؤید از وی
استقبال کرد و پیروی خود را از او اعلام نمود. مردم سبزوار رفتار خواجه علی را خیانت دانستند و حاضر نبودند سلطه
تیموریان را بپذیرند، از اینرو، مبارزه خود را با شعار احیای حکومت سربداران آغاز کردند و در
۷۸۵، شیخ داوود سبزواری رهبری قیام را بر عهده گرفت، اما سپاه تیمور بار دیگر به سبزوار یورش بردند و پس از کشتار بسیار بر آنجا تسلط یافتند. خواجه علی مؤید در جنگ با اتابکان لر کوچک در نزدیک
خرم آباد زخمی شد و اندکی بعد، درگذشت.
جسد وی به سبزوار منتقل شد و از ترس بیحرمتی از طرف شیخیان، پنهانی به خاک سپرده شد. با مرگ او، حکومت سربداران پایان یافت.
از جمله اقدامات خواجه علی مؤید در طول حکومت دوازده سالهاش این بود که با فقیه بزرگ، شمسالدین محمد مکی معروف به
شهید اول (متوفی
۷۸۶)، در
جبل عامل مکاتبه کرد و او را برای مرجعیت دینی
شیعیان دعوت کرد. مکی به عللی، دعوت خواجه را نپذیرفت و در جواب، در سال
۷۸۲ کتاب فقهی جامع و مختصری، به نام
اللمعة الدمشقیه را برای
شیعیان خراسان نوشت و آنرا به سبزوار فرستاد.
مورخان دوره تیموری از دوره خواجه علی تصویری مطلوب ارائه کردهاند.
قاضی نورالله شوشتری او را در
تقوا و پرهیزکاری ستوده است. مهمترین منبع به نام تاریخ سربداران از نویسندهای ناشناس که اکنون در دست نیست، در آغاز حکومت خواجه علی تدوین گردید و بازتابی از گرایش سیاسی خاص او به شمار میرود.
ابن یمین در آغاز حکومت وی، به سبب فضائل اخلاقی و دانش دوستی خواجه علی، در چند قصیده او را مدح گفت.
دولتشاه سمرقندی درباره قلمرو خواجه علی مؤید بسیار مبالغه کرده و اقتدار او را از ولایت تسا تا تون و قائن و از
دامغان تا سرخس و مرز جام و ترشیز و کوهستان (قهستان) بر قرار دانسته است.
ولایات اطراف که دولتشاه سمرقندی
آنها را برشمرده، در دوره خواجه علی مؤید در جوار قلمرو او نبودند. در شمال شرقی، هرگز نشانی از این نبوده است که خواجه علی سرزمینهای
قبیله مغولی جانی قربانی تا سرحد سرخس و تسا
را گرفته باشد
در آغاز ۷۷۱، به گفته
حافظ ابرو که در مقایسه با دولتشاه سمرقندی دقت بیشتری داشته است، خواجه علی مؤید در خراسان از بسطام تا فرهادجرد حکومت میکرد.
خواجه علی اثری نیکو بر تیمور گذاشت، هنگامی که از او راجع به اعتقادات شیعیاش سؤال شد، پاسخ داد، مردم بر دین ملوکشاناند، مذهب من همان مذهب امیر نیکوخصال و صاحبقران است.
تیمور متانت خواجه علی را ستوده است
به نوشته میرخواند،
حاکم سربداران تا پایان عمر یکی از وفاداران تیمور گورکانی باقی ماند.
تیمور در بازگشت در رادکان توقف کرد و در آنجا، به گفته
نظامالدین شامی و
شرفالدین علی یزدی،
خواجه علی مؤید به عنوان حاکم سبزوار تأیید گردید. به نوشته
میرخواند امیر تیمور که به داروغگی رسید، حکومت همچون گذشته در اختیار خواجه علی مؤید بود، اما داروغه موردنظر میرخواند داروغه هرات، امیرآقا، پسر تموگاتو چین، بوده
و چون میرخواند با این نام آشنایی نداشته، آن را تغییر داده است.
دولتشاه سمرقندی
خواجه علی مؤید را ستوده است. به نوشته وی،
امیر تیمور گورکانی به خواجه علی سلطنت خراسان را بخشید، اما او نپذیرفت و ترجیح داد بقیه عمر را در خدمت امیر بگذراند.
که در قراردادن نام شیخ داوود در جرگه تندروان مردد بوده، وی را هماورد و مرید شیخیان و دشمن خواجه علی مؤید تلقی کرده است، اما از قیام گسترده مردمی و نیز شرکت شیخ داوود در این نبرد خبری نیست.
•
رضا رضازاده لنگرودی، دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله «سربداران»، تاریخ بازبینی ۱۴۰۱/۰۷/۲۳.