مُضطر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مُضطر:
(أَمَّن يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ) مُضطر اسم مفعول از باب افتعال به معنى «درمانده و پريشانحال» است. در اين آيه سخن از حل مشكلات و شكستن بنبستها و اجابت دعاها است، مىگويد: «آيا معبودهاى بىارزش شما بهتر هستند يا كسى كه دعاى
مضطر و درمانده را به اجابت مىرساند و گرفتارى و بلا را برطرف مىكند؟...». آرى در آن هنگام كه تمام درهاى عالم اسباب به روى انسان بسته مىشود كارد به استخوانش مىرسد و از هر نظر درمانده و
مضطر مىشود تنها كسى كه مىتواند قفل مشكلات را بگشايد و بنبستها را بر طرف سازد و نور اميد در دلها بپاشد و درهاى رحمت به روى انسانهاى درمانده بگشايد، تنها ذات پاک او است. گرچه
خداوند دعاهاى همه را (هرگاه شرايطش جمع باشد) اجابت مىكند،ولى در آيه مورد بحث مخصوصا روى «
مضطر» تكيه شده است، به اين دليل كه يكى از شرايط اجابت دعا آن است كه انسان چشم از عالم اسباب به كلى برگيرد و تمام قلب و روحش را در اختيار خدا قرار دهد، همه چيز را از آن او بداند و حل هر مشكلى را به دست او ببيند و اين درک و ديد در حال اضطرار دست مىدهد. جالب اين كه در بعضى از
روایات اين آيه تفسير به قيام حضرت مهدى (علیهالسلام) شده است. در حديثى از
امام صادق (علیهالسلام) چنين آمده: «اين آيه در مورد مهدى از آل محمّد (صلیاللهعلیهوآله) نازل شده، به خدا سوگند
مضطر او است، هنگامىكه در
مقام ابراهیم دو ركعت نماز بهجا مىآورد و دست به درگاه خداوند متعال بر مىدارد دعاى او را اجابت مىكند، ناراحتیها را بر طرف مىسازد و او را خليفه روى زمين قرار مىدهد.»
بدون شک منظور از اين تفسير، منحصر ساختن مفهوم آيه به وجود مبارک مهدى (علیهالسلام) نيست، بلكه آيه مفهوم گستردهاى دارد كه يكى از مصداقهاى روشن آن وجود مهدى (علیهالسلام) است.
به موردی از کاربرد
مُضطر در
قرآن، اشاره میشود:
(أَمَّن يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاء الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَّعَ اللَّهِ قَليلًا مّا تَذَكَّرونَ) (يا كسى كه دعاى
مضطر را هنگامىكه او را بخواند اجابت مىكند و ناراحتى او را برطرف مىسازد و شما را خلفاى زمين قرار مىدهد، آيا معبودى با خدا است؟! كمتر متذكّر مىشويد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: مراد از اجابت
مضطر وقتى كه او را بخواند اين است كه خدا دعاى دعا كنندگان را مستجاب و حوائجشان را بر مىآورد و اگر قيد اضطرار را در بين آورد براى اين است كه در حال اضطرار، دعاى داعى از حقيقت برخوردار است و ديگر گزاف و بيهوده نيست، چون تا آدمى بيچاره و درمانده نشود، دعاهايش آن واقعيت و حقيقت را كه در حال اضطرار واجد است ندارد و اين خيلى روشن است.
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مُضطر»، ج۲، ص۶۶۶-۶۶۷.