مُسْتَقَرّ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مُسْتَقَرّ:(لِّكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌ) «مُسْتَقَرّ» از مادّه «استقرار- قَرار» ممكن است، مصدر ميمى باشد به معناى استقرار، و يا اسم زمان و مكان، به معناى محل استقرار.
در صورت اول خبر از اصل تحقق وعدههاى الهى مىدهد، و در صورت دوم خبر از زمان و مكان اين وعدهها است.
«مُسْتَقَرّ» در اصل، از مادّه «قُرّ» (بر وزن حُرّ) به معناى سرما است و از آنجا كه سرماى شديد هوا، انسان و موجودات ديگر را خانهنشين مىكند، اين كلمه به معناى سكون و توقف و قرار گرفتن آمده است، و مستقر به معناى ثابت و پايدار مىآيد.
واژه
«مُسْتَقِر» به معناى ثابت و پابرجا، در
سوره قمر ممكن است اشاره به اين باشد كه، اين عذاب به قدرى كوبنده، قوى و نيرومند بود كه هيچ چيز قدرت مقابله با آن را نداشت. اين معنا نيز گفته شده است كه چون اين عذاب دنيوى با عذاب برزخى آنها اتصال پيدا كرد، از آن تعبير به
«مُسْتَقِر» شده است.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با مُسْتَقَرّ:
(لِّكُلِّ نَبَإٍ مُّسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ) (هر خبرى قرارگاهى دارد، و در موعد خود انجام مىگيرد. و به زودى خواهيد دانست.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: تهديد صريحى است از وقوع عذابى حتمى.
اما اينكه چطور در تهديد
مسلمین و خبر دادن از وقوع عذاب و
تفرقه كلمه آنان خطاب را متوجه
مشرکین كرده؟ و جهش را قبلا ذكر كرده و گفتيم: باعث همه بدبختیهاى مسلمين همين مشركين بودند، آرى در اينگونه آثار مردم امت واحده و عينا مانند يک تن واحدى هستند كه انحراف يک عضو آن، ساير اعضا را هم مبتلا مىسازد، در خود
قرآن کریم آیات بسيارى اين معنا را تاييد مىنمايد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(وَ هُوَ الَّذِی اَنْشَاَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ) (او كسى است كه شما را از يک
انسان آفريد! و شما از نظر
ایمان يا آفرينش دو گروه مختلف هستيد: پايدار و ناپايدار؛ ما
آیات خود را براى كسانى كه مىفهمند، شرح داديم.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه مستقر هم به فتح قاف قرائت شده و هم به كسر آن. بنا بر اينكه مستقر، به فتح قاف باشد اسم مكان و به معناى محل استقرار خواهد بود، و همچنين مستودع نيز به فتح دال و به معناى مكانى كه وديعه را در آن قرار مىدهند خواهد بود. اين دو كلمه در آيه
(وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ) نيز آمده. و در آيه مورد بحث حذف و ايجاز بكار رفته و تقدير آن- بنا بر قرائت به فتح قاف- چنين است: فمنكم من هو فى مستقر و منكم من هو فى مستودع . و بنا بر قرائت به كسر قاف- كه بهتر نيز مىباشد- مستقر اسم فاعل و مستودع اسم مفعول و تقدير آن چنين است: فمنكم مستقر و منكم مستودع- بعضى از شما كسانى هستند كه مستقرند، و بعضى ديگر آنان هستند كه مستقر نيستند .
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْاَرْضِ اِلَّا عَلَی اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ) (هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خداست. او قرارگاه و محلّ نقل و انتقالشان را مىداند؛ همه اينها در
کتاب مبین لوح محفوظ ثبت است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: منظور از دو كلمه مستقر و مستودع هم آن محلى است كه جنبده فعلا در آن هست، و مادامى كه در زمين است و زندگى دنيوى و زمينى را مىگذراند در آنجا قرار دارد، و هم آن محل موقتى است كه چند صباحى در آن قرار مىگيرد، و سپس از آنجا
مفارقت كرده به محلى ديگر منتقل مىشود.
اين معنايى است كه به نظر ما رسيد، ولى بعضى از مفسرين گفتهاند: منظور از مستقر و مستودع اماكن جنبندگان در حيات و بعد از ممات است، و يا مراد از اين دو كلمه صلب جنس نر و رحم جنس ماده است، و يا مقصود از كلمه مستقر مسكنهايى است كه بعد از تولد در زمين دارند، و از كلمه مستودع مواد زمينى است كه بالقوه بعدها جنبده مىشود. ليكن اين معانى از سياق آيه بعيد است، مگر آنكه جمله مستقرها و مستودعها را جملهاى جداى از سياق دانسته، بگوييم در مقام تفسير ما قبل خود نيست.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُّسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلًا) (بهشتيان در آن روز بهترين جايگاه و نيكوترين استراحتگاه را دارند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه مستقر و مقيل دو اسم مكان از استقرار و قيلوله هستند، اما استقرار كه روشن است، و اما قيلوله- به طورى كه گفتهاند: به معناى استراحت در نصف روز است، چه اينكه همراه با خواب باشد و چه نباشد، و بايد هم همين طور باشد، چون در
بهشت خواب نيست.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(إِنَّهَا سَاءتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقَامًا) (به يقين
جهنم، بد جايگاه و بد محلِّ اقامتى است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: دو كلمه مستقر و مقام دو اسم مكان از استقرار و اقامت هستند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ لَقَدْ صَبَّحَهُم بُكْرَةً عَذَابٌ مُّسْتَقِرٌّ) (سرانجام صبحگاهان و در اوّل روز عذابى طولانى به سراغشان آمد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: مراد از استقرار عذاب، وقوع عذاب بر ايشان و دست بر نداشتن از ايشان است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «مُسْتَقَرّ»، ص۵۲۴.