• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مکحول بن سهراب شامی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





مکحول بن سهراب شامی (زنده در دهه دوم قرن دوم هجری)، حافظ و محدث، امام و فقیه اهل سنت، اهل شام، بزرگ و مفتی اهل دمشق در قرن دوم هجری قمری بود.



ابوعبدالله مکحول بن سهراب (شهراب/ شهران/ عبدالله) بن شاذل بن سند بن شروان بن یزدک بن بغوب بن کسری شامی، کنیه اش ابوایوب و ابومسلم نیز آمده است. جد وی، شاذل اهل هرات بود که با دختر شاه کابل ازدواج کرد. پس از مرگ شاذل، همسر باردار او نزد بستگانش در کابل رفت و سهراب متولد شد. مکحول در زادگاه خود کابل بزرگ شد و در همان‌جا به اسارت درآمد. در اینکه پس از اسیر شدن به غلامی چه کسی درآمده، به اختلاف او را برده سعید بن عاص، عمرو بن سعید بن عاص، مرد یا زنی از هذیل، زنی از آل سعید بن عاص، زنی از قیس، زنی از قریش و یا عبد بنی لیث دانسته‌اند. بنا به قولی، پدرش شاهزاده‌ای به نام زبر بوده که در کابل اسیر شده و بنده زنی از هذیل می‌گردد یا اینکه مکحول از ابنای ایرانیانی بود که در یمن متولد شده و مملوک کسی نبوده است. اما از خود مکحول نقل شده است که برده سعید بن عاص بوده و سعید او را به زنی از بنی هذیل بن مدرکه که در اصل از اطراف مکه بودند، در مصر بخشیده و آن زن هم مکحول را آزاد کرده است. در هر صورت پس از رها شدن از بردگی در مصر، شروع به کسب دانش می‌کند. پس از فراگیری تمام علوم متداول، به عراق آمده و علوم موجود در عراق را نیز می‌آموزد. سپس به مدینه رفته و علوم آن دیار را نیز فرا می‌گیرد. از آن پس به شام عزیمت نموده و در دمشق ساکن می‌شود که منزل او در طرف بازار اصر بوده است. خود وی از باب مبالغه می‌گوید که تمام زمین را در جست‌وجوی علم و دانش گشتم. ابوعبدالله شامی از حافظه‌ای قوی برخوردار بوده و هیچ مطلبی را از یاد نمی‌برده است. وی قادر به تکلم فصیح عربی نبود و همانند ابوعطاء سندی شاعر با لهجه فارسی و لکنت زبان سخن می‌گفت. بسیار در پاسخ سؤالاتی که بلد نبود، می‌گفت که ندانم.


روزهای دوشنبه و پنج‌شنبه را روزه‌دار بوده و می‌گفته است که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در روز دوشنبه به دنیا آمد، دوشنبه به رسالت مبعوث شد و در روز دوشنبه رحلت فرمود و اعمال انسان در روز پنج‌شنبه بالا برده می‌شوند. همچنین از سخنان اوست که اگر گردنم را بزنند بهتر از آن است که قاضی شوم و اگر قاضی باشم بهتر از آن است که متولی بیت المال باشم. گوشه عزلت و کناره گیری را سالم‌تر از همنشینی با مردم می‌دانست. گفته‌اند که وی در سفرها خروسی به همراه داشته که از او جدا نمی‌شده است.
[۱۵] ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۵، ص۱۸۴.
روزی یزید بن عبدالملک (حکومت ۱۰۱ ـ ۱۰۵ق) بر مجلس وی وارد شد. شاگردان خواستند جایی برای یزید باز کنند، اما مکحول گفت که سر جایتان بنشینید، او باید تواضع کردن را یاد بگیرد. درباره سابقه علمی او نقل شده که در جواب سؤالی گفته است: سی سال است که در این مورد فتوا نداده‌ام. از این سخن او برخی چنین استفاده کرده‌اند که در زمان عبدالملک بن مروان (حکومت ۶۵-۸۶ق) هم فتوا می‌داده است.


شرح‌حال‌نویسان اهل سنت مکحول را از علمای بزرگ زمان خود و حافظ و محدث، امام و فقیه اهل شام، بزرگ و مفتی اهل دمشق توصیف کرده‌اند. محمد بن شهاب زُهری علمای سرزمین‌های اسلامی را چهار نفر دانسته که از جمله ایشان مکحول عالم شام می‌باشد. وی معاصر زُهری و فقیه هم‌طراز او بوده است و در بحثی فقهی بر زهری چیره شده است. نظریات رجال‌شناسان در مورد مکحول دو گونه است: برخی او را قَدَری مذهب و در حدیث و روایت ضعیف دانسته‌اند. خلیفه عمر بن عبدالعزیز (خلافت ۹۹-۱۰۱ق) دستور داده بود مکحول هر چه روایت در باب «دیات» نقل کرده، آتش بزنند و چنین کردند. رجاء بن حَیَوه نیز یزید بن مهلب و مکحول را لعن می‌کرده است. در مقابل، عده‌ای معتقدند که در ابتدا قدری مذهب بوده، ولی از آن برگشته و خود او نیز از قدریّه برائت می‌جسته است. اغلب وی را صدوق و مورد اعتماد به شمار آورده‌اند.
مکحول روایاتی را به صورت مرسل از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ابیّ بن کعب، عبادة بن صامت، عایشه،حذیفة بن یمان، ابوهریره و عده‌ای دیگر نقل کرده است. علاوه بر آن، بعضی احتمال می‌دهند روایت‌های او از بعضی از تابعین مثل خولانی، مسروق و مالک بن یخامر هم مرسل باشد و او آنان را ندیده باشد. از گروه زیادی از جمله سه تن از صحابه، ابوامامه باهلی، واثلة بن اسقع، انس بن مالک، عبدالرحمان بن غنم، شرحبیل بن سمط، سعید بن مسیب و‌ ام درداء روایت کرده است. کسان زیادی مانند ثور بن یزید، علاء بن حارث، سعید بن عبدالعزیز، محمد بن اسحاق، اوزاعی، حمید طویل و عامر احول از شاگردان و راویان او می‌باشند.


السنن در حدیث و المسائل در فقه تالیف وی است.


سرانجام مکحول بنا بر اقوال مختلف بین سال‌های ۱۱۲ تا ۱۱۸ق در دمشق درگذشت. (دیگر منابع:
[۲۸] خزرجی، احمد بن عبدالله، خلاصة تهذیب تهذیب الکمال، ص۲۹۳.
[۳۲] مقدسی، محمد بن طاهر، الجمع بین رجال الصحیحین، ج۲، ص۵۲۶.
)


۱. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۱۵۵۱۶۰.    
۲. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۵، ص۲۸۰۲۸۳.    
۳. ابن ابی حاتم رازی، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، ج۸، ص۴۰۷.    
۴. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۴۵۳.    
۵. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۴۵۲.    
۶. عصفری، خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۵۶۶.    
۷. ابن ابی حاتم رازی، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، ج۸، ص۴۰۷.    
۸. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۵، ص۲۸۱.    
۹. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۷۸۴۸۳.    
۱۰. عصفری، خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۵۶۶.    
۱۱. ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص۳۲۵.    
۱۲. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۷۸۴۸۳.    
۱۳. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۵، ص۲۸۱.    
۱۴. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۵، ص۱۷۹-۱۸۰.    
۱۵. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۵، ص۱۸۴.
۱۶. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۸۱.    
۱۷. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۲، ص۳۱۹.    
۱۸. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۴، ص۱۷۷.    
۱۹. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، ج۵، ص۱۷۷.    
۲۰. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۱۵۹.    
۲۱. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین، ج۲، ص۴۷۰.    
۲۲. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۵، ص۲۸۱.    
۲۳. کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج۱۲، ص۳۱۹.    
۲۴. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۲۷۹.    
۲۵. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۷، ص۲۸۴.    
۲۶. ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، ص۸۲.    
۲۷. خزرجی، احمد بن عبدالله، خلاصة تهذیب تهذیب الکمال، ص۳۸۶.    
۲۸. خزرجی، احمد بن عبدالله، خلاصة تهذیب تهذیب الکمال، ص۲۹۳.
۲۹. بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، ج۸، ص۲۱.    
۳۰. ذهبی، محمد بن احمد، العبر، ج۱، ص۱۰۷.    
۳۱. ابن ماکولا، علی بن هبةالله، الاکمال، ج۵، ص۱.    
۳۲. مقدسی، محمد بن طاهر، الجمع بین رجال الصحیحین، ج۲، ص۵۲۶.
۳۳. ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۲، ص۶۶.    
۳۴. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، حسن المحاضره، ج۱، ص۲۹۷.    



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۷۷۸، برگرفته از مقاله «مکحول شامی».






جعبه ابزار