مُهْل (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مُهْل: (بِمآءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی)«مُهْل» (بر وزن قفل) به گفته بسیاری از مفسران و ارباب لغت، فلز مذاب و
گداخته است،
و به گفته بعضی دیگر همچون
«راغب» در «
مفردات»، به معنای «تفاله و دُردیّ تهنشین شده
روغن» است، که چیزی است بسیار نامطلوب،
ولی معنای اول مناسبتر به نظر میرسد.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با مُهْل:
(وَ قُلِ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکُمۡ فَمَن شَآءَ فَلۡیُؤۡمِن وَ مَن شَآءَ فَلۡیَکۡفُرۡ اِنَّآ اَعۡتَدۡنَا لِلظَّـٰلِمِینَ نَارًا اَحَاطَ بِهِمۡ سُرَادِقُهَاۚ وَ اِن یَسۡتَغِیثُواْ یُغَاثُواْ بِمَآءٖ کَٱلۡمُهۡلِ یَشۡوِی ٱلۡوُجُوهَ بِئۡسَ ٱلشَّرَابُ وَ سَآءَتۡ مُرۡتَفَقًا) (بگو: «
حق از سوى پروردگارتان براى شما آمده است! هركس مىخواهد
ایمان بياورد و اين حقيقت را پذيرا شود، و هر كس مىخواهد
کافر گردد.» ما براى ستمكاران آتشى آماده كردهايم كه سرا پردهاش آنان را از هر سو احاطه كرده است. و اگر تقاضاى
آب كنند، آبى براى آنان مىآورند كه همچون فلز
گداخته صورتها را بريان مىكند. چه نوشيدنى بدى، و چه اجتماع ناپسندى! )
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت کردهاند که در ذیل جمله
(بِماءٍ کَالْمُهْلِ) فرمود: مانند درد زیت آن قدر سوزاننده است که وقتی نزدیکش میشود که بخورد پوست صورتش میافتد.
و در
تفسیر قمی در ذیل جمله
(بِماءٍ کَالْمُهْلِ) گفته است: امام (علیهالسّلام) فرمود: مهل آن چیزی را گویند که در ته زیت میماند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(كَٱلۡمُهۡلِ يَغۡلِي فِي ٱلۡبُطُونِ) (همانند فلز
گداخته در شكمها مىجوشد)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه مهل به معناى مذاب مس، قلع و ديگر فلزات مىباشد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(يَوۡمَ تَكُونُ ٱلسَّمَآءُ كَٱلۡمُهۡلِ) (همان روزى كه
آسمان همچون فلز
گداخته مىشود)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: کلمه مهل به معنای فلزات ذوب شده است، مس ذوب شده و یا
طلا و یا غیر آن. بعضیگفتهاند: به معنای ته مانده
روغن زیتون است.
بعضی دیگر گفتهاند: به معنای قیر نامرغوب است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مُهْل»، ص۵۶۶.