میمون بن مهران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میمون بن مهران، رقی جزری، کنیه اش ابو ایوب، والی جزیره بوده است. وی در سال ۴۰ به
دنیا آمد.
پدرش، مهران، از بردگان خاندان نصر بن معاویه بود که بعد از پیمان نامۀ آزادی، آزاد شد
اما برخی معتقدند که مهران کاتب بنی نصر بن معاویه بوده
و از
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم حدیثی
روایت کرده است.
مادر میمون، ام قیس بود.
میمون بن مهران گفته است که مادرم از بنی نصر بن معاویه از قیس عیلان بود و من در حالی که مادرم آزاد بود به دنیا آمدم و پدرم از ازد بود
میمون بن مهران بردۀ زنی به نام ام نمیر از تیرۀ ازد، جد
قبیله ثماله، بود که این
زن او را آزاد کرد و میمون ساکن
کوفه شد
میمون تا سال ۸۰ که
جنگ جماجم درگرفت، در کوفه سکونت داشت و پس از آن به جزیره رفت.
وی به شغل
بزازی مشغول بود،
در عین حال به مشاغل سیاسی نیز میپرداخت، به طوری که از طرف
محمد بن مروان، سرپرست
بیت المال شهر حران شد
و در زمان خلافت
عمر بن عبدالعزیز، به سرپرستی
خراج و منصب
قضاوت جزیره منصوب گردید.
میمون بن مهران از اینکه در دوران
بنی امیه، نقشی در امور سیاسی داشته باشد ناخرسند بود و بارها به این نکته اشاره کرده است که هر کاری را بهتر ازاین میدانم که عهده دار منصبی در خلافت بنی امیه باشم، حتی در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز که یکی از خلفای خوشنام این دوره است.
از همین رو، وی پسرش، عمرو، را نزد عمر بن عبدالعزیز فرستاد با این پیام که قضاوت و گرفتن خراج کاری دشوار است و از خلیفه خواست تا او را از این کار معاف دارد، ولی خلیفه تقاضای او را رد کرد و گرفتن خراج را امری به
حق خواند و از میمون خواست تا اگر در قضاوت با مشکلی مواجه شد در حل آن از او کمک بخواهد.
میمون از دوستان نزدیک عمر بن عبدالعزیز بود
و عمر تربیت و تأدیب فرزندان خود را به او واگذار کرد.
میمون بن مهران، بر خلاف قدرتمندان و سیاستمداران دورۀ اموی، دادگر و
پارسا بود و از
ظلم به بردگان اجتناب میکرد.
عمر بن عبدالعزیز که خلیفه ای خدا ترس و با
ایمان بود، نظر مساعدی به میمون داشت و او را گزینۀ مناسبی برای جانشینی خود میدانست، به همین دلیل در هنگام
مرگ گفت که اگر کار به دست من بود، میمون بن مهران را به جانشینی برمی گزیدم.
میمون تا پایان خلافت عمر بن عبدالعزیز در منصب خود باقی بود و پس از مرگ او و هنگام خلافت
هشام بن عبدالملک، چند ماهی در این منصب بود.
در
سال ۱۰۸ که سپاه
اسلام، به فرماندهی معاویه بن هشام بن عبدالملک، با کشتی به شام لشکر کشید، میمون بن مهران نیز این سپاه را همراهی کرد.
میمون بن مهران با اندیشۀ قدر مخالف بود و مردم را از مجالست و همصحبتی با قدریان منع میکرد.
لذا، هشام بن عبدالملک از میمون خواست تا با غیلان دمشقی صحبت و او را
موعظه کند تا از نظر خود برگردد. هنگامی که غیلان دمشقی از پاسخ به میمون عاجز شد، به دستور هشام به قتل رسید.
از دیگر اقدامات میمون بر ضد
قدریان آن بود که گواهی
کفر جعد بن درهم، از رهبران این مذهب، را صادر کرد و در نتیجه، عبدالله قسری به دستور هشام، جعد را کشت.
میمون بن مهران در سال ۱۱۷، به روزگار هشام بن عبدالملک، در گذشت.
وی محدّثی امین، معتمد و کثیر الحدیث بود
و
احادیث بسیاری، به ویژه از
عایشه،
ابی هریره،
زبیر و
ابن عباس، روایت کرده است.
میمون بن مهران بسیار
نماز میخواند
و از اینکه
معصیت خدا را انجام دهد اکراه داشت و فراگیری
علم نجوم را امری مذموم میشمرد.
وی مردم را از ناسزاگویی به اصحاب
رسول خدا صلی الله و علیه و آله برحذر میداشت
و
حضرت علی علیهالسلام را بر
عثمان برتری میداد.
میمون بن مهران زندگی ساده ای داشت و مردم را به امانتداری،
وفای به عهد و
صله رحم توصیه میکرد.
میمون بن مهران از اصحاب
احمد بن حنبل بود
و
ابن حنبل وی را از عکرمه موثق تر میدانست.
از جمله فرزندان میمون بن مهران، عمرو بن میمون از همسرش، ام عبدالله، دختر سعید بن جبیر، بود
که از سوی عمر بن عبدالعزیز به ریاست دیوان برید در جزیره منصوب شد
عمرو بن میمون، کنیه اش ابو عبدالله، از پدرش و عمر بن عبدالعزیز
روایت کرده است. وی در سال ۱۴۵، در دورۀ
بنی عباس، درگذشت
عمرو نیز مانند پدرش میمون معتمد و
پرهیزکار و دیندار بود.
از دیگر فرزندان میمون، عبدالاعلی، کنیه اش ابوعبدالرحمن، بود که پیش از عمرو درگذشت
(۱)
ابن ابی شیبه الکوفی، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت۱۹۸۹/ ۱۴۰۹.
(۲)
ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۹۶۶/ ۱۳۸۶.
(۳)
ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت۱۹۹۲/ ۱۴۱۲.
(۴)
ابن حبیب بغدادی،
محمد، المحبر، بی جا، مطبعه الدائره، ۱۳۶۱.
(۵)
ابن حجر، تقریب التهذیب، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت ۱۹۹۵/ ۱۴۱۵.
(۶)
ابن حجر، تهذیب التهذیب، بیروت ۱۴۰۴ /.
(۷) ۱۹۸۴
ابن حیان، ثقات، حیدر آباد دکن ۱۳۹۳.
(۸)
ابن حیان، مشاهیر علماء الامصار، المنصوره، دار الوفاء للطباعه و النشر و التوزیع، چ اول.
(۹)
ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بی تا.
(۱۰)
ابن عساکر، تاریخ مدینه الدمشق، تحقیق علی شیری، بیروت ۱۴۱۵.
(۱۱)
ابن قتیبه، المعارف، ثروت عکاشه، قاهره، بی تا.
(۱۲) الباجی، سلیمان بن خلف، التعدیل و التجریح، تحقیق
احمد البزار، مراکش، بی تا.
(۱۳) بخاری، تاریخ الکبیر، دیار بکر، بی تا.
(۱۴)
بغدادی، تاریخ
بغدادی، تحقیق مصطفی و عبدالقادر عطا، بیروت ۱۹۹۷/ ۱۴۱۷.
(۱۵) بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
(۱۶) خلیفه بن خیاط، طبقات خلیفه، تحقیق سهیل زکار، بیروت، بی تا.
(۱۷) ذهبی، تذکره الحفاظ، بیروت، بی تا.
(۱۸) ذهبی، سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب الارنووط، اکرو البوشی، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲.
(۱۹) رازی، الجرح و التعدیل، بیروت ۱۳۷۱/ ۱۹۵۲.
(۲۰) بیهقی، معرفه السنن و الآثار، تحقیق سید کسروی حسن، بیروت، بی تا.
(۲۱)
ابن عدی، عبدالله، الکامل، تحقیق قراءه و تدقیق و یحیی مختار غزاوی، بیروت ۱۹۸۸/ ۱۴۰۹.
(۲۲) طبری، تاریخ طبری، تحقیق نخبه من العلماء الاجلاء، بیروت، بی تا.
(۲۳) المزی، تهذیب الکمال، تحقیق بشار عواد معروف، بیروت۱۹۸۷/ ۱۴۰۷.
(۲۴) یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت بی تا.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «میمون بن مهران»، شماره۶۸۶۸.