میرزا مهدی اصفهانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میرزا مهدی اصفهانی خراسانی (۱۳۰۳-
۱۳۶۵ق)، از عالمان
شیعه قرن چهاردهم هجری قمری و بنیانگذار مکتب معارفی
خراسان بود.
میرزا مهدی در
اصفهان و
نجف علوم دینی را نزد بزرگانی چون
سید اسماعیل صدر،
میرزای نائینی،
سید محمدکاظم یزدی و راههای
سیر و سلوک را از محضر
سید احمد کربلایی، شیخ
محمد بهاری همدانی،
سید علی قاضی و
سید جمالالدین گلپایگانی بهرهمند شد.
وی در
مشهد اقامت کرده و به تدریس
خارج اصول، نشر معارف، تربیت شاگردان، دادن دید اجتهادی در مسائل عقلی و معارفی و تشجیع بر اظهارنظر و داشتن درک استقلالی و انتقادی از
فلسفه و
عرفان پرداخت.
از ایشان آثار متعددی برجای مانده که مجموعه تقریرات و ابواب الهدی از آثار اوست. میرزا در
ذی الحجه سال
۱۳۶۵ق درگذشت و در
حرم امام رضا (علیهالسلام) دفن شد.
میرزا مهدی اصفهانی خراسانی در اوایل سال
۱۳۰۳ق، در
اصفهان به دنیا آمد. پدرش میرزا اسماعیل اصفهانی از نیکان اصفهان بود.
میرزا مهدی اصفهانی در ۹ سالگی پدرش را از دست داد، ولی همچنان به تحصیل علم ادامه داد و مقدمات،
ادبیات،
فقه و
اصول را در
حوزه علمیه اصفهان آموخت و در ۱۲ سالگی، برای ادامه تحصیل عازم
نجف اشرف شد. وی بنا به سفارش آیت الله
حاج آقا رحیم ارباب، نزد آیت الله العظمی
سید اسماعیل صدر (متوفا:
۱۳۳۸ق) رفت و شاگردی کرد.
ایشان علاوه بر تحصیل علوم متعارف حوزه، مبانی
سیر و سلوک را فرا گرفت.
وی علوم اصول را نزد
میرزای نائینی و فقه را نزد
سید محمدکاظم یزدی آموخت.
او پس از آشنایی با مبانی سیر و سلوک، راههای سیر و سلوک را از محضر
سید احمد کربلایی (متوفا:
۱۳۳۲ق)، شیخ
محمد بهاری همدانی،
سید علی قاضی و
سید جمالالدین گلپایگانی بهرهمند شد.
میرزا مهدی پس از تکمیل دروس متعارف حوزوی، همراه آیت الله
سید محمود شاهرودی، آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی و چند نفر دیگر که جمعاً بیش از هفت نفر نبودند، در اولین دوره درس خارج میرزای نائینی ـ که درباره اصول فقه بود ـ شرکت میکنند. در این درس، دیدگاههای اصولی و فقهی
شیخ انصاری نقد میشود. این درس که گاهی سه ساعت طول میکشید. نزدیک به ۵ سال ادامه یافت.
میرزای اصفهانی در آن ایام، به موازات تلاشهای علمی، به بعد عملی و اخلاقی خود نیز ادامه میدهد و درجات سیر و سلوک را نزد استادانی مانند آقا سید احمد کربلایی به خوبی میگذراند و مراحلی چون «
معرفت نفس» و «
خلع بدن» (میرزا مهدی اصفهانی میتوانست روح خود و دیگران را از بدن خارج سازد. علامه
محمدرضا حکیمی به نقل از آمیرزا
علیاکبر معلم دامغانی فرمود: میرزای اصفهانی سفری به دامغان آمد و چند روزی در منزل ما بود. روزی صحبت از خلع بدن شد، درخواست کردیم نمونهای را به ما ارائه دهد. برادرم در مجلس حاضر بود. قرار شد ایشان را خلع بدن کند و چنین کرد، و به حالت مرده در آمد. بعد روحش را برگرداند. پرسیدم: چگونه بود؟ گفت: خودم را روی رف میدیدم و بدنم را افتاده کف اطاق. من خواستم تقاضا کنم مرا هم خلع بدن کند که مهمانانی رسیدند و نشد.) (تجرید) را پشت سر میگذارد.
کم کم پژوهش در «فلسفه» وی را به سوی «
عرفان» کشانده و در باب عرفان هم به بالاترین مرحله آن دست یافت، امّا با همه اینها، دلش آرام نگرفت و اضطراب درونیاش روز به روز بیشتر میشد، زیرا میدید که مفاهیم و مصطلحات فلسفی و عرفانی (مثل
وحدت وجود، چگونگی علم و اراده، خلق از عدم محض،
حدوث زمانی عالم، خلقت ارواح قبل از ابدان، معاد کامل جسمانی عنصری،
حقیقت خلود،
حقیقت نفس،
بداء و
سعادت و
شقاوت) با محکمات اسلامی و مبانی قرآنی و معارف
معصومین (علیهمالسلام) ـ چنانکه
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان تصریح کردهاند ـ تطابق تامّ ندارد. نگرانی روحی، او را به وادی دیگری میکشاند، راه
مسجد سهله را پیش میگیرد و به
حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) توسل کامل میجوید و سرانجام دیدار امام نصیبش میشود. با ارائه لوحی روشن به این عبارت: «طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لانکارنا (این مضمون در روایات بسیاری نیز رسیده است.) و قد اقامنی الله و انا الحجه بن الحسن»
تشویق و نگرانی از او زدوده میشود، و به او القاء میشود که حقیقت معرفت را از کجا و چگونه باید طلب کرد. او به سختی معتقد میشود که علمی که به برکت
قرآن کریم، در
لیله القدر نازل گشته، همان حقیقت «
علم مصبوب» (اشاره است به جملهای معروف از
زیارت آل یس و مقصود از آن علمی است که از ناحیه معصوم (علیهالسلام) به فردی عنایت میشود.) است که باید آنرا برتر از آن دانست که در سطح انطباق با تأویل علوم بشری قرار گیرد. این علم، علمی است الهی و بینیاز از همه چیز و همهجا و همه کس. و میزان شناختی است مستقل و جامع و برتر و بالاتر از همه میزانها و دستگاههای شناختی که در تاریخ بشر عرضه گشته است.
مکتب معارفی میرزای اصفهانی که باید به اعتباری ایشان را در سده چهاردهم هجری، مؤسس آن دانست، از این طرز فکر مایه میگیرد و شکل میپذیرد، زیرا وی موفق به شناختهای غنی و مستقل در ابواب مختلف معارفِ «مبدء و معاد» و «آفاق و انفس» و «قرآن و حدیث» میگردد و از آن بهرهمند میشود.
میرزا مهدی اصفهانی در سال
۱۳۴۰ق به
ایران بر میگردد و در
مشهد اقامت میکند. وی از سال ۱۳۴۰ق تا سال
۱۳۶۵ق به تدریس تحقیقی خارج اصول، نشر معارف، تربیت نفوس و عقول، و دادن دید اجتهادی در مسائل عقلی و معارفی و تشجیع بر اظهارنظر و داشتن درک استقلالی و انتقادی از فلسفه و عرفان پرداخت.
بیشتر شاگردان ایشان از بزرگان
حوزه علمیه خراسان بودند که سالها در درس
آقا بزرگ حکیم شهیدی، (محمدتقی میرزا عسکری معروف به آقا بزرگ حکیم از شاگردان
میرزا ابوالحسن جلوه،
میرزا هاشم گیلانی اشکوری و
حکیم کرمانشاهی بود. وی استاد فلسفه حوزه علمیه مشهد مقدس بود. حاج شیخ
مجتبی قزوینی (
۱۳۱۸-
۱۳۸۶ق) و شیخ
غلامحسین محامی بادکوبهای (متوفا:
۱۳۳۳ق) که از عالمان مکتب تفکیک بودند، سالها در درس او شرکت کردند و با آمدن میرزای اصفهانی به مشهد، به مکتب وی پیوستند. شرححال این عالم فرزانه در مجله نگاه حوزه
آمده است.)
حاجی فاضل خراسانی، شیخ
اسدالله عارف یزدی و دیگر استادان فلسفه و عرفان، شرکت کرده بودند. پیش از آوردن شرحی درباره این دوره از زندگانی میرزای اصفهانی، باید اشاره کنیم به اجازه اجتهادی که میرزای نائینی برای ایشان نوشته است؛ اجازهای بسیار تجلیلآمیز، آن هم از کسی که کمتر اجازه اجتهاد نوشته است. میرزای نائینی در این اجازه، درباره میرزای اصفهانی که ۳۵ سال بیش نداشت، نوشت:
« ... العلم العلّام، و المهذّب الهمام، ذو القریحه القویمه، و السّلیقه المستقیمه، و النّظر الصّائب و الفکر الثّاقب، عماد العلماء و صفوه الفقهاء، و الورع التّقی و العدل الزّکی ... فلیحمدالله ـ سبحانه و تعالی ـ علی ما أولاه من جوده الذّهن و حسن النّظر.»
در حاشیه این اجازه نامه، سه تن از مراجع تقلید تشیع مراتب مندرج در آن و مقامات بلند علمی و تحقیقی میرزای اصفهانی را تأیید کرده و ستودهاند. این سه تن عبارتند از: ۱.
آقا ضیاءالدین عراقی. ۲. سید ابوالحسن اصفهانی. ۳. حاج
شیخ عبدالکریم یزدی.
۱.
سید حسین حائری کرمانشاهی (متوفا: ح
۱۳۶۴ق)؛
۲.
سید صدرالدین صدر (متوفا:
۱۳۷۳ق)؛ (شرححال وی در کتاب ستارگان حرم
و «آثار الحجه» آمده است.)
۳. شیخ
مجتبی قزوینی خراسانی (متوفا: ۱۳۴۶ش)؛ (شرح حال ایشان در همین جلد از گلشن ابرار آمده است.)
۴. شیخ
هاشم قزوینی (متوفا:
۱۳۳۹ق)؛ (شرححال این عالم در مجله نگاه حوزه
آمده است.)
۵. میرزا
علیاکبر نوقانی (متوفا:
۱۳۷۰ق)؛ (شرححال این عالم در مجله نگاه حوزه
آمده است.)
۶. شیخ
حسین وحید خراسانی (دامظله)؛
۷. شیخ غلامحسین محامی بادکوبهای (متوفا: ۱۳۳۳ش)؛
۸. شیخ
محمدکاظم مهدوی دامغانی (متوفا: ۱۳۶۰ش)؛
۹. شیخ
محمدحسن بروجردی (متوفا: ۱۳۲۹ش)؛
۱۰. شیخ
هادی روحانی مازندرانی (متوفا: ۱۳۷۸ش)؛
۱۱. شیخ
زینالعابدین غیاثی تنکابنی (متوفا: ۱۳۳۶ش)؛
۱۲.
سید علی شاهرودی؛
۱۳. شیخ
علی محدث خراسانی (متوفا:
۱۳۷۰ق)؛ (نویسنده «خورشید تابان در توحید قرآن».)
۱۴. شیخ
علی نمازی شاهرودی (متوفا: ۱۳۶۴ش)؛ (وی در سال ۱۲۹۴ش، در شهرستان
شاهرود متولد شد. پدر ایشان آیت الله شیخ
محمد نمازی شاهرودی است. وی حافظ
قرآن و محدثی متبحر و دارای تألیفات بسیار ارزنده و فراوان است.)
۱۵.
سید محمدباقر نجفی (متوفا: ۱۳۶۶ش)؛ (از او تألیفات زیادی به جای مانده است.)
۱۶. استاد
محمدتقی شریعتی مزینانی (متوفا: ۱۳۶۶ش)؛ (وی پدر دکتر علی شریعتی است.)
۱۷.
میرزا جواد آقا تهرانی (متوفا: ۱۳۶۶ش)؛ (شرححال وی در مجموعه
گلشن ابرار، ج۳، آمده است. وی در سال ۱۲۸۳ ش، در
تهران، در خانوادهای مذهبی متولد شد و در
قم،
نجف و مشهد مقدس نزد میرزا مهدی اصفهانی، حاج شیخ مجتبی قزوینی و دیگر استادان حوزه به تحصیل علم پرداخت. آثارش عبارتند از: ۱. میزان المطالب. ۲. آیین زندگی و درسهای اخلاق اسلامی. ۳. فلسفه بشری و اسلامی. ۴. عارف و صوفی چه میگوید؟ ۵. بهائی چه میگوید؟ ۶. بررسی پیرامون اسلام.)
۱۸. شیخ
عبدالله واعظ یزدی (متوفا: ۱۳۷۱ش)؛ (وی از واعظان معروف مشهد مقدس و نویسنده «معارف القرآن» میباشد.)
۱۹. شیخ
محمدرضا محقق تهرانی (متوفا: ۱۳۷۳ش)؛
۲۰. شیخ
محمدباقر محسنی ملایری (متوفا: ۱۳۷۴ش)؛
۲۱. شیخ
محمود حلبی خراسانی (متوفا: ۱۳۷۶ش)؛
۲۲. شیخ
حسنعلی مروارید؛
۲۳. شیخ
محمدباقر ملکی میانهای (متوفا: ۱۳۷۷ش)؛ (شرح حال وی در کتاب
ستارگان حرم آمده است.)
۲۴. شیخ
عبدالنبی کجوری (متوفا:
۱۴۱۹ق)؛ (شرح حال وی در مجله نگاه حوزه
آمده است.)
۲۵. شیخ
علیاکبر صدرزاده دامغانی (دامظله)؛
۲۶.
سید علیرضا قدوسی؛
۲۷. شیخ
اسماعیل معتمد خراسانی.
۱. مجموعه تقریرات: این تقریرات شامل مباحث مهم اصول فقه،
اصول عقاید (معارف) و
قرآن شناسی است. بهترین نسخه از این تقریرات، نسخهای است که توسط میرزای اصفهانی تصحیح شده است. (تقریرات ایشان ۵ جلد است که متأسفانه هنوز چاپ نشده است.)
۲.
معراج القرب: از آثار بسیار ارزنده و سازنده میرزای اصفهانی درباره
نماز، «غایه المنی و معراج القرب و اللّقاء» است.
۳.
وجه اعجاز قرآن: یکی دیگر از تعالیم عظیم میرزای اصفهانی تأکید بر این موضوع است که علت
اعجاز قرآن، بیشتر از هر چیز جنبه علمی قرآن در شناخت حقایق هستی، تازه بودن علم قرآنی و نیز این است که
قرآن کریم از سنخ مفاهیم و معقولاتی که در دست بشر بود، نیست.
۴.
معارف القرآن: در اصول اعتقادات.
۵.
ابواب الهدی: این کتاب خلاصه «معارف القرآن» است، که به آن اشاره شد.
۶.
مصباح الهدی: در اصول فقه.
۷. المواهب السّنّیه فی بیان المعاریض و التوریه فی کلمات الأئمّه ـ علیهم السلام ـ لاستنباط الاحکام الشرعیّه: در روش استنباط احکام.
۸.
ابطال معارف الیونان: فلسفه انتقادی. (امروز که تنبهاتی درباره عقبافتادگی فکری حاصل شده است، بر لزوم «نقد فلسفی» اصرار میشود و برخی از استادان فلسفه آنرا مورد توجه قرار دادهاند امّا نه در حد شایسته و لازم.
)
۹. کتاب القضاء و القدر.
۱۰. رساله فی الکر.
۱۱.
معرفه العوالم.
آثار میرزای اصفهانی تا سال
۱۳۹۵ق که نزدیک به ۳۰ سال از فوت وی سپری شده بود، چاپ نشده بود. سید محمدباقر نجفی یزدی در سال ۱۳۹۵ق مجموعه کوچکی از آثار ایشان را که مشتمل بر رسالههای ابواب الهدی، مصباح الهدی، مواهب السّنّیه، غایه المنی و رساله فی الکرّ بود، چاپ و منتشر نمود، ولی افسوس که این چاپ با روش علمی انجام نشد و نتوانست مقام علمی و معنوی میرزای اصفهانی را نشان دهد!
اخلاق نیک میرزا مهدی اصفهانی همگان را به خود جذب مینمود. او انسانی زاهد، وارسته و بسیار مهربان بود. وی احترام زیادی به سادات میگذاشت و به کودکان سادات محبت مینمود و از آنها درخواست
شفاعت میکرد. وی زاهدانه زیست و تا آخر عمر منزل ملکی نداشت. وقتی به او گفتند: منزل شما کوچک است و عائله زیاد، خوب است منزلی برای شما تهیه شود، مریدان شما دوست دارند منزلی برای شما تهیه کنند. ایشان گفت: همین منزل استیجاری برای من کافی است. اصرار میکنند که منزلی هست، بیایید و ببینید. میروند و منزل را میبینند و میگوید: دو روز دیگر صبر کنید، جواب خواهم داد. بعد از دو روز، میرزا فوت میکند و خرید منزل هم منتفی میشود.
او هیچگونه علاقه دنیوی و مادی نداشت. وی به فکر شاگردان خود بود و از آنها دلجویی میکرد. میرزا مهدی اصفهانی در زمان خفقان رضاخانی، به حاج شیخ مجتبی قزوینی پیشنهاد میدهد که نیمی از شهریه ۱۲ تومانی
آیت الله نائینی را بدهد تا
خداوند گشایشی فراهم فرماید. (به نقل از حجت الاسلام و المسلمین مرحوم میرزا علیرضا غروی، فرزند میرزا مهدی اصفهانی.)
سرانجام میرزا مهدی اصفهانی (خراسانی) یک هفته پیش از رحلت، وصیت میکند و امانتها را به صاحبانش بر میگرداند. او
روز پنجشنبه، پیش از رفتن به حمام مقبره که نزدیک منزل وی بود، با تمامی اهل منزل خداحافظی میکند و از آنان حلالیت میطلبد. سپس به حمام میرود و بدن را شستشو میدهد و از حمام خارج میشود، و در محل رختکن حمام سکته میکند و در اواخر
ذی الحجه سال
۱۳۶۵ق رحلت میکند.
پیکر پاک او را تا بامداد
جمعه نگاه داشتند و در روز جمعه، با تشییعی عظیم، به
صحن حضرت رضا (علیهالسلام) آوردند، و پس از ادای مراسم، در دار الضیافه به خاک سپردند.
•
محمدعلی رحیمیان سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آیت الله میرزا مهدی اصفهانی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۲/۱۹.